ششم ، شماره 1452 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 6 شنبه16 سه
|
|
پارسي قرآن
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
پژوه قرآن دانشور آمد ، خواهد پي از كه گفتاري در:گشايي جستار
در را خويش روشهاي از بازنمودي امامي ، ابوالقاسم استاد ارجمند ،
زبان پارسي سنج نكته خوانندگان روياروي سخنخداوند ، برگردان
با پيش ، گاهي چند ايشان ، پرارزش قرآن ، اثر برگردان.فراگشودهاند
همان اينك.شد بازار روانه -ناگزيرپربها و -آراسته و نفيس چهرهاي
با است ، يزداني سخن كردههاي پارسي برترين از بيگمان كه گزارش ،
دست به انديشيده ، باز و پيراسته درونهاي و ديگرگون ، يكسره برونهاي
همگان مشاهده زوديبه به كه برگردان اين.ميرسد شيفتگان و خوانندگان
كه آنجا از.است شده پديد و پرداخته سوينشراسوه از ميشود ، نهاده
سختنمايان همروزگار ، نمونههاي ميان در برگردان ، اين ارزشهاي يگانگي
آفرينشگرآن زبان از را آن ويژگيهاي برخي تا شديم آن بر است ، شايان و
.بازگوييم
را زير گزارش خواست ، اين به پاسخ در دانشور ، استاد
ايشان ويژه نگرشهاي گفتار ، اين در.نهادند اختيار در ويژههمشهري
بنيادهاي و پارسي ، پاك و ناب زبان به قرآن ، گردانيده گزارشو درباره
رسا زباني و شيوا ، شيوهاي به و آمده فراهم آشكارا آزموندشواري ، چنين
خجسته آستانه در اينك ، .است شده نموده باز خوانندگانبزرگوار براي
همه به را گفتار اين قرآن ، انگيز دل رمضان ، بهار ماه روزهاي
.ميكنيم هديه قرآن ، جاويدان درآيههاي انديشندگان و ايمان دوستداران
چنگ آواي ميگذشتم ، محلتي از پاك ، ناطق وحي زهي پارسي ، قرآن زهي..
.شنيدم
معارف سرويس
و مبادي از تا نيست برآن اينجا در امامينگارنده ابوالقاسم دكتر
كتب در ديرباز از كه كريم ، قرآن ترجمه فني ريزهكاريهاي همه مباني ،
است ، داشته آن با كه برخوردي از يا آمده ، شرح به قرآني علوم و تفسير
توده و نيست پوشيده كارشناس ويژگان بر اين چه ، .كند دراز سخن
بسنده چند نكتهاي به تنها بلكه.نميآيد كار به چندان نيز را خواننده
ميداند ، كه آنجا تا و است داشته تاملي آن در خود سالهاست كه ميكند
توجهي گرفته ، صورت كريم قرآن ترجمه تاريخ در كه ارجمندي كارهاي در
:است نرفته سخن تاكيد و شرح بدين جايي در آن از نشده ، و بدان خور در
كه بيهمتا است سخني.اديب نبشته نه و است شاعر سروده نه قرآن
است شيوهاي.نثر هر از خوشتر زباني و دارد شعر هر از آهنگيزيباتر
شمرده آن اعجاز وجوه از خود همين كه راه ، و راستي دربازنمود ديگر ،
نامه اين پيام گيرندگان شمار در خود كه زبان مسلمانپارسي.ميشود
خود را قرآن زبان شيوايي و شيريني و نداند تازي زبان است ، اگر
شيريني ميشنودو ديگران از را شيوايي آن حكايت ناگزير.باشد نيازموده
دانايان بلاغت ، و اسرار عالمان ازگفته كه چشيدن با خدارانه سخن
بر كه ترجمههايي خواندن از وي چه.درمييابد كريم ، قرآن اعجاز دلايل
و معني گرفتن يابه تفسير ، ترجمهو آميختن به يا زيرنويس ، واژه شيوه
