پنجم ، شماره 1441 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 24 چهارشنبه3
|
|
زنان حقوق جنبش تحول سير
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
تغيير سياسيباعث تحولات نيز و گسترشتجارت شدن ، صنعتي كه حالي در
زنان براي دموكراتيك ، شهروندي داخل در را راه اجتماعيشد ، زندگي شكل
!نگشود
:اشاره
و علمي محافل كه است مهمي موضوعات از اخير سالهاي در زنان حقوق
از ناشي زن بودتولد معتقد ارسطو.است مشغولكرده خود به را رسانهاي
زن نقش به ساختاري نگاه دوركهايمبا است ، مرد آفرينش طبيعتدر ناتواني
خصوصيت توجهبه با وزن است جامعه مردمحصول بود معتقد جامعه ، در ومرد
ايجاد موجب نگرشي چنين.دارد قرار مردان روحيه درمقابل ضداجتماعياش
باتوجه دارد سعي مقالهزير كه غربشده در خويش حق احقاق در جنبشزنان
.بپردازد آن تبيين به بهزن نسبت اسلام ديدگاه به
مقالات سرويس
گراميان السادات سعيده
است بشر آينده زن
آراگون لوئي
در سخنانزيادي سو ، اين به ميلادي قرنهجدهم از بويژه و باز دير از
عرصههاي در و ميانآمده به اجتماعي و فردي درعرصه زنان حقوق باب
اما.است گرفته صورت زنان حقوق احقاق درجهت تلاشهايي عملي ، و تئوري
صحنه و حيات عرصه در زن ;است هنوز كه هنوز گفت ، ميتوان جرات به
در بيش و كم چنان هم و است نيافته دست خود واقعي حقوق به زندگي
حتي و جامعه جهل ناكامي ، اين اساسي علل از يكي.ميبرد بسر محروميت
را زن برخي است ، واقعي حقوق و هويت از زنان ، حقوق از دفاع مدعيان
به امافراتر هم دستهاي و فروتر بعضي و ميكنند تلقي مرد با مساوي
كه است اين حقيقت.باشد نزديك صواب به آراء اين از نميرسد ، هيچيك نظر
يكديگر با كه هستند نوع يك از گونه آفرينش 2 نظام در مرد و زن
بخوبي بايد را جنبه دو اين از يك هر كه وتفاوتهايي دارند مشتركاتي
مرد و زن حقوق احقاق برايگرفت نظر در آن با متناسب حقوقي و شناخت
فراز و فرود نه و بود تعادل جوياي و تساوي نه بود تناسب بدنبال بايد
قسمتها برخي در فمينيسم بررسي ضمن حاضر نوشته يكديگر ، به نسبت آندو
زن اساسي حقوق به حقيقينسبت معرفت به را ما كه اشاراتيدارد
.نزديكميسازد
زن حقوق طرفداران تاريخ
اين ربر ، فرهنگ.شد فرانسه زبان وارد سال 1837 ، در فمينيسم واژه
نقش و حقوق گسترش طرفدار كه آئيني:كردهاست تعريف چنين را كلمه
:كه است اجتماعي و سياسي نهضت فمينيسم ، كلي بطوراست جامعه در زنان
.مرداناست با مقايسه در زنان برابربراي اجتماعي و سياسي حقوق پي در
يك كه است اين مشتركاست جنبش شاخههاي همه در تئوريكيكه عمده فرض پيش
جنسي ازاختلافات اصل در كه دارد زنانوجود از مردان استثمار نتتاريخي
چند هر فمينيسم دليل ، بهاين ميشود ، كار تقسيم به ومنجر ميگيرد ريشه
است ايجادحكومت براي جامع دكتريني امافاقد است جدي جنبش يك فينفسه
فشار گروه چندين ولي ندارد وجود فمينيستي سياسي حزب هيچ دنيا در لذا
سياسيزنان جنبش پيدايش روند درمورد.دارد وجود اهميت با فمينيستي
