ششم ، شماره 1445 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 29 دوشنبه 8
|
|
نيست كار پايان بازنشستگي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بازنشستگان مشكلات و نيازها كنوني ، موقعيت به نگاهي
كاركنان مشكلات جمله از بازنشستگي مقررات در موجود چندگانگي
بازنشستهاست
اميد و نشاط ميتوان بيشتر رفاهي امكانات تامين و قوانين اصلاح با
كرد تقويت بازنشستگان در را زندگي به
بازنشستگي روز نخستين
پيوسته كار با دهه حدود 3 كه كارمنداني براي بازنشستگي روز نخستين
سرآغاز شدهاند مانوس همكاران انبوه و كار محيط با و گرهخوردهاند
در وقتگذراني پاركها ، خلوتگاه به بردن پناه.است ناشناخته فصل يك
بر هم گلدانها تيمار و خانه كوچك باغچه با شدن وسرگرم قهوهخانهها
گذراني عمر قبيل اين بخت اما.ميشود علاوه عمر گذرانروزهاي گونه اين
براي برج سر دريافتي ارقام شدن لاغر.بازنشستههانميشود همه نصيب
معاش تامين براي كار به آوري رويآغازدشواريهاست بازنشستگان بيشتر
براي حل راه نوعي باشد ، فرد وانگيزه ذوق خور در كه چنان آن نه
كمي دليل به بازنشستگان ترتيببيشتر اين به.است زندگي جبرانهزينههاي
كاستي اين !شود اگرپيدا البته باشند ، داشته دوم كار ناچارند درآمد
تهي اميد و نشاط از بازنشستگيرا روزهاي عمر ، سراشيب سالهاي در آشكار
تشكيل را هدفبرنامهريزان نخستين ايران ، جوان جمعيت اينكه با.ميكند
ونياز كمبودها پاسخگوي ممكن ، راههاي از بايد ، اما ، ميدهد ،
اين به احترام اداي ضمن بهتر ، شيوههاي با و باشيم بازنشستگان
براي را راحتتري زندگي پختگياند ، و تجربه از سرشار كه خردمندانجامعه
يافت نميتوان افسانهها در جز را پايدار جواني.فراهمكنيم آنها
خود سهم به بايد ميدهند ، تشكيل را كشور جمعيتفعال امروز كه جواناني
بازنشستگان زمره در خودشان فردا كه برسانند ، چرا ياري بازنشستگان به
.بود خواهند
!نيست كار پايان ;بازنشستگي
كه دارد وجود اجتماعي تامين بيمه بازنشسته نفر هزار حدود 350 هماينك
از بيش همچنين رسيد ، خواهد نفر ميليون به 4 آن تعداد آتي سال ده ظرف
با.ميباشند كشوري استخدام قانون مشمول بازنشسته نيز نفر هزار 700
و صدا سازمان نفت ، وزارت چون مراكزي بازنشستههاي شمار اگر حال اين
آن به را خصوصي و دولتي شركتهاي ساير و دولتي بانكهاي سيما ،
احتساب با كه شود شامل را ميليوننفر به 2 نزديك رقمي شايد بيفزاييم
و مستمري از نفر حدود 6ميليون گفت ميتوان نفري خانوار 3 ميانگين
.ميكنند استفاده كشور سطح در بازنشستگي مزاياي
پرداختي ميزان و بازنشستگي قوانين بر حاكم چندگانگي ميان اين در
كشوري استخدام قانون مشمول بازنشستگان رنجش موجب ومزايا ، مستمري
.شدهاست موجب را
را بازنشستگان لاينحل ، مشكل يك عنوان به مستمريها پرداخت در تبعيض
و ماليات سنگين فشار هنوز جوان جمعيت ظاهر به اما ميدهد آزار
.نميكند احساس را سالخورده جمعيت بهداشتي هزينههاي
بازنشستگي و بهداشت
زندگي ، به اميد افزايش خاطر به هماكنون يافته توسعه كشورهاي بيشتر
درماني مراقبت هزينههاي افزايش نهايت در و بهداشتي رفتنشرايط بالا
عمدهترين هماينك.ميباشند روبهرو گوناگوني مشكلات با سالخورده جمعيت
قشر اين از حمايت چگونگي كلان ، سالخورده جمعيت با ژاپن جامعه مشكل
مرز 15 به ژاپن در ساله بالاي 65 جمعيت سال 1990 در است ، آسيبپذير
را آن نفر ميليون حدود 11 تعداد اين از كه رسيد نفر ميليون
حدود سال 1992 در موجود آمارهاي اساس بر ميدادند ، تشكيل بازنشستهها
بازنشسته جمعيت اين پزشكي هزينههاي صرف فقط ژاپن ملي درامد درصد 9/1
.ميشد
تحقيقات اساس بر است ، بدتر هم اين از شايد جنوبي افريقاي در وضعيت
شده ، فوت بازنشسته هزار از 46 بيش كه شد مشخص دولت توسط شده انجام
