ششم ، شماره 1463 سال ژانويه 1998 ، دي 1376 ، 19 دوشنبه 29
|
|
هانتينگتون نگاه از سياسي توسعه و دولت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
:اشاره
ساموئل نظريههاي انديشهو در دولت باب در است تحقيقي حاضر نوشته
دولت از مجمل برداشتي با كردهاند مقالهتلاش نويسندگان.هانتينگتون
پيشرفت و بقاء گوناگون عوامل توسعه ، حال در جوامع نظامسياسي و
منظور همين به.دهند قرار بررسي مورد جوامع اين در را مردم و دولت
انواع سياسي ، قدرت ميزان بر موثر عوامل توسعه ، و نوسازي مسئله ابتدا
مشكلات نوسازي ، حال در جوامع در سياسي تشكلهاي سپس و سياسي ، نظامهاي
در جوامع اين در سياسي احزاب ايجاد عوامل و احزاب شكلگيري موانع و
.است شده واقع بررسي مورد زير نوشتار
مقالات سرويس
اخير دردهههاي كه است مباحثي عمده از توسعه و مسئلهنوسازي
توسعه از اعم مختلف كشورهاي در را بسياري سياسي نخبگان و انديشمندان
نظرات ميان اين در و است داشته مشغول خود به نيافته توسعه و يافته
و اولين هانتينگتون ساموئل عقيده بنابهاست آمده حاصل نيز متفاوتي
توسعه درحال جوامع در سياسي نوسازي و توسعه جهت در گام اساسيترين
عمل شيوهاي به بايد سياستگذاري اين كه.است مناسب سياستهاي اتخاذ
پيش به دولتي اعمال با را اجتماعي و اقتصادي اصلاحات بتواند كه كند
.باشد اصلاحات اين برنده پيش خود اقدامات با بتواند دولت و ببرد
مثل ميگردد باز جامعه به كه است چيزي هرآن معنا اين در اصلاحات مفهوم
و جامعه رفتاري الگوهاي در تغيير تبع به و سنتي ارزشهاي در تغيير
و منطقهاي و كشوري سطح در ارتباطات تعميم و گسترش همچنين.مردم
تعميم يا و مسير تغيير همچنين.آموزشي نظام گسترش و جهاني
به قوميت و قبيله و دهكده و خانواده از جامعه افراد وفاداريهاي
.ملت به وفاداري
.جامعه افراد عمومي زندگي به ميشود مربوط دگرگوني اين ديگر بخش
و ثروت در تعالي و ترقي به نياز جامعه افراد كه است اين منظور
.دهند رشد را آن و كنند احساس خود در را زندگيمادي ديگر شئونات
يعني.است ساختارهاياقتدار كردن عقلاني راستا اين در ديگر گام
بتوانند تا شوند نهادينه جامعه در و شوند پيدا ارگانهايي و سازمانها
بهوجود شكلي به را آن سازمانهاي و سياسي نظام مشروعيت و اقتدار
و سنتي معيارهاي جاي به را دستاوردي معيارهاي بتوانند و آورند
نظام بتواند سياسي نظام و دولت اينكه مطلبديگر.گيرند بكار انتصابي
مختلف سطوح و دردرون توزيع نظام يعني.آورد بهدست را مناسبي وتوزيع
توزيع را نمادين و مادي منابع وعادلانه برابرانه طور به بتواند كشور
و ميگيرد اقتصاديجاي و اجتماعي اصلاحات عنوان تحت موارد تماماين.كند
.ميشود محسوب توسعه حال جوامعدر در سياسي توسعه در گام اولين
نيروهاي كاربرد و جذب در سياسي نظام توانايي راه اين در اساسي اصل
را نوسازي مولد نيروهاي يعني.است سياسي نظام درون به اجتماع مختلف
بتواند راه اين در و نمايد جذب شايستهاي بهطور سياسي نظام درون به
