ششم ، شماره 1459 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 14 چهارشنبه 24
|
|
توسعه و نخبگان
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
همه اما است شده ارائه مختلفي تعاريف توسعه مفهوم براي اگرچه
يا و است داخلي امري توسعه كه است واقعيت اين به اشاره شامل آنها
دارد دروني شاني
:اشاره
نخبگان به آنها از بسياري در كه دارد وجود رهيافتهايي توسعه ، درباره
نخبگان مباحث اين طي در.است شده داده ويژه اعتباري اجرايي و فكري
در و كرده مشخص را توسعه استراتژي كه ميكنند پيدا اهميت جهت آن از
به توسعه اين بر علاوه.ميگيرند عهده بر را اجرايي مديريت كلان سطح
ريشه آنها اعظم بخش كه است ضرورتهايي نيازمند فرآيند يك عنوان
توسعه ، گرفت نتيجه ميتوان كه اينجاست از.دارد جامعه فرهنگ در
معطوف دروني مقتضيات و شرايط به اصلي توجه بايد و دروننزاست پديدهاي
نقش كه ميكند اشاره موضوع اين فوقبه مباحث طرح با حاضر مقاله.شود
نيز و فرهنگ.گرفت مختلفناديده عرصههاي در نميتوان را نخبگان
توسط تنها هدايتتوسعه كه دارد آن از نشان توسعه بودن دروننزا
توسعه رامصروف خود عمل و تفكر بتوانند كه است امكانپذير نخبگاني
.نمايند
مقالات سرويس
ويژگي اينميباشد بشر فطري ويژگيهاي از ترقي و تكامل سوي به گرايش
.است نموده فراهم تاريخ طول در را انسان زندگي تدريجي تكامل زمينه
روشهاي و معلومات ساختن متراكم امكان گذشته در ازآنجائيكه اما
منطقي ، نظمي از تكامل نداشت ، وجود آن امروزين شكل به آفرين تكامل
به بشر يافتن دست با اما.نبود برخوردار بالا وسرعتي مستمر سيري
تكامل اكنون است ، ساخته امكانپذير را مهم اين كه روشهايي و دانشها
تراكم آن اصلي خصوصيت كه يافته عظيم ابعادي بشري جوامع بطئي و طبيعي
.است علمي دستاوردهاي مستمر و منظم
پر مسئله به جمعي تكامل كوچك موضوع تبديل امر ، اين مهم نتيجه يك
از بسياري مسئله اين اكنون.ميباشد همگاني و جامع اهميتتوسعه
امنيت ، از برخورداري بر مبني بشر نوع هميشگي دغدغههاي بزرگترين
و فرد سطح در انساني ، زندگي يك ابعادضروري ديگر و معنويت رفاه ،
.برميگيرد در را اجتماع
و است تكاملگرايي فطري و طبيعي خصوصيت نتيجه يافتگي توسعه اگرچه
بيتوجهي نكوهشيا شايسته بشري انديشه فرآيند از ممتاز همچونمحصولي
از امروز جهان اهميت پر و پيچيده واقعيتهاي دليل به اما نيست ،
.است شده برخوردار چشمپوشي قابل غير و حياتي ضرورتي
معرض در را بشر ابناء زندگي سطوح تمامي علمي جديد پيشرفتهاي زيرا
زمان واقعيت بر ناظر بشري جوامع پيشين سنتهاي.دادهاند تاثيرقرار
است ، شده تغيير دستخوش زندگي واقعيتهاي از بسياري كه اينك و بود خود
و موجود واقعيت توجيهگر تا است لازم فرهنگي كيفيتهاي از جديدي مجموعه
انديشمندان اصلي دغدغههاي از يكي مهم اين.باشد آن در حركت راهنماي
را جديدي فرصتهاي علم پيشرفت همچنين.ميدهد تشكيل را توسعه حوزه
طبيعي منابع و نيروها از بهرهبرداري جهت انساني جوامع همه براي
استفاده براي مناسب چارچوبي ايجاد.است آورده فراهم مادي و انساني
و واقعيتها اهداف ، به جانبه همه نيازمندتوجهي فرصتها اين از صحيح