فوت گروه مستمري حذف با ميكنند ، و استفاده دولتي مستمريهاي از هنوز
.كند صرفهجويي دلار ميليون سال ، 50 طول در توانست دولت شده ،
جايگاهي چه خردمندان ، تعبيري به و بازنشستگان به نسبت جامعه براستي
تبعيضهايي مستمري پرداخت به نسبت بازنشستگان بين در چرا قائلاست؟
به پرداختن از پيش است؟ زندگي پايان خط بازنشستگي آيا اعمالميشود؟
ارايه بازنشستگي مفهوم از تعريفي است بهتر گزارش ، اساسي مفاهيم
كاركنان وقت تمام خدمت از پس زندگي دوران به اصولا بازنشستگي كنيم ،
بازنشستگي ديگر تعبيري به.ميشود گفته جامعه بخشهاي ساير با دولت
از سن به رسيدن سبب به كار به نداشتن اشتغال از است عبارت
.است كارافتادگي
امروزي مفهوم به بازنشستگي
بازنشستگي نام به مسئلهاي قديم ايران در باهر حسين گفتهدكتر به
تا غيردولتي و دولتي چه افراد.است نداشته وجود (مفهومامروزي به)
كارشان يا ناتواني هنگام به و ميشدهاند كار به توانمنديمشغول زمان
زيرپوشش كامل كارافتادگي از و كهولت درصورت يا و كردهاند عوض را
كه است بوده شرايطي در وضعيت اينداشتهاند قرار خانواده حمايتي
هم يعني ميكردهاند ، زندگي طايفهاي يا و قبيلهاي صورت به مردم اولا
ثاني در.ميكردند زندگي گذران خانواده رئيس حول خانواده يك اهالي
.است نبوده مطرح غيرخودي براي استخدام نام به پديدهاي هنوز
و صنعتي دوران فرارسيدن و طرفي از جمعيت افزايش و جامعه گسترش با
خانواده و قبيلهاي ديرين روابط سنتي ، جامعه در آن از ناشي مشاغل
بازنشسته كاركنان از دولتي حمايتهاي به را خود جاي مرور به سالاري
در بازنشستگي قانون برقراري از دهه چند از بيش گذشت وجود با.سپرد
جامعه قشر آسيبپذيرترين زمره در ايراني بازنشستگان هنوز ايران
در بايد را علت.است نشده حل بازنشستگان گوناگون معضلات و.هستند
:كرد جستجو زير موانع
حتي بنابراين ندارند را مجدد كار رسمي اجازه ايراني بازنشستگان 1ـ
مورد ميشود ، محسوب قاچاق آنها كار چون ميشوند كار مشغولبه اگر
.ميگيرند قرار بهرهكشي
كل از كمتر بسيار كه پايه ، حقوق اساس بر ايران در بازنشستگي حقوق 2ـ
است ضربهاي اين و ميشود پرداخت آنهاست اشتغال دوران دريافتي حقوق
.است داشته بالاتري زندگي سطح كه خانوادهاي برپيكر
بازنشستگان براي ناچيزي بسيار صورت تقريبابه تورمي ، تغييرات 3ـ
.نيست ذكر قابل كه ميشود تعديل
.است منفي باري داراي ايران در بازنشستگي پديده 4ـ
مزيد خود غيركارشناسي يا نامطلوب برخوردهاي با مسئولان از پارهاي 5ـ
.ميشوند اينعلتها بر
بازنشستگي مفهوم و شيخوخيت
عنوان تحت اجتماعي تامين پژوهش عالي موسسه كارشناسان علمي تحقيقات
ميكنند تاكيد موضوع اين بر بازنشستگان رواني و عاطفي بررسيوضعيت
و رواني عاطفي ، گوناگون فشارهاي تحت بازنشستگان ازگروه درصد كه 60
و شغلي جايگاه از اعتباري را خود شخصيت مردم بيشتر.دارند قرار ذهني
از و كار محيط از جداشدن دليل بازنشستگانبه لذا ميدانند ، اجتماعي
روبهرو خانواده دروضعيت اختلال و روحي بحران يك با شغل دادن دست
در ويژه به زمينهسالخوردگان در نگرهشيخوخيت ديگر امروزه.ميشوند
آنكه از پيش بازنشستگي مرز به رسيدن بنابراين نيست ، حاكم شهري جوامع
ثالث شهيد سهرابميشود افسردگي و اندوه موجب باشد ، شاديبرانگيز
تحت فيلمي قالب در را موضوع اين هنرمندانه گونهاي به ايراني فيلمساز
.است كشيده تصوير به بيجان عنوانطبيعت
رسيدن ابتداي همان از است بيكاري نوعي بازنشستگي كه نكته اين تلقي
احساس بازنشستگي شرايط واجد افراد بسياري براي سنبازنشستگي به
.ميشود
و مسئولان صميمانه تلاشهاي گرو در جامعه از غلط فرهنگ خرده اين زدودن
فعال نيروهاي تمامي اگر.است مردم با بازنشستگي سازمان متوليان
سال الي 30 از 25 پس نيز آنان كه يابند دست درست تلقي اين به جامعه
