ششم ، شماره 1458 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 13 سهشنبه 23
|
|
بينالملل نظام در مفاهيم تحول
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اشاره
راضروري آن مفاهيم عميقتر بينالمللي ، درك نظام با برخورد
بگويد سخن بههمانگونه جهان با سال 2000 درآستانه كسي ميسازد ، اگر
براي.است تغييرات درك عدم از بيترديد ميگفت ، سخن و 80 دهه70 در كه
از مفاهيم زايش تاريخيو طيف يك روي بر تحولمعاني درك تغيير ، فهم
به مناسبي پاسخ وميتواند ميباشد تعيينكننده عوامل يكياز آن ، درون
چگونه ديگر مفهومي به مفهوم يك از ما درك تغيير كه باشد سوال اين
مفاهيم از تبيينبرخي درصدد رويكردي زيرباچنين مقاله ميگيرد؟ صورت
.شدهاند دچارتحول خود تاريخي بستر در كه بينالمللياست نظام
مقالات سرويس
پروين محمدرضا
رفتار كه مقرراتي رشته و واجدساختار بينالمللي نظامهاي اصولا
واحدها ميان مناسبات اساس براين.نيستند ميكند ، تنظيم را آنها اعضاي
داراي نظامهاي ماهيت تاثير تحت كل ، بهعنوان بينالمللي نظم و
ماهيت و درستمنطق شناخت و بوده (معاصر بينالملل نظام) سلسلهمراتب
شناخت كه است ضروري اندازه همان به موثر ، خارجي سياست براي نظام
نظام ماهيت تحليل بنابراين.ميكنند كار آن در كه كساني بازاربراي
صورتميگيرد آن داخل در كه روابطبينالملل فهم براي معين ومكان درزمان
(1).است ضروري امري
مدلها نقص از تنها نه معاصر ، بينالملل نظام از شناخت نارسايي
و ساختاري ماهوي ، ) تحولاتي از عمدتا بلكه گذشته ، نظريههاي يا
نظام در گذشته دهههاي طي بهويژه ميشود گفته كه ميگيرد ريشه (شكلي
.رخدادهاند بينالملل
ماهيتي تاريخ ، در بار اولين براي حاضر قرن اواخر در بينالملل نظام
عنوان تحت خود كتاب در تافلر آلوين چند هر.است گرفته خود به جهاني
معتقد يكم و بيست قرن جهانينظام ماهيت خصوص ضدجنگدر و جنگ
ميگويند.ميرود بيجابهكار و جا واژهجهاني امروزه ;است
دهكدهايجهاني رسانهها ميگويند استجهاني ، بومشناسيمسئلهاي
حال در كه اعلامميدارند افتخار با كمپانيها.خلقميكنند
و ميگويند ياركودجهانيسخن رشد از اقتصاددانان جهانيكردناند ،
امر در كارشناسي يا ملل سازمان در مقامي يا هيچسياستمدار
جهانيرا سخنرانيدربارهنظام آمادگي كه ندارد ارتباطاتوجود
(2).نداشتهباشند
را معاصر جهاني نظام ماهوي ويژگيهاي جمله از حال ، هر به اما
در.دانست منازعهآميزجديد و امنيتي نظامي ، مفاهيم پيدايش ميتوان
اين يكديگرنيز با صنعتي كشورهاي روابط و جنوب و شمال بافت با رابطه
يا ماهيتاقتصادي آنها از برخي كه فزايندهايروبهروست مسائل با نظام
.دارند اقتصادي -سياسي
صورت مفاهيم قبيل اساساين بر نيز تحقيقاتبينالمللي اوصاف اين با
علم تاريخ محققان از يكي Tomas SKuhn كوهن توماس.ميپذيرد
مفاهيمتشكيل از مجموعهاي را معرفتانباشتي و دانش اساس:معتقداست
منسوخ و رد فكريديگر قالب يك وسيله به درنهايت دانش اين و دادهاند
