ششم ، شماره 1458 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 13 سهشنبه 23
|
|
تا و چقدر جوانان امور در والدين دخالت
كجا؟
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
صنعتي محمد دكتر با گو و گفت در جواني مسئله
بر آغازي فرزندان والدينو سليقه و سن اختلاف علت به نوجواني دوران
اينكه از معمولا نوجواناناست فرزندان والدينو بين اختلاف و فاصله
ميخواهند و شكايتميكنند دارند دخالتهايي آنها شخصي امور در والدين
و بلوغ دوران ويژگيهاي با والدين اگر.باشند گيرنده تصميم خودشان
در نابجا ازدخالتهاي ميتوانند شوند آشنا بيشتر خواستههايفرزندانشان
فرزند پيشرفت به راهنما و مشاور يك بعنوان و كاسته آنها شخصي امور
.نمايند كمك خود
-روانكاو و روانپزشك صنعتي محمد دكتر آقاي با گفتگويي ارتباط اين در
:ميگذرد نظرتان از كه آمده بعمل تهران پزشكي علوم دانشگاه دانشيار
در والدين به فرزندان شديد وابستگي بفرمائيد مقدمه در دكتر آقاي
برميگردد؟ عواملي چه به جامعه
دنيا به گسترده يكخانواده در افراد كه بود ترتيب بدين گذشته در
ميكردند زندگي هم با خانواده اعضاي آنجاتمامي در و ميآمدند
افراد مايحتاج از بسياري و نداشت اهميتي چندان فردي هويت بنابراين
.ميشد تامين خانواده توسط خود خودي به
بايد افراد است ، متكي هستهاي خانواده به بيشتر كه جديد شكل در ولي
اتفاق كودكي همان از امر اين و باشند مستقل كه شوند تربيت گونهاي به
ميبايد تصوراينكه با والدين كه هستيم شاهد گذشته دهه سه دردو ميافتد
اصطلاح به تا كنند رابرآورده خود فرزندان آرزوهاي و خواهشها
خود فرزندان از حد از بيش كه رابرگزيدند شيوهاي عقدهاينشوند
.مراقبتميكنند
شيوه اين نتيجه در راضيهستنداما بسيار جهت اين از خودشان ظاهرا كه
آن برآوردن كه دارند انتظاراتي دورهجوانيميرسند به بچهها وقتي
والدين ميخواهندكه هم سالگي سنين 3040 تا بعضي و امكانپذيرنيست
دخالتهاي مستقيم نتيجه اين و كنند فراهم را آنها مايحتاج تمام
.است كودكان امور در والدين نابجاي و افراطي
خود حال به و امورنوجوانان در دخالت عدم ميگويند معمولا والدين
نشات كجا از آنها نگراني و چيست مشكل است ، اين مشكل آنها كردن رها
ميگيرد؟
بايد بنابراين و نميفهمند بچهها كه ميكنند فكر والدين اول درجه در
و كرده دخالت بچهها روزمره مسائل كوچكترين مورد در حتي بزرگترها
.بگيرند تصميم
چون باشند آنهاوابسته به بچهها ميخواهد دلشان والدين:اينكه دوم
.ميترسند كهولت دوران و تنهايي از
چيز همه ميخواهند ، و هستند شيفته خود و مستبد والدين از بعضي:سوم
آنها را فرزندشان تشنگي و گرسنگي حتي و باشد آنها كنترل و نظارت تحت
.ميدهند تشخيص
ميدهند انجام موردفرزندانشان در آنچه ميكنند فكر والدين:چهارم
آنها نبايد است بيشتر آنها تجربه و سن چون و آنهاست خوشبختي بخاطر
.كنند رها را
مواردياست؟ چه شامل عام بطور والدين دخالتهاي
بعنوان بچه البته ميشوند ، خانواده كلي مسائل به مربوط كه دخالتهايي
:كند رعايت را خانواده بر حاكم بايداصول خانواده اعضاء از عضوي
-مذهبي وقراردادهاي احكام و قوانين به مربوط كه اموري در دخالت
آنها با كمكم كه دارند نياز بچهها استو مدني و اجتماعي و فرهنگي
.شوند آشنا
بسيار بعضي كه ميشود فرد شخصي امور به مربوط كه ديگري دخالتهاي
يا آينده براي شغلي يا مهارت گرفتن ياد خواندن ، درس مثل است عامتر
پوشيدن ، لباس نوع مثل خصوصيتر مسائل در دخالت همچنين خانواده تشكيل
.نظافت و بهداشتي مسائل و علايق يا كردن آرايش
است؟ مخرب دخالتهايي چه و كارساز والدين جانب از دخالتهايي نوع چه
مسائل اينكه ضمن در نباشد ، يعني دخالت اولا كه است كارساز دخالتي
بعنوان ما و او بين كه بدهيم اجازه بازميكنيم و تحليل برايش را
بتواند و نترسد ما از بطوريكه.شود برقرار آزاد گفتگوي والديك
.كند بيان را خود افكار و احساسات
عهده به را آن عواقب و تصميمبگيرد خودش كه دهيم اجازه بايد همچنين
.دهيم عادت مسئوليت بهقبول را او و بگيرد
بهتر من را تو صلاح بگويم و كنم دخالت مرتب والد بعنوان من اگر
بگويد شد خراب جا هر و بگيرم بهعهده خودم بايد را كار عواقب ميدانم
.شمابود تقصير
تحليل را شرايطزندگي و مسائل چطور كه دادهام ياد او به من اولا
اجتماعي و فرهنگي معيارهاي با آنچهرا و نيست صلاح را آنچه و كند
