ششم ، شماره 1448 سال ژانويه 1997 ، دي 1376 ، 1 شنبه11 پنج
|
|
سياسي توسعه و مدني جامعه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
سياسي جامعهشناسي پيرامون حجاريان سعيد دكتر سخنراني
ميدانيم؟ توسعهيافتهتر يا پيشرفتهتر ما را سياسي ساختار كدام
و دولت ساختار در دارد؟ سياسيقرار ساخت كانون در دولت آيا
توسعهيافتگي از نشان كه ميكنيم مشاهده ما را شاخصهايي چه بوروكراسي
است؟
تحرك كه بدهد بهفرد را اجازه اين سياسي و اجتماعي ساخت چقدر هر
ساختهايي مقابل در.است يافتهتر ساختتوسعه آن باشد ، داشته عمودي
يا عقبافتاده ساختهاي عنوان به ميشوند ، تحرك اين از مانع كه را
.ميشناسند سياسي نيافته توسعه
توسعه سياسي لحاظ به جوامعي چه چيست؟ سياسي توسعه:اشاره
آيا ميشود؟ چگونهتعيين سياسي توسعه شاخصهاي و ملاكها يافتهترند؟
تفاوتي چه دارند؟ نظر اتفاق توسعه شاخصهاي تعيين سر بر جوامع تمام
كدام دارد؟ وجود نيافته توسعه و يافته توسعه حقوقي ساخت و نظام ميان
بايد سياسي توسعه براي كرد؟ تلقي يافته توسعه ميتوان را سياسي رفتار
يا است مقدم سياسي توسعه بر اقتصادي توسعه آيا كرد؟ آغاز كجا از
...برعكس؟
تهران دانشگاه حجارياندر سعيد دكتر سخنراني ميآيد ، پي در كه متني
داده پاسخ فوق پرسشهاي به آن در كه است سياسي توسعه فرآيند پيرامون
.ميخوانيم هم با.است
مقالات سرويس
اقتصادي توسعه درمورد كمي است ، لازم سياسي ، توسعه تعريف از قبل
سياسي توسعه از زودتر اقتصادي تاريخيتوسعه لحاظ به.دهيم توضيح
آسيبديدند اروپايي كشورهاي از بسياري دوم جهاني طيجنگ.شد مطرح
اوضاع اينبود معلوم وضعيتشان پيش از كه هم سوم جهان كشورهاي و
و جنگ از ناشي نابسامانيهاي رفع براي تا داشت برآن را نظريهپردازان
ارايه را راهحلهايي سوم ، جهان در نيافتگي توسعه باطل دور شكستن
.دهند
نيافتگي توسعه عنوانتوسعه با كتابي مورد اين در فرانك گوندر
جهان در -نيافتگي توسعه پديده كه كرد اثبات كتاب اين در وي.نوشت
.است توسعه حال در -سوم
چيست؟ توسعهاقتصادي شاخصهاي كه ميشود مطرح پرسش اين حال
اقتصادي توسعه ازمطلوبيتهاي فهرستي ميتوانيم ما اكثر كه است بديهي
ثابت يا پايين سرانه ، درآمد افزايش مثال براي.كنيم مرور ذهن در را
كسب ميزان سرمايهگذاري ، ميزان داخلي ، ناخالص توليد در رشد نرخ بودن
...و درآمدها عادلانه توزيع جهاني ، بازارهاي از سهمي
شاخصهاي عنوان به شده ذكر معيارهاي روي كمابيش اقتصادي نظريهپردازان
بانك توسعه ، جهاني سازمانهاي حتي.دارند نظر اتفاق اقتصادي توسعه
آنها از كدام هر براي و پذيرفته را شاخصها اين هم (MIF) و جهاني
ميكنند اعلام لازم محاسبات از پس سازمانها اين.است قايل را ضريبهايي
...خير يا است يافته توسعه اقتصادي لحاظ به كشور فلان مثلا كه
.نيست امكانپذير بهسهولت سياسي توسعه براي معيار و ملاك تعيين اما