بينالملل نظام ، تكاملArend Lijphart ليپهارت آرند نظر به.ميگردد
بينالملل نظام جهاني ليكنماهيت.است كرده پيروي چنينالگويي از نيز
بينالمللي مطالعات برروي ماهيت اين تعميم طبعا نيز معاصرو
خود به جهاني خصلتي مطالعاتبيشتر اين تا گرديده باعث مفاهيمذيربط
محققين جمله از PhilippeBraillard برايارد فيليپ.بگيرند
:ميگويد خصوص اين در روابطبينالملل
فقدان را آن مشخصه كه است شده تفرقه دچار چنان بينالمللي مطالعات
وجودبرداشتهاي يا متعارض عمومي تبييني چندينمدل وجود و فكري قالب يك
گفته كه ميدهد ، وضعيتي تشكيل بينالمللي مطالعات مفاهيم از مختلفي
(3).ميباشد اجتماعي علوم كلحوزه ميشودمشخصه
كه دارند اذعان امر اين بر بينالملل روابط محققان اغلب لذا
عرصه در جديد مفاهيمي طرح متاثراز معاصر بينالملل نظام سيرتكويني
طيف يك روي بر ديگر مفهوم به مفهوم يك از تغيير اصولا.ميباشد جهاني
فرامرزي بهموابستگي و پيوستگي بهم فزاينده تاثير.ميگيرد صورت تاريخي
تعاملات با شدن بهسازگار وادار را دولتها بطورروزافزون كه
اين غرب ، دراست درتغيير موثر عوامل از يكي بينالملليميكنند ،
يكجانبه بطور تنها را امنيت نميتوان ديگر كه است يافته آگاهيافزايش
جايرويارويي ، به را دولتها بين امنيت ، همكاري تامين.بخشيد تحقق
(4).ميسازد ضروري
سياره عنواناين تحت خود معروف كتاب در Richard Falk فالك ريچار
:جهانيمينويسد نظم مفهوم و ماهيت با رابطه خطردر در
نحوي به كه است اين جهانيصرفا نظم مفهوم طرح از هدف
بينالمللي عوامل ساير و رفتاركشورها مختلف صورتهاي بتوانيمويژگيهاي
يعني جهاني نظم در مطالعه بنابراين.كنيم بيان تحول و امنيت درمورد
كه فصل و حل روشهاي و خشونت نقش درگيري ، انحاء قدرت ، درباره مطالعه
(5).ميجويند تمسك بدان خود مقاصد پيگيري در بينالمللي عوامل
كه محدودميشود خاصي مفاهيم به نظمجهاني تعريف ، اين در شك بدون
ليكن) صلح و وجنگ امنيت مانند هستند ومهم اساسي بسيار البته
صور اين به بينكشورهامحدود اقدام تاثيرگذاريو امروزه مسلما
(.نميشود
حفظ درتوان آن واقعبينانه و سنتي بهشكل مفاهيمقدرتوامنيت
روابط در ديدگاه اين.ميشد خلاصه ملي دولت تماميتارضي و حاكميت
دولت آنكه نخست.استواربود اساسي فرض پيش سه بينالمللبر
تصميمگيري مستقل طور به لذا است ، بينالمللي صحنه در بازيگر مهمترين
قدرتش افزايش تنها دولت هدفميكند تلاش اهدافش به رسيدن براي و
آن نمايد ، دوم حفظ را خود ملي ميكوشدمنافع طريق اين از و ميباشد
چرا.ميباشد مرج و هرج دستخوش و نظم بدون سيستمي بينالمللي ، نظام كه
اوضاع اين در.ندارد وجود دولتها قدرت از بالاتر جهاني حاكميتي كه
و خطر برابر در موجوديتشرا بايد كه است دولت خود تنها و تنها آشفته ،
.كند حفظ دولتهايرقيب تهديد
بالاتر ردههايي در اهميت نظر از امنيت و نظامي مسائل اينكه سوم
براساساين.دارند قرار محيطي زيست و اجتماعي اقتصادي ، مسائل از
خود نظامي بايدقدرت دولت است ، نظم بينالمللفاقد نظام چون ديدگاه
