ششم ، شماره 1460 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 15 شنبه 25 پنج
|
|
شهروندي مولفههاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
جهت.شهرونديميپردازد مختلف ابعاد تبيين به حاضر مقاله:اشاره
ياغريبه وخارجي تمايزاتميانشهروند ابتدا هدف اين به دستيابي
درچارچوب شهروندي كه ميشود مطرح مولفههايي آن دنبال به.ميشود عنوان
گونهاي به..و اجتماعي سياسي ، حقوق حقوق.مييابد مفهوم و معنا آنها
مقالات سرويس.ميآورد پديد شهرونديرا هويت كه است
هيوود آندره:نوشته
ربيعي.م و عليخواه.ف:ترجمه
نامفهوم بسيار سياسي اجتماع يك از عنوانعضوي به شهروند ساده تعريف
با آن قانوني پايه تعريف ;شهروندي انگاره كردن روشن جهت تلاش.است
اعطاء اعضايخود به حكومت يك كه است ويژهاي وظايف و ارجاعبهحقوق
پس.شوند بازشناخته غريبهها ميتواننداز بنابراينشهروندان.ميكند
حقي ;است كشور يك در كار و زندگي حق حقشهروندي بنياديترين
دوره براي و شرايطويژهاي در است ممكن وخارجي كهشهروندانغريبه
شهروندان.شوند محروم آن از يا شدهو نائل امتيازي چنين به محدودي
وعهدهدار برگزينند را كسي يافته ، فرصت دادن راي استبراي ممكن همچنين
كه دولتي خدمات يا مشاغلنظامي به ورود ويژه بهشوند معيني مشاغل
قانوني شهروندي اما.باشد بسته برايغيرشهروندان است ممكن
كه نمايد اشاره بهروشي اينكه بدون است ، رسمي منزلت يك فقطتعيينكننده
اساس اين بر.دارد سياسي اجتماع عضويتدر از احساسي آن با شهروند
نيز ذهني يا روانشناختي عنصري داراي اغلبميبايستي شهروندي
حكومت ، به ازوفاداري احساسي تلفي ، طرز يك از چارچوبي با باشد ، شهروند
.ميشود مشخص حكومت از دفاع درجهت رغبتانگيز عمل از شكلي حتي
كه نيست معني بهاين خود خودي به قانوني حقوق بودن دارا صرف البته
به كشور يك شهروندان از كه داشت خواهند را احساس اين خود در افراد
-خودغريبهاند حكومت به نسبت ميكنند فكر كه گروهي اعضاي.روند شمار
كه بپذيرند نميتوانند -تبعيضاتنژادي يا اجتماعي آسيبهاي بخاطر حال
حقوق از مجموعهاي از آنها است ممكن چه اگر هستندحتي كاملي شهروندان
درجه اگر خودشانرا افرادي چنين كه نيست عجيب.باشند رسميبرخوردار
.آورند حساب به دوم درجه شهروندان عنوان به نياورند حساب به سوم
ربط حقوق از ازمجموعهاي بهرهمندي قابليت به شهروندي شك بدون اما
طبقه و كتابشهروندي شهروندي حقوق مطالعه در كلاسيك اثر.ميشود داده
به را مارشالشهروندي.است (T.H.Marshal) مارشال.اچ.تي اجتماعينوشته
را فرايندي نمود سعي و كرد اجتماعتعريف يك در كامل عنوانعضويت
.مييابد تحقق امر اين طيآن ، كه دهد نشان
تحليل حال بااين شد طرح انگلستان تجربه براساس او نمونه اگرچه
نگرش در.داشت شهروندي متعدد تشخيصحقوق در وسيعي تاثيرات مارشال
مدنياست مييابدحقوق توسعه كه حقي اولين فوق درفرايند مارشال
تعريف فردي برايآزادي ضروري عنوانحقوق به وسيعي طور به كه
برپايي آزادي نشستها ، تشكيل بيان ، آزادي آزادي شامل مواردي.ميشود
