ششم ، شماره 1454 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 8 شنبه 18 پنج
|
|
چشمانداز
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
!برفريزان فصل مكرر داستان
از ناچار زمستان ، برفريزان نيزدر بار اين ايام ، گردش روايتگر
سرد روستاها از بسياري بازاجاق:بود هميشگي روايتي تكرار
بردامنهها كه بوته هرچه كندن با را سوخت نرسيدن عشاير باز ماند ،
به نفت صف در بسياري را سرما سوز باز كردند ، جبران بود ، مانده
به كه آن از پيش كرد ، غافلگيرمان همسرما باز و ايستادند انتظار
بسياري به نميشد ديگر و بود آمده بند شهري بين راههاي بجنبيم خود
در كمبودسوخت هم باز سنگين برف اولين با و... !رساند سوخت نقاط
آزرده را بسياري است ، جهان انرژي توليد كانونهاي از يكي كه كشوري
.كرد
بويراحمد ، و كهكيلويه بختياري ، چهارمحالو در كه داشتيم خبرها در
را مردم نفت كمبود خوزستان ، حتي و كردستان و فارس ايلام ، و لرستان
.است كرده پرشمار مشكلات و ناخواسته سختيهاي دچار
ويژه به و عدالت ، مفهوم جانمايه ديرباز از چگونگيتوزيع
مختلف تفسيرهاي واقع به.است بوده اجتماعي ، عدالت آن ، ديريابتر وجه
را جملگي است ، ارائهشده مختلف نظريات در مفهومعدالتاجتماعي از كه
بااين.كرد تعبير شيوههايتوزيع باره در گوناگوني بهآراء ميتواند
بر مبتني هنجار باكدام جاري ، شرايط در را سوخت انگاره ، توزيع
بزرگ هاي محيط در كه دانست؟هنگامي منطبق ميتوان عدالتاجتماعي
ششم ازيك كمتر بهايي با شخصي مصرفيخودروهاي بنزين توزيع در شهريهرگز
پذيرفتروستايي ميتوان چگونه وقفهاينميافتد ، معمولي نوشابههاي
آورد ، فراهم برايخانوادهاش گرم مامني نفتميتواند با تنها كه دوردستي
پربهابراي اينچنين يارانهاي انديشيدهايمتخصيص آيا باشد؟ آنمحروم از
اينتخصيص و ميدهد اختصاص خود به عموميرا درآمد از چقدر بنزين
است؟ ومنصفانه عادلانه حد چه تا راستي معيارهايتوزيعيبه برمبناي
فصل از كوهپايهنشينان از بسياري براي و اندي و ماه دو زمستان از
و برف و سوزبادها انديشه دراست پيش در ديگر ماه چهار از بيش سرما
بكوشيمكملطفيهاي و گرفت خواهد دربر دوردستهارا كه باشيم بوراني
جبران تامينميكنند ، را ما شاننان كهبسياري آناني با را گذشته
كرمي - نكنيم