.ميباشد دولت ارضي وتماميت حاكميت معناي به امنيت و افزايشدهد را
بسيارمحدود مفهوم اين ميلادي ، دهههشتاد سپس و هفتاد دهه شروع با
اجتماعي مسائلاقتصادي ، كه داد وسيعتر بهمفهومي را خود جاي امنيت
امنيت از ومردمي ملي امنيت جاي به و ميشد شامل نيز را زيستمحيطي و
كه پندار اين نيز معاصر بينالملل نظام در.آمد ميان به سخن جهاني
به دست ناامني با همسايگانش كه حالي در كند امنيت احساس دولتي
چه و ضعيف چه امنيتكشورها ديگر ، بيان به.است دشوار باشند ، گريبان
جهاني مهم اثر اين و خوردهاست گره يكديگر به زيادي حد تا قوي
(6).است شدناقتصاد
امنيت اين تامين براي قدرتمند كهكشورهاي نمود كتمان نميتوان ليكن
بينالمللي مجمعداوري يك كه مادامي زيرا ميگردند متوسل نيز بهخشونت
جائره قوه طريق از صورتلزوم در را خود احكام تا وجودنيامدهاست به
به توسل و خشونت ندانند ، آن بهپذيرش ملزم را خود ودولتها اعمالنمايد
روابطبينالملل بارز و مشخص مفاهيم از يكي قدرتمند دولتهاي توسط زور
.ميگردد قلمداد بينالمللمعاصر نظام بهويژه
و بينالمللقدرت روابط در بهخشونت گرايش براي لازم شرط لذا
.باشد وفرهنگي سياسي اقتصادي ، نظامي ، ازاينكه اعم است اقتدار
نميدهد اجازه خود باشدبه جنگيدن براي لازم فاقدتوانايي كه كشوري
همين به و نمايد پياده عمل در را خشونت و زور از استفاده انديشه
كهدر وقتي است ، خشونت همان قدرت دارد اعتقاد آرنت كههانا لحاظاست
قدرت ، خشونت نوع ديگربالاترين بهعبارتي يا و برسد خود حد بالاترين
(7).است
پس عصر در گرايي خشونت اعمال نحوه كه داشت اذعان بايد مبنا اين بر
ومتاثر مذكور عصر در مفهوم اين تحول از ناشي سرد جنگ از
تحت البته كه بوده خصوص اين در متحده ايالات يكهتازيهاي از
بينالملل ، امنيت و صلح حفظ همچون پسندي عام اهداف پوشش
.ميپذيرد صورت... و برقراريدموكراسي
اروپا ، نمونههاي در آهنين ديوار فروريختن تا سرد جنگ آغاز از
دو رقابت آنها تمامي ريشه كه داشته وجود خشونت كاربرد از متنوعي
رقابت اين كنونيكه شرايط در.بود آنها متقابل اعتماد عدم و ابرقدرت
سياسي حلهاي راه كه ميپنداشتند همگان ندارد خارجي وعينيت وجود ديگر
انزجار حس و يافت خواهد والايي منزلت و مقام اختلافات فصل و حل براي
را قهريه قوه و خشونت از استفاده مرگ ، و خونريزي جنگ ، از
و ناباوري اوج در پندارها ، جهانيان اين برخلاف ليكن بياعتبارميسازد ،
هجوم.بودند معاصر جنگهاي وويرانگرترين خونينترين از يكي تحيرشاهد
خشونت و زور از استفاده كه داد نشان بهعراق متحدين و امريكا بيسابقه
سرد جنگ از پس عصر چهارچوب در بلكه فارس خليج بحران چهارچوب در نه
.داشت خواهد وجود گذشته دوران همچون
سياستمداران ميان در حاضر عصر در كه است اين مطلب واقعيت البته
خشونت صلح ، لازمه كه دارد وجود اعتقاد اين قويا بويژهآمريكايي
اين و جست استمداد قهريه قوه از ميبايست صلح به دستيابي براي و است