نظريههاي ازطرح بعد سال چند فاصله با تقريبا سياسي ، توسعه
.شد مطرح دنيا در اقتصادي توسعه به مربوط مدرنيزاسيون
آيا كه شد مطرح اينپرسش نظريهپردازان براي دهه 50 اواخر از حدودا
درجهبندي را كشورها و مختلف جوامع سياسيهم لحاظ به ميتوانيم ما
كه كنيم شاخصهاعنوان كردن كمي با سپس.بدهيم شاخص بهآنها و كنيم
يافتهتر توسعه سياسي رفتارهاي و سياسي لحاظ به كشور فلان از كشور اين
ميگوييم؟ يافته توسعه سياسي رفتار سياسي ، رفتار كدام به است؟
آنكه ، قبيل از پرسشهايي.شد مطرح پرسشهايي هم سياسي فرهنگ زمينه در
... و است؟ حاكم دموكراتتري فرهنگ جامعه كدام بر
ديگري معادلهاي توسعهسياسي ، براي كه است يادآوري به لازم اينجا در
;است شده گرفته نظر در هم ودموكراتيزاسيون سياسي همچوننوسازي
واژهدموكراتيزيشن بيشتر جهان سياسي ادبيات در حاضر حال امادر
.است مطرح
شروع كشور هر ساختارسياسي از ميتوانيم سياسي توسعه شاخصبندي براي
حقوق و آن فرآيند سياسي ، رفتار فرهنگسياسي ، شامل ساخت اين.كنيم
.سياسيميشود
ميدانيم؟ توسعهيافتهتر يا پيشرفتهتر ما را سياسي ساختار كدام مثلا
و دولت ساختار در دارد؟ قرار سياسي ساخت كانون در دولت آيا
يافتگي توسعه از نشان كه ميكنيم مشاهده ما را شاخصهايي چه بوروكراسي
است؟
به را سالاري مانندشايسته عواملي سياسي نظريهپردازان نمونه براي
اينجا درميكنند قلمداد سياسي جديتوسعه شاخصهاي از يكي عنوان
سيستمي اگرميكنند مطرح سالاري مقابلارادت در را شايستهسالاري
آن برابر در.است نيافته سياسيتوسعه لحاظ به پس است ، سالار ارادت
.ميشود محسوب يافته توسعه سيستم يك عنوان به سيستملياقتسالار
سلسله و هرم افراددر كه است نظامي سالار ، ارادت سيستم از منظور
.باشند شده مدرج حكومت مسئولان به حسبتقربشان بر بوروكراسي مراتب
از نخبگانحكومتي ديواني دستگاههاي در قاجاريه دوران در برايمثال
.ميشدند انتخاب درباريان و اشرافيان و سلطنتي خاندان ميان
شاخصهاي توسعهيافته سيستم انتخاب براي مناسب ملاك كه حالي در
ذكر سياسي يافتگي توسعه ملاك بهعنوان كه ديگري شاخص.است اكتسابي
توسعهيافته ساختار علامت قوا تداخل مقابل در.تفكيكقواست ميشود ،
وجود قوا تفكيك آن درنظام كه سعودي عربستان نمونه براي.است سياسي
از يكي نشده ، پياده آن در ساختاري وافتراق نقشها تخصيص و ندارد
تخصصيتر سيستم هرچقدرداراست را سياسي ساختارهاي عقبافتادهترين
بهتر قوا تفكيك و آيد بوجود آن در ساختارها و نقشها افتراق و بشود
ساختار درميگردد محسوب يافتهتري توسعه سيستم شود ، اجرا نظام آن در
شخصي سياست مانده ، عقب سياسي ساختار در و رسمي سياست پيشرفته ، سياسي
هر و دارد وجود قوا تفكيك پيشرفته سياسي درساختار عبارتي به.است
در كه حالي در.ميكند عمل خود شده تعريف و معين وظايف چارچوب در بخش
نه كشور امور و است گيرنده تصميم فرد يك تنها مانده عقب سياسي نظام
