ششم ، شماره 1457 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 12 دوشنبه 22
|
|
مقام رهنمودهاي درآيينه دانشجو و دانشگاه
رهبري معظم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آثار نشر ويژه مديريت) رهبري معظم مقام دفتر:تنظيم و تهيه
(56)
جامعه پيشروي نقش از حفاظت
.يافت استمرار و نمود رخ مردمي حضور اتكاي به ايران ، اسلامي انقلاب
شايد اما وابستهاند ، مردم نقش و حضور به اجتماعي ، انقلابهاي گرچه
تكوين در را مردمي حضور گستره ، و سطح اين در كه جست را انقلابي نتوان
.باشد همراهداشته به خويش استمرار و
و شد برخوردار ملي حمايت از انقلابي نظام -ديگر نكات و -جهت همين به
نثار را خود بيدريغ مساعدت مقدس ، دفاع جمله از و گوناگون درصحنههاي
:داشت
ملتشان و سرنوشت و كشور به وجوانها ملتها همه كه است درست
متكي و مردمي انقلاب اساس بر كه نظامي بين است امافرق علاقهمندند ،
درافتاده دشمن با و كرده حركت و شده بنا مردم عامه احساس و اراده به
عميقي پيوند احساس آن با مردم آحاد يكايك و باشد برداشته را موانع و
انقلاب گوناگون قضاياي در اگرچه..نباشد چنين اين كه نظامي و كنند ،
در و عمومي بسيج و راهپيماييها و متوالي و متنوع سياسي حضورهاي ودر
معنا اين -بس آتش از بعد و قبل -جنگ جبهههاي سمت به مردم عظيم حركت
و حيرت و بهت دچار قضايا اين در..جهاني تبليغات اما بود ، شده ثابت
كه پيوندي و مردم عظيم هيجان و حضور مقابل در دنيا امروز.شد انفعال
منعكس عالم و تاريخ فضاي در نشدني فراموش صورت به زبان هزاران با
اجتماعي زبده قشر از شرايطي ، و فضا چنين در.است انفعال دچار شد ،
كه دانشجويان آنان ، ميان در و ميرود موثرتري نقش و حضور انتظار
را بارزتري نقش آميخته ، درهم را جواني عنصر خصوصيات و تحصيلكردگي
:بيابند ميبايست
كه مردمي ، دانشجويان نظام اين در كه گفتهام دانشجويي مجامع در بارها
در بايد هستند ، اجتماع پيكره بانشاط و زبده و هماهنگ و پيشرو طبقه
و نقش ديگر جاهاي از بيش جامعه ، عمومي ترسيمحركت و سازندگيآينده
.باشد داشته اثر
ميليوني ، تودههاي عظيم حضور واسطه به شد ، ياد پيشتر كه همانگونه اما
درسطح و بازماندند ملت پيشگامي نقش از دانشجويان اوجنهضت ، در
نبايد وضعيت اين اما.كردند ايفا را خويش مسئوليت مردم ، با همگامي
انقلابي ، نظام در دانشجويان وظيفه كه رود گمان و شود تلقي مستمر حالت
مسئوليت همچنان بلكه ;است مردم با همگامي و همراهي تنها و تنها
.دانشجوست برعهدهقشر اجتماعي پيشروي و پيشتازي اساسي
:فرمودهاند اشارت چنين نكته اين به ديگر ، سخني در رهبري معظم مقام
و پيشگام و پيشرو]نخستين نقش آن دانشگاه انقلاب ، پيروزي از پيش تا
هاديان ، ديگر كنار در دانشجو نسل.كرد ادا بوضوح را [راهگشابودن
تاثيري تودهها ، به بخشيدن تحرك و ارشاد و بسيج در پيشاهنگان
.داراشد را انكارناپذير
ملت تودههاي عظيم اقيانوس پيشاهنگ ، اقشار ديگر و قشر اين كوشش و تلاش
در آگاه و گستاخ ملت و يافت رواج انقلاب فرهنگ و آورد تلاطم به را
به را خود خدايي ، حركت اين در ملت عامه..نهاد قدم ميدانمبارزه
قشر.گرفت پيشي آنان از مواردي در و رسانيد پيشروان و راهنمايان
آن متلاطم امواج آغوش در و ملت كنار در اگر -دانشجو جمله از -روشنفكر
را خود انقلابي وظيفه توانست كرد ، حركت آن پابهپاي و داد جاي را خود
از تنها نه و ماند ، عقب انقلاب پرتحرك كاروان از وگرنه ;دهد انجام
در مردم عموم شركت و انقلاب شور و بازماند هم رهروي از كه پيشگامي ،
