ششم ، شماره 1462 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 18 يكشنبه 28
|
|
!نكنيد فراموش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نكردن فراموش براي روش 8
حافظه به مدت كوتاه حافظه درجهانتقال خاطرهاي ، يك تكرار و تمرين
ميكند تقويت را درازمدت
مطالب شدن جانشين حافظهكوتاهمدت ، از اطلاعات شدن فراموش مهم عامل
.است قبلي اطلاعات آن جاي به جديد
از دانشجويان و بخصوصدانشآموزان مردم ، از زيادي عده روز هر
ميكنند گلايه آنان.ميشوند جويا را آن علت و ميكنند فراموشيشكايت
خود حافظه در طولانيتري مدت را موضوعات مطالبيا نميتوانند كه
و يادگيري مشكلات و دهيم پاسخ سوالات اين به اينكه براي.نگهدارند
چگونگي است بهتر ابتدا كنيم ، بررسي را فراموشي با مقابله راههاي
و فراموشي علل به بپردازيم سپس دهيم ، توضيح را يادداري و يادگيري
آدمي رفتار اساس يادگيري كه ، ميدانيم ما همه.آن با مقابله راههاي
ميباشد يادگيري حاصل سرميزند ، آدمي از كه رفتاري نوع هر و ميباشد
محركها به پاسخ از شكلهايي كه بازتابها ، و غرايز بهغيراز البته)
خود محيط روي يادگيري ، طريق از انسان (.نميشوند گرفته ياد و هستند
و كردن زندگي براي انسان.ميپذيرد تاثير متقابلا و ميگذارد تاثير
خود ، رشد از مرحله هر در زندگيميباشد يادگيري محتاج ماندن ، زنده
ميسر فرد براي زندگي ادامه آنها ، بدون كه است اموري فراگرفتن مستلزم
به را خود عقايد و مقاصد گفتن ، سخن يادگيري با افراد ، همهنيست
.ميگردند آشنا ديگران مقاصد و عقايد از و ميكنند بيان ديگران
و عواطف مواقعي چه در كه ميگيرند ياد نيز ، عاطفي مسائل زمينه در
در و كنترلكنند را آن مواقعي ، درچه و دارند ابراز را خود احساسات
ديگران ، با برخورد طرز و چگونگيمعاشرت يادگيري با اجتماع ،
.ميكنند ايجاد خود براي را مطلوبي رفتاراجتماعي
و ميدهد پرورش را خود اخلاقي وجدان يادگيري ، پديده با همچنين انسان ،
رفتار و اعمال توسعهميدهد ، را بد و خوب تشخيص براي اخلاقي معيارهاي
خود خارج وجهان خود ميدهد ، رشد را خود تفكر قوه ميكند ، كنترل را شخص
رفتار يادگيري ، پديده با كلي ، انسان بهطور و ميشناسد را
.بهوجودميآورد را بدني تاحدودي و عقلاني اجتماعي ، عاطفي ،
.ميكند فرق مختلف افراد به ونسبت است دائمي امري يادگيري ، جريان
بدني ، جنبههاي يعني دخالتدارد ، فرد شخصيت كل جريان ، دراين
درواقع و فرد وتمايلات هدفها هيجانات ، انگيزهها ، خصوصياترواني ،
يكديگر ، با خصوصيات و صفات آن ارتباط نحوه و فرد وخصوصيات صفات كل
از افراد ، وضع چون.دارند تاثير ميدهند ، تشكيل را فرد شخصيت كل كه
در نيز يادگيري جريان است ، متفاوت هم با شد ، ذكر كه خصوصياتي لحاظ
بهطوركل ، فرد شخصيت علاوهبر همچنين ، .ميباشد متفاوت مختلف ، افراد
موقعيت از منظوراست موثر يادگيري جريان در نيز يادگيري موقعيت
اطراف يادگيري ، جريان در كه است شرايطي و احوال اوضاع ، يادگيري ،
ميشوند ، ذخيره يادگرفتهشدهها كه محلي.است دربرگرفته را يادگيرنده
