پنجم ، شماره 1444 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 28 يكشنبه 7
|
|
خانه كوچك كارگاههاي در زنان ثمربخش تلاش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
زنان اشتغالي خود كيف و كم به نگاهي
زنان عمده سهم
و بزرگ سهمي همواره زنان هزاره‌ها طول در و ايران جامعه‌ء در
پيش‌از.داشته‌اند خانوار اقتصاد ساماندهي و معاش تامين در تعيين‌كننده
خانه‌داري دقيق و پيوسته روزانه ، فعاليتهاي زنان كار شهرها ، پيدايش
از نيز ، زنان شهري اقتصاد در.برمي‌گرفت در را شباني زرع‌و و كشت تا
در خود ساخته دست كالاهاي كشاورزي‌و فرآورده‌هاي اصلي عرضه‌كنندگان
ما ، شمالي‌كشور استان‌هاي در هنوز كه همچنان سنتي‌بوده‌اند ، بازارهاي
صنعتي انقلاب وقوع با.مي‌شود برپا فعال‌زنان حضور با بازارها قبيل اين
كارگر زنان چشمگير حضور با نساجي كارخانه‌هاي نخستين چرخ‌هاي دراروپا ،
كارخانه‌هاي و كارگاهها اصلي تلاشگران زنان اكنون ، و درآمد حركت به
به‌شمار الكترونيكي حساس و ظريف قطعات و دستگاهها توليدكننده بزرگ
كمرنگ روستاها در دستي صنايع كه زماني مااز كشور در.مي‌آيند
خانواده‌هاي مهاجرت زمينه‌براي شد ، برچيده مرور به خانگي ، وكارگاههاي
غربي اروپاي دليل‌در همين به.گشت نيزمهيا شهرها به روستايي
هزاران توسعه ايجادو و زنان جذبهمكاري با فرانسه ، و بويژه‌آلمان
تامين واقع كه‌در روستايي ، مناطق آلاينده‌در غير صنعتي كارگاه‌كوچك
كرده‌اند كند را مهاجرت روند مي‌باشند ، بخش‌صنعت گوناگون كننده‌قطعات
.است گرفته شدت روستاها به مهاجران روندبازگشت مواردي ، در و
كارگاههاي احياي زمينه در مفيد سرمايه‌گذاري با مي‌توان نيز ايران در
كرد كند روستاها در را مهاجرت روند اولا روستايي و دستي صنايع كوچك
خانوارها اقتصاد تقويت به شهرها ، اشتغالي‌در خود توسعه با ، ثانيا و
اقتصادي تحول دراين زنان خلاق و پرتلاش عظيم ، نيروي.كرد كمك‌شاياني
.داشته‌باشد عمده‌اي سهم مي‌تواند ،
كار به مشغول هنوز او و مي‌دهند نشان را بامداد دو ساعت عقربه‌هاي
ايام غم و روزگار گذشت از حكايت كه چروك‌را و پرچين دستانياست
.مي‌بافد رديف به ورديف مي‌دهد عبور به‌سرعت رنج پود و عشق تار دارداز
به‌خود را بيننده‌اي هر نظر كه مي‌آورد پديد را اوطرحي ريزنقش انگشتان
.مي‌كند ستايش را آن آفريننده و جلب
از نشاني هركدام شده‌اند ، آويخته دارقالي بالاي در كه رنگين كامواهاي
او پشتكار و ذوق انرژي ، بيانگر قرمزاوست دروني عالم و احساسات
رنگ به هنري سبز و درون صفاي و صبر آرامش ، آبي درامد ، كسب براي
به وجودش در را به‌كار عشق و مي‌شويد را روحش باران همانند كه طبيعت
قالي دار يك او زندگاني سرمايه آري‌تمامي.مي‌اندازد جريان
را او فراغت اوقات بهره‌وري‌از هم و معيشت منبع هم كه سرمايه‌اي.است
.مي‌كند فراهم
از نيمي از بيش و تشكيل‌مي‌دهند زنان را كشورمان جمعيت از نيمي حدود
وضعيت باتوجه‌به خانه‌دار زنان از شماري.هستند زنان ، خانه‌دار جمعيت
خود فراغت اوقات از خانواده مالي وضعيت‌بنيه و اقتصادي مشكلات و تورم