اين اهميت.نمايد دنبال و پايهريزي را نويني و جديد آگاهي جريان يك
آينده اجتماعيدر گروههاي و آگاهي جريان اين كه ميشود مشخص زماني امر
.گرفت خواهند عهده سياسيبه مشاركت امر در را مهمي بسيار نقش
و سياست در بهنوآوري را قبيل اين از قدرتهايي كه ميشود باعث آنچه
.است سياسي قدرت تقسيم نمايد وادار اقتصادي و اجتماعي اصلاحات ايجاد
كه است اين آن و عمدهباشد ويژگي يك داراي بايد قدرت تقسيم اين اما
اين به.باشد پراكنده چندان نه و چندانمتمركز نبايد قدرت تقسيم
مثل يافتهاند دست سياسي نوسازي قبلابه كه كشورهايي كهدر معنا
در بسياري پراكندگي از امريكا متحده ايالات يا و غربي اروپاي شمال
.بودهاند برخوردار قدرت
به نياز بردارند گام ميخواهند راهنوسازي در اكنون هم كه جوامعي اما
اجتماعي نيروهاي و سنتها و رسوم كه دليل اين به ندارند پراكندگي آن
ايننيروها در دگرگوني و يافتهاند عميق ريشهاي اينگونهكشورها در
در بايد اين بنابر ضروريميسازد نوسازي عوامل دست در را قدرت تمركز
نحو اين به نمود ، نظر تجديد قدرت ياجريان و قدرت توزيع نحوه
سياسي نهادهاي بهطرف قومي و محلي گروههاي در قدرت مراكز و كهكانونها
.شود دهي جهت و راهنمايي ملي
جامعه يك در سياسي قدرت ميزان بر موثر عوامل
هر و است دارايتفاوتهايي مختلف سياسي جوامع در قدرت مقدار و ميزان
و قدرت لحاظ از متنوعي دارايشكلبنديهاي آن نوع به بسته جامعهاي
.زيراست شرح به هانتينگتون نظر بنابه عوامل اين استكه آن ميزان
جامعه در نفوذي روابط شدت و تعداد (1
آن رفتار آن درچهارچوب كه است رابطهاي آن نفوذي روابط از منظور
دگرگوني و تغيير ايجاد ديگري گروه يا شخص رفتار در شخص يا گروه
رفتار تغيير نسبت همان به باشد قويتر نفوذ اين هرچه و مينمايد
آن تاثير باشد كمتر نفوذ هرچه بالعكس و بود خواهد عميقتر و سريعتر
با مستقيمي رابطه آن ، ميزان و قدرت و خواهدبود ضعيفتر مقابل برطرف
.دارد يكديگر در نفوذشان ميزان و اينگروهها تعداد
قدرت جديد گروههاي و نيروها جذب توانايي (2
اندازه چه تا قدرتسياسي كه است اين به وابسته قدرت ايجاد افزايش
هرچه و است موفق سياسي نظام درون به مختلف گروههاي و نيروها جذب در
و متمركزسازد نظام درون را قدرت ميتواند بهتر باشد امرموفقتر اين در
ثروت توليد افزايش كه اينهمچنان بنابر.دهد قرار ملي دهي جهت يك در
گروههاي جذب به نيز قدرت توليد افزايش وابستهاست شدن صنعتي به
.است وابسته سياسي نظام درون تازهبه
نوسازي حال در جوامع در سياسي تشكلهاي
مطلب اين به سياسي تشكلهاي و حزب باب در هانتينگتون نظريات در
به نياز نوسازي حال در جوامع ضروريات از يكي وي نظر به كه ميرسيم
.ميباشد حزب
داشته وجود سياسي تشكل و حزب بايد جوامع اينگونه در وي عقيده به
نيازمندند ، دگرگوني و نوسازي برايايجاد احزاب به جوامع اين و باشد
و ايجاددگرگوني جهت لازم شده نهادينه ابزار حزب بدون يكدولت كه زيرا
