ششم ، شماره 1447 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 31 چهارشنبه10
|
|
!!ميكنند باد ميز پشت كه آنها
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كه دانستيم ديديم برادرش دستان بر كه را مظفر شهيد خون در غرق پيكر
.است رنج فرزند و خودمان از پرورش و آموزش وزير
شهر داخل اگر بچهها:گردانمانميگفت فرمانده جنگ ، پاياني روزهاي
ميزنند بيربط وحرف ميكنند باد ميزهايشان پشت كه ديديدآنهايي و رفتيد
منطق ازجنگ ، سال هشت گذشت از پس حالادهانشانبكوبيد بر مشت با
.است شده مشت بعضيها
مظفر آقاي است پرورش آموزشو داده شهيد وزير با سخنم روي اينك
تهراناتفاقي ايرانشهر خيابان طبقه نه ساختمان اولآن طبقه در:عزيز
كه است درست.سطور اين كردن برايقلمي شد انگيزهاي كه افتاد من براي
پيچيده را ساده وقتيمشكلات ولي دارد زيادي مشكلات پرورش آموزشو
جمهوري بهرئيس راي ميليون ميگويي 20 هم وقتي !تكليفچيست؟ ميكنند ،
:ميگويند پاسخ در شود ، اصلاح كشور نظاماداري اينكه اميد به دادهاند
مشكل و ميبيني كه هميناست ;ندارد ربطي هيچ ما كار به راي 20ميليون
گذشتهميگفتند سال.ميكشند هم نشان و خط آدم نميكنندبراي حل كه را
و تحصيل به فعلي خدمت محل استان همسرانشاندر كه دبيري خدمت متعهدين
خارج خدمت ساله طرحدو دارند اشتغال دولتي نهادهاي از يكي كاردر يا
اينگونهموارد حالا ;شد خواهد حذف كميسيون ازتشكيل پس آنها استان از
ريخته هم به اوضاع فعلا كه دليلساده اين به فقط گذاشتهاند معلق را
.نميشود تشكيل ديگر ماه چند تا وكميسيون است
نيت به نيز را سطر چند واين شدم نااميد خويش شخصي مشكل حل از من
اين آمده برايمپيش كه سوالي ولي نكردهام قلمي شخصيخويش مشكل حل
مثل رجوع ارباب به نسبت ادارات ميزنشينهاي پشت از برخي چرا كه است
و عيالوار سازمان در اتفاق اين اگر !ميكنند؟ رفتار بهتران ما از
را دلشكسته معلم عدهاي و شود رويت نيز پرورش و آموزش چون شريفي
!چيست؟ تكليف كنيم ، مملكت اين درس كلاسهاي روانه
اصفهان -محمدي قيومي عقيل