.است بشري جوامع زندگي بر حاكم اصول
مانع كنيم اختيار انفعال جهاني نوين شرايط در اگر اينكه نهايتا و
تاثيرپذيري امكان بلكه شد ، نخواهيم خود بر جديد تاثيرتحولات از
با آن تطبيق امكان و جديد امكانات بررسي فرصت ميبريمو بالا را خويش
.داد خواهيم كف از نيز را گذشتگان ارزشهاي حفظ و پيشين سنتهاي
نظريهپردازي و توسعه
نظري پايهاي و فكري چارچوبي محتاج ديگر ، منطقي امر هر چون توسعه
به معقول پاسخي ارائه صدد در دروني انسجام نظريه اساس براين.است
:است طرح قابل اينگونه نظريهاي چنين اصلي هسته.است نياز اين
شان بر سازنده نيروهاي شدن متمركز مستلزم ملي توسعه به دستيابي
لحاظ با توسعه فرهنگي زمينه ساخت به بخشيدن اولويت و داخليتوسعه
طريق از كشور ثروت و فكري ، قدرت نخبگان ميان اجماع حصول ضرورت نمودن
ترتيب به فوق عبارت اصلي محورهاي.است فكري نخبگان پيشتازانه عمل
:ميگردد تشريح و طرح زير
داخل بر تمركز و توسعه
آنها همه اما است شده ارائه مختلفي تعاريف توسعه مفهوم براي چه اگر
شاني يا و است داخلي امري توسعه كه است واقعيت اين به اشاره شامل
سياسي مجموعه يك داخلي وضعيت در خاص تغييري بيانگر يعني.دارد دروني
.است جغرافيايي و
مورد چندان دارد ، خارج و داخل مفهوم به اشارهاي كه اولين نكته اين
بحثهاي محور ديگر سطحي در مفهوم اين بلكه نيست ، بحث ومحل اعتنا
.ميگردد توسعه
ميآيد ، ميان به آن آفرينش مركز و توسعه ايجاد و خلق از سخن كه آنجا
بر موثر عوامل بحث كه آنگاه و ميگردد مطرح برونزا و توسعهدرونزا
نگريسته اهميت بهديده خارجي و داخلي عوامل به ميگردد مطرح توسعه
.ميشود
كه خارجياند عوامل اين يا.است داخلي عوامل عمل از ناشي توسعه آيا
براي بالاخره و ميباشد يك كدام آن از اصلي تاثير توسعهسازند؟
در را خود توان بايد كشور فرزندان يافته ، توسعه كشوري بناي پيريزي
نمايند؟ صرف طرف كدام
تغيير مسير بايد لاجرم عاملي هر است ، داخلي امري توسعه كه آنجائي از
به روندي هر يعني.سرگذارد پشت توسعه فرآيند بر تاثير جهت داخليرا
خارج از چه توسعه مسير و است داخلي تغييري محتاج توسعهنهايتا سوي
بنابراين.شد خواهد ختم داخل به شود ، شروع ازداخل چه و گردد آغاز
.است توسعه لازم جزء تغييرخارجي خلاف بر داخلي تغيير
خارجي و داخلي طريق دو هر از را توسعه فرايند پيشرفت ميتوان همچنين
چون قدرتي كه دارد وجود امكان اين يعني.دانست ممكن و نمود تصور
كره همچنانكه.دهد سوق توسعه سوي به را جنوبي كره چون كشوري آمريكا ،
بنابراين.كند بازي را اصلي نقش فرايند اين در ميتواند خود جنوبي
نمايش به يا و داخلي يا خارجي عوامل دادن جلوه مهم با نميتوان
كلي طور به را راه دو اين از يكي يافته ، توسعه كشورهاي سابقه گذاشتن
غير را دو اين از يكي كه ندارد وجود دليلي منطقا زيرا.دانست منتفي
كه است آن ميباشد شايستهتوجه و است مهم آنچه اما.بپنداريم ممكن
است؟ توجه سرمايهگذاريو سزاوار راه كدام توسعه به دستيابي براي
توسعه فرايند در بايد داخلي عوامل كه گرديد مدعي ميتوان ذيل دلايل به
:گيرند قرار داخلي نيروهاي واهتمام مركزتوجه
دور ما تاثير و كنترل دسترس از معمول طور به خارجي عوامل (الف
