پنجم ، شماره 1442 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 25 پنجشنبه4
|
|
مسيحيت و اسلام منظر از بشر حقوق
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) مسيحيت و اسلام مناسبات بينالمللي كنفرانس از گزارشي
و وفكر حيات محور را يگانه خداي راه در اخلاص كه است كسي حقيقي انسان
.دهد قرار خويش عمل
:اشاره
به شر و خير مسئله و زنان حقوق چون مباحثي حاضر گزارش دوم بخش در
دكتر استاد سخنراني از اول بخش همچنين.است شده گذاشته بحث
از بشر حقوق سياسي حقوقي ، و كلامي و فلسفي جهات درباره محققداماد
استاد از مجدد سپاس با.است شده آورده مسيحيت و اسلام اديان ديدگاه
توجه عهدهدارشدهاند ، را گزارش اين تدوين و تهيه زحمت كه محققداماد
:ميكنيم جلب مطلب اين به را گرامي خوانندگان شما
بود اندونزي از توفيق كنفرانس ، دكترعبدالله ديگر سخنرانان از يكي
ايراد بياناتي وسطي قرون در مسيحيت و اسلام رويارويي درباره كه
خاصه و عموما مسيحيان و مسلمانان كه داشت شكايت اين از نامبرده.كرد
بود معتقد او.دارند وسطايي برخوردقرون يكديگر با هنوز دراندونزي
از هنوز پروتستان ، و كاتوليك از اعم مسيحي ، ازدانشوران كهبسياري
و اكراه آورند شمار به فرهنگي ديالوگهاي در شريكي را اينكهمسلمانان
احساس فهم براي كوشش جاي به نيز اندونزي مسلمانان.ابادارند
ميبرند ، بهسر مسلمان اكثريت از دريايي در كه مسيحي نگرانياقليت
خويشرا هموطن مسيحيان و ميشوند متوسل كلامي مطالعات و مسيحشناسي به
دراندونزي وسطايي روياروييقرون اين حاصل.مينگرند بيگانه چشم به
كه مزاحمميدانند بيگانگاني را مسيحيان مسلمان ، اكثريت كه شده اين
خفته غولي را مسلمان اكثريت مسيحيان و بايدكرد ، تحملشان بناچار
.بود آن مراقب بدگماني و بدبيني با بايد كه ميشمارند
سخنرانان ، از تن دو گفتار موضوع ايشان حقوق و زنان بر ستم
شوكتعلي دكترزينت و امريكا از (GAlbrec)آلبرشت گلوريا دكتر
در مرسي دانشگاه استاد آلبرشت ، دكتر خانم.بود هندوستان از
از مسيحيت در مردسالاري و سالاري پدر كه بود مدعي شهرديترويت ،
تاريخ در و است ، يهودي و رومي و يوناني ديرين آثارسنتهاي
به معرفت و ايزدي مشيت عيسي ، حضرت اصلي نيت و قصد مسيحيت ، برخلاف
شده لحاظ مردسالار و حكومتگر و مذكر اقليتي چشم دريچه از ذاتباري
و ضعفا همه بر بلكه زنان ، بر تنها نه ستم منشا مردسالاران سلطه.است
به زنان كه شده سبب بالاخص و است بوده مسيحي جوامع در افرادبيدفاع
طبق بر.درآيند جامعه اقشار مظلومترين و صورتآسيبپذيرترين
تا 50 از 30 معمولا واحد كار ازاي در زنان متحد ، ملل آمارسازمان
را جهان جمعيت از نيمي اينكه با و ميگيرند ، مزد ازمردان درصدكمتر
دهم يك تنها و آنهاست ، دوش بر دنيا كارهاي سوم دو تشكيلميدهند ،
مالكيت در را اموال صدم يك از كمتر و ميآورند ، دست به درآمدهارا
و) جنسي تجاوز و خشونت و شتم و ضرب بيم از بايد جا همه زنان.دارند
