ششم ، شماره 1463 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 19 دوشنبه 29
|
|
جان رستاخيز
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
قدر سوره بر تفسيري
قدس بارگاه از يزداني تابناك پرتو درخشيدن قدر ، شب:گشايي جستار
روح و فرشتگان:آنكه از سرنوشتساز ، و فرخنده بس است شبياست وجود
آيندسوره فرود همي فرماني هر با پروردگارشان ، دستور به شب آن در
رخدادي و است سترگشدن امري رهسپار آمدن ، فرود اين.آيه 6 -قدر
(صدرك لك نشرح الم) پيامبر ، سينهگشوده در نخست كه مينوي و انساني
وبالايش آرايش پالايش ، به شب و روان ، و جان قدررستاخيز.نمود روي
استاد شادروان دانشمندگرانمايه خامه به كه زير جستار.است آن رسيدن
از مفسرانه و زيبا خور ، در است شرحي فراهمآمده ، طالقاني سيدمحمود
.شبقدر
معارف سرويس
طالقاني سيدمحمود علامه اثر
(شده خوانده هم مدني) است مكي و (بسمالله غيراز) آيه القدر ، 5 سوره
بسماللهالرحمنالرحيم
.فرستاديم فرو شبقدر در را قرآن ما (2)فيليلهالقدر انزلناه انا
.قدر شب كهچيست كرد دانايت چه (3)ليلهالقدر ما ادريك ما و
.است گزيدهتر ماه هزار هر از قدر شب (4)شهر خيرمنالف ليلهالقدر
روح و فرشتگان(5)امر كل من ربهم باذن فيها والروح الملئكه تنزل
.آيند فرود همي فرماني باهر پروردگارشان ، دستور به شب آن در
.سپيدهدم آمدن بر هنگام تا آن است سلام (6)مطلعالفجر حتي هي سلم
:لغات شرح
توانائي ، بايكديگر ، چيز دو بودن اندازه بهيك اندازه ، :مصدر:قدر
.بينيازي احترام ، قوه ،
هلال شدن بانمودار كه جهت اين از ماه هلال دو مابين روزهاي:شهر
.ماه هلال ، دانا ، مييابد ، شهرت
.شان چيز ، كار ، :امور مفرد طلبكار ، فرمان ، :اوامر مفرد -امر
بركت ، تحيت ، :معناياسمي به و تسليم ، :كلام چون مصدري بهمعناي:سلام
.سلامتي
و تاكيد براي فاعلنا ضمير تكرار و ان:فيليلهالقدر انزلناه انا
و است وسائط و مبادي به نسبت آنبراي جمع و انزل ، فعل تخصيص و تعظيم
عموم زبانزد و اذهان در معروف كه قرآن جزراجعبه مفعول ، ضمير
و -خصوصيتمانندتمره و وحدت به ليلهاشعار تاء.باشد بوده ، نميتواند
همانا:دارد آن اصطلاحي يا لغوي شناسائيمفهوم نوعي به ولامالقدر الف
شب همان -شبخاصي يك در را قرآن (بشري افكار و انديشه بدوندخالت) ما
به منصرف و راجع كه مفعول وضمير انزل فعل ظاهر.كرديم نازل -قدر
قدر شب در يكباره قرآن كه است اين فيليلهالقدر ، ظرف و است كامل قرآن
با منافي معين شب يك در و يكباره قرآن شدن نازل چون.است شده نازل
و بيست مدت در قرآن آيات كه است مسلم سيره و متواتر روايات و آيات
به قرآن راجعبه ضمير كه گفتهاند بعضي شده ، بهتدريجنازل سال سه
اگر و است آيه تعبيرات مخالف توجيه اين.ميباشد آن نزول آغاز اعتبار
مناسبتر ليلهالقدر تعبيرمن بود قرآن نزول آغاز از خبر مقصود
اطلاق قبيل از و قرآن بعض راجعبه ضمير كه است اين ديگر توجيه.مينمود
چنين اولا زيرا است آيه ظاهر مخالف نيز توجيه اين.باشد جزء بر كل
اختصاص از آيه اين ثانيا.دارد قرينه به احتياج و است مجاز اطلاق
