ششم ، شماره 1449 سال ژانويه 1997 ، دي 1376 ، 3 شنبه13
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(49)
سياسي فعاليت قلمرو و معنا
داده رخ متعددي اشتباهات دانشجويي ، سياسي فعاليت قلمرو و معنا در
:كرد اشاره زير مورد چند به ميتوان جمله آن از است ،
يك كه فعاليتمستمر ، يك نه را دانشجويي سياسي فعاليت برخي ، (الف
بنابه بار ، يك هرچند كه اين.انگاشتهاند مقطعي و دورهاي كار
به يا و بگيرند موضعي و آيند پيش دانشجو قشر خارجي ، و داخلي ملاحظات
حادثه ، پايان يا مساله كردن فروكش با و يازند دست تجمعي و راهپيمايي
و برآيد ديگر حادثهاي تا رود ، محاق در دانشجويي سياسي حركت دوباره
چونانتخابات مسالهاي نمونه ، عنوان به گردد تكرار تسلسل و سير اين
دورهاي تا و ميآفريند لهيبي و شور كه است مقطعي حوادث گونه اين از
:ميكند فروكش دانشگاه و جامعه در سياسي تب ديگر ،
بار يك چهارسال هر تا بشويم منتظر كه است اين از غير سياسي فعاليت
!بدهيم بيرون ليست يك فوري و شود برگزار انتخابات
سياسي يكحزب فعاليت با را دانشجويي سياسي فعاليت ديگر ، برخي (ب
در حزب يك چونانكار را ، دانشجويي سياسي كار و كردهاند مخلوط
:كردهاند تلقي قدرتسياسي در مشاركت يا و قدرت جابهجايي
فعاليت اين منتها باشند ، داشته سياسي فعاليت دانشجويان كه معتقدم من
بار يك سال چهار هر كه بشويم منتظر كه است اين از غير سياسي
سياسي فعاليت اين ، !بدهيم بيرون ليست يك فوري و شود برگزار انتخابات
دو يكي ، اين در كه هم بچههايي آن خود به من.است اشتباه اين ;نيست
كار حزب يك مثل و كردند جنجال و دادند ليست انتخابات اخير دوره
.ميكنند اشتباه كه گفتم اين ، يعني سياسي فعاليت كردند خيال و كردند
راناديده دانشجو خاص ويژگي كه است آن تلقي اين اساسي اشتباه
عضو چونان تا نيست ، ماندگار نيروي دانشگاه در دانشجو كه اين ميگيرد ،
سياسي ، حزب يك نهادهاي و اعضا مشابه و شود برخورد او با حزب يك ثابت
.گردد سهيم قدرت در مشاركت يا و توزيع و تغيير در
حاكميت با مخالفخواني در را دانشجويي سياسي فعاليت ديگر ، برخي (ج
انتقادي برخورد در جز سياسي حركت اينان ، نظر در.دانستهاند
در كه سياسي فعاليت هرگونه و نيست و نبوده تفسيربردار ستيزمندانه
:سياسي فعاليت نه و است ، حاكميت كرنش و تكريم نگنجد ، كادر اين
خيال ساده بچههاي از عده يك:گفتم دانشجويان از جمعي به وقت يك من
كه است اين راهش باشد ، داشته انقلابي حضور بخواهد دانشجو اگر نكنند
.بكشد فرياد خودش امر مسئولان سر بر
دركشورمان ، دانشجويي جنبش چون كه است داده رخ جا آن از مغالطه اين
با مخالفت كه ميرود گمان چنان اينك گرفت ، شكل حاكميت با معارضه در
كه آن از غافل دارد ، قرار دانشجويي سياسي مقومات و اركان در حاكميت ،
واسطه به كه است بوده ما دانشجويي سياسي فعاليت عوارض جزو نكته اين
.گرفت قرار كشورمان دانشجويي جنبش اركان در پهلوي ، حكومت سرسپردگي
آن مكاني و زماني ظرف با متناسب بايستي شرايطي ، و دوره هر در اما
و بوده برخوردار مشروعيت مباني از حاكميت اگر و كرد ، برخورد دوره
خلاصه نقد و طعن و مخالفخواني نقزني ، شكل در تنها سياسي ، فعاليت هست ،
حاكميت ، درست مواضع تقويت قبيل از ديگري گونههاي بلكه نميشود ،
در...و حكومت معضلات براي علمي و نظري راهگشايي سياسي ، مشاركتپذيري
.بيابد اهميت ميتواند متين و صحيح نقد كنار
مرده وزندهباد ، شعاري كارهاي قالب در را سياسي فعاليت بعضي ، (د
كه دارد وجود مخاطره اين هماره صدالبته و ميدهند ، تنزل رايج بادهاي
دام در بسرعت است برخوردار جواني عواطف و احساسات از دانشجو نسل چون
و خرد زودگذر شعارهاي در و گيرد قرار سياسي فعاليت فريبنده رويه اين
:بيابد يافته پايان را خود مسئوليت كلان ،
سياسي محيط.باشد سياسي محيط بايد دانشگاه محيط كه گفتم وقت يك من
زندهباد ، يعني سياسيبدهند؟ شعار نخوانند ، درس يعني آيا چه؟ يعني
كنند؟ باد مرده
:فرمودهاند ديگر سخني در يا و
كار كه ميكنند فكر ميكنند ، معرفي عوضي دانشگاه در را سياسي كار بعضي
بدون انتخابات ، غير در يا انتخابات در كه است اين فقط دانشگاه سياسي
دستش پلاكارد يك دانشجو مسايل ، از ديدي هيچگونه بدون تحليلي ، هيچگونه
.نيست اين سياسي كار.بدهد شعار ديگري زيان به و يكي نفع به و بگيرد
تحليل قدرت دانشجو جوان كه است اين دانشگاه در سياسي كار واجبترين
.كند پيدا