ششم ، شماره 1453 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 7 چهارشنبه 17
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(53)
سياسي دستهبنديهاي و تفرقه
يك در ميتوانند ;انقلابند نيازهاي رهآورد مسلمانان ، دانشجويي تشكلهاي
و تعميق مسير در خصومت ، و نزاع بدون اما رقابت ، با همراه مشاركت
را وسيعتري جمع و كنند كمك دانشجو تودههاي در انقلاب فرهنگ گسترش
از وسيعتري مجموعه سياسي و ديني بينش ارتقاي در و دهند پوشش
.جويند شركت دانشجويان
بسيج ، ديگر ، دانشجويي تشكلهاي يا اسلامي ، جامعه يا اسلامي انجمنهاي
نظر به هم همه...هستند ، كارها اين مشغول كه افرادي دفترنمايندگي ،
با باشند ، و ندارند مانعي دانشجويند ، اسلاميند ، همههم خوبند ، ما
نبايد تعارض اما ;ندارد ايرادي هيچ ما نظر از بكنند ، كار همديگر
;بشوند اسم يك همه اسمها اين بايد كه ندارم اين بر اصرار منباشد
محيط.نيست بزرگي مخطور اين ;ندارد مانعي هم نشدند ;شدند شدند ، نه
هم ايرادي سليقه اختلاف ;دارد وجود سليقه اختلاف بالاخره.است بزرگ
.ندارد
واز باشند خودجوش و دانشجويي تشكلها ، اين كه است آن مهم نكته اما
سياسي گروههاي منازعات و نگيرند نشات بيروني سياسي باندهاي احزابو
:ندهند سرايت داخلدانشگاه به را
-آن امثال و باندبازيها و سياسيكاريها -دانشگاه بيرون مشكلات نگذاريد
البته.بشود وارد و كند تحميل دانشجويي تشكلهاي و برتجمعها را خود
به دانشجويي مجموعه يك كه دارد علاقه دانشگاه بيرون در گروهي هر
آن و كند استفاده آن از لازم هنگام در كه باشد داشته كار ابزار عنوان
.بشود چنين بگذاريد نبايد ;بكشد فريادي برايش گروه
تحت و آسيبشد اين گرفتار بسيار ، مواردي در دانشجويي جنبش متاسفانه
و خواسته دانشگاهي ، برون همكاريهاي يا و القائات از تاثيرپارهاي
:شد بيروني سياسي احزاب دست ناخواستهآلت يا
-سياسي يا ديني -كشور گوناگون مسايل در انسان وقتي است بديهي البته
همكاري دانشگاه محيط از خارج افرادي با است ممكن فعاليتميكند ،
در نفر دو كه نباشد طور اين اما ;ندارد همكاريايرادي اين ;كند
كنيم دعوا نفر دو آن هواي به دانشگاه در ما كنند ، دعوا هم با بيرون
اين ، .بشود منتقل دانشگاهيم ، در و دانشجو كه ما به آنها مشكلات و
.نيست مصلحت
چون مقولاتي در سختگيري از دانشجويي ، سياسي تنازعات از ديگر بخشي
فهم اصل در نه ترديد ، بدونميگيرد نشات...و انقلابيگري دينداري ،
همساني انقلابي ، و ديني ارزشهاي و اصول به التزام ميزان در نه و ديني
را همگوني انتظار گروههايي يا و كسان مواردي ، در ولي ;ندارد وجود
قهرجويانه و سختگيرانه ميآشوبندو بر نمييابند ، را آن چون و ندارند ،
:ميكنند قضاوت ديگران به نسبت
اصليرا كار وآن بكنند تفاهم همديگر با بنشينند ميگويند ، راست اگر
است دانشجويان و دانشجويي محيطهاي به متعلق كه اين حالا.بدهند انجام
درجاتي دين ، به اعتقاد...ميكنند كار چه باشند متوجه كهبايد
تفكر آن و سالم روشن اعتقاد آن كه باشند هم آدمهايي گيرمدارد
يك و باشند نداشته -ميكند حظ تصورش از حتي آدم كه -را زيبا انقلابي
را آن از چيز هيچ كه است كسي آن از بهتر باشد ;باشند پايينتر درجه
.باشند نداشته
نامهاي در تعصب و كوتهنگري تنازعات ، و اختلافات خيزش در ديگر عامل
ايفا را متورم منيت نقش واحزاب ، گروهها روزگارما ، در.است تشكيلاتي
و گراييها گروه قالب در بيگاه و گاه بزرگبينيها ، خود و ميكنند
هستند ، تشكيلات فلان در چون افراد يا فرد.ميكند حزبگراييهاخودنمايي
تشكيلات ديگر تحقير و تضعيف وبا دهند نشان بزرگ را آن كه ميورزند تلاش
و مريي مرزهاي كه است چنين و.بيابند شده ارضا را خويش منيت مشابه ،
:ميكند جدا يكديگر از را جامعه قلوب ميآيدو پديد نامريي
.ايجادكنند مرز و آورند وجود به ديوار عنوانها و اسمها نبايد مطلقا
اين دانشجوي وزارت ، آن ودانشجويي وزارت اين دانشجوي مثل عناويني طرح
ودانشجوي دولتي دانشگاه دانشجوي دانشگاه ، آن دانشجوي و دانشگاه
خطرآفرين آنجا ، اسلامي انجمن و اينجا اسلامي انجمن غيردولتي ، دانشگاه
ميانه از را ديوارها اين كه بود اين ما امام بزرگ هنر.است
به را باز و وسيع و عظيم فضاي كه ديوارهايي ;برداشت مردم اجتماعات
.ساخت وسيع فضاي يك او.بودند كرده تبديل كوچك كلبههاي و حفرهها
.است سليقهاي اختلافات دانشجويي ، منازعات به دادن ميدان در ديگر عامل
و انديشه به احترام صدر ، سعه تحمل ، روحيه ضعف يا و فقدان متاسفانه
به كوچك ، مسايل كه وهست بوده آن موجب هماره ،...و مقابل سليقه
:بپرورند را حاد خصومتهاي و شوند تبديل بزرگ درگيريهاي
و ميگيرند قرار هم مقابل در دانشجويي گروه دو كه ميشود مشاهده گاهي
كه اين از غافل !است عراق و ايران لشكر كه انگاري ;ميكنند صفآرايي
جمهوري دوره انقلاب عاشق امام به معتقد مسلمان انقلابي دو ، جوان هر
دشمني ديگر قدر اين دارند ، هم سليقه اختلاف هم با اگر.هستند اسلامي
.ندارد كردن خصومت و كردن