ناشي پيامدهاي بود نخواهد همچنينقادر و داشت نخواهد اختيار در تغيير
دولتيبراي چنين قدرت نتيجه در و كند جذب نظام دردرون را دگرگوني از
جز چيزي اينامر ثمره و شد خواهد محدود بسيار دگرگوني ايجاد
شكلگيري و ايجاد با ايننظامها اغلب اما.بود نخواهد محافظهكاري
زير شرح به ميتوان را مخالفت اين دلايل هستند ، مخالف احزاب
.دستهبندينمود
محافظهكاران مخالفت (1
كه زيرا هستند مخالف جوامع اينگونه در حزب تشكيل با محافظهكاران
عبارت به.ميبينند موجود اجتماعي ساختارهاي با تعارض در را احزاب
ذاتا كه را سياسي نخبگان قدرت جوامع ، دراينگونه احزاب ديگر
سلسله در زمين يامالكيت اجتماعي منزلت يا وراثت قبيل از ازاموراتي
شاهان كه رواست همين از ميافكند ، خطر گرفتهاند ، به قرار قدرت مراتب
كه افكنيميپندارند تفرقه قوي نيروهاي همچون را سياسي مقتدر ، احزاب
.ميطلبد مبارزه نوسازيبه راه در را ايشان كوششهاي تمامي
اداري دستگاههاي مخالفت (2
گونه اين در پيدايشاحزاب مخالفين از يكي هانتينگتون عقيده بنابه
كه است درست البته.هستند اداري و دستگاههايدولتي مديران نظامها
و اقتصادي ساختارهاي شدن عقلاني نياز و ضرورت دولتي دستگاههاي مديران
است اين احزاب سيستم با آنها مخالفت دليل اما ميپذيرند ، را اجتماعي
اين به.ندارند احزاب با نوسازي نتايج در شدن شريك به علاقهاي كه
ايجاد باعث نوسازي امر در احزاب دخالت مديران ، عقيده به كه معني
.هستند معتقد آن به همگان كه شد خواهد راهي در كشمكش و تفرقه و تشتت
را آن مديريتي و سالارانه ديوان الگوي يك كه نميباشد چيزي مطلب اين و
است ، يعني احزاب مخالف سالار ديوان مدير يك كه كلاماين خلاصه.بپذيرد
.ميداند عقلاني حكومت براي تهديدي را حزب
گرا مردم مخالفت (3
سياسي اشتراك معتقدبه كه هستند كساني مردمگرا مخالفت از منظور
را سياسي اشتراك سازماندهي ضرورت احزابيعني شيوه به نه اما هستند ،
مردمگرا مخالفين ديگر بيان به.نميپذيرند آنرا و نميكنند احساس
.نيستند رهبري و مردم ميان ميانجيگر ساختار يك ايجاد به معتقد
خواهد همگانيراسد اراده مستقيم بروز سياسي احزاب كه معتقدند اينان
.هستند حزب بدون دمكراسي يك به معتقد و كرد
شدهمربوط آورده احزاب خصوص در كه مطالبي هانتينگتون عقيده به
كه زماني توسعه ، يعني حال در جوامع در احزاب پيدايش آغاز به ميشود
ديگر بيان به.هستند يكجامعه در سياسي نوسازي مراحل آغاز در احزاب
نخواهند هستند ، ضعيف و ندوانيده ريشه جامعه در هنوز احزاب كه زماني
در را فساد و بخشند نجات بيثباتي از را سياسي نظام و كشور توانست
از يا و دهند كاهش يا برده بين از جامعه ديگر بخشهاي يا اداري سيستم
محض به اما.نمايند جلوگيري گروهها و جامعه ميان در تشتت و تفرقه
به و آمد خواهد وجود به نهادمند و همگاني مصلحت يك حزب شدن قوي
يكديگر به را اجتماعيمختلف گروههاي كه گشت خواهد مبدل شيرازهاي
