ششم ، شماره 1443 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 27 شنبه6
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(46)
ابراز راميتوان متعددي نكات يادشده ، ضرورت چرايي توضيح و تبيين در
و عام ، طور به دانشگاه سياسي فعاليت لزوم از زاويهيي نكته ، هر.داشت
چند به جمله از ;ميكند بيان خاص ، طور به را دانشجويي سياسي تحرك
:كرد اشاره ميتوان زير نكته
و دانشگاه دربافتشناسي كه همانگونه:دانشجو قشر بافت به توجه (1
آن از برخي كه هستند خاص ويژگيهاي داراي دانشجويان شد ، اشارت دانشجو
نشات ايشان محيطي ويژگيهاي از ديگر ، برخي و سني ، شرايط از اوصاف ،
سخن آن از تفصيل به پيشتر كه -اوصاف آن مجموعهي به توجه.ميگيرد
با پرانرژي ، قشري دانشجو ، كه مينماياند را نكته اين بخوبي -گفتيم
به توجه با.است..و پيراموني مسايل به نسبت حساسيت داراي نشاط ،
خصلتها و روحيات اين با كه مجموعه اين از ميتوان چگونه ويژگيها ، اين
دخالت اجتماعي سياسي ، توجه مورد مسايل در كه خواست آمدهاند ، گرد
تكليفهاي چنين مسلما كنند؟ اتخاذ را خنثي و بيطرف موضعي و نورزند
ثمري است ، دانشجويي خصلتهاي به توجه بدون چون بخشنامهيي ، و توصيهيي
سياسي مسايل در تحرك و پيگيري علاقهمندي ، از را آنان و داشت نخواهد
.داشت نخواهد باز
همين به دانشجويي ، سياسي فعاليت ضرورت بر تاكيد در رهبري معظم مقام
:فرمودهاند و داده نشان عنايت بذل نكته
وپرنشاطترين ازفعالترين يكي كه دانشجو ، قشر به ميتوانيم ما مگر
-انقلابي جامعهي يك كار دراساسيترين تو بگوييم ماست ، جامعهي قشرهاي
باش؟ نداشته مشاركت -سياسي فعاليتهاي يعني
از ودانشجو دانشگاه شدن بيگانه:آينده در دانشجو نسل كارآمدي (2
حركت تشديد و تسريع ظاهربه به است ممكن گرچه سياسي ، فعاليت و درك
بيرون نسل كه دربردارد را خطر همارهاين اما شود ، منتهي علمآموزي
اشتباهات دام در بهسرعت سياسي ، درك ضعف بهواسطهي دانشگاه ، از آمده
و زيرك دستسياستمداران آلت يا و بيدرد متخصص و غلتد فرو بزرگ
عمل و سياسي فهم ميكندكه موحش ، ايجاب آيندهي اينگردد فريبكار
ساخت كه -دانشجو نسل كه باشد رونقداشته دانشگاه در چنان سياسي ، درست
و نگيرد قرار دام در بهسهولت -دارد برعهده كشوررا آيندهي ساز و
:نشود ديوان و ددان طعمهي
چهقدر رانميداند ، خودش جامعهي سياسي مسايل كه متخصصي آن به ما
بشود ، هم متخصص بكند ، علم تحصيل دانشجو اين اگر ببنديم؟ دل ميتوانيم
نكند ، درك را جامعه سياسي مسايل اما باشد ، هم خوبي آدم احيانا
كه را تلاشي نكند ، درك را جامعه نيازهاي نفهمد ، را جامعه جهتگيريهاي
چه انساني چنين ميدانيد نداند ، است ، لازم فعال و زنده انسان يك براي
و عالم انسان آن ميدانيدكه بشود؟ مرتكب است ممكن را بزرگي اشتباهات
به است ممكن چگونه نباشد ، آگاه خودش كشور جاري مسايل از كه متخصص
بشود؟ تبديل دشمن دست در ابزاري
كه شد اشارت دانشگاه بخششناخت در:اجتماعي پيشرو نقش از حفاظت (3
ارتقاي و انتقال در كه نقشي اول ، :است توجه مورد جهت دو از دانشگاه
پيشروي كانون عنوان به جامعه هدايت در كه تاثيري دوم ، ;دارد دانش
تنها بهدانشگاه كه ميكند ايجاب دوگانه نقشهاي.مينهد برجاي اجتماعي
ناخواه خواه چون بلكه ;نشود نگاه تربيت و تعليم مركز يك عنوان به
نيز زاويه اين از بايستي دارد ، نيزبرعهده را اجتماعي هدايتگري نقش
:شود نگريسته آن به
در پيشرو كانون يك و مركز يك عنوان به نگاه دانشگاه ، به دوم نگاه
از يكي دانشگاه ، .است همينگونه هم دنيا جاي همه كه است ، جامعه
در موجود حركت و فكري كيفيت كنندهي منعكس و نشاندهنده كه است مراكزي
.است جامعه
،(اجتماعي پيشرو كانون) يادشده نقش چرايي تبيين در رهبري معظم مقام
:داشتهاند اشارت زير نكتهي دو به
ويژگي دو اين كه است ، ممتاز ويژگي دو با دانشگاه كه است اين هم علت
و نوآميزش ديدگاههاي با و بودن روشنفكر اول ، :هست جايي كمتر در