قرار ما كنترل در داخلي عوامل همانند داشت انتظار نميتوان و ميباشند
.گيرند
ختم داخلي تغييري به بايد تكامل سوي به تغييري هر كه آنجائي از (ب
اثر منظور به برآن تاثير و مركز از خارجي عوامل سوي به گردد ، توجه
و طولانيتر را بخش توسعه فرآيند مسير داخلي برتغييرات گذاشتنآنها
.ميسازد بيشتر را توسعه دستيابيبه زمان نتيجتا
توجه با است ، سرمايهگذاري از نرخي محتاج توسعه مسير در تحولي هر (ج
توسعه كشورهاي همه در كه سرمايهگذاري امكانات بر حاكم بهمحدوديت
سرمايهگذاري نرخ كمترين اساس بر راهي گزينش دارد ، عموميت نيافته
يك خارجي محيط در سرمايهگذاري نرخ كه است طبيعي.است حتمي ضرورتي
داخل در سرمايهگذاري نرخ از بالاتر عموما دارد وسيعتر سطحي كه پديده
به دسترسي كه داخلي عوامل كه مينمايد منطقي همچنين.باشد پديده خود
كمتري خرج با دارند درون محيط با بيشتري سازگاري و است سهلتر آنان
.ايجادنمايند را مطلوب تغييرات
يا كشور كه ندارد وجود چنداني علل يا انگيزهها امروز جهان در (د
در تنها امر اين.بپردازد را ديگر كشوري توسعه بهاي مركزيخارجي
منطق كه آنجائي از و.مييابد بروز مجال مقطعي و استثنايي شرايطي
ويژه شرايط با متناسب و مشخص ويژه ، دقيق ، منطقي كشوري ، هر در توسعه
منطق اين بر دقيقا خارجي اهداف مينمايدكه بعيد كاملا است كشور آن
بر را خود تاثير مايلند خارجيمعمولا عوامل همچنين.گردد منطبق
كلي طور به توسعه كهروند حالي در نمايند حفظ شونده متاثر كشورهاي
عوامل كه اضافهنمود بايد موارد اين بر.ميباشد آفرين استقلال روندي
منزل بهسر توسعه بار رساندن به تعهدي گونه هيچ اصولي طور به خارجي
.وجودندارد آن منظم حركت و استمرار براي تضميني لذاندارند خويش
جريان در داخل توسعه بر خارج از مناسب تاثيري واقعا اگر همچنين
تسريع و بهبود به ميتوانند چگونه شرايط اين در داخلي نيروهاي باشد ،
كه است باقي همچنان پرسش اين حال هر در.نمايند كمك توسعه روند
است روشن چيست؟ است ، ساخته داخلي نيروهاي از كه اقدامي موثرترين
كمكهاي رسيدن راه ميتوانند احتمالي ، موانع برداشتن ميان از با آنها
گذشته ، اين از اما.نمايند هموار را كشور توسعه فرآيند به خارجي
جذب موثر ، رابراياقدام آنها ظرفيت تمام است قادر كه اصلي زمينه
عامل وجود يعني صورت دو هر در بنابراين.است داخلي زمينه نمايد ،
داخلي سوينيروهاي از مناسب اقدام آن ، وجود عدم يا مساعد خارجي
كشورهاي تجارب به بايد بحث اين بر افزون همچنين.است داخل به توجه
از حاكي آنها توسعهيافتگي پرونده كه نمود توجه يافته توسعه
.است داخلي نيروهاي بر تكيه و داخل به توجه در سابقهايجدي
فرهنگي زمينه و توسعه
بررسي نتايج كه نمود اضافه ميتوان پيشين مبحث انتهايي نكته ادامه در
گونه دو حضور بيانگر همچنين يافته توسعه كشورهاي و بشري تمدنهاي
مادي تحول (ب فرهنگي تحول (الف:آنهاست در ياپيشرفت تحول
ابزارها ، در پيشرفت يعني مادي پيشرفت ميآيد چشم به ابتدا آنچه
داد خواهد نشان خوبي به پيشرفت اين در تامل اما.روشهاست و كاركردها
است فكري پشتوانهاي و نظري پشتيباني به مستظهر تحول ، اين تمامي كه
جريان عمومي فرهنگ اعتقادات و ارزشها ديدگاهها ، بينشها ، سطح در كه