يادآوري و حفظ به حافظه بنابراين ، پس ميشود ، ناميده حافظه
است ، گرفته صورت يادگيري ميگوئيم ما زمانيكه.ميشود اطلاق يادگرفتهها
حافظه در خاطراتي و موضوعات مطالب ، كه ميدهد را معني اين درواقع
.شدهاست گنجانده
فرايند چندين بايد شوند ، حافظهگنجانده در يادگرفتهها اينكه براي
اين.ميباشد يادگرفتهها ياد ثبت فرايند ، نخستين ;پشتسرگذارند را
بنابراين ، .دارد اشاره ذهن در موضوعات و مطالب درج و حك به فرايند ،
ادراك بهتر و گيرد قرار دقت تاثير زير موضوعي يا و مطلب خاطره ، اگر
اثر در دقت كه ، است توضيح به لازم.ميشود ثبت بهتر حافظه در شود ،
نيز ، دقت تمركز.ميشود مختل فكر اشتغال و افسردگي اضطراب ، خستگي ،
.است غيره و آمادگيذهني انگيزهها ، علايق ، تحتتاثير
نگهداري و حفظ به ضبط ، فرايند.ميباشد ضبط حافظه ، بعدي فرايند
تحتتاثير افراد ، حافظه ضبط قدرت.دارد اشاره ذهن در ثبتشده اطلاعات
تحتتاثير ضبط ، فرايند بيشتر دوام و قدرت ولي ;ميباشد فردي تفاوتهاي
.است بازگوئي و تكرار و تمرين همچنين و افراد انگيزش و علاقه تمركز ،
يادآوري به فرايند ، اين.يادآوريميباشد حافظه ، فرايند سومين
گذشته در كه اطلاعاتي.اطلاقميشود ذهن در شده ضبط و حك اطلاعات
نيز يادآوري باشند ، فرايند شده ضبط و ثبت صحيح و بهصورتخوب
اشكال يادآوري در غيراينصورت ، در ;خواهندبود وصحيح خوب بهصورت
.خواهدآمد بهوجود
فرايند ، اين توسط.دارد نام حافظه ، بازسازي فرايند آخرين و چهارمين
تازهاي باترتيب شدهاند ، وضبط ثبت درحافظه گذشته ، در كه اطلاعاتي
.ميشوند يادآورده وبه بازسازي
ولي ميگيرد ، قرار حسي محرك هزاران مقابل در ما حسي حافظه روزه ، همه
همين به ;ميشوند فراموش زود و نميآورند ، دوام ثانيه چند از بيشتر
.است نامحدود حافظه نوع اين گنجايش خاطر ،
ودقت توجه مورد اگر ميشود ، حافظهحسي وارد محركي آنكه از بعد
به مدت ، كوتاه حافظه.مييابد انتقال مدت كوتاه حافظه به گيرد ، قرار
اطلاعات ساير يا الفبا ، حروف عدد ، كلمه ، حقيقت ، چند سپردن بخاطر معني
حافظه گنجايش.است ساعت چند گاهي و دقيقه چند تا ثانيه چند براي
.ميشود محدود خبري جزء به 27 معمولا و است محدود بسيار مدت كوتاه
حفظ خود مدت كوتاه حافظه در را خبري جزء ميتوانند 5 افراد بعضي يعني
نام تقطيع كه روشي با ميشود ، گفته اما ، .خبري جزء تا 9 بعضي و كنند
است عبارت تقطيع.داد افزايش را حافظه نوع اين ظرفيت ميتوان دارد ،
بايد كار ، اين براي.كمتر قطعههاي يا واحدها به اطلاعات دستهبندي از
به توجه با يعني.كرد استفاده مدت دراز حافظه در موجود اطلاعات از
مقدار ميتوانيم سپردهايم ، مدت دراز حافظه به و آموخته قبلا آنچه
هستند ، ما مدت كوتاه حافظه گنجايش حد از فراتر كه را اطلاعاتي زيادي
.بسپاريم بهياد و كنيم دستهبندي
مدتميشوند ، كوتاه حافظه انبار تازهوارد خبري اجزاء كه هنگامي
حافظه مهم صفات يكياز.ميروند بين از خبرهايقديميتر از برخي
لحظه هر در حافظه ، انبار اين در موجود اطلاعات كه ، آناست مدت كوتاه
به آن كردن پيدا براي نيستيم مجبور ما لذا ، و دارد قرار دسترس در