گونهاي به گرايي خشونت و صلحطلبي تلازم عنوان تحت كه است مفهومي همان
.ميگردد واقع استفاده مورد سرد جنگ عصر از فراتر
خليجفارس بحران خصوص در آمريكا سابق جمهور رئيس ريچاردنيكسون
:ميگويد
خاطر به تنها جنگ نبود ، نفت خاطر به تنها شديم جنگ وارد ما اگر
درگيري كه است دليل اين به است ، صلح براي جنگ نبود ، نيز مردمسالاري
(8)است اخلاقي فوقالعاده اقدام فارس خليج در ما
نظام عصر در نيز صلح مفهوم نمودكه استنباط چنين ميتوان عبارت اين از
شرايط در و گرفته قرار استفاده مورد موسع طور به معاصر بينالملل
صلح افتادن خطر به طبيعتا و مطرح نيز جنگ طريق از صلح تحقق كنوني
.مينمايد طلب را بينالمللي مداخلات متعدد ، ساختگي مصاديق تحت
در بعد به سال 1990 از امنيت شوراي قطعنامههاي تعداد چشمگير افزايش
سومالي ، بحران عراق ، توسط كويت اشغال از ناشي بحران زمينههاي
به.ميباشد صلح از موسع تفسير بيانگر...و سابق ، هائيتي يوگسلاوي
درهائيتي دموكراسي بهاصطلاح برقراري عدم سومالي ، در قحطي نمونه طور
ذيربط مفهوم تحول از حاكي و مرتبط صلح مساله با تماما...و
(9).است
سيستم رفتن بين از با كه برميآيد چنين شد گفته بدينجا تا كه آنچه از
بودند يافته رواج سرد جنگ دوران در كه مفاهيمي از دوقطبيبرخي
و يافته معاني تغيير مشخص طور به يا و داده دست از را خود معاني
مفاهيم تحول عليرغم حال هر بهاست شده آنها جايگزين جديدي مفاهيم
ديگري انتزاعي مفاهيم و وصلح قبيلامنيت ، خشونت از مذكور عيني
ضربه و اول ضربه آميز ، توانايي مسالمت همزيستي آهنين ، پرده همچون
كه نيز..و تعهد وحشت ، عدم محدود ، توازن حاكميت دوم ، دكترين
.يافتهاند تحول ميگنجيد دوقطبي سيستم چهارچوب در بيشتر
و دوقطبي سيستم در كه است خاطر بدان آهنين پرده مفهوم مثال طور به
رقيب قدرت نفوذ كاپيتاليسم ، و سوسياليسم اردوگاه دو موجود اختلافات
و بازيگراصلي دو از يكي رفتن بين از با نكه آ حال و نمايد خنثي را
.است گرديده بيمعنا مفهوم اين بينالملل نظام در رقيب
مفاهيم ، حوزه در عمده تغييرات عليرغم نيز مفاهيم برخي ديگر طرف از
.ميگيرند قرار استفاده مورد ازگذشته بيشتر
كشورهايي مورد در قبلا كه است مفاهيمي جمله از محدود حاكيمت دكترين
سياست عمده قسمت و بوده ابرقدرتها نفوذ حوزه در كه اطلاقميگرديد
مورد در تنها عبارت اين ديگر عبارت به.بود آنها از متاثر خارجيشان
امروزه اما ميرفت كار به (شرقي اروپاي) ابرقدرتهاي دنبالهرو كشورهاي
كار به جهاني سطح در محدود حاكميت مفهوم معاصر بينالملل نظام در
شريك حكومتها حاكميت دراقتدار نيز حكومتي غير بازيگران و ميشود برده
.است شده گستردهتر حاضر عصر در مذكور مفهوم فلذا شدهاند ،
سيستم در.يافت گسترش نيز نظيرهمكاري مفاهيمي اخير ، تحولات وقوع با
براي نورمها ، محدوديتهاييرا تحميل و حاكم ايدئولوژيكي جو دوقطبي ،
بين از با و بود آورده بوجود قدرتمند و متوسط ضعيف ، بازيگران همكاري
نظام كلان و خرد سطوح همكاري سرد ، جنگ از پس عصر در موانع اين رفتن