نو ديدگاههاي با كه جواني ايبسا بودن ، جوان دوم ;داشتن سروكار
نوگرايي و متجدد بسا اي.نيست او در گرايشهاينوگرايي و ندارد سروكار
هم آنجاييكه به نسبت دوجا اين به نميشود.نيست او در خروشجواني كه
نو نگاههاي و نو وراههاي نو انگيزههاي به ميل و روشنفكري و نو گرايش
جوان هم دانشگاه...داشت اميد خيلي هست ، جواني هم و هست نو حوادث و
.نوگرا هم است ،
كه ميكند ايجاب تحركجامعه ، و هدايت كانون عنوان به دانشگاه جايگاه
به عوام چونان و نياورند كم عملسياسي و درك در محيط ، اين ساكنان
از يا و ننشينند داوري به اوليه اطلاعات با نكنندو خو سطحي قضاوت
بر و كنند ورزي تجربه سياسي ، عمل در ;نورزند غفلت سياسي تحليل متد
اين غير در...و بيفزايند خود سياسي مديريت و جمعي زندگي مهارت
كه درميماند ، لاينحل تعارض و پارادوكس يك در دانشجو و دانشگاه صورت ،
را خود باشد ، قايل خويش براي فراتحصيلي مسئوليت بايستي سو يك از
و تحرك كانون كه بدارد ملزم را خود بداند ، جامعه هدايتگري به موظف
گفت به ديگر سوي از اما ;باشد اجتماعي استعدادهاي شكوفايي و پويايي
محروم اجتماعي و سياسي لازم اطلاعات از ندهد ، تن سياسي فعال شنود و
...و باشد نداشته الفتي سياسي فعاليتهاي با ;بماند
جاي هدايتاجتماعي مركز در بخواهد دانشجو و دانشگاه اگر اينرو ، از
عمل و سياسي فهم جزارتقاي چارهيي كند ، حفاظت را نقش اين و بيابد
.داشت نخواهد سياسي سالم
سياسي فهم ارتقاي
توصيه درآمد درپيش اينرو ، از.است سياسي عمل ساخت زير سياسي ، درك
بسترسازي براي و گفت سياسيسخن فهم از بايستي سياسي ، فعاليت به
بيماريهاي از كه عملزدگي متاسفانه.كرد عمل و انديشيد آن ، مناسب
گسترش برابر در عمدهيي مانع هست ، و بوده دانشجويي سياسي فعاليتهاي
پيشينهي از سياسي ، عمل هماره نتيجه ، در و است بوده درست سياسي فهم
اعظم بخش و بوده كمبهره يا و بيبهره سياسي خلاق و درست درك براي تلاش
بازگشت عمده عنصر اين ضعف به دانشجويي ، سياسي فعاليت در ناكاميها
توجه نيز ديگري عوامل به بايستي عملزدگي ، بيماري دركنار.است داشته
از و ميكردند ممانعت سياسي آگاهي اعتلاي به جدي توجه از كه داشت
بينش از -پهلوي رژيم جمله از و -مستبد سياسي رژيمهاي واهمهي جمله ،
...و اطلاعرساني سالم منابع فقدان دانشجويي ، سياسي
جايگاه هموارهبه دانشجويان ، به خود توصيههاي در رهبري معظم مقام
آن و ورزيدهاند تاكيد قشردانشجو اجتماعي درعمل سياسي رفيعبينش
اجتماعي مفيد زندگي پيشدرآمد كه سياسي ، عمل مقدمهي نهتنها را
:شناختهاند
و وتعبد مذهبي ايمان تحصيل دوم ، نكتهي ;علم تحصيل اول ، نكتهي
.سياسي آگاهي نكتهسوم ، ;نفساني تزكيهي و اسلامي اخلاق به پايبندي
پهلوي منحوس رژيم مثل كهرژيمهايي است چيزهايي جملهي از هم اين
آگاهيهاي و سياسي مباحث سراغ دانشجويان كه داشتند واهمه آن از بشدت
همين واجب سه از يكي دانشجو ، براي ولي.نميگذاشتند لذا ;بروند سياسي
محيط.باشد سياسي محيط بايد دانشگاه محيط كه گفتم وقت يك مناست
زنده يعني بدهند؟ سياسي شعار نخوانند ، درس يعني آيا چه؟ يعني سياسي
جهاني مباحث از دانشجو يعني سياسي ، محيط..نه كنند؟ باد مرده باد ،
اصولا و باشد آگاه ميگذرد ، خودش كشور در و جهان در كه آنچه از و
هم علم اعلاي حد به نفر يك است ممكن نشد ، اين اگر.باشد داشته بينش
او ارزاني بسيار قيمت به بيايد دشمن اما باشد ، متدين هم خيلي برسد ،
دوران در ما.داشتيم را افرادي چنين ما.بگيرد خود زيربال و بخرد را
چون اما ;بودند خوب و متدين و متخصص كه داشتيم اساتيدي طاغوت رژيم
قرار رژيم آن هدفهاي اختيار در بهراحتي نداشتند ، سياسي فهم
سمتي به هم را دانشجويان.بدانند خودشان كه اين بدون ;ميگرفتند
متدين و عالم كه داشتيم كساني...ميخواست رژيم آن كه ميكشاندند
جزو بروند كه شد موجب سياسي شعور و آگاهي و فهم نداشتن اما ;بودند
.بشوند فاسد رژيم همان مهرههاي از يكي