.بپردازيم حافظه در جستجو
به شخص توجه بايد شود ، ثبت اطلاعاتي كوتاهمدت حافظه در اينكه براي
در آنچه تنها است ، انتخابي امري تمركز چون و شود ، متمركز اطلاعات آن
در و ميشود حفظ و ثبت مدت كوتاه حافظه در ميشود ، انتخاب تمركز
.ميشود آورده ياد به بعدي بازيابي
انبار ميشود ، ناميده نيز ثابت و حافظهدائمي كه مدت دراز حافظه
را آن اطلاعات دور ، و نزديك آينده ، زمانهاي در ميتوان كه است اطلاعاتي
.داد قرار دسترس در و آورد ياد به
درجه يكخاطرهاي ، تكرار و تمرين اشارهكرديم ، نيز قبلا كه همانطور
مغز كلاميكند تقويت را مدت دراز حافظه به مدت حافظهكوتاه انتقال
ميآورد ، دست به جديدا كه اطلاعي نوع هر تمرين براي طبيعي تمايل يك
.دارد كند ، جلب را ذهن توجه كه اطلاعاتي بخصوص
حسي تجربه ياهر و بلند بسيار صداي ترسناگهاني ، قبيل از عاملي هر
در عمومي اختلال موجب و كند جلب و معطوف خود به را شخص توجه كه ديگر
رفع از پس و ميكند پاك را مدت كوتاه حافظه بلافاصله گردد ، مغز عمل
با رابطه در كه توضيحاتي با.آورد ياد به را خاطره نميتوان اختلال ،
روشن برايمان بهتر فراموشي مفهوم اكنون شد ، داده حافظه و يادگيري
حافظه از اطلاعات آوردن ياد توانايي عدم به فراموشي كلي ، بطورميشود
خاطرهها حفظ منفي جنبه فراموشي ديگر ، عبارت بهميشود اطلاق مدت دراز
يعني.است زياد يادگيري از بعد بلافاصله فراموشي سرعت اغلب.ميباشد
ولي ميكند ، فراموش سرعت به است ، آموخته آنچه فرد اول ، ساعت چند در
و ميشود كم فراموشي شود ، فراخواني و تكرار بار چندين اگر آن ، از بعد
دوام و بيفتند ، جا حافظه در خاطرهها اينكه براي.ميگيرد صورت بتدريج
مجال گرفتهها ، ياد اگر.كنند پيدا استحكام مجال بايد باشند ، داشته
از بسياري ما.رفت خواهند بين از بلافاصله نكنند ، پيدا تحكيم
دراز حافظه وارد هرگز كردهايم ، فراموش ميكنيم فكر كه را خاطرههايي
مدت كوتاه حافظه از مدت ، دراز حافظه به ورود از قبل و نكرديم مدت
.ميشوند حذف
اين زمانيكه است ، محدود مدت حافظهكوتاه گنجايش كه آنجا از
تا خارجگردند ، آن از بايد قبلي ميشود ، اطلاعات تكميل گنجايش
.ميگويند پديده ، جانشيني اين به ;شوند واردآن تازهاي اطلاعات
مدت ، كوتاه حافظه اطلاعاتاز شدن فراموش مهم بنابراين ، عامل
اين ، بنابراست قبلي اطلاعات آن بهجاي جديد مطالب شدن جانشين
در مدتي براي مطلبيرا بخواهيم اگر شد ، نيزگفته قبلا همچنانكه
تكرار ، اين.كنيم تكرار را مطلب آن بايد داريم ، نگه مدت كوتاه حافظه
جانشيني مانع و ميكند جلوگيري حافظه اين به تازه مطالب ورود از
.ميشود حافظه در موجود مطالب با جديد مطالب
به مدت كوتاه حافظه فراموشي علت جانشيني ، مهمترين عامل كه چند هر
نوع اين براي نيز را ديگري عامل روانشناسان برخي اما ، ميآيد ، حساب
كوتاه حافظه در موجود اطلاعات كه ، است اين آن و كردهاند ذكر فراموشي
به نظريه ، اينميروند بين از زمان گذشت اثر در خود ، به خود مدت
اثر نوعي اصطلاح ، اين از روانشناسان منظوراست معروف نظريهردياد