تحولي عملي ، پيشرفتهاي از بخش هر براي ميتوان ترتيب بدين.است يافته
اين يعني.است گرديده مزبور پيشرفت زمينهساز كه داد نشان را فرهنگي
ساخته فراهم را مادي تحول زمينه و مقدمه كه است بوده فرهنگي تحول
جامعه و فرد رفتار بر حاكم قوانين از قانونمنديتاريخي ايناست
و ارادي هراقدام نيز اجتماعي يا فردي عمل عرصه در.نيست نيزدور
سازش در از پديده ، آن بر حاكم يااجتماعي فردي فرهنگ با بايد معقول
نظري توجيهي بر متاخر و محتاج عملي اقدام هر ديگر بهعبارت.درآيد
كه گرفت بهره طبيعي قاعده اين از ميتوان اصل اين اثبات براي.است
.است مقدم عيني اقدام بر ذهني فرايند انساني ، درهرعمل
محتاج اگرتوسعه كه است آن ميافتد مهم مقدمه اين از پس آنچه
آن اصلي محورهاي و خطوط يا مقدمات اين است ، فرهنگي يا نظري مقدماتي
برابر توجه و است وسيع بسيار دنيايي نظر و فرهنگ دنياي زيرا كدامند؟
معقول عملي توسعه مسئله چارچوب در آن ابعاد تمامي به بيهدف و
كاركردها ، دربرگيرنده خود آن مادي معناي به توسعه زيرا.نمينمايد
ذهني مقدمه و فرهنگ محتاج طبيعتا كه است ويژهاي ابزارهاي و روشها
فرهنگي شرايط يافته توسعه كشورهاي اوضاع مطالعه از.ميباشد خود خاص
معتبرترين يا مطرحترين را آنها ميتوان كه ميگردد استخراج مشتركي
:از عبارتند اينموارد نمود قلمداد توسعه فرهنگي مقدمات
طرفه دو تكليف است لازم اساسي بحث اين چارچوب در:مشروعيت بحران حل
عبارتند مهم حوزه سه اين.شود حل ملي واحد در مهم مقوله يا حوزه سه
:از
:از عبارتند مقولات اين طرفين و.فكر و ثروت قدرت ،
در موجود ارزشهاي به دستيابي سوي به (شهروندان) ملي واحد اعضاي حركت
است؟ برخوردار مشروعيتي چه از اينحوزهها
مشروعيتي چه براساس و دليل چه به (نخبگان) نيرو سه اين صاحبان
مينمايند؟ خود نيروي اعمال به مبادرت
پديدار فراواني پرسشهاي و بزرگ مسائل كوچك چارچوب اين طرح دنبال به
:زيرين پرسشهاي ميگرددچون
و متوالي مراتب به دستيابي براي برابر مشروعيتي از همگان آيا -
برخوردارند؟ قدرت يا ثروت علم ، متكامل
ميباشند؟ مشروعيت اين واجد كساني چه -
قدرت يا علم تحصيل حق شهروندان از گروهي يا شهروندي از ميتوان آيا -
بخشيد؟ عدهاي به تنها را آن و راستاند
براي خود فكري امكانات از انديشمندان چون نخبگاني استفاده آيا -
است؟ برخوردار مشروعيتي از پيرامون محيط بر تاثير
را آن ضوابطي چه است محدود اگر و محدود؟ يا است مطلق مشروعيت اين -
محدودميسازد؟
چنيني اين پرسشهايي است لازم مرحله اين از توفيقآميز گذر براي
پاسخهاي مناسبات ويژه به.نمايند دريافت علمي و منطقي پاسخهايي
آنها سازگاري ميزان و مطلوب توسعه سوي به جامعه حركت قابليت و مزبور
.است برخوردار اساسي اهميتي از جهانامروز عيني و واقعي شرايط با
نگاه از كه است مبحثي بر ناظر مزبور عنوان:حيات فلسفه ساختن روشن
وجودي ابعاد انسان ، در عميق تاملي است لازم.ميگردد آغاز انسان به
ديدگاه و نگرش اولا تا آيد عمل به وي طبيعي وارزشهاي ويژگيها وي ،
و خصوصيات برابر در ما موضع ثانيا و آيد انسانپديد به نسبت ما كلي
.گردد مشخص انسان ارزشهاي