چطور دهد تشخيص را آينده و حال صلاح و دهد تميز هم از دارد هماهنگي
آن است خلاق و كارساز دخالت اين و كند قبول مسئوليت و گرفته تصميم
به بالا از رابطه جهت و ندارد را مختصات اين كه رابطههايي از نوع
.است پايين
و قضاوت و ندارد وشعور عقل بچه كه ميكند فكر والد يا بزرگتر بطوريكه
او با صغير و محجور يك عنوان به و ارزشنيست داراي او تصميم
.نيست درست برخوردميكند
نفس به اعتماد و ميپندارد شده تحقير را خود كودك شرايط اين در زيرا
دور و دلمرده خجول ، فردي بزرگسالي در و نميكند رشد او در عزتنفس و
.ميشود ازاجتماع
نيازدارند؟ خصوصي زندگي داشتن به حد چه تا فرزندان
در ميشود خودشان مربوطبه كه اموري در فرزندان كه دهيم اجازه بايد
تجاوز خانواده اعضاي ديگر حقوق به و رعايتكنند را مرزها كه صورتي
تذكر با ما شرايط اين در.بگيرند تصميم خودشان و باشند آزاد نكنند
اين و زدهايم دست كودك راهنمايي آموزشو به فرهنگي و اجتماعي مقررات
.نميآيد دخالتبهحساب كار
دوستان به ميخواهند كه دارند مطالبي نوجوانان كه است آن ديگر مسئله
بين روابط كه نيست معنا بدان اين.نگويند والدين به اما بگويند ، خود
گفتن به لزومي كه هست مطالبي بلكه نيست ، دوستانه نوجوانان و والدين
خود فرزندان خصوصي زندگي براي بايد ما و نميباشد والدين به آنها
.شويم قائل احترام
دارد؟ فرزندان برشخصيت سوئي آثار چه والدين نابجاي دخالتهاي
را بجا دخالتهاي بچههاحتي كه گفت ميتوان مستبد والدين مورد در
به ميداند اينكه با و برو مدرسه به پدربگويد است كافي.نميپذيرند
در ما بچههاي است ممكن حاضر حال در.كند خودداري است ممكن صلاحشاست
بزرگ حد از بيش مراقبت با و مستبدانه شيوه با كه باشند سنيني
.شدهاند
احتمال بدهيم آزادي مقدارزيادي آنها به يكباره چنانچه بنابراين
حال در كه است ديگي مثل درست مرحله اين.كنند سوءاستفاده دارد
ميزند بيرون بخار مقداري كنيم باز يكباره را آن در اگر است جوشيدن
خود گذشته غلط شيوه خاطر بايدبه ما كه هزينهاي واقع در اين كه
.بپردازيم
و نشسته فرو التهاباتاوليه اين مرور به نيست نگراني جاي اما
اگر اما ميآورد روي اجتماعي و خانوادگي تعهدات به ما جوان و نوجوان
كه وقتي نكنيم برخورد بلوغ به گذرا از مرحله اين با درست شيوه به ما
كرد پيدا اعتماد خودش به جسماني و مالي نظر از و شد بزرگتر نوجوان
كرد خواهد رفتار بياحترامي كمال با و ميكند طغيان والدين مقابل در
او رفتار بر نوجوان به مسئوليت دادن با همزمان بايد ما كه بطوري
از بسياري اشتباهات مثل را آنها اشتباهات و باشيم داشته نظارت
.باشيم پذيرا بزرگترها
فرزندان جنسيت به توجه با را محدوديتهايي چه معمول بطور والدين
ميشوند؟ قائل
ناراحت دختر داشتن مادراناز سالار مرد فرهنگ تاثير تحت جامعه در
بسياري گوشهكنايههاي و حرفها با بهدنياآمدن هنگام زيرا ميشوند
ميشود جامعهاي وارد وقتي دختر نوزاد اين ديگر سوي از.روبروميشوند
قابل روحي و جسمي نظر از و است ضعيف ميكند فكر فرهنگ همان تاثير تحت
.نميپذيرد را خودش بودن زن بنابراين نيست اتكا
جا هر و ميدهند بهاو امتياز نوع همه ميآيد دنيا به وقتي پسر اما
از بدي تصوير و دارد محدوديت دختر حاليكه در برود ميتواند بخواهد
چنانچه و ميشود او نفس به اعتماد شدن كم باعث كه دارد ذهنش در خود
عليرغم و ندارد قبول را خودش كرد پيدا جامعه در معتبري حرفه اگر
به اعتماد از اوست عهده به بچه تربيت يعني مسئوليت سنگينترين اينكه
جنس دو كردن اجتماعي شيوه و فرهنگ به اين و نيست برخوردار لازم نفس
.شود حل مشكل اين جامعه فرهنگي رشد با اميدواريم كه برميگردد
خانوادههاداريد؟ براي را توصيههايي چه آخر در
بچهها كه را مفهوم واين.ميفهمند و دارند شعور هم سالگي يك در بچهها
نوجوانان و كودكان اگر.گذاريم كنار فرهنگخود از بايد نميفهمند
زماني در رشد نميشوندو عقدهاي نشود ارضاء خواستههايشان و همهآرزوها
و كمي با بتواند فرد و باشد ناكاميتوام و كاميابي كه ميگيرد صورت
و اندرزدادن و پند و كنترل دخالت ، با.بيايد زندگيكنار در كاستي
در بتوانند كه.كرد مستقلتربيت جوانان نميتوان حد از بيش مراقبت
مستقل جوانان ما كه زمانيخودشانبايستند پاي روي زندگي
جامعه باشيم مستقلداشته زنان كه زماني و باشيم داشته ومسئوليتپذير
.داشت خواهيم نيز مستقل
حسينيفر -شيرين:از گو و گفت