ششم ، شماره 1446 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 30 شنبه 9 سه
|
|
روياها و اوهام به اعتماد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(19831893) اسپانيايي نقاش ميرو دربارهخوان
آن ميرو خوان اگر است ، سنگ يك بردارم زمين روي از را سنگي اگر من
.است ميرو يك بردارد ، را
1967-آسماني آبي طلائيه
را آثارش و اهلبارسلون نقاش ميرو هنري ، خوان منتقدان كه زماني
درستي به كه ميكرد احساس واقعيتخواندند ، ميرو از دور و غيرمنطقي
بود ، ويمعتقد بوخ بورد مجلهلوفتهانزا نوشته به.نشناختهاند را او
.است پرداخته آن هنري بهساختار عمر تمامي در و آورده بوجود را سبكي
بانوان ، ستارگان ، طبيعي ، مناظر چون واقعياتي برپايه كه سبكي
.است شده بنا گياهان و حيوانات
خانه و مناظرطبيعي سالها آنكهميرو از پس ترسيمي جهان اين
بار اولين براي كشيد ، سبككوبيسم به جزئيات تمامي با را روستائيان
.شد ويظاهر آثار در سال 1924 در
نشان را واقعياسپانيا مفهوم اينكه دليل به تصاوير ، اين از يكي
.شد خريداري همينگوي توسطارنست ميداد ،
.آمد دنيا به منطقهكاتالونياياسپانيا در سال 1893 در ميرو خوان
با و رفت پاريس به سال 1919 در ميرو.بود ساعتساز و زرگر پدرش
پيوستن و دادائيسم سبك با آشنايي.شد آشنا پيكاسو خودپابلو هموطن
جرات ترتيب اين به وميرو بود سالها اين در سوررئاليستها گروه به
.گرفت فرا را آن و كرد پيدا نقاشي در را آزمايشهايي انجام
آنها و كند خويشاعتماد روياهاي و اوهام به كه دريافت پس آن از وي
.بگيرد جدي را
بالا نقاط به پرش اينكهقدرت براي كاتالونيا اهالي ما:ميگفت ميرو
من كه است اين حقيقت و ايستادهايم رويخاك پا دو با كنيم ، پيدا را
دراوج بلندتر پرشي امكان براي برميگردم ، زمين روي گاهيبه اگر
.آسمانهاست
اسپانيا شورشي عظيمدهقانان تابلوي سال 1937 در اسپانيايي نقاش اين
كه گذاشت نمايش به بينالمللي درنمايشگاه را آن و كشيد تصوير به را
داخلي جنگهاي به را جهانيان توجه پيكاسو تابلويگرنيكاي با همراه
.كرد جلب كشورش
شهر در آن از پس و ميزيست فرانسه در ميرو سال 1940خوان تا
و گمنام جزيره ، اين در كه آنجا از و گزيد اقامت ومالوركا بارسلون
.پرداخت هنري آثار خلق به مزاحمت بدون و آسايش در بود ، ناشناخته
بود ، كرده دريافت را جايزهكارنژي تازگي به كهميرو سال 1967 در
فرم يك زرد ، زمينهاي دركرد ترسيم را آسماني آبي تابلويطلائيه
معلق آن در شده شانه و فر موي دستهاي كه دارد وجود مانند آبي بيضي
.دارد فلكي بودنصور موقتي به اشارهاي مدارشان كه سياه سياراتي.است
زرد زمينههاي بيننده كه فهمميشود قابل وقتي تابلو نام بودن متضاد
ميرو ، بياورد خاطر به را مذهبيمنطقهكاتالونيا تابلوهاي طلايي
.است گرفته موضوع اين از عميقي خودتاثير
عرش جايگاه و ملكوت سمبل هميشه طلايي زرد رنگ وسطي ، قرون نقاشيهاي در
.شد آن جانشين بعد ، مدتها آبي رنگ و است بوده
براي پنجاه ، ميرو دهه اوايل از جديتر طور به و سي دهه شروع از
مجسمه ساختن به واقعي درمحيط خود خيالي ترسيمات و تجسمات پيشبرد
روستايكاتالونيا زادگاهش از نشان نيز ، همگي آثار اين كه پرداخت
تبر با چوب كردن تكه براي چوبي پايه يك اتصال از مثال ، براي.دارند
نام به فرمي كود ، زدن هم براي چنگال يك و چنگال يك بشكه ، در يك و
را آن شاد رنگهاي با و پوشانيد برنز با را آن روي و ساخت را شخصيت
نظر به شده رنگ حلبي يا پلاستيك جنس از ظاهر به كه طوري به.كرد رنگ
(بارسلون شهر تپههاي) ميرو هنريخوان مركز بام باغچه بروي و ميرسد
براي بود ، معمار كه دوستانميرو از يكي را مركز اين.است شده نصب
.ساخت ساده صورتي به وي آثار از مجموعهاي
كه اسپانيا وملت كشور سوي از بود دعوتي مركزي ، چنين ساخت واقع در
موفق هم بالاخره كه داشتند سر بهبارسلوندر را وي بازگشت آرزوي
.شدند
نيز اسپانيا حتيكودكان درگذشت ، سال 1983 در ميرو كهخوان زماني
.بودند آشنا آثارش و وي با
اين.داشت جهانميرو ساختن در سعي خستگيناپذيري صورت به ميرو
است ، سنگ يك بردارم زمين روي رااز سنگي اگر من:است گفته نقاش
.است ميرو يك بردارد آنرا ميرو خوان اگر
گلآراسته لادن:ترجمه