انواع فروش توليدو به زنان اين.مي‌برند بهينه استفاده درمنزل
.مي‌كنند توليد خود تلاش و باكار كه مي‌پردازند فراورده‌هايي
و فرصتها از عدم‌استفاده بي‌انگيزگي ، توسعه درحال كشورهاي در
بسياري.مي‌دهد كاهش را انساني نيروي بهره‌وري جسمي ، توانائيهاي
داخلي توليد زيرا;است داخلي توليد عدم گرو در اقتصادي مشكلات از
اشاره كه همان‌طور.مي‌آيد به‌شمار پيشرفت‌دولتها براي محكم پشتوانه‌اي
كمتر متاسفانه اما.مي‌دهند تشكيل خانه‌دارها را ما زنان بالاي شدجمعيت
خود كه‌اين نمي‌شود گرفته به‌كار حاضر درحال طيف توانايي‌اين يك‌سوم از
.است ملي سرمايه تلف‌شدن نوعي به
در و برده‌اند پي توليد اهميت به خانه‌دار زنان از شماري هرحال در
بردن بالا به كمك و امرارمعاش براي خانه روزمره كارهاي كنار
.مي‌كنند فعاليت خانواده ، درامد سطح
مراكز و ادارات در زنان‌شاغل كار رديف در خانه در زنان توليد و كار
امورمنزل ، به رسيدگي ضمن خانه‌دار زنان كه اين‌تفاوت با ;است توليدي
فراغت اوقات از تنها و راندارند شهر شلوغ خيابانهاي در رفت‌وآمد مشكل
تنهاتوسط خانواده مالي امور گردش كه شرايطي در.استفاده‌مي‌كنند خود
دوشادوش خانواده اعضاي خانه‌داربه‌عنوان زنان و است غيرممكن نفر يك
و منزل در كاراقتصادي.مي‌شود چشمگيرتر زنان نقش كارمي‌كنند ، مردان
مي‌گيردكه صورت دستي و هنري فعاليتهاي بيشتربه‌صورت آن از حاصل درامد
.مي‌پردازند نيز همانندبسته‌بندي كاري مونتاژ به زنان از برخي البته
است شده ثابت امروزه:مي‌گويد مورد اين در زنان امور كارشناس صباحي
زنان‌به مشاركت بدون فرهنگي و اجتماعي -توسعه‌اقتصادي طرحهاي كه
محيط در توليدي و اموراقتصادي با زنان كردن درگير.نمي‌رسد اهدافش
وتسريع توليد عمومي بافت در كوچك ، كارگاههاي خانه‌هابه تبديل و خانه
.بسزايي‌دارد نقش توسعه طرحهاي اجرايي روند
بستگي آنها فروش و توليد به اقتصادي امور در خانه‌دار زنان اشتغال
خانه‌هايشان در را خود توليدات زنان كه‌اين پيداست ناگفته.دارد
(خانگي) وغيرسازماني يافته سازمان صورت دو به فروش اما.فراهم‌مي‌كنند
.مي‌شود انجام
حضور عدم خريداران ، به آن فروش و خانگي توليدات مهم پيامدهاي از
تهيه خود واقعي قيمت با را كالا مشتري بدين‌صورت.است دلالان و واسطه‌ها
.مي‌رسد واقعي سود به نيز فروشنده و مي‌كند
فراغت اوقات از بهره‌وري
درواقع امااست آسان كاري خانه‌داري كه شود تصور اين‌طور شايد
با كاري ظرافت و سليقه و هنر كه است دشواري حرفه‌هاي از خانه‌داري
انجام و روزمرگي لابه‌لاي‌دغدغه‌هاي در و آن كنار در اما.مي‌شود آن‌آميخته
آن از كه‌مي‌توان دارد وجود نيز فراغتي اوقات متداول‌خانه‌داري ، امور
.برد كافي بهره
.آنهاست فراغت اوقات كردن پر براي شيوه بهترين خانه در زنان كار
از جزئي هنري كارهاي و هستند ماهنرمند خانه‌دار زنان بيشتر
و درآيد به‌صورت‌هدفمند سرگرمي اين اگر.مي‌شود محسوب سرگرمي‌آنها
كسب و توليد به‌وسيله جامعه معضلات بسياري‌از شود ، اشتغال‌زايي به‌نوعي
.برطرف‌مي‌شود افراد معيشتي مشكلات و ارزي سود و درامدمالي
فراغت اوقات كه پرسش اين به پاسخ در خانه‌دار و ساله فدايي 28 مريم