است ممكن اثر اين.ميگذارد جاي به مغز در رويداد يك كه است فيزيكي
-زيست است ممكن يا ،(عصبي ياختههاي اتصالهاي مثلا) باشد فيزيولوژيكي
.ميآيد بوجود عصبي ياخته درخود كه تغييراتي نوع از شيمياييباشد ،
وباثباتتر تقويت زمان گذشت با واحد ، ياد نظريهردياد بنابر
يا شدن تضعيف نيز فراموشي.ميشود تبديل حافظهدرازمدت به و ميگردد
.مغزاست در ردياد اين رفتن ازبين
بلكه ، درازمدتنيست ، حافظه از شدناطلاعات محو فراموشي ، علت معمولا
.است آناطلاعات به ما دسترسي امكان علتعدم به امر اين
باشد ناقص ما ميشونديادگيري باعث كه مواردي بطورخلاصه ، جا اين در
:ميدهيم توضيح را آن با مقابله راههاي و آيد بوجود وفراموشي
رواني و جسماني تغييرات ياپختگي ، رسش از منظور:(پختگي) رسش 1ـ
.ميآيد بهوجود زمان گذشت اثر كهدر است
به اينكه مگر فراگيرد ، كامل را رفتاري نيست ، قادر زندهاي موجود هيچ
بدني بهرشد يادگيري ميزان بنابراين ، .باشد رسيده نمو مرحلهاياز
در است ، معين سني به مربوط كه اطلاعاتي اگر يعني.دارد بستگي نيز
كامل اطلاعات آن يادگيري كنند ، اقدام آن حفظ و يادگيري به پائين سنين
.ميشوند فراموش زود درنتيجه و نميشود
.است موثر يادداري و يادگيري ميزان در نيز انگيزه:انگيزه 2ـ
.برميخيزد زنده موجود درون از كه ميشود اطلاق رغبتي و ميل به انگيزه
جهت در را آن و ميكند ، تحريك را شخص رفتار دروني ، ميل و انگيزه
اطلاعات يادگيري براي دروني انگيزه از كه افرادي.ميدهند سوق معيني
انسان.ميآورند بهدست يادگيري در بيشتري موفقيت برخوردارند ، خاص
موضوعي يا و مطلب دنبال دروني رغبت و ميل و انگيزش با كه زماني
برابر چند موضوع يا و مطلب آن يادگرفتن براي او توجه و كوشش ميرود ،
.ميگيرد صورت بهندرت نيز آن فراموشي و ميشود
بهصورت موضوعي يا و مطلب انگيزهيادگرفتن كه ، شود گفته است لازم
مستقيم علاقه فرد زمانيكه.ظاهرميشود ياغيرمستقيم و مستقيم علاقه
آموختن براي فقط مطلبيدارد ، يا و موضوع يادگرفتن و برايآموختن
تلاش فرد غيرمستقيم ، علاقه وليدر ;ميكند تلاش يامطلب و آنموضوع خود
موضوع آن دانستن ومقصود هدف ولي بگيرد ، ياد را موضوعي ميكندكه
موضوع آن توسطيادگرفتن كه است چيزي و هدف به بلكهرسيدن نيست ،
.است ميسر مطلب ويا
فراواني تاثير يادگيري امر نيزدر ادراك و توجه:ادراك و توجه 3ـ
موضوع يا و فهممطلب براي حواس نمودن تمركز به توجه ، .دارند
از حسيناشي برداشت به معنيدادن وادراك ، ;ميشود اطلاق يادگيري
.ميباشد حواس تحريك
توجه يادگيري ، امر در.همدارند با نزديكي همبستگي ادراك ، و توجه
كلا ، و.ميشود سريعادراك مطلب ويا موضوع باشد ، هرچقدربيشتر
ممكن نگيرد ، يادگيري صورت ادراك اگر.است پايهيادگيري ادراك ،
ادراك نگيرد ، صورت موضوع يا و مطلب به اگرتوجه همچنين ، و نميشود
گرفته ياد ادراك و باتوجه كه دراطلاعاتي فراموشي ميزان.نميشود حاصل
.ميگيرد صورت بهندرت شود ،
يادگيري در موثر عوامل ديگر تنبيه ، از و پاداش:تنبيه و پاداش 4ـ
ترغيب و تشويق باعث كه رفتار ، و عمل هر به پاداشميباشند