.بلرزند برخود (ميكنند زندگي آنان كهبا مرداني دست غالبابه
دلار ميليارد پنج سالانه كه شده مبدل كاري و كسب به روسپيگريدرجهان
عقيده به عدوان ، و ستم اين اركان مهمترين از يكي.عايدميكند درآمد
اجتماعي ساختار در كه بود ، مردان سلطه و سالاري مرد آلبرشت ، دكتر
سرشته كنوني جوامع از بسياري سياسي و مذهبي و فرهنگي و واقتصادي
و طبقاتي منزلت و اقتصادي ازمنافع قدر همان فقط زنان.شدهاست
به آن اعطاي به حاضر جامعه پدرسالاري نهاد كه بهرهميبرند آزاديفردي
شواهد ذكر و شر و خير اساسي مسائل طرح با آلبرشت دكترايشانباشد
در كه گروههايي چگونه مختلف ، ادوار در كه ، داد نشان تاريخي مهم
ويژه منافع جنسي و نژادي و اقتصادي و سياسي گروههاي ساير سركوب
برخي سلب به موفق انجيل و تورات تفسير و تاويل به توسل با داشتهاند
.راندهاند سلطه آنان بر ظالمانه و شدهاند ديگران از بنيادي حقوق
نصوص از دلبخواه تاويلهاي با توانستهاند تاريخ طول در مسيحي مردان
به و نگهدارند دور جامعه امور در فعال مشاركت از را زنان مقدس ،
سركوفتگي و آسيبپذيري و زيردستي و وابستگي حالت در و بكشند استثمار
اين همهشوند آنان انساني استعدادهاي تحقق و رشد مانع و كنند حفظ
و اجتماعي سنن قالب در و گناه و شر مفهوم به تشبث با بنيادگريها
دست به غالبا و فضيلت و عفت و عدالت و محبت لواي زير و مذهبي
از ترتيب بدين كه مفهومي.است رفته ايشان بر زنان اقارب نزديكترين
آداب تمامي در آمده ، دست به زنان انقياد و مردان برتري اساس بر گناه
كرده رخنه جامعه روزانه عملكرد و نهادها و سنتها و رسوم و عادات و
.است درآمده زندگي اركان از يكي صورت به و شده راسخ و
تفكر در كه الهي پيام از برداشت اين كه بود معتقد دكترآلبرشت ولي
روح و نص با مغاير گرفته ، قرار مسلط جايگاه در مسيحي كلامي و ديني
تكوين سفر در تورات در خداوند.است عيسي حضرت رسالت و مسيح تعاليم
به قائل متكلمان.آفريديم خود شكل به را مرد و زن ما است گفته
تجربه حاصل بايد باري ذات به معرفت كه معتقدند بخش رهايي الهيات
با قلبي رابطهاست جزمي تعاليم و اصول بر مقدم و باشد فردي زيسته
مقدس نصوص از متشرعين تاويلهاي عيارگيري و نقد اساس ميتواند خداوند
ستم مباشران و جويان سلطه مستند مقدس كتاب كه گونه همان.گيرد قرار
از ايشان از رهايي پايه ميتواند نيز اكنون است ، بوده زنان بر
شرح و احوال ترجمان انجيل و تورات.گيرد قرار اسارت و انقياد
در ستمديدگان از دفاع در كه است عيسي حضرت و يهود پيامبران مبارزات
صراحت به عيسي مرقس ، انجيل در.پاخاستند به زور و زر صاحبان برابر
و خواهر و برادر كند ، رفتار خداوند اراده با مطابق كسي هر:ميگويد
مسيح دين پايه.نميگذارد زن و مرد ميان فرقي هيچ و است من مادر
براي اكنون كه زناني و انسان از نه برد فرمان خدا از بايد كه اينست
عيسي نهضت.ميگويند لبيك دعوت اين به ميجنگند ، خويش حقوق احقاق
هيچ به قائل و برميگرفت در يكسان را همه و بود طلبانه تساوي نهضتي
