ششم ، شماره 1450 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 4 يكشنبه14
|
|
سياسي توسعه و شورا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
پاياني بخش
تودهواري جامعه وضع در ما مدني ، نهادهاي شايسته تحقق عدم صورت در
بالا نخست:داشت خواهد دوويژگي هاوزر كورن گفته به كه ميگيريم قرار
و تودهها رفتار كردن دستكاري و بسيج براي نخبگان قدرت بودن
كرده طي درجامعه را ترقي مدارج بيآنكه معمولي فرد ارتقاء ديگرامكان
جنبشهاي پيدايش زمينه تودهوارميتواند جامعههاي گونه اين.باشد
خطربهويژه اين.بگيرد قرار فاشيستي و توتاليتر حتيجنبشهاي و تودهوار
ظرفيت بودن پائين رشدآن ، نرخ و كشور جمعيت بودن جوان و تراكم با
بطور ميتواند اجتماعي ، مازاد نيروي اصطلاحپيدايش به و جامعه اشتغال
.باشد مطرح جدي
موجود عنوان به مميزانسان وجه هم ، آرنتوهابرماس ديدگاههاي براساس
جمعي زندگي در مشاركت بدون.است درجمع گفتن سخن و اجتماعي ، عمل
هويت شكلگيري احزاب ، و شوراها جمله از اجتماعي سازمانهاي و گروهها
ممكن اساسا جمعيما هويت شكلگيري و فردي سطح در متمايز انساني
هويت ايجاد اجتماعي تشكلهاي و گروهها اصلي كاركرد اين بنابر.نيست
توانايي و قدرت از برخورداري احساس جمعي ، علايق شكلگيري به كمك جمعي ،
اين كردن تفاهمي و كردن عادلانه و اجتماعي مناسبات تغيير و اصلاح
توزيع آنكه نخست.دارد اهميت نظر سه از سازمانها اين.است مناسبات
كه ميشود اجتماعي شكلگيريقدرت موجب و ميكند ممكن را قدرت متوازنتر
اين فعاليتهاي در دخالت آنكه ، دوم.ميكند متعادل را سياسي قدرت
علايق به بخشيدن وسعت طريق از ،(آن غيرسياسي نوع از حتي) سازمانها
تواناييهاي به آنان كردن مجهز و آنها انساني روابط گسترش و مردم
خواهد فعال نيز سياسي نظر از را آنها سرانجام رهبري و سازماندهي
عمومي حوزه بالقوه ماهيت به توجه با آنكه ، همه از مهمتر و سوم.كرد
اصل جمعي ، عمل و گفتگو و بحث طريق از آن دايمي بازآفريني ضرورت و
به و (جمعي هويت) شكلگيريما و (فردي) انساني متمايز هويت شكلگيري
در مشاركت به وابسته عمومي ، منافع و علايق از تصوري آوردن دست
.آنهاست در مشترك فعاليت و گفتگو و اجتماعي سازمانهاي و انجمنها
اين در فعاليت و عضويت با فرد كه است اين اصلي مساله ديدگاه ، اين در
.ميكند (قدرت) بودن موثر و توانايي احساس تشكلها ،
احساس شكل سياسي ، به بيگانگي (Levin 1962)لوين مطالعه براساس
بهطور سياست از بريدگي سياسي ، بودنفعاليت بيمعني احساس بيقدرتي ،
بروز (اجتماعي رفتار در اخلاقي ضوابط به تقيد عدم) بيهنجاري يا كلي ،
.مييابد
يا آگاه مكانيسمهايخود طريق از ميكند بيقدرتي احساس كه فردي
را اضطراب يا ناخوشايندسرخوردگي ، ياس ، احساس ميكوشد ناخودآگاه
.دهد تخفيف
در نقشي كه است مورد اين در فرد احساس متغير ، اين شاخصهاي ديگر از
پيشبيني غيرقابل به فرد اعتقاد ديگر ، شاخص.ندارد خود سرنوشت تعيين
فرد مورد اين در.معمولياست توسطمردم اجتماعي و سياسي بودنوقايع
را سياسي و اجتماعي مسايل مورد در مطالعه و اخبار پيگيري و دانش كسب
.ميانگارد بيفايده
فرمايشات از ديگر وبسياري اين.است ملت راي ميزان ، ميفرمايند امام
.داشتهاند كامل اعتقاد جمهوريت از معنايي امامبه ميدهد نشان ايشان
راه بقيه بايد تنها و كردهايم طي را راه از بزرگي بخش ما بههرحال
هم منتقدان از برخي سخن اين ضمنا.بگذاريم سر پشت است رقابت كه را
رقابت افزايش معني به مدني جامعه باشد بنا اگر كه است توجه شايان
اليتيسم يا نخبگان دموكراسي نوعي به نباشد كار در مشاركتي ولي باشد
مردم و ميشود دست به دست نخبه گروههاي بين قدرت يعني رسيد ، خواهيم
صندوق پاي به يكبار سالي چند تنها و بود خواهند منعزل سياست امر از
چند نوعي تعبيردال به:ميمانند خارج صحنه از دوباره و ميآيند راي
حال اين در.(Oligopoly) قدرت چندگانه انحصار يا (Polyarchy) سالاري
كه كساني فقط و ميشود عرضه بازار در كه است لوكسي كالاي اساسا سياست
بازار آن وارد ميتوانند لوكسپسند مشت يك و ميرسد دهانشان به دستشان
.نيست بازار اين به راهي را مردم توده ولي شوند