خياطي رشته در من:مي‌گويد مي‌گذراند ، چگونه خانه در را خود
اما مي‌كنم ، تهيه را فرزندانم و خود پوشاك از بسياري و دارم مهارت
از نمي‌توانم است ، خانواده گريبانگير مادي‌كه مشكلات وجود با متاسفانه
شده‌ام ، دوخته فروش‌لباسهاي و عرضه براي جايي زيرا كنم ، هنرم‌استفاده
.ندارم
اختصاص بهره‌ور كارهاي به را اندكي زمان ايراني ، زنان از شماري
آمدهاي و رفت و آرايشگاه‌ها تلفن ، پشت را فرصت اين نيز گاهي و مي‌دهند
از شده وبرنامه‌ريزي صحيح استفاده با كه درحالي.مي‌كنند بيهوده‌صرف
مشكلات با را بهتري زندگي و نمود كسبدرامد مي‌توان لحظه‌ها همين
.داد كمتر ، ادامه
خود حرفه را شيشه روي ويتراي كه است هنرمندي ساله ، اشتري 37 بانو
را خاص هنري انجام توانايي بايد هرخانمي:مي‌گويد و مي‌داند
كمكي مالي و ازنظراقتصادي و مردكار دوش به دوش بتواند تا داشته‌باشد
و فراغت‌مثبت اوقات يك‌سو از خانه در زنان كارتوليديكند خانواده به
محسوب تازه درامد منبع ديگريك ازسوي و آورده به‌وجود را سازنده‌اي
.مي‌شود
به آنان كار مشكلات داريم ، خانه‌دار زنان از بسياري با كه گفت‌وگويي در
توليدي كارهاي به علاقه آنها از شماريميشود نمايان صورت دو
كلاسهاي معتقدند و نكرده‌اند كسب را لازم مهارت ولي دارند درامدزا و
كافي هنر و مهارت ديگر عدهاياست بسيارپرهزينه بيرون خصوصي آموزشي
.نيست فراهم توليدات‌آنها فروش براي لازم امكانات اما رادارند
سال چند در اجتماعي امور و كار وزارت شايسته و موثر اقدامات از يكي
توليدكنندگان دراختيار كه است يافته تمركز غرفه‌هاي ايجاد اخير
وجود بدون را توليدات‌خود بتوانند آنها تا مي‌دهند قرار خوداشتغال
از زنان راستا اين در و دهند مشتريان‌قرار دراختيار واسطه
رشته‌هاي در كلاسهاي‌آموزشي منظور همين براي.برخوردارند موقعيت‌ويژه‌اي
هنرهاي فراگيري با علاقه‌مندان كه كرده‌است داير زنان براي مختلف
.كنند استفاده غرفه‌ها از گوناگون‌مي‌توانند
تمركزيافته مراكز ضرورت
پارك غرفه‌هاي محوطه وارد كه است زمستان سرد روزهاي از يكي بعدازظهر
توليدات كه فروشندگان حضور از نتوانسته هم سرما حتي.مي‌شوم لاله
از نيمي ميان دراين.كند جلوگيري مي‌دارند ، عرضه خريداران به خودرا
به فروش براي را خود توليدي محصولات زناني‌كه.هستند زنان فروشندگان
.هستند مشتريان راه به چشم و غرفه‌هاآورده‌اند
و بوده ديد مختلف‌درمعرض هنرهاي فراورده‌هاي و دستي صنايع انواع
از ارزانتر بسيار واسطه‌ها دليل‌نبود به قيمتها از بسياري
.است فروشگاههاي‌بيرون
پرسش اين به پاسخ در و خودمي‌داند حرفه و هنر را نقاشي معين شهين
است ، كرده انتخاب خود كار فروش براي را تمركزيافته‌اي چرامحل كه
به‌فروش غرفه اين در را خود نقاشيهاي كه است يك‌سال مدت:مي‌گويد
در من اگر.دارم مردم با نزديكي ارتباط دليل همين به و مي‌رسانم
را هنر كمي عده تنها شايد مي‌دادم ، انجام را فروش كار خانه ،
مراكز وجود.است خلاقيت و آفرينش بلكه نيست ، محدود هنر.مي‌شناختند
آشنا ايراني زن مختلف هنرهاي و دستاوردها با را مردم يافته ، سازمان
