ششم ، شماره 1445 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 29 دوشنبه 8
|
|
شهري چيدمان و آرايهها در ناهماهنگي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
با ساختمانهاتناسبي از يك هيچ شهر ، جاي همه مثل:تجريش ميدان
ندارند يكديگر
شهري معماري در شناسانه زيبايي بررسي
و نقاشي نام به مسالهاي فضا ، در حجم ايجاد و فرم و طرح شناخت در
(مواد) ماتريالهاي از ساختماكتهايي و (كردن راندو) آنچناني رنگهاي
.نيست مطرح چندان فني متخصصان براي گوناگون
هيچ و است الهمانهايگوناگون و عناصر از تنيده هم در زنجيرهاي شهر ،
معماري پديدههاي با پيونديتنگاتنگ از شده رها همه ، اين از يك
و ندارد وجود ناب پديده شهر در ديگر ، بهعبارت.نيستند خود پيرامون
هم با ارتباط و پيوند در شهري مبلمان و دكوراسيون و سازها و ساخت
.ميشوند معني
همه با دكوراتورشهري يك ديدگاه از را شهر جستار ، اين نويسنده
پانلهاي بيقواره ، حجمها ، ساختمانهاي فرمها ، الهمانها ، ) آن ويژگيهاي
ديوارها ، رنگآميزي تابلوها ، درهم ، و مغشوش نماهاي تبليغاتي ،
به است كوشيده و ديده (..و گرافيكي نشانههاي ميدانها ، آبنماها ،
.گويد خور در پاسخي طرحها اين تصويبكنندگان و طراحان انحراف
به طرح يك به دستيابي مساله ، اين به پرداختن از را خود هدف نگارنده
كه است نوشته و كرده ذكر آن تصويب و شهري قبول قابل و ايدهآل نسبت
سوي يك آن برنامهريزي و مطالعات و شهرسازي فرايند مبحث ، اين در
.است آن ديگر سوي شهري معماري و مساله
شهري دكوراسيون واقعي كارشناسان و هنرمندان كه اين بيان با نويسنده
عناصر كردن بسامان در آنها از خواستن ياري خواهان شمارند ، انگشت
.است شهري معماري
و همچونمعمار ناموارههايي با افراد اين بيشتر كه است برآن وي
و هنري رشتههاي تازگياز به واقع در كارشناس ، و نقاش و دكوراتور
اين با.ندارند زمينهها دراين چشمگيري تجربه و سربرآورده معماري
كرد جستوجو اينان ميان در نيز را تجربه وبا آگاه افرادي ميتوان همه ،
كلام ، اگر يك در.برآيند الهمانها و فرمها اوليه پساتودهاي از كه
ميدانها ، آشناييداشتند ، شهري دكوراسيون هنر با كافي قدر به اينان
.نميشدند مغشوش و برهم و اندازهدرهم اين تا...و ساختمانها نماها ،
.است ديدگاهفراگيرتر بريك ديباچهاي تنها ميآيد ، پي در آنچه
مامبيگي حميد مهندس
آن روحيهاي هر با و طبقه هر از نفر ، ميليونها كه است عاملي تنها شهر
ميكنند مشاهده را
لينچ كوين
و نمونهها وكاربرد پذيرش سنتي ، و فرهنگي ارزشهاي كردن فراموش
به -شهري عناصر ميان وناهماهنگي گوناگون فرهنگهاي از سازههايي
و ناهماهنگ و غريب تركيبي -ميدان يك پيرامون مجتمعهاي در ويژه
بينظمي همه اين كه مينمايد چنين.است بخشيده شهري سيماي به نامعلوم
خو آن به پيش سالها از ما و نيستند بيگانه و نامفهوم هم چندان اما
.گرفتهايم
-شهري معماري در معين داد قرار هيچ بي -تهران همچون شهري اما (الف
چنانچه.است درآينده ناهمگوني و بينظمي تداوم از گويا نمونهاي
.يابند ادامه بيهيچهماهنگي و روال برهمين شهري طرحهاي
شهري معماري وعناصر ميدانها سازهها ، و حجمها برخي كه اندازه هر (ب
به معماري از شاهكاري حتي و باشند چشمنواز تنهايي به خود فضاي در
مليتشان و هنري واقعيت در آنها استقرار به نسبت بايد باز روند ، شمار
داده قرار شهري محيط در چگونه سازهها اين راستي به:باشيم بيمناك
يك آفرينش به بتوانند و باشند برخوردار كافي هماهنگي از تا ميشوند
يابند؟ دست شهري معماري در هنري واقعيت
و موقعيت و معرففرهنگ و نماينده شهر ، هر سيماي شكلگيري شيوه (پ
و تجزيه در رو ، اين ازطرحاست آن زايش روزگار اجتماعي كاركرد
در -بيننده بر آن تاثير به نخست بايد شهري ، معماري (آناليز) تحليل