(10).يافت تعميم بينالملل
عمده ويژگيهاي به توجه با معاصر منطقهاي همكاري و همگرايي اگرچه
انگيزه و بوده اقتصاد محور بر مبتني عمدتا بينالملل نوين نظام
نيز...و نفت اروپا ، اتحاديه قبيل از اغلباتحاديههايي تشكيل اوليه
:كه است معتقد كماكان نامانوسي ديدگاه استليكن استوار محور اين بر
هويت بدان عبارتي به و نهفته مفهومهمگرايي بطن در كه فرضي امروزه
متقابل اقتصادي اهداف از اتحاديههايذيربط اتوماتيكمان تبديل ميبخشد ،
(11).نظامياست -سياسي جهتگيريهاي به مشترك و
سوم مفهومجهان قطبي دو سيستم رفتن بين از عليرغم نيز ديگر سوي از
برخي كنارهگيري از ناشي كه تعهد مفهومعدم ليكن پابرجاست همچنان
عصر در موجود ابرقدرت دو ميان رقابتهاي و منازعات روند از كشورها
نظر بهندارد را لازم كاربرد كنوني شرايط در ديگر بود ، سرد جنگ
بدهند خود گروه در تغييراتي تعهد عدم عضو كشورهاي چنانچه ميرسد
نيز را جهاني سيستمنوين در قدرت كننده متعادل عوامل توانست خواهند
.ميباشد جهانمعاصر قطبي چند ماهيت از ناشي موضوع اين نمايند ، كنترل
شرايطخاصي محصول اساسي قوانين كه همانگونه كرد فراموش نبايد ولي
مفاهيم و اصول ميآيند ، بوجود كهنه نظام يك فروپاشي از پس و هستند
هم به قديم نظم كه ميشود تنظيم شرايطي در نيز بينالمللي جديد يكنظم
آن به و حاكم را خودنظمي توافق با جديد نيروهاي و وفاتحان خورده
.ميبخشند قدرتاجرا و مشروعيت
عبدالرحمن ترجمه متغير ، جهان در بينالملل روابط فرانكل ، جوزف 1ـ
بينالمللي ، 1373 ، صفحه 202 و سياسي مطالعات دفتر عالم ، تهران ،
شهيندخت ترجمه جنگ ، ضد و جنگ تافلر ، تافلروهايدي آلوين 2ـ
صفحه 342 سيمرغ ، 1372 ، خوارزمي ، تهران ، نشر
Brqillard,"The social Sciences and the study of International
social science Journal, No. ,,P.- Philippe
Relations",International
زمينه در قواعد ايجاد و پردازي نظريه:امنيت معماي هلگاهافندرون 4ـ
شماره 4 ، ششم ، سال خارجي ، سياست مجله طيب ، عليرضا ترجمه بينالمللي ،
صفحه 22 بينالمللي ، 1371 ، و سياسي مطالعات دفتر تهران ،
جهاني تحولات در بحثي) گونه بازي نظم لاريجاني ، جواد محمد دكتر 5ـ
صفحه 53 اطلاعات 1371 ، انتشارات ، تهران ،(معاصر
اطلاعات مجله ناتو ، آينده و اروپا امنيت يوسفي ، حاج محمد امير 6ـ
شهريور و مرداد دوازدهم و يازدهم شماره نهم ، سال اقتصادي ، -سياسي
صفحه 59 74 ،
انتشارات تهران ، فولادوند ، الله عزت ترجمه خشونت ، آرنت ، هانا 7ـ
صفحه 54 خوارزمي ، 1359 ،
- International Herald Tribune,January ,
- Tehran Times Daily Newspaper, December,
Ali Ghavam "conceptual shifts in International Relations and the
The Iranian of International Affairs, Vol. VII, No. ,-Abdul
spring, p.changing world",
Reza parvin,"Regional Integration and changing Trend in the
concept", Tehran times, october,- Mohammad