زن وقتي.نمي‌شود عكس‌گونه برداشتي تنها نقاشي از نمونه برايميكند
.مي‌شود محدود برساند ، فعاليتش به‌فروش منزل در را توليداتش خانه‌دار
هم غرفه‌ها ، اين در توليدكننده زنان حضور:مي‌دهد ادامه وي
برطرف را معيشتي و اقتصادي و مادي مشكلات هم و گسترده را ارتباطاتشان
باشد خلاقي توليدكننده و شايسته كدبانوي مي‌تواند خانه‌دار زن.مي‌كند
.كند بهره‌وري فرصتها از و خودبپردازد زندگي تامين به راه همين از كه
خطاطي كار مي‌دهد ، انجام را نقاشيها برروي خطاطي كه وي همكار نوريان
نيز كار اين انجام از و مي‌داند خود معيشت و درامد منبع را
معرفي را غرفه‌هاي‌تمركزيافته در فروش مهم ضرورت وي.مي‌برد لذت
و توليدكننده زنان است ، معتقد و خريداران‌مي‌داند به توليدكنندگان
خريداران‌شناسايي سوي از و ندارند چنداني فروش خانه هنرمنددر
.نمي‌شوند
به علاقه رشته‌مكرومه‌بافي ، در كار سابقه سال با 20 حكيم‌زاده ميهن
كارخود انگيزه را زندگي اقتصادي مشكلات از كردن‌قسمتي برطرف و هنر اين
با هرروزه و مي‌برم خود ازكار را معنوي لذت نهايت:مي‌گويد و مي‌داند
كتابي دارم سعي كه آنجا تا مي‌شوم جديدي‌آشنا ابتكارات
به را خود خانه‌توليدات در كه زنانيبنويسم جديد ، به‌نام‌مكرومه‌بافي
خريداران از اندكي شمار با و دارند سوددهي‌كمتري مي‌رساند ، فروش
است مناسب غرفه‌ها در مناسب ، فروش فصلهاي در كه درحالي.هستند درتماس
.مي‌كنند مراجعه ما به خريد نيزبراي جهانگردان و
او توليدات.دارد رشته‌سفره‌آرايي در كار سابقه سال هشت فولادي ، بانو
هزينه‌هاي‌جاري بودن بالا وي.است...و آبغوره ترشي ، مربا ، انواع شامل
:مي‌گويد و مي‌داند خود شروع‌كار انگيزه را اقتصادي مشكلات و خانواده
توانستم‌براي و شدم موفق كار اين در خودم پشتكار تلاش‌و و خدا ياري به
.كنم كمك اقتصادخانواده به و درامدزايي معاش امرار
بسيار غرفه‌ها اين در خانگي توليدات فروش:مي‌گويد ادامه در وي
اما.مي‌كنند پيدا دائمي مشتريان فروشندگان ، و است مفيد و به‌صرفه
و است اشتغال خود به‌زنان ذيربط نهادهاي كمك دارد ، اهميت كه چيزي آن
و وسايل تهيه براي را افراد اين دست پرداخت‌وام ازطريق بايد
هرچه مي‌توان زنان‌هنرمند به ياري‌رساني و وام دادن با.گرفت مواداوليه
.كرد اقدام هستند ، كه‌توليدكننده افراد اين جذب به بيشتر
آشنايي وظيفه سيما و صدا بخصوص جمعي ارتباط وسايل اينكه سخن پايان
درامدزا و اقتصادي مسائل با ارتباط در را خانه‌دار زنان بيشتر هرچه
آموزش ، .آورند روي خوداشتغالي به‌سوي بيشتر هرچه گروه اين تا دارند
عرصه در را زن جايگاه واقعي مي‌تواندفرهنگ موثر تبليغات و آگاهي
بازدهي ظرفيت همين‌راه از.آورد به‌وجود خانواده و جامعه مسائل‌اقتصادي
توليد به را خود جاي كاذب مي‌رود ، شغلهاي بالا اقتصادي چرخه‌هاي
مشكلات نهايت ودر مي‌يابد افزايش خانواده درامد ميزان واگذارمي‌كنند ،
.نمي‌كند سنگيني خانواده مرد بردوش تنها زندگي
همتي و توانا دستاني با هنرمند زني دستكم خانه در كه روز آن اميد به
كارگاه به خانه‌اي هر و باشد درامدزايي و توليد به مشغول والا
.شود مبدل توليدي و دستي هنرهاي