نزول منظور اگر وميدهد خبر آن تعظيم و ليلهالقدر در قرآن نزول
جزئي يا آيهاي كه ديگر زمان هر بايد باشد ، شبي چنين در آن از جزئي
.باشد آن مانند يا ليلهالقدر خود شده نازل آن در قرآن از
بهوضوح توصيفمينمايد ، و تعريف را آن نزول و قرآن كه آياتي از
اول:است شده نازل مرتبه دو در و صورتمشخص دو به قرآن كه برميآيد
و وتدريجي باز صورت به دوم.پيوسته و جمع و بسيط ونزول صورت به
نزول در ظاهر كه آمده آن مشتقات و انزال بالفظ كه آياتي.تفصيلي
راجعبه شده ، نزول محدود و خاص زمان به تصريح يا و است دفعييكباره
انزل رمضانالذي شهر:ميباشد نزول مرتبه اولين و نخستين صورت
آيه 3 از -مباركه فيليله انزلناه انا -بقره -آيه 185 از -فيهالقرآن
مشتقات و تنزيل لفظ با كه آياتي و.ليلهالقدر في انزلناه انا -دخان
نزول و قرآن صورت دومين راجعبه دارد ، تدريجي نزول بر دلالت و است آن
آيه.است نشده قيد نزول اينگونه در خاص زمان ظرف و ميباشد آن تفصيلي
:است تفصيلي و تدريجي نزول اين در صريح بنياسرائيل ، سوره 106
كه قرآن و =تنزيلا نزلناه و مكث علي عليالناس قرآنافرقناهلتقراه و
نازل را بهتدريجآن و بخواني مردم بر درنگ با تا نموديم جدا جدا آنرا
صورت دو هر از جامعي بيان نيز هود آيه 2 و كردني نازل چه كرديم
=خبير حكيم منلدن فصلت ثم آياته كتاباحكمت:دارد قرآن ودومرتبه
تفصيل و باز سپس شده پيوسته بهم وسخت استوار آن آيات كه است كتابي
و وموضوعات اشارات بنابراين ، .است خبير حكيم ازجانب شده داده
:مانند -آمده ملفوظ و قرآنمكتوب اين در كه قرآن ، و كتاب موصوفهاي
علي فصلناه -آياته فصلت كتاب -آياته كتاباحكمت -الكتاب ذالك
تفصيل از وپيش اعلي مرتبه بههمانقرآن راجع عربيا ، قرآنا جعلناه-علم
همان آن و.نميماند ديگر واحتمالات بحثها براي جائي و باشد بايد
و درزمانها و شده ناشي آن از تفاصيل كه است والايامالكتاب مرتبه
لدينالعلي امالكتاب في وانه:است يافته تنزل حوادث و مناسب اوضاع
ومكنون زمان تاثير و تاويل از محفوظ لوح در و.آيه 4زخرف از -حكيم
لوح في مجيد قرآن هو بل-:است آلوده انديشههاي و كوتاه دركهاي از
المطهرون الا لايمسه.مكنون كتاب في لقرآنكريم انه-بروج 22-محفوظ
.الواقعه تا 80 آيه 77 از -منربالعالمين تنزيل
ابن از نيزمفسرين و رسيده (ع)صادق حضرت از ما طرق از كه رواياتي
اين مضمون خلاصه.است آيات اين مضامين با منطبق كردهاند نقل عباس
يا قدر شب در جمعي بصورت قرآن:است چنين تعبير در اختلاف با روايات
اول آسمان به بالا ، آسمان يا محفوظ لوح يا بيتالمعمور از رمضان ماه
سال بيست مدت تفريقدر بهتدريجو آن از سپس شده نازل دنيا آسمان يا
آمده روايات اين از بعضي در كه سال بيست قيد از.است آمده فرود
اولين نزول و بعثت از پس سال سه حدود در ليلهالقدر كه ميشود معلوم
.است بوده وحي آيات
اين قرآن ، نزول معناي به توجه و روايات و آيات اين در تامل با خلاصه ،
نزول مقام در آن ، مانند آيات ديگر و فيليلهالقدر انزلناه آيهانا
و ميباشد ، مخصوص زمان در و برتر مرتبه در و دفعي و جمعي بصورت قرآن
فرمان و وحي نداي اولين كه باشد بعثت زمان همان ليلهالقدر نبايد