.نبود تبعيضي
بر -حكومت مامور و گناهكار و بيمار و تنگدست از -همه با عيسي حضرت
از نيز زنان كه است آمده انجيل چهار هر درمينشست سفره يك سر
.بودند آنان شجاعترين از برخي غالبا و حضرت آن حواريون
همان از كليسا اما.بودند زن اسقفان و كشيشان از بعضي مسيحيت صدر در
از گفت بردگان به و آورد فرود تسليم سر سالاران مرد برابر اواندر
پس.باشند شوهرانشان مطيع خواست زنان از و ببريد فرمان خويش خواجگان
رعايت به او فرمان و عيسي حضرت طلبانه تساوي پيام قرن ، چند از
رفته رفته خداوند از اطاعت و تبعيض از اجتناب و برابري و عدالت
.شد فراموش
عيسي زندگي از سلطهگران تعابير رغم به كه افزود دكترآلبرشت خانم
و محرومان ميان در همواره حضرت آن كه نيست پذير مسيح ، انكار
از و بپيوندد قدرت مراتب سلسله به نخواست وهرگز زيست تهيدستان
و پيببرند قدرت از استفاده سوء در خويش بهگناهان خواست زورمندان
به بود ، بندگانش همه به خدا بيكران محبت تجسم و تجسد گرچه سرانجام
و محرومان از نيز زنان:گفت آلبرشت.دكتر.شد كشته و مصلوب آنان دست
روابط ساختن دگرگون مستلزم آنان ستماز رفع و بودهاند جهان ستمديدگان
سلطه برافتادن با مگر متصورنيست فلاح و رستگارياست مردان و زنان
و آفريد مساوي زنرا و مرد خداوند اينكه.زنان بازگرداندن و مردان
آن بر همگان ومشاركت مساوات كه داشت نظر جامعهاي تاسيس به مسيح عيسي
.معناست اين شاهد خود باشد ، حاكم
كه منازعاتي احيانا و مباحثات و جهان كنوني فضاي علت به بشر حقوق
و اسلامي ممالك مانند جهان كشورهاي بقيه از بعضي و غرب بين آن سر بر
گفته چنانكه.بود كنفرانس بحث موضوع جالبترين است ، داشته جريان چين
را خويش تطبيقي مطالعات حاصل تنها نه كه بود شده دعوت اينجانب از شد
كنفرانس در حاضر غربي و مسلمان دانشمندان اطلاع حساسبه زمينه اين در
پاسخ نيز عمومي جلسه همان در پرسشهايشنوندگان بر بلكه برسانم ،
.بگويم
مسيحيت ديدگاه از كلامي و فلسفي جهت از سو يك از را بشر حقوق اينجانب
و دادم قرار تحليل مورد سياسي و حقوقي جنبه از ديگر سوي از و واسلام
حق و حيات حق مانند) فردي آزاديهاي دسته سه به بشر حقوق تقسيم ضمن
ديني عقيده آزادي حق و دولت برابر در چه و ديگران برابر در چه دفاع
و اموراجتماعي در مشاركت حق قبيل از) سياسي وآزاديهاي (مالكيت حق و
و كار حق مثل) اجتماعي آزاديهاي و (تجمع حق و وتحقيق بحث حق سياسي
در هجدهم قرن در نخست اصطلاح اين كه شدم متذكر(اجتماعي تامين حق
مخالف عقايد صاحبان كه بود قدرتمنداني واقعمتوجه در و شد وضع فرانسه
فقه در كه كردم يادآوري همچنين اما.قرارميدادند آزار و فشار تحت را
انسانهاي قبال در اخلاقي و شرعي تكليف صورت به ارزشها اين از اسلامي
در مذكور حقوق از برداشت ديگر ، بهعبارت.نهحق ميشود ، تعبير ديگر
مستحب و واجب امور اداي به مكلف مسلمان فرد كه است مواردي بيان اسلام
حالشان شامل تكاليف آن كه برايكساني رهگذر اين از و است غيره و