و نگذاشت باقي دانشجو نسل براي پيشاهنگ و پيشرو عنوان به نقشي آن ،
.نيفتد عقب آنان از و بماند همگام ملت با توانست نهايت در دانشجو
تجربه كه دانشجو بيدار هميشه قشر كه است مطرح سخن اين اينك اما
نقش توانست خواهد چگونه است ، گذرانيده سر از را عظمت بااين انقلابي
به را مردم ميرود ، انتظار كه چنان دوباره و رابازيابد خود پيشگامي
شود؟ رهنمون هستند ، آنچه از برتر مرحلهاي
است پرسشهايي مهمترين و اساسيترين از ايشان ، حضرت كلام در اخير پرسش
و دانشگاه سرنوشت و قرارداد انقلاب و رابطهدانشجو دربرابر كه
.داشت خواهد خود گروي در را انقلاب
نظام برابر در دانشجو موضع
و ساخت را تصور اين بعد ، به دهههاي 60 از جهان ، در دانشجويي جنبش
در كردن عمل تهاجمي و بودن انتقادي دانشجويي ، در حركت هويت كه پرداخت
.است سياسي نظامهاي برابر
در عمدتا دانشجويان ، تشكلهاي و دانشجويي سياسي فعاليت گونه ، بدين
اين.شد دانشجويي جنبش ساختار از بخشي و پيمود ره واعتراض نقد مسير
به ;درآمد سنت و سيره عنوان به و افتاد نيزمقبول ما كشور در رويه ،
بود چنان پهلوي رژيم سرسپردگي نيزپايگاه و استبدادي مواضع آنكه ويژه
جنبش كل بالطبع و رابرميانگيخت دانشجو جوان عنصر خشم و قهر كه
.قرارميداد سياسي ستيز هواي و حال در را دانشجويي
نكته دو به را خود اصلي توجه بايستي دانشجويي جنبش كه ميرسد نظر به
:مبذولدارد
دانشجو.نميشود خلاصه سياسي مشاركت در دانشجويي ، تلاش و حركت اولا
تحركات.كند ايفا را جامعه پيشروي نقش و اجتماعي مشاركت ميبايست
.آن تمام نه و است ، اجتماعي مشاركت از تنهابخشي و تنها سياسي ،
تمامي كه هست و بوده چنان دانشجويي ، حركت در زدگي متاسفانهسياست
و ميشود و شده ديده سياسي فعاليت چارچوب در فعاليتهايدانشجويي ،
بيش و كم امروزه.نميشود داده مشاركتها ديگرگونههاي به بهايي چندان
توجه با دانشجو ، عنصر از كه هستيم شاهدآن جهان كشورهاي از بخشي در
چون مسايلي ;ميشود ديگريبهرهوري فضاسازيهاي در وروحيات ، خصايل به
مسايل از كه ديگر مقوله دهها و هستهاي سلاحهاي توسعه زيست ، محيط
چنان ردپاي هنوز ما كشور در اما ;است جوامع آن ابتلاي مورد و اجتماعي
همچنان دانشجويي جريان و ميشود مشاهده كمتر اجتماعي فعاليتهاي
.است مانده محدود و محصور سياسي ، فعاليت درچنبره
گوناگون مغالطات ابهاماتو با دانشجويي ، سياسي مشاركت جريان ثانيا
و ستيزمندانه برخورد شد ، اشارت كه همانگونه و.هست و روبهروبوده
دانشجويي فعاليتهاي ركين ركن عنوان به سياسي ، نظامهاي با معترضانه
برابر در ارشادي حتي يا و حمايتي ، مشاركتي برخوردهاي و گرفت قرار
.نشد واقع توجه مورد چندان سياسي ، نظامهاي
وشرايط جهان سطح در دانشجويي جنبش سابقه رويكرد ، اين تاريخي بستر
بوده روبهرو مردمي بزرگ انقلاب يك با كه اينك اما ;بود كشورما خاص
فعاليت برتاروپود همچنان سنت ، و رويه اين كه سزانمينمايد هستيم ، و
واقعيت به همهجانبه و عميق نگاهي از و سايهبيفكند دانشجويي سياسي
.بازدارد
سياسي نظام مشروعيت جايگاه به توجه نكات ، مهمترين و اساسيترين از
گونه يك غيرمشروع ، به و مشروع نظامهاي با مقابله بيترديد ، .است
در مشروعيت اصل پذيرش از پس مشروعيت ، از هرتفسير با.باشد نميتواند
پديد فهم مدنيت و متمدن شهروندان عهده خاصيبر تكاليف سياسي ، نظام يك
ميان ، اين در.است جويانه نقشمشاركت ايفاي آن ، مهمترين از كه ميآيد
مضاعفي انتظار است ، اجتماعيمطرح زبده نسل عنوان به كه دانشجو قشر از
.است