آن به مربوط وانديشههاي زنان سياسي جنبش سابقه:گفت ميتوان خلاصه بطور
نويسنده دوگوژ المپ.كرد پيگيري بعد به فرانسه انقلاب از بايد را
هم:داشت اعلام شهروند ، و زن حقوق اعلاميه در سال 1789 در فرانسوي
حق نيز سان بهمين بروند ، دار چوبه بالاي كه دارند حق زنان چنانكه
به زنان فرانسه ، انقلاب طي در...بروند خطابه سكوي بالاي كه دارند
بنام انگليسي نويسنده سال 1792 در.پرداختند انقلابي باشگاههاي تشكيل
افكار توجه حقوقزنان از حمايت رساله نوشتن كرافتبا ولستون ماري
متفكراني روشنگري عصر درنمود جلب زنان سياسي بهموقعيت را عمومي
فرانسه ، انقلاب طي در.كردند دفاع زنان حقوق كندورسهوديدرواز مانند
در:نوشتند مليچنين مجلس به نامهاي اعتراض طي زنان آزادي هواداران
ميدهيد اجازه ليكن.نابودكرديد را گذشته تعصبات انقلابهمه طي
موجبميشود كه است تعصبي آن و باقيبماند آنها شايعترين و كهقديميترين
.گردند محروم درمجلس حضور از بويژه و احترام منصبو از جمعيت از نيمي
از تن وفوريهدو سيمون نوزدهم ، هوادارانسن قرن اول نيمه در همچنين
قرن دوم نيمه در زدندو دم زنان حقوق از حمايت اوليهاز سوسياليستهاي
بطور سياسي و اجتماعي زندگي در زنان برابري براي نوزدهم ، تقاضا
در سال 1865آغازشد در زنان انگلستان ، جنبشسياسي در.شد بارزيمطرح
تشكيل حقرايزنان از دفاع براي سال 1850 ، زناندر كنگره امريكا
زناننوشت عنواناسارت تحت كتابي ميل استوارت سال 1869 ، جان در شد ،
حقراي اعطاي براي لايحه نخستين خود و گرفت قرار عمومي اقبال مورد كه
براي آغاز از سوسياليزمنيز جنبش.نمود پارلمانتقديم به را زنان به
خانواده ، مالكيت كتابمنشا انگلسدر فردريش.كرد زنانمبارزه حقوق
نتيجه در ومادرسالاري مادري حق سرنگوني كه اظهارداشت دولت ، و خصوصي
از بيل اگوستبود جنبشزن تاريخي شكست معناي مردان ، به سلطه
و سرمايهداري يوغ از هم بايد زنان كه بود آن بر اوليه ، سوسياليستهاي
.يابند رهائي پدرسالاري نظام هم
جهاني جنبش از جزيي عنوان به سوسياليستيزنان بينالمللي جنبش
دادو تشكيل كنگرهاي سال 1915 ، در وسپس سال 1907 در سوسياليزم
جهاني جنبش در آنها مشاركت و زنان به راي حق اعطاي خواستار
طي در سال 1891 در نيز آلمان دموكراسي سوسيال جنبش.شد پرولتاريا
شكل.شد آلمان در زنان به راي حق گزارش خواستار امورت برنامهمعروف
.شد پديدار سياسي و اقتصادي تحول دوره در فمينيسم يافته سازمان
فرانسه و بريتانيا و بود رشد آستانه در صنعتي سرمايهداري كه دورهاي
مبتنيبر دموكراسي سياسي نظامهاي داراي اروپائي كشورهاي ديگر و
ونيز زنان سياسيموقعيت اقتصادي ايندگرگونيهاي.شدند نمايندگي
اين بيشتر و داد آنهابشدتتغيير موقعيت از را دركآنها چگونگي
خانواده اقتصادي -سياسي اهميت و نقش دگرگوني نتيجه تغييردر
زنان كه بودند آن خواهان مثلدوسسشنيوكاسل نويسنده زنان.بود
آناباپتيستها زنانفرقه و.مشهور و باشند خوشبخت و آزاد مردان همانند