و است مطرح تكليف حق ، بهجاي اسلام ، در پس.ميكند ايجاد حق ميشود ،
.استنباطميكنيم را حقوق اين تكاليف ، آن از ما امروز
پيچيده تجربههاي دراثر غرب كه رساندم كنفرانس اطلاع به اينجانب
يكديگر با آدميان مسالمتآميز زندگي رسيدكه نتيجه اين به تاريخي
و دين مانند ويژگيها ، تمام از فارغ انسان كه است هنگاميامكانپذير
مطمح بودن انسان حكم به تنها مقام ، و ثروت و جنسيت و نسب و سياست
ديگري معناي نيز انسان حقوق نظري ، چنين برطبق طبعا.بگيرد قرار نظر
كسي كه است چيزي نه.ميشود مستقر انسان در ماهيتا حق.ميكند پيدا
اين در ولي.بگيرد او از بتواند كسي كه چيزي نه و باشد داده او به
بر آزادي ، بر حيات ، بر مثلا ميشود ، ثابت چيزها بر حقي چنين صورت ،
لذا.معناست اين به حق بشر ، حقوق در.افراد بر نه غيره ، و برابري
و ديني تكاليف مشروعيت كه حالي در كه است اين ميآيد پيش كه سوالي
يعني كجاست؟ از بشر حقوق ميگيرد ، مشروعيت.. وحي از آن از ناشي حقوق
و كيفر برآن و كند تامين هم را آن اجرايي ضمانت بتواند كه مشروعيتي
در بشر حقوق پايهگذاران كه بود اين اينجانب عقيده.سازد مترتب پاداش
ديگر مراجع يا اديان به ميتوانستند نه و ميخواستند نه چون غرب
يعني انسان ، خود در را حقوق آن اجرايي ضمانت و مشروعيت كنند ، استناد
انسانها اتفاق مورد بديهي اصل اساسيترين كه يافتند آدمي ، كرامت در
كرامت.دارند اذعان آن به نيز اديان كليه و است مكان و زمان هر در
طور به ديگر ، اعتبارات و حيثيات تمام از جدا كه است خصلتي حتي و صفت
بشر ، حقوق استقرار براي پس.برميگيرد در را انسانها فرد فرد اوليه
پذيرفته آدمي ماهيت جزو نهحق و عنواناصلاوليه به انساني كرامت
.شد
فرد كرامت كرامت ، غرضاز كه آنجا از اما:افزودم ادامه در اينجانب
عام نيروي فردي امر اين به كه داشت هنوزضرورت دومي عدم بود ،
آنچه.داد پديدهبرابريانجام را وظيفه اين.ببخشد الاعتبار
آنان ذاتي حقوق حفظ ضرورت به را بشر افراد جميع ميتوانست و ميتواند
برابري برساند ، اثبات به را شكنان حق از بازخواست حق و سازد پايبند
ضمانت تامين براي گام سومين در.بود انساني كرامت حيث از آدميان
اتفاق مورد كه شد كشيده پيش عدالت مساله برابري ، و كرامت اجرايي
قرار مخاطب ديگران با سلوكشان در را افراد كليه هستو و بوده همگان
.ميدهد
درك با غرب در بشر ازحقوق برداشت اين تفاوت در بحث به اينجانب سپس
تصويرهاي ظاهرا آن ريشه كه كردم عقيده واظهار پرداختم آن از اسلام
طرف از اسلام خصوص به سامي اديان و ظرف يك از غرب جهان كه است مختلفي
انسان و است ، سامي اديان جهانبيني مركز خداوند دارند ، انسان از ديگر
عمل و فكر و حيات محور را يگانه خداي راه در اخلاص كه است كسي حقيقي
و پروردگار به وي خالصانه توجه انساني كرامت منبع پس.دهد قرار خويش
اكرمكم شريفهان آيه اينكه كما است ، حق مقابل در او بيشائبه تقواي
ديني غير جهانبيني در ولي.دارد اشاره معنا همين به اتقيكم عندالله
