ششم ، شماره 1444 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 28 يكشنبه 7
|
|
ميسپارد؟ ره كجاه به تربيت راستي به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
پاياني بخش
منطقيو مفاهيم از بعضي كه توجهدارند مهم نكته اين به معلمان
بهطور و كودك -خانواده و كودك -تلاشمعلم از مستقل كودك در رياضي
نميتوان مناسبنرسد ، سن به كودك زمانيكه وتا است اجتماعي مبادلات كلي
دوره كودكان برايمثال.كند درك را مفاهيم آن داشتكه انتظار او از
ميكنيم ، پهن را گلولهخميري برابرشان در وقتي دبستان قبلاز و آمادگي
است اين تصورشان ميدهيم آنراتغيير حالت و كنيم باز را دستهگلي يا و
كودكبراي به آوردن فشار.است تغييريافته آنها تعداد و حجم يا كهوزن
بهارمغان چيزي كودك براي بيميلي و خستگي كهجز است تلاشي آن ، درست درك
.نميآورد
به زمانيكهكودك تا اخلاقي دستورات رعايت و پذيرش براي اصرار همينطور
خواهد تلاشبينتيجه كند ، درك را آنها كه نرسيدهباشد رشد از مرحله آن
باشد ، همراه ومجازات تنبيه با احيانا و خشونت اصراربا اگر و بود
اخلاقي امور به نهتنهانسبت و خواهدشد تربيتي دچارضايعات كودك
خود براي را ديگري مسير بارشد ، همزمان مرور به بلكه بيعلاقهميشود ،
.ميگيرد درپيش
به فرد زمانيكه تا كه كرد نتيجهگيري چنين ميتوان خلاصه بهطور
اخلاقي ارزش و نتيجه هيچ واجد تكليف قبول نگردد ، نايل پيرو روشيخود
.نخواهدبود
آنازنظر مضار است جانبه يك احترام يا اقتدار ، بر مبتني كه تربيتي
انضباطي قواعدو تهيه به را فرد آنكه بهجاي.است يكي عقلي و اخلاقي
دعوت همكاري به اينتناقض در را او يا سازند ، رامكلف وي كه كند هدايت
فكر به را مطلق و قالبي آمرانهو دستورات از نظامي كنند ، بهعكس
.ميكند ويتحميل
را وي اخلاقي شخصيت آنكه يا ميشود ، تحميل برفرد خارج از كه انضباطي
يعني انضباطي ، چنين مثبت جنبه آنكه يا ميسازد ، خفقان دچار تماما
يعني آن منفي جنبه از ضعيفتر بهمراتب فرد ، شخصيت پرورش ساختن مساعد
.است شخصيت پرورش و تحول جلوگيرياز و مخالفت
بارآوريم اخلاق زمينه در پيروي خود و مستقل شخصيتهاي نيست ممكن
كه قسمي به قرارگيرد ، فكري اجبار بار زير فرد ديگر ازسوي اگر
شخصا خود آنكه بدون بياموزد ، را علوم ديگران دستور به باشد موظف
باشد ، انفعالي عقلي و فكري لحاظ فرداز اگر چه آيد ، نايل حقيقت بهكشف
.باشد آزاد اخلاقي ازلحاظ نميتواند
بارآورد را افرادي ميخواهد مدرسه آيا گفت بايد اخلاقي تربيت مورد در
اصل صورت دراين باشند؟ قبلي نسلهاي و سنتها اجبار و فشار زيربار كه
تشويق نظام با درساخلاق احتمالا و معلم اخلاقي بهقدرت بااستناد اقتدار
مدرسه اگر اما.است ميكنند ، كافي تحكيم را اطاعت كهاخلاق تنبيه ، و
آزادي و حقوق و باشند ، آزاد وجدان داراي كه بارآورد ميخواهدافرادي
بهاقتدار توسل صورت اين در كه بديهياست بشمارند ، محترم را ديگران
براي شدهباشند ، ايراد اخلاق مورد در بهترينوجه به كه دروسي و معلم
ميگيرند تقابلسرچشمه و پيروي خود و استقلال از زندهايكه روابط ايجاد
.نخواهندبود كافي