ششم ، شماره 1459 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 14 چهارشنبه 24
|
|
آگاهي و هدايت روز يادداشت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مسلمانان ميان در كه گرفت دست در را حكومت زمام زماني (ع)حسن امام
و شام در امويان و معاويه يكسو ، از بود ، رسيده اوج بر جدايي و نفاق
نسبت مردمان اذهان دگرگونسازي و ايشان تضعيف براي اسلامي بلاد از بعضي
موافق جبهه در و ديگر سوي از و ميكردند تلاش و سعي همام ، امام آن به
همراهيباايشان و مبارزه ادامه در كه روبروبود مردمي با (ع)حسن امام
امري بيشتر را سپاهش و معاويه با مبارزه و شدهبودند دودلي و شك دچار
و زبان در اگرچه و ميپنداشتند - خانواده با خانواده نبرد - شخصي
درون ، كار و باطن در اما ميدادند نشان امام همدل و همراه را خود ظاهر
بهسوي رو دنياپرستي و طمع روي از بودو رسيده خيانت حد به آنان
.بودند بسته وي گروزمامداري در دل و آورده معاويه
ميدانستندكه ايشان.بود واقف برايننكته نيز (ع)مجتبي حسن امام
كهدر بسياري اعتبار و جاذبه و عليرغمنفوذ نيز شان بزرگوار پدر
و بود آمده ستوه به آنان نافرماني و سستعهدي از داشت ، مردمان ميان
.ميكرد شكايت و شكوه آنان از هرروز
بازمانه نه مسلمانان روحيه و كهوضعيت بود دريافته بزرگوار آن
فرمانايشان گرو در دل مسلمين تمامي كه ميخواند (ص)اكرم پيامبر
سازگاري پدرش خلافت زمانه حتي و پيامبر بعداز زمانه با نه و داشتند
.دارد
باتوجه و تاريخي حركتي در آنبزرگوار تا شد سبب عوامل اين تمامي
(ع)آنمعصوم از.شود پذيرا را صلح زمانه ، پيشنهاد بحراني وضعيت به
علت اين به مگر نكردم تسليم را خلافت كار خداسوگند ، به:كه است نقل
تا ميجنگيدم بااو روز و شب ميداشتم ، ياراني اگر نداشتم ، ياراني كه
نسل ميفرمايندميترسم ديگر جايي در يا و كند حكم او و من ميان خدا
دين براي تا شدم برآن پس شود ، برداشته زمين روي از مسلمانان
.بماند خبردهندهاي
ديدن به تنها خود نوشتههاي درتحليل كه مورخان از گروهي متاسفانه
يا ناتواني به حكم اساس همان وبر كرده بسنده وقايع ظاهري نماي
زاويهاي از نيز را (ع)حسن صلحامام واقعه ميدهند ، افراد توانايي
معاويهرا با بزرگوار آن صلح و نشسته بحث به جانبه يك و غيرمنطقي
ذكر جبههمقابل با مستقيم مقابله و دررويارويي ناتواني و عقبگرد نوعي
.ميكنند
نوع در انكارناشدني هرزمان ، تاثيري تاريخ شرايط است بديهي
به بايد تاريخي واقعه يك تحليل وبراي دارد آن اجراي و تصميمگيري
گوناگون زواياي از رويداد آن نشستن ثمر به چگونگي و بسترشناسي
امام آن چشمپوشي.نشست داوري و قضاوت به آن باره در سپس و انديشيد
زخارف به ايشان بيتوجهي بر است دليلي خود خلافت و قدرت از همام
يك از تا پوشيد چشم خود طبيعي حق از خويش رفتار با (ع)امام دنيوي ،
آشكار مسلمانان بر معاويه واقعي چهره ديگر سوي از و بخوابد فتنه سو
مردم تا بود كافي كرد ، خلافت مسلمانان بر معاويه كه سالي بيست گردد ،
برعليه قيام براي زمينهچيني به و گردند آشنا وي واقعي نيات با
حكومت به معاويه كه سالي طي 20 در.كنند اقدام تبعيضات و ستمكاريها
خود تاريخي دوران دشوارترين و شرمآورترين شاهد اسلام دنياي.ميپرداخت
پيروان بر ظلموستم صلح ، قرارداد به نكردن وفا و عهدي بد بود ،
و حقجو مسلمانان كشتار و شكنجه اخلاقي پايههاي ويرانكردن ،(ع)امام
چهره تا شد موجب آمد وارد مسلمين بر كه معايبي و بلايا وساير..
.شود آشكار مردم بر امويان فتنهجوي و دروغين
و حفظ ترويج ، به شكيبايي صبرو با (ع)حسن امام زمان همين در
مسلمانان اخلاقي پايههاي و ميپرداخت اسلام انسانساز مكتب از نگهداري
خدعه با كه زماني تا ميبخشيد دوباره قوتي و استحكام را راستين
.شد نايل شهادت رفيع درجه به معاويه