واقع در.شود توجه گرايانهاست نمود و شكلي تاثيري كه -حجم و شكل هر
زاييده خود خودي به شهري سازه يك نمود يا فرم از برتافته كژنماييهاي
ريشه است ممكن نازيبا نمودهاي.نيست آن معماري و طراحي در بد سليقه
اين ، بنابرباشد داشته شهري بافت نشده كنترل بينظمي و ناهنجاري در
در هنرمند طراحان نقش انگاشتن بياهميت و مسئوليت سلب از پس تنها
موثر چهرههاي و عوامل شناخت براي وجو جست كه است شهري محيط شكلگيري
.ميشود آغاز آن بررسي و شهر كالبدي بافت شكلگيري در
ارزشهاي ناديدهگرفتن منظور ميرود ، شهر زيبايي و زشتي از سخن وقتي
ميتواند شهري مجموعه در يكاثر.نيست سازه و طرح آن يا اين هنري
شهري هارموني و بافت به امانميتواند شود تلقي هنري شاهكاري
عوامل و شهري معماري براي تازه بياني جستوجوي در.باشد بياعتنا
پيوندي آينده و گذشته ميان ميتوانند اصولي شكلي در كه آن به وابسته
معماري تكاملي روند و فرهنگي عميق ريشههاي بايد كنند ، ايجاد هماهنگ
دقيق شناختي نيز و بپردازيم آن تاريخي تحليل و تجزيه به بشناسيم ، را
.آوريم دست به آن پديدههاي و گذشته از
كنند طراحي كهميتوانند را آنچه ميدهند ترجيح طراحان برخي امروزه
به دستيابي هنگام طراحاني اماچنين.كهميپسندند را چيزي نه
.كنند استفاده آنها از خلاقانه گرايش با نميتوانند امكانات ،
چند در باز خودباشيم استادان تاثير تحت -اندازه هر -طراحان ما (ت
از.بودهاند گرفتن پا حال تازهدر روشهايي و گرايشها گذشته ، سال
در كه كرد اشاره آزاد بياني با شهري نوعيطراحي به ميتوان جمله
.ميشود ديده ترافيكي نشانههاي و تابلوها
در -نموديمستقل عنوان به نه -شهري (عنصر) الهمان يك ارزيابي
به توجه بدون -عنصر بهآن انديشيدن سوي به را همه موارد ، از بسياري
.ميدهد سوق -آن برگيرنده در عوامل و درونمايه
نظر در تااندازهاي را شهري عنصرهاي درونمايه كه مواردي در حتي
جهت منظره ، دسترسي ، مانند بهعواملي را خود -استثنا بدون -ميگيريم ،
به مربوط هستند عواملي همگي كه آن مانند و وبلنديها پستي اصلي
در ويژه به مواقع ، برخي در تنها.كردهايم محدود (كرد عمل) فونكسيون
شهري ، والهمان ساختمان نوع يا گذشته و تاريخ مانند مسايلي مورد
.ميافتيم فكر به بيشتر
آنگاه كشيدهميشود ، سنتي و فرهنگي مسائل به محتوا در تعمق هراندازه
تاريخي عوامل برابر در هنوز ما.ميكنيم احساس زدهتر خجالت را خود
اين زيرا.ميدهيم نشان مقاومت خود ساختماني ، از طرح يك به مربوط
.ميدانيم طراحي در خود آزادي محدودكننده را عوامل
به -شهري وفرم سنتي نظر از -را مساله هر ميدهيم ترجيح مقابل در
.بگذاريم بحث به جداگانه گونهاي
بر تنها نه معماريآن و شهر ميان ضروري ارتباط از طراحان محدود درك
از هم را شهري محيط ارزشهاي سترگاز بخشي كه ميافزايد ما سنتي گيجي
معماري سرشار منابع داراي كه ما كشور در بهراستي اما.ميبرد بين
ميتواند چگونه گذشته ميراث برابر در امروزي انسان رفتار است ، سنتي
باشد؟
سطلهاي ازساختمانها ، اعم شهري سازههاي و حجمها و شكلها يكايك
خود چشمهاي با را آنها ما كه..و اتوبوس ايستگاه سرپناه زباله ،
منزجر يا خشنود آن ويژه حالات و شكلها ، رنگها ديدن از و ميبينيم
يك تنها كه طراحيها حساسيت اين ، بنابر.هستند شهري معماري ميشويم ،
معماران معماران ، همچون كساني حرفه ميروند ، شمار به فني و هنري كار
اينان ، طرحهاي.است صنعتي طراحان و نقاشان پردازان ، تنديس داخلي ،
.باشد آرامشبخش و راحت خانههاي مانند فضاهايي ميتواند
اين بافتمنطقه ، با هماهنگ سازههاي و طرحها نوع به توجه با
از كه آن با ميگذرد كنارآنها از قدمزنان كه كسي نگاه در الهمانها
نتيجه ، درمتفاوتاند مينگرد ، را حركتآنها حال در اتومبيل داخل
از و مناسب شهروند يك نگاه از شهري الهمانهاي و طرحها است ممكن
.باشند نامناسب ديگر ديدگاهي
دارد ادامه