نميتواند شيرين ميآيد ، كامي فراهم شريف متن اين والاي هنجار فروهشتن
.كرد
گزارش در ديرباز از كه ارجمند كوششهاي آن كنار در كه ميسزد پس ،
نيازي برآرنده كه ديگر نگرشي با رسيده ، انجام به خدا كلام پارسي
و دري ، زبان اكرانه تواناييهاي از و كنيم كوششي باشد ، ديگر
در كه فنوني از نيز و گرفت ، ميتوان شريف متن اين از هم كه آموزههايي
مگر تا جوييم ، ياري است ، شده پديد شناختياش سخن ارزشهاي بازنمود
پيش خدا سخن روندمتن با پاياپاي ، و سايهوار كه رسيم ترجمهاي به روزي
و همبر قرآن با زبان ، تر توانايي و زبان ، توان فراخور به رود ، و
كريم قرآن زيبايي و شيوايي از ما كار كه هنگام آن.باشد همراه
و برد خواهد پرتوي تابناكش آيههاي درخشش از و.داشت خواهد بهرهاي
خود را وحي كلام شيريني از اندكي نيز زبان پارسي خواننده سرانجام ،
تاثير آن و يافت ، خواهد در آن و اين گزارش به نه خويش ، كام به
عرب خواننده همچون اونيز ، در اصليخواندناست فلسفه كه راستين
.شد خواهد پديدار
خويش كوچكي به اذعان با و سويي ، از سخن بزرگي از آگاهي با نگارنده
نخست گام كريم ، قرآن از ترجمهاي چنين به رسيدن آهنگ بر سوي ، ازدگر
از و كهن ، ترجمههاي از راه ، اين در.است برداشته را لرزاني و
و تازي پرمايه تفسيرهاي و بلندپايه ، مفسران ارجمند دادههاي
و بلاغت و فروق فقهاللغهو و لغت اصيل منابع از نيز و پارسيشان ،
است ، كريم قرآن ترجمه شرطهاي از كه پيراقرآني و نبيشناسي شاخههاي
تا است كوشيده توان مرز تا و است ، بوده پشتگرم بدان و گرفته ياري
معنا دگرگونيهاي فراسوي از را زبان ساختارهاي و واژگان معاني
شده ديگر آرشهاي و دريابد خود ، تاريخي جايگاه در هم يعني شناختياش ،
.نگيرد نزول زمان زنده و رايج معاني جاي به را پسين
واقعههاي با.دارد خاص نزولي شان خود آيههاي از بسياري در قرآن
.ميآمد پيش نزول زمان اجتماعي روابط در كه حالتهايي يا گونهگونو
پيوسته دست اين از نكتههايي و.ويژه نشاني و بانام كساني با يا
در.است استوار شيوه همين بر عمدتا اخلاقياش و تشريعي جنبههاي است ، و
يا.معانياشنظايري برخي واژه با و است واژگانشوجوهي برخي معني
منسوخ ، و دخيل ، ناسخ و غريب تاخير ، و تقديم حذف ، و ذكر همچون مسايلي
همه ، اين كه دارد ، اين جز نكتهها بسي و مبين ، و مجمل متشابه ، و محكم
ولي.است ميطلبيده توضيح نزول ، هنگام همان از كه ما ، زمان در نه
آن با -را تفسيري افزوده هيچ گرامياش ، متن اصالت از نگاهباني بنابر
واژگان لابهلاي در -بودهاند همداستان آن در همگان و بود سرچشمه از كه
.نابسودني و بود وحي متن متن ، كه چرا.نگنجانيدند آيهها و گزارهها و
.درآميزد آن با را ديگر كلامي يا بكاهد ، آن از كه رانميرسيد كسي
حريمش حفظ براي كه آزرمين ، چنين و والا چنين متني ترجمه در پس ،
به است ، نياز شده پديد آن جز و تجويد و سجاوندي و اعراب و اعجام
آرش و روش و آيش با همراهي برآهنگ پوينده استوار ، و سخته است زباني
