ششم ، شماره 1447 سال دسامبر 1997 ، دي 1376 ، 31 چهارشنبه10
|
|
وحي آسمان در دلها پرواز روز يادداشت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
چهرهها و بربندد رخت فرخنده و مبارك زمان اين در بايد دلمردگي
.شوند شسته معاصي و كينهها و آلايشها از معنوي آبهاي طراوت در ميبايد
.است پژمرده دلهاي بهار و تزكيه ، و تطهير ماه رمضان بهراستي
عميقترين و بشر فطري خواستهاي عتيقترين از ضيافتي فصل ، اين در
هدايتگر و يگانه معبود فرمان و امر به انسان ، عبادي دستاوردهاي
.است گرديده جانهابرقرار سرزمين در بيكرانه
زمانهاي همچون لحظهاي از آنرا ، و ميكند ضيافتالله را رمضان آنچه
و صيام عبادت زيباي كيفيت در نهفقط ميسازد ، متفاوت پيوستهديگر ،
امكان در بلكه الهي ، فرامين بهنام عبادي رياضتهاي از گوشههايي تحقق
متجلي نيز سازنده مكالمه اين به بشر ترغيب و وانسان خداوند گفتوگوي
است ممكن آنچه تا ميدهد اجازه انسانها تكتك به امكان ، اين.است
و ژرف و واقعي هيئت در مجددا دريابند ، عبادت عرصه در بهصورتعادت
وجود زندگيش در را آنچه تكرار قصد انسان ، بيآنكه.بازيابند اصيلش
نقد به باشد ، داشته مجددا - تعبيرميكنيم روزمرگي به آن از و - دارد
كه است خودسازي و تهذيب نقادي ، همان اين.ميپردازد آن در تجديدنظر و
روح با يكسان متفاوت ، اماحقيقتا ظاهرا عبادات از سلسلهاي در اينك
در ميتوان را روزه فلسفه.ميشود منجر انسان پرورش به الهي عبادات
قوس در - خداوند و انسان ممتد مكالمه به اگر و دريافت امر همين
قرآن افاضات طريق از نزولي قوس در و دعا و نماز طريق از صعودي
جريان اين كه يافت درخواهيم نماييم ، توجه - انساني درقرائتهاي
سنجيدگي درنهايت برنامهاي و ندارد كاستي و كم هيچ پرورنده ، و سازنده
در انسانها معنوي حيات تجديد و دگرگونسازي براي زيبايي و ظرافت و
.است شده گرفته نظر
عبادي يا پژوهشي مطالعهاي صرفا نميتواند رمضان ، ماه در قرآن قرائت
و انس.است مشهود كاملا روايات و تفاسير خلال از نكته اين و باشد
همراه آدمي جان و ذهن و ضمير بر اساسي تاثير با ميبايد قرآن با الفت
متذكر مكرر و پيوسته صورت به قرآن در كه است همان نكته ، اين.شود
...و عبرت تدبر ، تعقل ، تامل ، تفكر ، واژگانيهمچون با و گرديده
در آن نظاير حتي و شده بيان اينواژهها متعدد مشتقات با همراه
قرآن پس.دارد مشخص نيزنمود امثالهم و بصيرت نظر ، همچون عباراتي
شبهاي در آن نزول وفلسفه است انسان معرفت برانگيختن عرصه رمضان در
هر در - خداوند سخن حتي - سخني هر زيرا ميباشد ، نكته همين نيز قدر
قدري شب.باشد داشته را كمالتاثير نميتواند مكاني و حالت و لحظه
قالب در الهي وحي تماميت تنزيل لايق بشريت و آيد خود به آدمي تا بايد
.شود كلمات
موعظه و هدي و للناس بيان هذا:ميفرمايد قرآن كتاب در رحمان خداوند
مردمان همه براي اگرچه الهي ، متقن و مبين آيات اين باري ، .للمتقين
فقط كه است اين حقيقت اما آمده فرود طايفهاي و طبقه و صنف هر از
آن مواعظ و راهكارها طريق از كه پرهيزگارانند و پرواپيشگان
در فقط نيز الهي وحي با آدمي جان ملامسهميشوند رستگار و برانگيخته
فاسقي و فاجر سينه تاكنون اگر دريغا و باشد ميسر ميتواند بستري چنين
.الاالمطهرون لمايمسه:باشد شده نرم مرهم بدين
دوخته ;بيمكان و بيفضا ;زمان جنس از جامهاي.است احرام جامه رمضان ،
بيكران زخمهاي كه يزدان ، سوي از طاهر عطاياي با انسان ، روح و جان بر
شرح و ميكند درمان شده ، واصل بدو روزمرگي گزند از كه را ، آدمي
از ميبخشد ، پايان معشوق ضيافت در را وجود نيستان از هجرانانسان
را آنان و جبرانناپذير خسراني مومنند كه را آنان فرصت ، اين دادن دست
بياعتقادند و مهجور كه را آنان و رفته دست از اغتنامي ساهلاند ، كه
.است مكرر زياني
خشيت جنس از لباسي بريم ، بالا حق آستان بر شاكرانه را شكر دست پس
درخواهد پرواز به قلبها.سازيم روحاني انكشاف مستعد را وتن بپوشيم
بر دل ، پرندگان و ميشود شنيده رواقها همه خداونددر صداي.آمد
...سرميدهند وهوهو حقحق نغمه ملكوت ، شاخسارهاي