.ميگيرد شكل او خواست و اراده اساس بر كه قانونمند و مدون شكل به
كه است اين مينمايند ، مطرح سياسي نظريهپردازان كه را ديگري شاخص
از منظور ميسازد؟ امكانپذير را سياسي تحرك حد چه تا سياسي ساختار
دست پايين اجتماعي اقشار و لايهها به متعلق افراد يعني سياسي تحرك
.كنند طي را ارتقا مراتب خويش ذاتي كفايت بتوانندبا
يا طبقاتي موانع اجتماعهستند ، در ارتقا طالب كه افرادي براي مثلا
سياسي و اجتماعي ساخت هرچقدر.باشد وجودنداشته مذهبي يا و قومي
ساخت باشد ، آن داشته عمودي تحرك كه بدهد فرد به را ايناجازه
تحرك اين از مانع كه را ساختهايي مقابل در.است يافتهتر توسعه
سياسي نيافته توسعه يا عقبافتاده ساختهاي عنوان به ميشوند ،
.ميشناسند
شاخص ميتوانيم هم سياسي برايرفتار آيا چيست؟ سياسي رفتار اما
يافتهتر توسعه ما را كدامرفتار كنيم؟ معين معيار و بگذاريم
ميدانيم؟
يافتهتريننوع توسعه هدف به عقلانيمعطوف رفتار كه معتقدند برخي
سال ظرفچهار كه است اين هدفم من شخصيميگويد ، مثلااست رفتار
خود آن مجلساز در را آراء اكثريت و قدرتمندشوم كشور در بتوانم
.گيرم پيش در عقلاني رفتارهاي بايد هدف اين به رسيدن براي پسكنم
رفتارهاي رفتار ، اين برابر در.دارد توسعهيافتهاي رفتار فردي چنين
.ميرود شمار به رفتار نوع ماندهترين عقب كه است ارزش به معطوف عاطفي
براي.كند مشخص ذهن در را متعالي بسيار ارزش يك فردي كه معنا اين به
طبيعت مواهب از مساوي گونهاي به همه نظام اين در ميخواهم بگويد مثال
تخيلي ياكمون يكاتوپيا مطلق مساوات تصور فرض با و شوند برخوردار
رفتاري هم آن از پس.شود متصور ذهن در را سياسي ياناكجاآباد و
مواقع برخي در حتيندارد ارزش اين با تناسبي هيچ كه دهد انجام
صحنه در مثلا.است ماندهاي عقب رفتارهاي دولتها ، خود رفتار
بروز خود از را رفتارهايي كشورها برخي خطير شرايط در بينالمللي
خطر به را كشور منافع و است ملي منافع و مصالح خلاف كاملا كه ميدهند
.مياندازد
احزاب.است مشاهده قابل هم احزابسياسي در رفتارهايي چنين گاهي
.ميدهند نشان خود از را غيرمعقولي رفتارهاي كه سياسي
گفتهاند نمونه براي.كرد سازي ميتوانشاخص هم سياسي فرهنگ زمينه در
از ميتوانند كه سياسي جريانات.است يافتگي توسعه علامت كهمدارا
ساختارهاي به نسبت ببرند ، پيش را خويش مقاصد مدارا و مصالحه طريق
كنند ، حل خشونت با را مسايل تمام ميخواهند كه فرهنگي و اجتماعي
.ميدهند نويد را يافتهتري توسعه رفتار
مناسبترميتوان حقوقي ساختار برايتعيين نيز سياسي حقوق صحنه در
و ميكند رانهادينه رقابت كه حقوقي ساختار.كرد تعيين را شاخصهايي
كه ساختاري.است توسعهيافتهاي ساختار ميدهد ، رقابتسياسي اجازه
كه ميكنند عمل قدرتمند آنچنان جامعه در منازعه حل نهادهاي آن در
اهداف سياسي ، رقابت قواعد بر تكيه با ميتوانند راحتي به سياسي رقباي
.ببرند پيش به را اهداف آن و كرده پياده را خود