بياني هنجار ساختارو با همبري راه در كوشنده و گزارهها ، و واژگان
بايد ، توضيحي جاي جاي در اگر كه چنان.هست كه سان بدان خدا ، كلام متن
تا بيايد ، او كلام روند از برون كه!خدا سخن ميانه در نه كه به ، همان
واز شود ، داشته پاس خدا كلام معنايي آهنگ و ساختار ارج سو ، يك از
تجزيه سبب كار تا گردد ، خودبرآورده جاي در هم توضيح نياز سويي ،
فزود و باكاست يا نشود ، شريف آيههاي در سخن گسيختگي و وحي گزارشهاي
خدا كلام متن در ويرايش گونهاي ساختارهايش ، در دستكاري و بيان در
بر نخستين تازگي با -باري -نبي ناب سخن كه است هنگام آن !نگيرد صورت
همين از.نشست تواند نيز زبان پارسي خواننده دل بر (ص)نبي خواندن
خدا كلام متن سخندر معنايي آهنگ جاذبه ترجمه ، در اين در رو ، نگارنده
پيآشفتن در و نخواسته گريز آن از توانست كه آنجا تا و است بوده
.است نيامده بر ساماناش
و كريم ، قرآن معنايي و لفظي ارزشهاي به رسيدن امكان از گفتن سخن
راه پوييدن در كمال امانيست بيش زباني ، گزافي هر مانندش ، به آوردن
اوج راه ، اين در.خداست ويژه كمال چه.آن به وصول در نه است ، كمال
كوشنده پاداش دو از جا ، اين.آري درآن نه است ، آينهداري در توفيق
كار ، كه نيست ، كامياب خود كوشش در كه كسي پاداش:است كار در تنهايكي
.است نيت به خود
بر افزون زيرا.است گيتي زبانهاي پرمايهترين از يكي پارسي زبان
كه گرانبها است آميزهاي نماينده خود ، باستاني كماهميت نه زمينههاي
اسلامي ، تمدن گسترش روند در گوناگونشان فرهنگهاي و ملتها ازبرخورد
سپس موجهاي گسترش سبب ما زبان كه بود روي اين از هم.است آمده حاصل
و چين و هند از دور ، و نزديك سرزمينهاي در اسلامي تمدن و فرهنگ تر
زبان با فارسي زبان برخورد.است شده جهان ديگر پهنههاي و اندونزي
توانگري سبب ما ، زبان فرهنگي درونه كردن بردگرگون افزون عرب اسلامي
واژگانش تهنشين.است گرديده آن ساختاري واژگانيو دستگاه توانايي و
در شدهاش زبانكاري يا دستكاري ، ازدستور اندكي با همراه ما ، زبان در
نويسندگان خشنودي و آگاهي با سياسيعرب راندنزبان از پس كه فارسي ،
فارسي زبان گردش و نرمش و توانصرفي بر مانده ، جاي بر بوم و مرز اين
.است آورده آنپديد حيات در را نويني مرحله و افزوده بسي
و دستوري و آوايي دستگاه جديد ، با بستر اين در واژگان ، اين اما
شناختي معنا و ساختاري هنجار بنابر و شده هماهنگ ما زبان كاربردي
از سرانجام كه است گرديده بسيار دگرگونيهاي دستخوش پارسي ، زبان
و جدا خود اصل از و گرفته نزديك و دور فاصلههاي خود نخستين معاني
.است مانده بيگانه
پارسي ، اينك و تازي آنك واژگان از تا است كوشيده رو ، نگارنده اين از
مباني بارهااز و يافته ، تحول بسي شدن پارسيتر و پارسي روند كهدر
كار در تا كند ، پرهيز است ، شده دور خود زباني ومعاني دستوري
قرآني ، مفاهيم دقيق نسبتا دادن نشان و شريف واژگانمتن برابرگذاري
زبان توانايي دادن نشان در باشد آزموني همزمان ، ونيايد پيش خلطي
لطف از اندكي ارائه و كريم قرآن والاي مفاهيم رساندن در ما ، بويژه ناب