مشهور چنانكه.شد خوانده حضرت آن به..اقرءباسمربك آيات با رسالت
و بيست در بعثت كه است اين اماميه ما نزد مسلم و صحيح روايات در
بعد سالهاي يا سال همان رمضان ماه در -ليلهالقدر و رجب ماه هفتم
.است بوده
صورت چگونگي و كلمات و آيات نزول از كوتاهي و مبهم دريافت براي
شكل و نزول به توجهي و بايدتامل وجود ، مبدا جانب از آنها گرفتن
و ظاهر سرشت زيرا نمائيم ، خود علمي وانديشههاي صورتها يافتن محسوس
في و:عالماست باطن و ظاهر از فشردهاي نمونه مترقي باطنانسان
در يا بنويسد كتابي كه ارادهكند انسان همينكه:افلاتبصرون انفسكم
اختراع صنعتي يا بسازد ساختماني يا سخنيگويد يا دهد نظر مسئلهاي
نداردولي اطلاع اينها تفصيلي صورت به انجام ، از گرچهپيش نمايد ،
كه است اين بر دليل وتوجه آگاهي همين و است ، آگاه خود علمي بهقدرت
كلي صورت به باطنش مرموز مخزن و فعال عقل نظر ، در مورد مطالب و مسائل
و امالكتاب نمونهاياز ذهن اعلاي مرتبه اين.دارد وجود مجمل و وبسيط
فعال عقل و بزرگ عالم واثبات ، محو و تبديل و تغيير از محفوظ لوح
مسائل صورتهاي ذهن ، عالي مرتبه به كامل توجه وبا سپس.است آفرينش
ذهن نازلتر درمرتبه شده جدامقدر و باز بصورت نظر ، مورد ومطالب
و تفكر حالت خود اصطلاح به ما همينرا و ميشود منقش و مييابد تنزل
و ملائكه چون كه جوارح و اعضاء مرتبه ، اين پساز ميناميم ، تعمق
را وصناعي طبيعي آلات و ابزار و ميافتند بكار امرند ، وسائطانجام
يا مفصل سخني يا صورتكتاب به ذهني حقايق تا مينمايند استخدام
.گيرد نقش و شود پياده طبيعي عالم ودر يابد تنزل صنعتي يا ساختمان
است نيرويي و نور آياتوجود ديگر چون ملفوظ ، و مفصل قرآن اين آيات
نازله مراتب آخرين به هستي ، مبدا ومخزون بسيط اراده و علم از كه
قلبدرخشان بر و يافته تقدير و تنزل يكباره آسماندنيا
تركيب كلمات و حروف صورت به آن از پس و است ، تابيده (ص)رسولاكرم
- مبينا نورا اليكم انزلنا و:است شده نازل تدريج به و گشته
اللهالذي - نورا جعلناه ولكن -مبين كتاب و نور الله من قدجاءكم
از كه است نوري.نزل بالحق و انزلناه بالحق و -بالحق الكتاب انزل
تابان صيكباره محمدي روح آئينه بر قدر ديجور شب در فعال عقل آسمان
نازلتر عقول بر و شد حوادثتجزيه با مقابله و زمان مرور با و گرديد
روشن آسمان و زمين با را او روابط حدودو و انسان ضمير تا تابيد
:بود؟ شبي قدرچه شب آن.نمايد
باشد (ص)رسولاكرم آيهشخص اين مخاطب اگر ليلهالقدر؟ ما ادراك ما و
بزرگداشت ، و تعظيم براي استفهامماادراك كه است اين ظاهر
محل وروحش شده نازل قلبش به قرآن كه كسي زيرا ليلهالقدراست ،
هر مخاطب اگر و.باشد مجهول برايش آن حقيقت نبايد بوده ، ليلهالقدر
ليلهالقدر بودن مجهول بر مشعر و انكاري استفهام باشد ، خطاب قابل شخص
.ميباشد عموم ادراك از برتر آن حقيقت زيرا است ، مخاطبين براي
درآوردن اندازه آنبه اصلي معناي و مصدر اسم يا مصدر كه قدر لغت از
مقدراتي و حدود شب آن در كه ميشود معلوم قدر همين است ، اندازه يا
جز مشخصي عنوان هيچ خود مكان و زمان ظروف چون و گرديده مقدر و مشخص
