ششم ، شماره 1450 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 4 يكشنبه14
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(50)
و سياسي مقولهيكار دو تفكيك در بارها و بارها رهبري ، معظم مقام
و دانستهاند متفاوت را مساله دو اين و گفتهاند سخن سياسيكاري
برحذر سياسيكاري در غلتيدن فرو دام از را سياسي فعاليت مشتاقان
:داشتهاند
اين.بگيرد سياسيرا نشاط و تحرك جاي سياسيبازي ، و سياسيكاري مبادا
.شماست به من توصيهي
و انفعال خطرنخست ، :روبهروست عمده خطر دو با كشور ، دانشجويي جريان
جريان.است سياسيكاري و دوم ، سياستبازي خطر و ;است سياسي خمودگي
اين ميتواند كه قراردارد ، خطر شعبهي دو دروناين در دانشجويي ،
:بكشاند هبوط يا و ركود به را مجموعه
كه ميشود ، جريانمشاهده دو غالبا ما دانشگاههاي در امروز متاسفانه
علاقهمند دانشگاهها سرنوشت به استكه كسي هر شدن بيمناك موجب قدري
دانشگاه به كه حالا ميكنند فكر كه عدهيياست جريان يكي.است
را مدركشان و بخوانند را درسشان بايد ;شد ديگرتمام آمدهاند ،
بايد همواره كه آگاهي فرهنگي جوان عناصر عنوان به ديگر...بگيرند
نه ;نميكنند حس را خودشان باشند ، جلو سمت به جامعه حركت پيشتاز
كه هستند كساني الان دانشگاهها دراست خطر اين ;پسران نه و دختران
دنيا در ما وضع و كشور جاري مسايل كار به هيچكاري ;گونهاند اين
همان اين ، .است بدي خيلي چيز اين و هستند ، طوري اين عده يك.ندارند
.شد خواهد منتهي آينده در بزرگ بيماري يك به كه است خمودگي و ركود
تلاش و سياسي حركت و سياسي كار كه است كساني جريان هم ، جريان يك
شناخت در.است بد هم اين ;ميگيرند اشتباه سياسيكاري با را سياسي
ميتواند زير نكات سياسيسالم ، كار از آن بازشناخت و سياسيكاري عناصر
:باشد بخش روشني و كننده كمك
آلودگيهاو كه ميكنند تلاش دانشگاه ، محيط در سياسيكاران (1
سرايت داخلدانشگاه به دارد ، وجود دانشگاه بيرون در كه ناخالصيهايي
بر كه مردهبادهايي -ناسالم ، زندهباد دستهبنديهاي جمله ، از و ;دهند
...استو سوار اهواء مركب
محيطزيست وسلامت معصوميت كه ميدارند معطوف را خويش تلاش تمامي آنان
را آن و بگيرند آن از است ، جوانيآن عنصر از برخاسته كه را دانشگاهي
:كنند مبدل خشن و كينهتوزانه ، قهرآميز محيط به
تلاش و سياسي حركت و سياسي كار كه است كساني جريان هم ، جريان يك
.است بد هم اين ;ميگيرند اشتباه سياسيكاري با را سياسي
صافي و جويهايزلال آن شما كه گفتم جوانان به دانشگاه در امروز من
خود در اگر كه ;استخرميكنيد اين وارد را مطهر و پاك آب كه باشيد
شما دارد ، وجود هم واحيانالجني ناصافي و كدورت استخر اين
اين نه ;كنيد صاف را استخر آب و ببريد بين از و بشوييد را آن بياييد
چه اين ;بشود استخر اين وارد كدر آب اصلا جويها اين خود داخل از كه
بخشهاي از بخشي در بخصوص و جامعه صحن در است ممكن دارد؟ فايدهيي
است ، خوب زيد با يكي ;باشد درگيريهايي دوخطيهايي ، اختلافهايي ، جامعه ،
ميكند خيال است ، خوب عمرو با يكي ;باشد بد عمرو با بايد ميكند خيال
غيبت و ميگويد بد دو هر به احتياطا يكي ;باشد بد زيد با بايد
معصومانهي هوشيارانهي عميق سالم سياسي حركت بايستي ما...ميكند
رفتاري اصول و اخلاق به سياسيكاران ، (بدهيم20 تعليم او به را دانشجو
;ميكنند تبعيت ميكند ، توجيه را وسيله هدف سياست از ;ندارند كاري
حريف ، ساختن ناكام براي و مييازند دست خدعه و فريب مكرو به بهراحتي
:نميشناسند خطقرمزي
خود باسياست يعني سياستمداري ، .است سياستمداري از غير سياسيكاري ،