نگاه نوع بيترديد شد خواهند نايل بازنشستگي افتخار به صادقانه تلاش
.بود خواهد متفاوت بازنشستگان جامعه به نسبت آنان
سازمان مسئولان و بازنشستگان جمع در محترم رئيسجمهور خاتمي آقاي
نبايد را بازنشسته نسل كه گذاشت صحه نكته اين بر تاميناجتماعي
كار از واقعا كه را كساني حتي.بدانيم ازكارافتاده و بيثمر نسلي
باشند داشته كارسازي فكري و جسمي تلاش نميتوانند ديگر و افتادهاند
نظر از بازنشستگان از بسياري اينكه از بگذريم.دانست بيثمر نبايد
و باشند داشته حضور جامعه در ميتوانند بالفعل صورت به و روحي و جسمي
و كارساز را جامعه ميتواند جديد نسلي توان با آنها توان آميختگي
معناي به واقع در جامعه ، مختلف بخشهاي به گذاشتن احترام.كند پويا
.دارد حقي كه است كسي هر به دين اداي و موجود واقعيتهاي كردن لحاظ
فضاي و فراهم راحتي زندگي بازنشستگان براي بايد ميگوئيم اگر يعني
اين به امتيازي كه نيست معنا اين به كنيم ايجاد آنها زندگي براي امن
است وظيفه انجام معناي به دقيق طور به بلكه ميدهيم ، جامعه از بخش
.دارند مسئولان و جامعه گردن بر كه حقي به نسبت
خردمندان تجارب و جوانان
به بيتوجهي ميدهد آزار را بازنشستگان چيز هر از بيش كه موضوعي
بنابراين است ، كاري فعاليت ساليان طي آنان وآزمودههاي تجربهها
گذران براي را قبولي درحد مالي توان بااينكه بازنشستهها اغلب
در علاقهمندند كاري توان دادن براينشان حال اين با ولي دارند زندگي
.شوند كار مشغول مجددا نيز دوره اين
مجدد اشتغال به اشاره با دولتي بخش بازنشسته كارمند اسماعيلي كريم
آنكه از قبل كار بازنشستهها ساير و من براي:ميگويد بازنشستهها
دارد ، اجتماعي -رواني جنبه بيشتر باشد معيشت برايتامين وسيلهاي
تمدد و استراحت دوران مترادف ديگر فرهنگهاي در بازنشستگي مفهوم
بيكاري نوعي را بازنشستگي جامعه ، افراد اغلب كه حالي در است ، اعصاب
!ميدانند كارافتادگي از نهايت در و
دولتي بخشهاي از يكي راننده مداوم طور به سال حدود 25 در اينكه با
لذت دوران اين از بازنشستهها آنكه از قبل ميكنم احساس اما بودهام
كه است اين بازنشستگي فرهنگ در حاكم تصور.هستند رنج در بيشتر ببرند
زندگي بتوانند مزايا و مستمري همان با بازنشستگي سن در افراد
!نيست اينگونه هميشه اما باشند داشته پرطراوتي
بازنشستگي حكم تلاش و تجربه سال از 30 پس كارمندي وقتي:ميافزايد وي
دريافت را اشتغال دوران مزاياي و حقوق نصف بايد بناچار ميكند دريافت
شغل يافتن جستجوي در حكم دريافت از قبل بازنشستهها بيشتر لذا كند ،
نهي را بازنشستهها مجدد اشتغال نيز قوانينكشوري البته !هستند ديگري
فعاليت دوران مزاياي و حقوق كههمان چرا نيست چارهاي ولي است كرده
نصف او حقوق كه حال كند فراهم را خانواده لايموت قوت ميتوانست تنها
!انديشيد چارهاي بايد شده
مجدد اشتغال و بازنشستگي
مشمول بازنشستههاي از و بازنشستگان كانون معاون علامهزاده هوشنگ
بازنشستگي افتخار از پس خود احساس زمينه در كشوري قوانيناستخدام
براي داد ، دست من به غروري احساس آغاز ، روزهاي درهمان:ميگويد
باشم ، آرامش و استراحت فكر به بايد زمان اين در ميكردم تصور اينكه
معاش امرار براي مجبورم سالگي سن 72 در و اكنون حتي متاسفانه اما
اگر حال.نمايم تامين را خود زندگي تا كنم كار روز و شب خانوادهام
اشتغال به نيازي ميكرد را زندگي هزينههاي تكافوي بازنشستگي مستمري
.نداشتم مجدد
داراي بازنشستگان اروپايي كشورهاي از بسياري در:ميافزايد وي
از رايگان استفاده هستند ، ملاحظهاي قابل حمايتي رفاهيو امكانات
هواپيما ، شهري ، قطارهاي از استفاده تخفيفدر عمومي ، خدمات برخي
پيشنهاد است ، رفاهي مزاياي اين جمله از دولت عمومي خدمات و اتوبوس
حمايتهاي آسيبپذير قشر اين از حمايت براي دولتمردان حداقل ميكنم
.آورند عمل به جانبي
دارد ادامه