قرن فرانسه در.ايفاءكردند اساسي نقش راستا دراين كواكرها و
ملكه سوئد ، درنمودند فعال را اروپا ادبي سالنهاي هفدهمزنان
آناماري.بپردازد فرهنگي امور به تا استعفاءداد خود مقام از كريستين
با و ميشد دعوت كنفرانسهايدانشگاهي در شركت هلندبراي در شورمان نون
را فرقهآناباپتيستها آنان بود مريدماريدوگورنه و بود آشنا دهزبان
شد معرفي ظلمت قرن برايزنان انگلستان در هجدهم قرن دادند ، در تشكيل
شاهزادهخانمها و ملكههاداشت طبقاتوجود تمام در فمينيستي اماابتكار
كفايتتر با را خود نقشسلطنتي و مقاومت جديدبورژوازي اخلاق برابر در
.ايفاءكردند پادشاهان از بهتر وحتي
كه نمود اعلام جنبش اين.كرد پيدا بينالمللي جنبه قرن 19 در فمينيسم
آنچه.هست نيز مردان رهائي مثابه به زنان رهائي داد ، نشان بايد
آگاهي اين اكنون.نيست نامانوس و بيگانه فمينيسم براي است انساني
گسترش روبه جهان سراسر در اجتماعي سياسي امور در زنان نقش به نسبت
تلطيف را پدرسالارانه رفتارهاي و اعتقادات وجوه افراطيترين و است
هديهاي آزادي و حقوق اين به دسترسي ميشل ، نظرآندره به.است نموده
طولانيودشوار اغلب مبارزات ثمره بلكه نبوده زنان به مردان جانب از
.است شده رهبري طرفدارانحقوقزنان توسط كه بوده
صنعتي انقلاب و زنان
صنعتي ، آليسون انقلاب وقوع نتيجه زناندر وضعيت تحول با رابطه در
:ميدهد ارائه را زير تحليل بشر وذات فمينيست كتابسياستهاي در جگر
سپستغيير و ويراني موجب دولتدموكراتيك ظهور با همراه شدن پديدهصنعتي
خانواده درنتيجه و گرديده صنعتي قبل ما برجوامع حاكم سنتي روابط شكل
پي در.شد همگسيختگي از و دستخوشپريشاني زن منزلتسنتي بدنبالآن و
نفوذ بالا طبقات زنان دموكراتيك دولت ظهور و اشرافي خاندانهاي زوال
به نيز پائين طبقات ديگرزنان سوي از و دادند دست رااز خود سياسي
خود اقتصادي قدرت پايه كشاند بهكارخانه را آنها شدن صنعتي كه علتآن
دستمزد حداقل با فرسائي طاقت كار بازار وارد و دادند دست از را
ابتدا كه جنسي و ستماجتماعي انواع عليه زنان اعتراض مقاومتو.شدند
را زن شدن صنعتي جريان.كرد پيدا جنبهاجتماعي بتدريج داشت جنبهفردي
با ميكوشد فردي استقلال به نيل براي ناگزير كه داد قرار فضائي در
به را پرسناليزم كرده ، خلق برايش مدرنيته ايدئولوژي كه جديد هويتي
از گروهي فلسفهايكه.بيافريند فردگرائي از برگرفته فلسفهاي مثابه
سلطه كه همانگونه دادندو قرار آن تاثير تحت را فمينيستهامبارزاتخود
بر سلطه ميكردند ، محكوم سرزمين و نژاد و رنگ بهانه به انسانهارا بر
ديدي با دورانتنيز ويل.كردند محكوم مونثنيز جنس عنوان به را زنان
انقلاب:ميكند زناناشاره موقعيت بر آن تاثير و صنعتيشدن به انتقادي
با كارخانه در بايد زنساخت ظاهر را خود بيرحمانه نتايجمنطقي صنعتي
راناگزير مرد بنشيند خلوتي اتاق اينكهدر بجاي زن.كند كار خود شوهر
وبايد كند كار برابر دو او ، جبرانبيحاصلي براي كه ميسازد
اين زن معنايآزادي باشد ، برابر او با تكاليف و حقوق و دركاروپاداش
