ششم ، شماره 1456 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 11 يكشنبه 21
|
|
رهنمودهاي آيينه در دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم مقام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(55)
سردرگمي و حيرت به سالهاي 5756 ، در ايران مردم ميليوني جنبش
با داخل ، امنيتي دستگاههاي.انجاميد خارجي سياستگذارانداخليو
ثبات جزيره خويش زعم به بزرگ ، و احزابكوچك و تشكلها شديد سركوبي
خيال در هم را شورشيمحدود و تحرك گمان و بودند آفريده
از وشرايط ، اطلاعات به توجه با نيز خارجي قدرتهاي.نميپروراندند
منطقه رژيم مطمئنترين را شاه ايران و بودند برخوردار تحليلي چنان
.ميشمردند
ريخت ، درهم را پندارها اين نهتنها ايران ، مسلمان مردم فراگير قيام
از كه نهاد واقعهيي برابر در نيز را پيشين رژيم روشنفكري معارضان كه
آن با بهتآلود و حيران يا نتيجه ، در.شدند آنعاجز چون و چند و تحليل
درك از و شدند روبهرو آن با تحليلهايناپخته با يا و كردند ، برخورد
سازمانها و احزاب نيروها ، نتيجتابازمانده ;بازماندند آن عمق و عظمت
حتي يا و انفعالي نقش و عقبماندند مردمي قيام از روشنفكري تشكلهاي و
:كردند ايفا آن برابر در را كننده تخطئه
.ماندند عقب مملكت اين يك درجه روشنفكران انقلاب ، دوران اوج همان در
هنرمند و روشنفكر چهرههاي و قصهنويسها و مقالهنويسها و همانشعرا
پيشگامي و پيشروي و روشنفكري نان عمر يك كه ونشانداري نام معروف
اقسام و انواع و كارگر و بقال كه وقتي در بودند ، خورده را خودشان
شعار و بودند كرده گره مشت جبار نظام عليه خيابانها در متوسط مردم
و فلسفي جنبانيهاي ريش به دانشگاه در كه آنها از بعضي ميدادند ،
سال !ندارد فايدهيي ميگفتند ،..بودند مشغول بيمحتوايي و پوچ سياسي
اين برخاست و نشست از ديگر ، جاهاي و تهران دانشگاه همين در 56
.بود غوغايي سمينارها برگزاري و درستكردنها جلسه و روشنفكران
را خودشان مطالب و بود دراختيارشان دربست هم كيهان و اطلاعات روزنامه
!نكنيد ندارد ، فايدهيي كه ميكردند خطاب مردم به...ميكردند منتشر
همين در سال 57 در ايران معروف نشاندار و نام روشنفكران همين از يكي
كه حرفي يعني !درفش و است مشت كه بود گفته و بود كرده سخنراني خصوص
و ميگرفت لجمان ميشنيديم ، قديمي پيرمردهاي از وقتي مثلا47 سال در ما
و كرد كج را درفش اين سر ميشود ;درفش و است كهچطورمشت ميداديم جواب
پيشگامي ، و پيشتازي مدعي روشنفكر جوان سال 57اين در انداخت ، كار از
.ميكرد جاري زبان بر را حرف اين
در را خود پيشتازي و پيشروي نقش گرچه كشور ، دانشجويي جريان اما
با همگامي از روشنفكري ، جريان برخلاف اما داد ، ازدست انقلاب57
.نيازيد دست كننده تخطئه يا و انفعالي بهنقش و نماند باز مردم
كه بود چنان دانشجو ، درنسل..پاكو احساس معصوميت ، صفا ، عنصر
و ايمانبياورد بهآن ;دريابد را مردمي قيام گستره توانست بخوبي
شاهبكوشد رژيم عليه مردمي مبارزات در بازار ، و كوچه مردمان همپاي
:گيرد بهكار مسير آن در را خويش توان وتمام
با را خودشان كه بود اين مبارزه اوج دوران در دانشجويان بزرگ هنر
گروههاي آمدند ، ميدان به مردم وقتي.بكنند همپا و هماهنگ مردم
حركت عظيم طوفان محاصره در كه كردند احساس ناگهان وروشنفكر پيشتاز
همين و بود ، برقآسا و معجزهآسا مردم حركت...قرارگرفتهاند مردمي
.بود مهمي هنر بيفتند ، راه مردم پاي به پا توانستند جوانها كه
كه نكنند خيال كساني.بماند عقب اينجا در ميتوانست دانشگاه
در اجبارا و نميشد چيزي اين جز و نداشتند چارهيي بالاخره دانشجويان
اما...بمانند عقب دانشجويان بود ممكن نه ، ;شدند كشانده ماجراها
انجام را كارشان و آمدند جلو و نماندند عقب..دانشجويان بحمدالله
.دادند
نقش به را ، دانشجويان پيشگامي نقش كه بود چنان مردمي قيام گستره
اندكي نقش هم كار اين كه صدالبته و ساخت ، بدل وهمگامي همراهي
نميگرفت ، قرار مردمي نهضت كنار در دانشجويي جريان اگرنداشت
از مسلمان مردم نهضت و ميداد رخ ملت جبهه در عظيمي شكاف بيترديد
محروم داشت ، هم با را تحصيلكردگي و جواني عنصر كه موثري عظيم مجموعه
انتظار مردمي ، التهابهاي و لهيب كردن فروكش از پس اينك اما.ميماند
خود اجتماعي پيشگامي نقش بتواند دانشجويي جريان كهمجددا ميرود آن
اين.دهد نشان جامعه گستره در را خود وتاثيرگذاري كند ايفا را
عدد كشور دانشجويان كمي جمعيت دورهكنونيكه در بهويژه مسئوليت ،
بيشتر را خود ازپيش اهميتبيش ميدهد ، نشان را ملاحظهيي قابل
شهر در استكه سرعتقادر و بسهولت عظيم مجموعه اين زيرا ;مينماياند
ملي اززيستن نويني تلقي دورافتاده ، و نزديك محيطهاي روستا ، و
توسعه خواهان و انقلابي كشورهاي با متناسب شهروندان و دهد راتعليم
:بهوجودآورد ملي
همواره بايد دانشجو.بماند محفوظ بايد دانشجو قشر براي پيشروي روحيه
.است مبارزه در عمومي حركت پيكان نوك كه كند احساس