اين ضمنا و كنيم تنظيم عقلاني بصورت را حقوقي قواعد بتوانيم ما اگر
بهاين زمان طي كه باشد تاريخي سابقه و پيشينه داراي حقوقي قواعد
را رقابت قواعد ميتواند ، راحتي به رفتارهايي چنين شده ، رفتار قواعد
.كند نهادينه جامعه در
اتفاق شده ذكر شاخصهاي پذيرش مورد در سياستمداران تمام بين البته
برده نام كه را مواردي معكوس شاخصهايي برخي ، حتي.ندارد وجود نظر
.ميپذيرند شد ،
تقويت چون مواردي با -ما خودجامعه در حتي -عدهاي هم هنوز مثلا
و احزاب پيدايش مدني ، نهادهايجامعه پيدايش و مدني جامعه
...و داوطلبانه انجمنهاي كارگري ، انجمنها ، اتحاديههاي و سنديكاها
توسعه ملاكهاي اينها تمام استكه حالي در اين.ميكنند مخالفت
دولتمحافظت برابر در حفاظي مردممانند از و است سياسي يافتگي
.ميكند
در بايد امور همه كه معتقدند...انجمنهاو و احزاب پيدايش مخالفان
بهتربتواند دولت چقدر هر و داشتهباشند قرار دولت تصرف معرض
.است يافته توسعه كند ، بيشتر تصرف را مردم وجدان
به شده ذكر شاخصهاي پذيرش در تمامكشورها شد ، گفته كه همانطور پس
دولتها خود اما ندارند ، نظر اتفاق سياسي يافتگي توسعه شاخصهاي عنوان
به موارد بعضي برسر را كشورها تا كردهاند سعي بينالمللي سازمانهاي و
توسعه گزارش در كه است سالي چند ملل سازمان خصوص به.برسانند توافق
براساس و مشخص كشورها سياسي توسعه تعيين براي را ملاكهايي خود انساني
كشوردادگاه اين در آيا مثال ، براياست كرده درجهبندي را كشورها آن
جرايم براي منصفه هيات آيا دارد؟ وجود وكيل گرفتن حق آيا است؟ علني
شفافي وضعيت دستمزد و حقوق آيا خير؟ يا هست موجود سياسي و مطبوعاتي
تعيين بشر حقوق كنفرانس را شاخصها اين از بعضي ;نه يا دارد كشور در
يا ميشود ، ديده كشور در مذهبي نابردباري آيا نمونه ، براي.بود كرده
.خير
براي كه بود اين بودند ، كرده نظريهپردازانمطرح كه را ديگري پرسش
را راهحلهايي چه برسد ، مطلوب بهوضعيت موجود وضع از كشوري آنكه
يكياز.شد ارايه اينباب در نظرياتمتفاوتي دارد؟ رو پيش
فرآيندتوسعه كه كرد عنوان ناملئوناردپاي به نظريهپردازان
ساختاري بحرانهاي از منزل به منزل و مرحلهاي گذار يعني سياسي ،
.سياسي
اولين يا ميشوند ، مواجه آن با كشورها كه منزلي اولين عقيدهپاي به
كه كشوري هر.هويتاست بحران ميگيرد ، را دامنكشورها كه بحراني
گام يك سربگذراند ، از و حلكند خوب را بحران باشد ، اين توانسته
بحران چيست؟ هويت ازبحران منظور اما.است شده نزديكتر بهدموكراسي
هويت احساس سرزمين ، يا جغرافيايي مرز يك سكنه كه است معني بدين هويت
.كنند سرنوشتي هم احساس ديگر عبارت به.باشند داشته مشترك سرنوشت و
يك به و خاك و آب يك به و بوم و مرز يك به كنند احساس يعني
يكديگر با و هستند وابسته منافع و مصالح از دسته يك و ايدئولوژي
.دارد هويت بحران مشكل حاضر حال در افغانستان.دارند مشترك مصلحت
پشتون هزاره ، تاجيك ، ).ميكنند زندگي گوناگون اقوام كشور اين در چون