بار ، اين و ديگر ، بار بسا تااست نهفته درسخنش كه زيبايي همه آن و
.آرد زباني و برآرد زباني عجم برتر ، خداينامهاي گزارش پرتو در
بر استوار باشد زباني ترجمهاش زبان تا است كوشيده همچنين نگارنده
.زودگذرش ويژگيهاي برخي از پالوده و پارسي زبان ثابت نسبتا كالبد
كه.بدرنگد و نپايد ديري نبازد ، رنگ زمان گذشت با ترجمه تانثر
و فراز نميفرسايد ، و نميشود ، كهنه كه زمان از رسته است متني خود قرآن
كه است قرآن اين عكس ، به.است بيتاثير آن در تازي زبان تاريخ نشيب
از را زبان اين عرب ، زبان جغرافياي و تاريخ نيرومنددر حضوري با
.است روزافزوده روزبه آن استواري بر و نگاهداشته روزگار دگرگونيهاي
و سرزمينها.نيست محدود امروز ايران مرزهاي به پارسي زبان قلمرو
به امروز ديروزش رميده فرزندان:دربرميگيرد نيز را ديگري مردمان
و چين در را شكرشميبرند بنگاله به را قندش.ميگردند باز دامنش
پس ، .ميدارند دوستش خوربران تا خاوران از.ميچشند وتور تاجيك و ماچين
و نزديكتر ، بنيادش به اصيلتر ، و نابترو چه هر كريم قرآن ترجمه زبان
ميانهتر ، زباني هنگام ، آن آزادتر ، بومياش رنگ و انگ و نيگوهر از
نيز كريم قرآن بيمرز نهاد كه چيزي بود ، خواهد فراگيرتر و فرابوميتر ،
پارسي كه بايد زباني كريم قرآن چون متني ترجمه درميخواهد همان
و بدانند خويش پايه زبان براستي را آن بوم و مرز هر زبانان
سرچشمه.بينند نمودار و بازتافته آن در را فرهنگيشان پيوندهاي
فرهنگ كه است قرآنكريم اصيل و كهن گزارههاي همان زباني چنين جوشان
زبان بالندگي ماندگاريو سبب و ساخته توانمند و توانگر را دري زبان
و ويژگيهايزماني برخي در تغيير اندك با كه چيزي است ، گشته پارسي
خور ودر ماندني ، و شيرين و آسان زباني به را ما ميتواند گونهاياش
.برساند كريم قرآن ويژگيهاي با متني
پارسي مفسران و سلف ، مترجمان همه آزرم و ارج نگاهداشت با باري ،
ويژهاي ديدگاه داريم ، آنان از راوام نخستين مايههاي كه نويسقرون
در بويژه آوردن ، پارسي در زبان ، پردازش در ترجمه ، اين در نگارنده كه
رانظم آن جرجانيها كه همان -گزارهها و واژگان چينش و گزينش و سنجش
كردن هموار در و -نهادهاند بنياد آن بر را اعجازخود نظريه و ناميده
ترجمه شناخته تاريخ در داشته ، شريف متن با همراهكردناش و همبر و
نخست ويرايش در ناگزير كاستيهاي همه با و سابقهايندارد كريم قرآن
شده ، باز استدراك توان قدر به هم دوم درويرايش اينك كه ترجمه اين
شيوهاي در را نگارنده خشنوديشان كه افتادهاست دانشوراني پذيرفته
گونهگون ، پسندهاي و سليقهها با برخورد در و دلير ، همچنان برگزيد ، كه
ولي.است آغاز در هنوز همه ، نگارنده اين باميدارد دلگرم همچنان
و ژرف معاني و رازها نكتههاو در پژوهش پيگيري با كه ميدارد اميد
از جستن سود سرانجامبا و خود ، كار پياپي پردازش و خدا ، سخن باريك
هر درخواهدشد برخوردار آن از ويرايش هر نشر از پس كه رهنمونيهايي
.شود نزديكتر آرزو به و بردارد فراپيش گامي چاپ