براي موجود امكانات و پيراموني جهان به توجه با بحث ادامه در همچنين
كه انساني يعني.مينمايد رخ نمونه انسان موضوع انسان ، تكامل و رشد
به دستيابي لايق و شايسته شناختهايم ، رسميت به وي ويژه باابعاد را آن
را انسان ميتوان چگونه كه ميشود مطرح مسئله اين سپساست مراتبي چه
حركت بازپسين مطلوب سوي به اولين واقعيت از كه داد قرار مسيري در
تواناييهاي و استعدادها همه شكوفايي زمينه ميتوان چگونه.نمايد
و دارد وجود همگان براي واحد مسيري آيا.ساخت فراهم را وي انساني
محدوديتهايي يا برگزيند را خود مسير خود كه است محق شهروند هر آيا
دارد؟ وجود
و دارد نقشي چه علم فرايند اين تمامي در آنكه ديگر مهم نكته يك و
كجاست؟ آن دقيق جايگاه
محتاج حيات ساختنفلسفه روشن و مشروعيت بحران حل:تربيتي نظام
.باشد يافته رشد صحيح بستر در شخصيتآنان و فكر كه است انسانهايي
است نياز عموميتيابد اجتماع در فوقالذكر موارد آنكه براي همچنين
مسئوليت معقول تربيتي نظام.پاشود و دست معقولي تربيتي نظام كه
دارد عهده به را اجتماع عرصه در فكري و ذهني ساختنعناصري فراهم
.ميگردد عمومي اذهان وارد توسعه اهداف براساس و تربيت طريق از كه
خواهد تواناتري انسانهاي باشد موفقتر تربيتي نظام هرچه است بديهي
.گرفت خواهد بيشتري وعمق قوت توانائيها اين ناحيه از توسعه و آفريد
كار شيوههاي و مباني استقرايي ، آموزش تفكر نظم ، آموزش برقراري
از اجتماعي مسئوليت و تحمل ، اخلاق و جمعي ، نسبيگرايي ، تساهل دسته
.ميگيرد قرار توجه مورد چارچوب اين در كه است مهمي موضوعات
ثروت فكر ، اصلي عنوانصاحبان به آنان از كه نخبگان:نخبگان و توسعه
بيشترين كه ميدهند تشكيل را طبقهاي يادميشود ، جامعه يك در قدرت و
بررسيجوامع نتايج.دارند اختيار در را كشور مادي و امكاناتمعنوي
امر در كشور نخبگان پيشگام و تعيينكننده نقش بيانگر يافته توسعه
:نمود مرتب را ذيل دلايل ميتوان امر اين براي.ميباشد توسعه
در را توسعه امكانات از سهم بيشترين نسبي طور به كشور نخبگان -
.دارند اختيار
طبقات ديگر و ميدهند تشكيل را جامعه پيكر متفكر مغز عموما نخبگان -
.ميباشند آنها نظر و فكر از متاثر زيادي حدود تا اجتماعي
اين عقلي و علمي تواناييهاي بالاي نسبتا سطح از نخبگان برخورداري -
اجتماعي ديگر طبقات به نسبت كه ميآورد فراهم آنان رابراي امكان
و منطقي مقولات برابر در بالاتري درك بر مبتني و روشنتر ، دقيقتر واكنش
.نشاندهند توسعه چون علمي
آن دستاوردهاي و توسعه پديده با طبقه اين عمومي آشنايي ميزان -
.ميباشد ازسايرين بيشتر
از بيش جديد ابتكارات و منطقي تغييرات پذيرش در نخبگان توانايي -
و ارتباط برقراري امكان كه نمود اضافه ميتوان همچنين.است ديگران
ديگر سوي از اما.است بيشتر طبقه اين اعضاي ميان تفاهمآميز ديالوگ
تمايل موجود وضعيت از بهرهمندان مثابهبزرگترين به نخبگان عموما
خطر به را آنها كنوني بهرهمندي كهامكان وضعيت اين تغيير براي چنداني
بر محافظهكاري نوعي لذا.ميسازد ، ندارند مواجه ابهام با يا مياندازد
توسعه فرايند كهپيشرفت شرايطي در اينرو از.حكمفرماست آنها عمل
آن با همراهيچنداني بالاست ، ريسك با و دليرانه قاطع ، حركتي محتاج