راجع بايد ليلهالقدر ندارند ، طبيعي يا انساني حوادث با رابطه جهت از
پيش ظرف آنكه برخلاف شايد.باشد انساني و روحي حادثه يك به مربوط و
قلب ظرف در همان قرآن ، نزول با ليلهالقدر دارد ، وجود مظروف از
شب در قرآن نزول از كه آيه ظاهر ولي.است آمده پديد (ص)پيامبراكرم
از پيش كه است همين ما روايات از بعضي صريح همچنين و ميدهد خبر قدر
رمضان ماه قرآن نزول از پيش همچنانكه بوده ، ليلهالقدري قرآن نزول
قرآن نزول از بعد نيز و.القرآن فيه انزل الذي رمضان شهر:است بوده
براي ما روايات در كه محكمي ادله از يكي و.بود خواهد هميشه براي و
است ، ليلهالقدر بقاء همين آمده زمان هر در حجت و امام بودن وجوب
در و شود نازل امام به بايد ليلهالقدر در امور تفسير و تقدير زيرا
.يابد تحقق او روحي زمينه
نقل عليهمالسلام طاهرين ائمه از رواياتي كافي اصول حجت وجوب ابواب در
دنيا آخر تا پيمبران بعثت ازآغاز ليلهالقدر بقاء و وجود مبين كه شده
.است
خداوند:(ع)ابيجعفر از:است چنين روايات اين از قسمتهايي خلاصه
اولين و نبي اولين كه آنگاه و آفرينشدنيا آغاز در را ليلهالقدر
سال هر در كه كرده اراده چنين حقيقت ودر آورده آفريد ، پديد را وصي
كه كسي هر و.شود نازل آينده سال تا امور تفسير آن در كه باشد شبي
زيرا است ، كرده رد علمش درباره را خدا نمايد انكار را حقيقت اين
در مگرآنكه قيامنميكنند گفتهشدگان ، حديث و فرستادگان و پيمبران
مگر نمرد آدم سوگند ، خدا آريبه.شود داده حجت آنها با شبي چنين
امر شب اين در آدم از بعد پيمبران از يك هر بودو وصي او براي آنكه
خودواگذاردبرتري از بعد وصي به را آن و آمد سويشان به خدا
كه كسي بر آورده ، ايمان آن تفسير و اناانزلنا همه به كه كسي ايمان
.مفصل حديث اين آخر تا است بهائم بر انسان برتري مانند نيست او چون
كنيد احتجاج اناانزلنا سوره با شيعه گروه اي:(ع)ابوجعفر نيزاز و
حجت (ص)خدا رسول از بعد سوره اين سوگند خدا به پس شويد ، پيروز تا
در.ميدانيم ما كه است چيزي سرانجام و شما دين سرور و خلق بر خدا
:آمده چنين عليبنالحسين از او و ابوعبدالله از ديگر حديث آخر
رفتن با ليلهالقدر گفتند خلاف اهل ميرفت دنيا از (ص)محمد كه هنگامي
عقب به آن با و شدند دچارش كه بود فتنهاي اين رفت ، ميان از خدا رسول
اقرار بايد پس نرفته ميان از ليلهالقدر كه ميگفتند اگر زيرا برگشتند
آن براي بايد كه است امري و اراده آن در را خدا كه باشند نموده
درباره (ع)اباعبدالله از مردي:ديگر حديث در..باشد صاحبي
يا است گذشته و بوده قدر شب آيا كه نما آگاه مرا كه پرسيد ليلهالقدر
هم قرآن بود شده برداشته ليلهالقدر اگر:گفت حضرت آن ميباشد ، سال هر
.ميشد برداشته
خدا ، رسول گفتماي:است آورده مضمون اين به ابيذر از مجمعالبيان
باز از پس و ميشده نازل درآن كه بوده پيمبران عهد در چيزي ليلهالقدر
.هست قيامت روز تا بلكه نه گفت شده؟ بازگرفته هم آن آنان ، گرفتن
كافي ، اصول به شود رجوع روايات ، اين مفصلتر و بيشتر دريافت براي
علامه محققانه بيانات و وتوضيحات ليلهالقدر فضيلت و حجت وجوب ابواب
.وافي در فيض
دارد ادامه