مسيحيت ، ظهور از پيش قرنهااست محوريت داراي انسان غربي ،
ميزان انسان كه بود معتقد سقراط معاصر يوناني فيلسوف پروتاگوراس
غير اقوام عقايد از متاثر مسيحيت در بنابراين ، .است چيز همه سنجش
موجب به اما گرفت قرار اصل محوري انسان محوري ، خدا جاي به يهود ،
به اعتقاد و شده خلق وحدانيت متوجه فطرتي با انسان اسلامي ، معتقدات
در خاصه و سامي اديان در پس.اوست هستي اركان از يكي محوري خدا
ناگزير و است الهي فرمان و اراده از مستخرج و مستنبط بشر حقوق اسلام ،
مسيحيت ، و اسلام دركند صرفنظر حيثيات و اعتبارات تمام از نميتواند
;خداست با رابطه در انسان ميشود ، صحبت او از بشر حقوق در كه بشري
پس.نيست پذيرفته محدوديتي هيچ غرب ، در ديني غير بشر حقوق در اما
بشر حقوق و ديني قيود به مقيد بشر حقوق ميان تفاوت واقع ، در تفاوت
سرچشمه همين از نيز مجادلات و مباحثات همه و مطلقاست ، و نامقيد
.ميگيرد
عرفاني و فلسفي برخياصول بر اسلام در بشر حقوق داشتم اظهار اينجانب
از.گردد استنباط آنها با انطباق در شريعتبايد احكام و است مبتني
:كرد اشاره زير مبادي به ميتوان اصول ، اين مهمترين جمله
كه دارد براين قرآندلالت در متعدد آياتانساني كرامت اصل. 10
نه است واقعي امري كرامت اين و كرده كرامتعطا انسان به خداوند
در و اصل اين به عنايت با بايد حقوقي و اخلاقي تعاليم همه و اعتباري
.شود تنظيم آن با كامل سازگاري
به وابسته وجودا و خدا ذاتاجوينده آدمي.انسان خداجويي اصل.20
شريفهيا آيه در.است ظلي و تبعي هستي نوعي حتياو.اوست وجود
اينكه نخست:شده بيان حقيقت در الله الي الفقراء انتم ايهاالناس
و است مرتبط خدا با تنها او اينكه دوم ;نيست مستقل وجود داراي انسان
.نيست ديگريوابسته موجود هيچ به
روح از بهرهمند موجودي را انسان كريم قرآن.انسان جاودانگي اصل -30
آن در و ميرود ديگر جهاني به دنيا اين از بعد كه معرفيميكند جاويد
كه تفاوت اين با است ، مسافر انسان مانند دنيانيز.داشت خواهد خلود
اكبر واردحشر سپس و ميرسد مياني منزل به اصغر درحشر انسان
مجموعه قرآن.ميشود مقصدواصل به اكبر درحشر فقط دنيا ولي ميشود ،
نظام.خداميداند سوي به حركت در انسان مانند نيز را كيهاني نظام
مسافرانشچه كه دهد شهادت تا ميرود معاد سوي به آدمي مثل هم كيهاني
.كردهاند
در جاودانه اما دارد ، جاويد روح انسان.انسان نهائي آرامش اصل -40
كشتي قرآني ، آيات موجب به ميرسد ، منزل به سرانجام و حركتنميماند
است معاد انسان و جهان دارالقرار.ميگيرد پهلو درلنگرگاه عاقبت دنيا
نامهاي از يكي دليل ، همين به.ميرسد حقفرا لقاي هنگام آن ، در كه
.واستقرار قرار محل يعني است ، بهشت ، عدن
همه با بناچار انسان.هستي مجموعه با انسان تكويني ارتباط اصل-50
احكام جمله از و مسائل از يك هيچ.دارد ناگسستني پيوند هستي اجزاي
.باشد بيپيوند آدمي اخلاق و سرنوشت و روح با كه نيست حقوقي ،
.باشد خودسر و آزاد هركاري در انسان كه پذيرفت نميتوان بنابراين ،