وفاداريهاي جذبكننده كه خواهدشد تبديل نهادي به و داد خواهد پيوند
محافظت براي نيرومند نهادي به وهمچنين است اجتماعي گروههاي و افراد
كلام ، يك در و شد خواهد تبديل بيگانگان نفوذ برابر در سياسي نظام از
سياسي احزاب قدرت و توانايي به بستگي سياسي نظام يك قوام و استوار
.دارد آن
حزب شدن قدرتمند عوامل
و صورتيپايدار در سياسي نظام يك هانتينگتون ساموئل نظريه بنابه
و اجتماعي سياسيو نوسازي به دست توانست خواهد و است استوار
قوي حزبي و باشد استوارشده حزبي قوي نظام برپايه كه بزند اقتصادي
بروز خود از سياسي نظام درونيك در را حزبي ويژه كاركردهاي كه است
:جمله استاز چند ويژگيهاي داراي و دهد
مردم توده پشتيباني (1
دو و دوجانبه رابطه يك مردم و حزب رابطه هانتينگتون عقيده بنابه
صحنه در شدن قدرتمند و اقتدار براي حزب كه معني اين به.است طرفه
نهادمند پشتيباني و بهحمايت نياز خويش ويژه كاركردهاي انجام و سياسي
از برخورداري براي نياز مردم متشكلاز جامعه و.دارد مردم تودههاي
وجود به نيازمند مردم سياسي مشاركت به ومتكي همراه بهينه سياسي نظام
و پشتيباني پهنه بيانگر واقع در حزب توانايي و پايدارهستند و حزب
.است نهادمندي سطح و حمايتتودهاي
سازماندهي (2
در.است آن سازماني عمق و پيچيدگي به مربوط حزب توانايي از دوم جنبه
مثل جامعه در اجتماعيمختلف و اقتصادي سازمانهاي با پيوند و ارتباط
ميان پيوند.قبيل اين از و دهقاني انجمنهاي يا و كارگري اتحاديههاي
سستي لحاظ از وسيع طيف يك ميتواند اجتماعي مختلف سازمانهاي و حزب
به آن وابستگي درجه با حزب هويت و گيرد ميان در پيوند ياقوت
يك به حزب هر كه معني اين به.دارد مستقيم رابطه مختلف سازمانهاي
وجه و ميزان باشد داشته بيشتر وابستگي و تكيه اجتماعي سازمان يا صنف
.داشت خواهد بيشتري كاهش حزب يك عنوان به جامعه نزد در حزبياش هويت
خواهند حزبقرار رهبري تحت مختلف اتحاديههاي و سازمانها قوي احزاب در
.ميكنند اتخاذ نظرشان حزبمورد از را سياسيشان عملكرد و خطمشي و گرفت
وفاداري درجه (3
هرچه كه معني بدين است حزبي ضعف و قوت مضامين از ديگر يكي وفاداري
بيشتر حزب به سياسي فعالان يا و حزبي رهبران اهداف و وفاداري ميزان
.شد خواهد بيشتر حزب قوام و قوت باشد
وسيلهايبراي عنوان به حزب از بايد حزبي نخبگان ديگر عبارت به
استفاده غيرهخودشان و اقتصادي و اجتماعي و سياسي اهداف به رسيدن
نظريات و اهداف به خدمت صرف بايد را توانائيهايشان و خود بلكه كنند ،
.كنند خويش حزب
حزب حزببه اين از حزبي فعالان انتقال و حزبي تحرك نمونه عنوان به
توسعه و قوي سيستمحزبي داراي كه نظامهايي و كشورها در سياسي ديگر
نظامهاي در برعكس و صورتميپذيرد ندرت به و مشكل بسيار هستند يافته
پيدا زيادي توسعه و لازم قوام آنها در هنوز حزبي سيستم كه سياسي
اتفاق بسيار و است عادي امري سياسي فعالان نزد حزب تعويض است نكرده
.ميافتد
معصومي مجيد ـ جعفري غلامرضا