وكار كسب حقوق و زنان آزادي از دم خود ، نفع به سرمايهداري نظام.است
.است صنعتي انقلاب عوارض از زن آزادي او نظر از.ميزند
سياسي تحولات و زنان
به نويسنده و تحصيلكرده سپس و كارگر طبقه زنان هلند در
.كردند ايجاد كشور اين در كلوپهايسياسي و اعتراض اريستوكراتها
به.داشتند عهده به جهان بزرگ انقلابهاي پيروزي در عظيمي نقش زنان
در مركزي و طورمستقيم به زنان فرانسه انقلاب خلال در مثال عنوان
به كه انقلابي عنوان به فرانسه انقلاب و داشتند دخالت ملي سياستهاي
راب وسيعي داشتعرصه خود احاطه در را اروپا سياسيتمام انديشه لحاظ
شهروند عنوان به را وظيفهخود كه زنان.تواند زنان مشاركتسياسي راي
مورد در فرانسه انقلاب داشتندشعارهاي انتظار حالا بودند انجامداده
پايينترين در را زنان سرمايهداري سيستم ليكن.كند پيدا تحقق آنها
محروم شهروندي حقوق از را آنها و قرارداد طبقاتي مراتب سلسله قسمت
باارزش بسيار شعار تعمير ، اين مناديان دورانت ، دلايل نظر از.نمود
بسوي آن آهنگ با متوسط طبقه و دادند مردم بدست را برابري و آرزوي
و باج از آزادي معناي به اصل در آزادي.برداشت گام سياسي تفوق
هم كه ميخواست دموكراسي نظريه پدر روسو.بود پولدار اشراف زورگويي
حساب به را آنها و باشند محروم سياسي قدرت از فقير مردم هم و زنان
:داد وعده را عمومي آزادي كوتاه مدت به فرانسه بزرگ انقلاب.نميآورد
...باشند داشته راي حق زنان كه كرد پيشنهاد ملي مجلس در كندورسه
از ميليون نيم فرانسه زنان و رسيد پايان به پيروزي آنكه از پس ولي
از مقصود كه شد معلوم كردند ، فدا فرانسه آزادي راه در را خود پسران
ميتوانند انقلاب مردان و است نبوده خانه در برابري برابري ، و آزادي
انقلابيون كه رومياني همان.كنند رفتار روميان خشونت همان به زنان با
آزادي فقط آزادي از مقصودمينهادند برخود رغبت با را آنها نامهاي
ميتوان.بود مونث فرانسه زبان دستور در تنها آزادي كلمه و بود مردان
براي انقلاب عنوان تحت كه تحولات و انقلابها اين داخل در زنان نقش:گفت
است قدرت بر حاكم نابرابريهاي تقويت مبين داشت ، قرار برابري و آزادي
و طبقه اضافه به جنسيت دارد ، عقيده نيز فوكو كهميشل طور همان و
در جنسيت مسئله و ميدهد شكل جوامع همه در را قدرت روابط نژاد ،
چونخانواده ، جامعه حوزههاي همه در شدهو اجرا و اعمال قدرت نابرابري
.است كرده چالشايجاد...سياست كار ،
تغيير باعث سياسي تحولات نيز و گسترشتجارت شدن ، صنعتي كه حالي در
زنان براي دموكراتيك ، شهروندي داخل در را راه شد ، اجتماعي زندگي شكل
.بودند شده جنسيتي عميقا سياسي قدرت نمايندههاي و نهادها !نگشود
اهل بودن انقلابي گفتارهاي بين تضاد زنان رنسانس ، از بعد دوران در
عيار شهروندتمام يك عنوان به زنان ازاينكه را آنان امتناع و سياست
در كه عاليانقلابي اصول كه دريافتند و رادريافتند شدند پذيرفته
متوقف جنسي مرزهاي ميشونددر نوشته بشر حقوق واعلاميههاي اساسي قوانين
.ميشوند
دارد ادامه