.نميدهند نشان
در را آنان تماميويژگي نخبگان خصوصيات پيرامون شده اشاره موارد
خصوصيات جامعه هر ويژه شرايط به بسته زيرا.نميدهد نشان جوامع همه
كشور در نخبه طبقه به زاويه اين از نيز نگاهي و ميرسند ظهور به خاصي
عنوان به ايران در دولت نقش كه زد حدس خوبي به ميتوان.است ضروري ما
در ديكتاتوري سابقه ،(نفتي قدرت) سرمايهگذار و سرمايهدار بزرگترين
موقعيت و زندگي فرهنگي صحنه در ديني عالمان و دين ويژه نقش ايران ،
ما كشور ويژه شرايط بر حاكم جدي موارد از كشور اقتصاد در بازار
وضع با نخبگان عمومي موافقت كلي اصل حاكميت عليرغم همچنينباشند
بخش دو به و ساخت توصيف دقيقتري شكل به را نخبگان ميتوان موجود ،
:نمود جزييترتقسيم
براي امروز بالنسبهتوسعهنيافته وضعيت كه ميباشند نخبگاني اول بخش
دوم بخش و ميآيد شمار به خوب منطقي ، شرايطي شرايط به نسبت آنان
موقعيت به منطقيتر ترتيباتي برقراري سايه در كه نخبگانياست شامل
همراهي دوم بخش و بيشتر مقاومت اول بخش است طبيعي.دارند اميد بهتري
.دهند نشان توسعهگرايانه تحولات با بيشتر
شود ، جامعهآماده در توسعه فرهنگي زمينه آنكه براي حال هر به
برداشتن براي موقعيت مناسبترين يا منطقي انتخابي نخبگان ، به روآوردن
ايفا را نقشي چنين بتواند نخبه طبقه اينكه برايميباشند اول گام
توسعه فرهنگي مقدمات پيرامون اجماعي به خود مقدمتا لازماست نمايد
به را نخبه طبقه پيشتازي ، با فكري نخبگان ميبايد عمل در.يابد دست
برند پيش به اجماع و عقل تركيب از يابندهاي ترقي و مناسب درجه سوي
در منطقيتر موضعگيري و قويتر اجماع از تدريجي سيري آن سايه در تا
.افتد جريان به نخبگان ميان
علمي و عقلي زيربناي به توجه با را فكري نخبگان پيشتازي ميتوان
قلمداد مقبول امري ميگردد ، تعيين آن مقدرات فكر عرصه در كه توسعه
.نمود
بتوانند كشور نخبگانفكري يعني شود متجلي تحولي چنين كه صورتي در
براي كه نمايند مجاب را نخبهكشور جامعه هماهنگي ، و همفكري با
گام گردد ، فراهم بايد مشخصي فرهنگي لوازم و مقدمات توسعه به رسيدن
با همچنين.است شده برداشته كشور توسعه راه در تعيينكننده و اساسي
كشور يك اجتماعي و سياسي حيات صحنه در نخبه طبقه مهم جايگاه به توجه
توسعه فرايند بر آن قاطع تاثير آمد ، ميان به آن از مختصري ذكر كه
كه كشور فكري نخبگان هماهنگي و همفكري همچنين.ميرسد نظر به منطقي
محتاج خود شد ، گفته سخن نخبه طبقه اجماع پيشنياز عنوان به آن از
روشنيوضعيت به بتواند كه نوين فكري درخشش.ميباشد معقول مقدمهاي
و (مطلوب توسعه آنبا نسبت و حاكم سنت) نمايد تبيين را موجود
را موجود شرايط ميان از مطلوب سويتوسعه به سير از روشني چشمانداز
مزبور مقدمه تامين براي ايدهآل و موثر احتمال نمايد ، يك تصوير
حقيقت و درخشندگي:اولا كه باشد كيفيتي واجد بايد فكر اين.است
.دهد قرار تاثير تحت را فكري و علمي محافل آن نمايي
قابل منطقي ، ارتباط آن واقعي ريشههاي و موجود وضعيت ميان:ثانيا
.دهند نشان پسنديده و فهم
كه گذارد نمايش به موجود واقعيت خلال از توسعه سوي به راهي:ثالثا
.برانگيزد آنان در را حركت اميد مخاطبين ، ضمناقناع
برهاني سيدهادي:از تنظيم و تهيه