حق قانون ، پيشگاه در برابري حق انديشه ، آزادي ،[ هاياجتماعي] حركت
.غيره و پيمانها در عضويت حق دارايي ، مالكيت
اعمال مدني بسترجامعه در كه است حقوقي شامل مدني حقوق بنابراين
به كه دولتي است ، حداقل دولت بهاستقرار وابسته آن موجوديت و ميشود
كه سياسياست شاملحقوق حق دومين.ميگذارد احترام استقلالافراد
جمله از.ميآورد فراهم را سياسي حيات در مشاركت فرصت افراد براي
منصب يك داشتن حق و انتخاب حق راي ، حق ملموس بنيادي سياسي حقوق
همگاني ، راي حق توسعه نيازمند وضوح به سياسي حقوق تاميناست عمومي
سومين عنوان به -مارشال سرانجام.است دمكراتيك دولت و سياسي برابري
شهروند براي كه ميكند مشخص را اجتماعي ازحقوق دسته آن -حق
اما متعددند اينحقوق.مينمايد تضمين را اجتماعي منزلت از حداقلي
آنچه و اجتماعي تامين ضروري ، رفاهاقتصادي حق شامل مارشال عقيده به
يك خور در زندگي داشتن عنوانحق تحت -نامفهومي طور به هرچند -او كه
تامين.ميدارد بيان جامعه در رايج معيارهاي با سازگار و متمدن موجود
مسئوليتهاي توسعه نيز و رفاه دولت يك توسعه نيازمند اجتماعي حقوق
.است اقتصادي و اجتماعي حيات حوزه دولتدر
:نمود تقسيم حقوق از دسته سه به را شهروندي اينكه در مارشال تلاش
ايده مثال براي.بودهاست همراه انتقاداتي با اجتماعي سياسي ، مدني ،
حمله مورد انگلستان در جديد راست توسطجناح شدت به اجتماعي حقوق
مورد اجتماعي شهروندي با ارتباط در كامل طور به كه موضوعي.شد واقع
ليست به كه است ممكن نيز حقوق ديگر مجموعه علاوه به.گرفت قرار توجه
مدني حقوق صدر در را دارايي مالكيت حق او اگرچه.شود اضافه مارشال
متقاضي كارگري جنبشهاي كه اقتصادي حقوق از وسيعي دسته به ولي ميداند
حق احتمالا و اعتصاب و تجمع حق اتحاديهاي ، عضويت حق نظير بودهاند آن
فمينيستها.است نداشته عنايتي كار محل در كنترل از ميزاني داشتن
و داده توضيح را جنسيتي نابرابري ميبايستي كامل شهروندي كه معتقدند
جلوگيري حق ولد ، و زاد حقوق از مجموعهاي ويژه به اضاقي حقوق سري يك
با مارشال اثر چون.دهد اختصاص زنان به را غيره و جنين سقط حق و
بينالمللي جنبه و فزاينده اهميت از گرفت شكل ملت -دولت ذهنيت
كشورهاي بين ماستريخت پيمان ويژگيهاي از يكي.است بوده غافل شهروندي
براي مشتركي شهروندي حقوق كه بود اين سال 1991 در اروپا اتحاديه
آزادي حق شامل مواردي.شود برقرار عضو دولت دوازده تمام در افراد
و دادن راي حق آن همراه به و اروپا اتحاديه كشورهاي ميان در تحرك
به.ميكند زندگي شهرونداروپايي يك كه كجا هر عمومي مناصب داشتن
به جهاني شهروند انگاره ايجاد جهت مللتلاشي سازمان در مشابه طريقي
بهطور نميتواند شهروندي اما.است شده آغاز پرمعنا يكايده عنوان
اينكه مگر شود حقوقشناخته از مجموعهاي وجود با فقط موشكافانهاي
وظايف انجام خواستار ضروري طور به شهروندي.باشد امكانپذير آن تعريف
.است افراد سوي از ومسئوليتهايي
دارد ادامه