معنايش وسياسيكاري بازي سياسي.رسيدن سياسي مسايل به و آميختن را
براي اجتماعي ، بازيهاي براي حربهيي سياست ، از انسان كه است اين
اين ، .كند استفاده خودخواهيها و شخصي هدفهاي به رسيدن براي فريبها ،
ميدان دنيا ، جاي همه در كه است خاطر همين به.است خطرناكي و بد چيز
.است همراه سياسيكاريها و بازيها سياسي با سياست ،
ميرود ميشود ، انتظار شناخته معصوميت و سلامت به كه دانشجويي محيط از
پيراموني محيط بر صميميتحاكم و صفا از ;فرونغلتد گرداب اين در كه
فرتوت و كهنه خصلتهايسياستمداران چنبرهي در ;نگيرد فاصله خود
سياسي پيشبرد راههاي تنها را دروغ و خدعه و مكر آنان ، چون و نيفتد
:نشمرد
انتظار او از ما.صفا با و خالص و سالم مومن جوان آن يعني دانشجو ،
فرتوت و پير سياستبازان.باشد نداشته سياسيكاري اصلا كه داريم
در هنرشان ;فهمسياسينيست در هنرشان ميكنيد ، ملاحظه كه ورشكستهيي
دين و صفا سياست ، محيط كهدر جوانانانتظارداريم از ما.است سياسيكاري
.كنند حفظ را تقوا و
كار باشيد ، داشته را سياست كنيد سعي !عزيزان !خواهران و برادران
هرچه تمسك رعايتو با و دين با توام و صفا با توام اما ;بكنيد سياسي
.تقوا به بيشتر
گروهگرايي بنياد بر ;ميخورد پيوند باباندگرايي سياستبازي ، (3
كشيهاي خط ;ميآورد پديد شعاري مخالفهاي و موافق ;ميگيرد شكل كاذب
و گفت و ميكند دانشجوييايجاد مجموعهي و اسلامي جامعهي درون در باندي
:مبدلميسازد تخاصم و نزاع به را تفاهم و شنود
اماانجمن...موافقم كار اين با من ;باشد سياست مركز بايد دانشگاه
فلان طرفدار اسلامي انجمن اين كه اين به بشود آلوده نگذاريد را اسلامي
كرديد ، را اينكار اگر.است باند فلان ضد اسلامي انجمن آن و باند ،
.شد خواهد دچار بدي سرنوشت به اسلامي انجمن
بهمرور باندجويي ، و گروهگرايي به سياسي سالم فعاليتهاي شدن آلوده
خواهد ساقط دانشجويي مجامع در قرب و ارج از را دانشجويي تشكلهاي
و بوده چنان دانشجو نسل جويانهي سلامت و معصومانه روحيهي زيرا ;كرد
تشكلهاي از نتيجه در و نپسندد ، را سلوك و رفتار گونه اين كه هست
سياسي فعاليتهاي و سياست از دلزدگي به حتي و كند اميد قطع دانشجويي
:بيابد سوق
ايندستهبنديهاي وارد..كه ميشناسم را اسلامييي انجمنهاي الان من
دور خودشان ازكار افتادهاند ، دور حقايق آن از شدهاند ، سياسي
كه كنيد سعي شما.غريبشدهاند هم دانشجويان ميان در و افتادهاند
به اسلامي انجمن كه باشيد مواظب..نباشيد غريب دانشجويان ميان در
خودش براي اتاقي گوشه يك و است منزوي محدودكه كوچك اقليت يك عنوان
.نباشيد همميزند ، نقي و دارد
سياستبازان ورود تابع دانشگاه ، محيط در سياسيكاري از بخشي (4
يا و تحليل و اطلاعات به دانشجويان نياز.است دانشگاه به حرفهيي
ورود به مواردي در ديگر ، عوامل و حرفهيي سياسيكاران اهداف و خواست
اهداف به توجه با آنان.ميانجامد و انجاميده دانشگاه به سياسيكاران
و كنند خود قدرت جنگ ميدان چونان را دانشگاه كه ميدارند تلاش خود خاص
كه دانشجوست نسل و تشكلها بر ميان ، اين در !آيند بيرون پيروز آن از
اهداف و اغراض طعمهي و آيند برون دام اين از درايت ، و حساسيت با
در و نزند آب به بيگدار افراد ، و اشخاص از دعوت در ;نشوند ايشان
:ندمند حرفهيي سياستبازان برافروختهي هيمهي
ميدانيبراي دانشجويي ، محيط كه كرد مراقبت بايد هم را اين البته
بلند طرف ازآن آقايي كه اين.نشود حرفهيي سياستبازهاي تاز و تاخت
و برود دانشگاه به هدفناسالم ، يك و سياسي غرض يك خاطر براي شود ،
قابل اصلا كند ، مشوش را دانشجويان از عدهيي و بريزد هم به را آنجا
.نيست قبول