تنبيه برعكس ، و.ميشود اطلاق بشود ، يادگيري عمل براي يادگيرنده ،
عمل براي يادگيرنده ، ناخشنودي و دلسردي باعث كه رفتاري يا و بههرعمل
يك كودك كه زماني مثلاميشود گفته شود ، موضوعي يا و مطلب يادگيري
و باشد يادگرفته علمي مطلب يك يا و شعر قطعه يك مانند را خوب مطلب
به و شد خواهد خشنود عمل اين از كودك گيرد ، قرار والدين تشويق مورد
آن كاملا كه خواهدشد باعث خود اين و داد خواهد ادامه آن تكرار
كه زماني ولي ، .نشود فراموش و بيفتد جا حافظهدرازمدت در اطلاعات
والدين ازطرف و باشد يادگرفته فحش نوع يك مانند زشت مطلب يك كودك
خواهد سپرده فراموشي به آموخته آن بهتدريج گيرد ، قرار تنبيه مورد
.شد
و قبلي معلومات زمينه:تكرار تمرينو و قبلي معلومات زمينه نقش 5ـ
معلومات مقدار.دخالتدارند يادگيري امر در نيز ، تكرار تمرينو
ما يادگيري وبه باشد مفيد ميتواند ما فعلي براييادگيري قبلي ،
به وابسته كاملا ما فعلي يادگيري ازموارد ، خيلي در.بخشد سرعت
گذراندن بدون نميتواند دبستاني ، كودك يك مثلااست قبلي معلومات
.بگيرد ياد را آن درسهاي و بنشيند سوم كلاس در دوم و اول كلاسهاي
ايجاد مشكلاتي يادگيري در هيجانينيز حالتهاي:هيجاني تجارب 6ـ
كه خاطراتي فراموشي ، نوع اين در.ميآورند بهوجود وفراموشي ميكنند ،
همچنين و درد ويا رنج ناراحتي ، با همراه و هستند افراد ناخوشايند
.ميشوند فراموش معمولا باشند ، همراه محيط تغيير و شتاب بااضطراب ،
فرضيه در كه ناخوشايند سركوبخاطرات يا و واپسزدن ازطريق فراموشي
نفوذهاي به مربوط مباحث گستردهترين از يكي است ، مشهور روانكاوي
از ، را فرد كه است پديدهاي واپسزدگي ، .ميباشد حافظه در انگيزشي
.بازميدارد ميگردد ، او ناخشنودي موجب كه اطلاعاتي بهخاطرآوردن
اكثرا و هست كه ديگري يادگيري مشكل يك:كلخواني يا سرتاسري روش 7ـ
يادگيري براي كه است اين ميشوند ، مبتلا آن به دانشجويان و دانشآموزان
مطلب كل بايد بلكه بخوانند ، را مطلب آن جزء جزء نبايد كلي ، مطلب يك
با تا كنند ادراك كل در را مطالب آن و بگيرند نظر در را موضوع يا و
اين با بتوانند افراد اين اينكه براي.نشوند روبرو فراموشي مشكل
از و بگيرند نظر در را موضوعي يا مطلب كل كنند ، مقابله فراموشي مشكل
.بسازند خود براي ذهني تصوير كل ، يك آن
اول صفحه از اينكه بجاي بخوانيد ، را كتابي فصل يك ميخواهيد اگر مثلا
فصل مطالب فهرست به نگاهي است بهتر ابتدا كنيد ، خواندن به شروع
از را آن درشت عنوانهاي و بزنيد ورق را فصل آن صفحات سپس بياندازيد ،
خلاصهاي اگر و بخوانيد آنجا و اينجا از را مطالب بعضي و بگذرانيد نظر
خود ذهن در كتاب فصل آن از كلي تصوير يك و بخوانيد را آن باشد داشته
جزء نه گرفت ، خواهيد ياد را مطالب كل شما صورت اين در كه كنيد مجسم
براي نه و تمركز براي نه پرزحمتي تلاش هيچ روش ، اين در را مطالب جزء
.نميكند پيدا ضرورت يكديگر به اجزاء دادن پيوند
تداخل ما ، همه فراموشي مهمترينعلل از يكي:يادگيريها تداخل 8ـ
به مربوط كهحافظه است فرآيندي تداخل.ميباشد بايكديگر يادگيريها