دارند ، تعلق جغرافيايي واحد يك به كه احساس اين مردم در پس (...و
شقه -شقه هم مذهبي و قومي لحاظ به آنان ديگر طرف از.ندارد وجود
پس.دارند متفاوتي منافع ديگر ، قدرتهاي به وابستگي لحاظ به و هستند
.است نيامده بوجود كشور اين در (ملي مصالح) مشترك مصلحت
(هويت بحران) بحران اين زياديبا حد تا توانستند امريكاييان
دنيا نقاط اقصي از امريكا ميدانيممردم كه همانطور.كنند مقابله
انگليسيها ايرلنديها ، اسكاتلنديها ، .آوردهاند روي سرزمين اين سوي به
اقوام اين پيوند براي امريكاييان.ميكنند زندگي كشور اين در..و
براين آنان يعني.كردند مطرح را همجوش الگويديگ گوناگون و متفاوت
ديگي در بايد -مختلف مليتهاي با -را امريكا سكنه تمام كه بودند باور
لحاظ به مردم اين تا كرد روشن خوب آتشاقتصاد با را آن زير و ريخت
بخورد گره يكديگر با سرنوشتشان و شوند ممزوج خوب يكديگر با اقتصادي
.كنند پيدا منفعتي هم و همبستگي احساس و فراموش را خود مليت تا
دوم نسل امريكا در حاضر حال در.شدند هم موفق راه اين در امريكاييان
ميتواند حتي كه جايي تا شده محسوب امريكايي امريكايي ، غير هر
در اما.ندارد وجود او منعيبراي مورد اين در و بشود هم رئيسجمهور
نشان ايندارد وجود منعها اين خودمان كشور جمله از كشورها از برخي
نشده حل ما كشور در هنوز ملي هويت بحران مشكل كه است امر اين دهنده
نفوذ بحران.ميرسد نفوذ بحران حل به نوبت هويت ، بحران حل از پس.است
مرز سراسر در را خويش سلطه و اقتدار نتواند دولت اينكه يعني
.كند تحكيم و تثبيت شهروندانش بر و جغرافيايي
پرسشاينجاست.است دولت به شكلدادن نفوذ ، بحران رفع براي حل راه
پيشنهادي ، تقويت راه بهترين داد؟ راشكل دولت بايد چگونه كه
.است دولت ستادي اركان تقويت و نظامي قدرت بوسيله بوروكراسي
در قدرترا بتوانيم كه است آن سياسيكشور نوسازي در مساله مهمترين
اين تفاوت.است مشروعيت بحران حل سومينگام ، اماكنيم جمع جايي
نفوذ بحران حل براي كه است آن (نفوذ حلبحران) قبل شيوه با شيوه
را خود قدرت -زور و شمشير بهضرب حتي -هروسيلهاي به دولت است ، لازم
تكيه ميتوان سرنيزه به كه معروف مثل همان براساس اماكند تثبيت
بر هميشه براي نميتوانند دولتها نشست ، نميتوان نيزه سر بر اما داد ،
.كنند پيدا را ديگري مشروعيت منابع بايستي كمكم و كنند تكيه نيزه سر
ميآيند ، سعي كار سر بر كودتا قدرتنظامي با كه دولتهايي حتي
پا و خوددست براي بيشتري مشروعيت كودتا ، منابع بعداز ميكنند ،
مشروعيت مدتي از پس بود ، كودتايي دولتي كه مثلاعبدالناصر.كنند
.آورد بهدست بالايي
توسعه مثلاازطرق.ميشوند متوسل ابزارهايديگري به دولتها از بعضي
بهلحاظ بتواند است ، دولتي ممكن حتي.ميآورند مشروعيتبهدست سياسي
انقلاب يك اينكه يا.كند ايجاد مشروعيت خود ايدئولوژيكبراي
.ميآورد بهارمغان مشروعيت دولت براي پيروزمند