بهتر شناخت براي كه بود اين رساندم كنفرانس اطلاع به كه اينجانب نظر
تاريخ و تكوين تاريخ عنوان دو تحت را آن بايد اسلام ، در بشر حقوق
آيات نزول با اسلام حقوق تكوين تاريخ.داد قرار بررسي مورد تدوين
است شده ترسيم حضرت آن تقريرهاي و عملي سيره و پيامبر گفتار و قرآن
خلاصه طور به دارد ، وجود متعددي احاديث و آيات معنا اين تائيد در و
:اينكه از حاكي
اگر و واحدند پيكر همانند همدلي و مهرباني و دوستي در مومنان -1
.مينشينند همدردي و بيداري به او براي اعضا دردآيد ، ساير به عضوي
.است عمومي رضايت جامعه ، در انسجام و وحدت اساس -2
.است نشدني سلب و ثابت حقي فرد براي آزادي اسلام ، در -3
به هم و رفته تاكيد انساني ارزش و قدر بر هم اسلامي ، نصوص در -4
هركس ، ديني برادران و خواهران يعني ديگران ، به ومهرباني احترام
.است شده سفارش
از و يكسان آفرينش در همه آدميان كه است آمده صراحت به قرآن در -5
و ارزش و است ، شده نفي تبعيض و فاصله و برخوردارند طبيعتبرابر
و گشته معرفي او عمل به وابسته نهايتا درجامعه انسان هر جايگاه
.است مردود و زورنكوهيده و زر برپايه امتيازطلبي
را امن شهر و بشر تكامل و رشد نتايج از را امنيت همچنين قرآن -6
كه فرموده موكدا اكرم رسول -ميكند70 معرفي فاضله مدينه الگوي
نافرماني او مال به دستدرازي و است كفر مومن با جنگيدن و گفتن ناسزا
.اوست خون احترام مانند او مال احترام و خداست
بندگي از رهاييانسان انبيا ، بعثت از هدف اسلامي ، جهانبيني در -8
نه و كنيد ستم نه ميفرمايد درقرآن خداوند.اوست آزادي و ديگران
منع آيهلااكراهفيالدين در را آدمي از آزادي سلب و بپذيريد ستم
.ميكند
بشر حقوق تدوين زمينهتاريخ در خود بيانات از ديگري بخش در اينجانب
سالهاي نخستين همان در كريم قرآن گردآوريآيات با:افزودم اسلام در
ميتوان رو ، اين از.رسيد انجام به مهم اين مرحله اولين قرآن ، نزول
با مطابق) هجري اول قرن دوم دهه را اسلام در بشر حقوق تدوين تاريخ
اسناد كهنترين از يكي را قرآن و دانست (ميلادي هفتم قرن آخر دهههاي
تقريرهاي و عملكردها و گفتهها جمعآوري با.شمرد بشر حقوق در مدون
سيره و حديث جوامع وتاليف سيره و احاديث تدوين و (ص)اسلام پيامبر
برداشته اسلام در بشر حقوق تدوين در وسيعتر طور به ديگري گام نبوي
كه (اسلامي علوم از مهم بسيار رشته دو) اخلاق و فقه تدوين باآغاز.شد
در بشر حقوق مباحث نمود تجلي چهارم و سوم قرون در آن جامعتر شكل
به طوسي ، شيخ همچونمبسوط عصر ، اين اخلاقي و فقهي كتابهاي در اسلام
.گرفت قرار تحليل و نقد مورد و مطرح استدلالي طور
است مجموعهاي اسلام دين كه دانستم بجا را نكته اين تذكر بحث پايان در
و عرفان و اخلاق آن اعظم بخش و ميدهد تشكيل شريعت را آن يكجزء كه
مقولات اينگونه.دارد ويژه جايگاهي انسان اسلامي درعرفان.است فلسفه
انسان ، اجتماعي و فردي هستي بر حاكم.اثرميگذارد فقهي استنباطهاي در
.است عرفاني و فلسفي اصول