وجود تداخل نوع دو.ميشود تضعيف ديگر ، يكفعاليت اثر در فعاليت ، يك
يامنع گستر ، پس اصطلاحبازداري به تداخل ، اين از نوع يك.دارد
يادگيريهاي با ما بعدي يادگيريهاي كه است آن منظور و است معروف بعدي
.ميشوند شده آموخته قبلا مطالب فراموشي سبب و ميكنند تداخل قبلي
اين در.دارد نام قبلي يامنع پيشگستر دوم ، بازداري نوع تداخل
جديدا يادآوريمطالب مانع قبلي ، يادگيريهاي نوعبازداري ،
.ميشوند شده يادگرفته
موضوع دو كه ميخورد چشم بيشتربه زماني يكديگر ، با يادگيريها تداخل
تداخل ميزان بيشترين باشند ، داشته هم به زيادي شباهت شده ، يادگرفته
ايجاد وفراموشي ميكنند قبلي يادگيريهاي با بعدي يادگيريهاي را
.ميشود
بوجود فراموشي كه ميشود عاملباعث دو بازداري در اين ، بنابر پس
مطالب شدن مخلوط نتيجه در و مختلف يادگيريهاي اينرقابت آيد ،
رفتن ياد از يا ديگري ، يادگيريزدايي ، و يكديگر با شده يادگرفته
در بنابراين ، .يكديگر با آنها تداخل نتيجه در شده ، يادگرفته مطالب
مطالب و نيست دائمي درازمدت حافظه كه ، است شده فرض چنين تداخل نظريه
.ميروند بين از تداخل براثر حافظه اين در موجود
حتي ببريم ، بين از مطلق رابطور تداخل مشكل نميتوانيم وقت هيچ ما
دچار باز رانياموزيم ، ديگري مطلب مطلب ، يك يادگيري بعداز ما اگر
رابطه در بخودي خود صورت به و هميشه ما ذهن چون.شد خواهيم تداخل
و ميكند انديشه و تفكر اين و ميكند انديشه و تفكر مختلف مسائل با
راهي ولي ميآورد ، بوجود تداخل يادگيريها در ذهن ، انديشه و تفكر اين
راه آن و تداخلبشويم دچار كمتر تا ميكند كمك ما به كه دارد وجود
براي و همنياموزيم نزديك زمان مدت در را مطالبمشابه كه ، است اين
زيرا ، كنيم اقدام عمل اين به خواب از حافظه ، قبل به آموخته سپردن
به شده سپرده اطلاعات لنگرانداختن استحكامو براي فرصت بهترين خواب
.است حافظه
و است انسان مخصوص كه ، فراموشي بگوئيم بايد فراموشي رابطه در خلاصه ،
نيز را عدمفراموشي آرزوي بايد باشيم ، نداشته آرزويمردن اگر
.ميكنند فراموش هميشه زنده چونانسانهاي باشيم ، نداشته
ما حافظه از خاطرهاي و ياد هيچ كه ، شود گفته است لازم پايان در البته
براي ما حافظه و خاطرهها و يادها همه بلكه نميبندد ، بر رخت كاملا
.ميباشد خاطرهها آن يادآوري ما مشكل فقط ، ميشوند ، ماندگار هميشه
تمامي همچنين و ميشود صحبت ما هرچهپيش و ميكنيم صحبت هرچه ما
ما حافظه در ميگيرد ، انجام ما پيش در كه سايرين و ما حركات و اعمال
.آوريم ياد به را آنها نميتوانيم ما فقط ميشوند ، ثبت
كلان قليزاده فرضالله
ماخذ و منابع
كلان فرضاللهقليزاده:تاليف -روانشناسي كليات 1ـ
سيف دكترعلياكبر:تاليف -پرورشي روانشناس 2ـ
دكتر:ترجمه -هالس استوارت-جيمزديز:تاليف -يادگيري روانشناسي 3ـ
محمدنقيبرامني
گنجي حمزه دكتر از جزواتي 4ـ
Egeth- Sames Deese-.- The Psychology Learning-By:
Stewath.Hulse-Haward
- Learning and Behavior- by:Jomes.E.Mazur-.
- The Learning Brain-by:E.A.Asratyan- Simorov-.