ششم ، شماره 1464 سال ژانويه 1998 ، بهمن 1376 ، 21 چهارشنبه 1
|
|
انسان قدر و قرآن نزول
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(پاياني بخش) قدر سوره تفسير جان رستاخيز
طالقاني محمود سيد علامه اثر
آيات ، اين در ليلهالقدر اظهار و تكرار:شهر الف من خير ليلهالقدر
آثار به اشعار خير ، صفتتفضيلي.ميرساند را آن والاي مقام و قدر عظمت
كه تعبير اين در و است تكثير براي الفشهر ، .دارد آن بركات و نيك
بعضيروايات در آن تطبيق و نيست خاص زمان و مورد به آمدهاشاره مطلق
مسلمانان براي فساد شرو جز آنكه با (1)بنياميه ماهه هزار حكومت به
اجتماع از نمونهاي دادن نشان يا (ص)رسولاكرم خاطر تسلي براي نداشت ،
با وبازيگر صفت بوزينه حكام و تدبير ، و تقدير و بند و وبيقيد منحط
.است خلق مقدرات و دين
ادراك وما:دريابند نميتوانند عادي عقول را ليلهالقدر راز و حقيقت
بدانند بايد همه و است دانستني ليلهالقدر از آنچه -ليلهالقدر؟ ما
كه ماهاست هزار از بهتر و بيش قدر شب يك بركات و كهآثار است همين
همچنانكه -برند بهسر ليلهالقدر و تقدير بدون مدت اين در مردمي
فكري ، رهبري و (شده اندازهگيري)مقدر و منظم برنامه فاقد ملتهاي
سوي به راهي و نميرسند بجائي و ميگردند دورخود به سالها و ماهها
نمايان دين ميان ، اين در و نميشود باز رويشان كمالبه و ترقي
همچنانكه و بازيميگيرند به را آنها مقدرات و عقول بوزينهصفت ،
در سير سالها از بيش ذهني ، برق و يكالهام خيرات و نتايج و راهيابي
داردگرچه اقرار و تصديق تاريخ.است ديگران عصاي وبا تاريكي
از پيش پيشرفتهاي نابهنگامو جهشهاي كه نمايد ، كتمان تاريخنگار
در كه بوده الهاماتي و ليلهالقدرها انوار پرتو در ملتها زمان
پيشوايان و پيمبران براي تاريخ ، سرفصلهاي نهايت و زمانها تاريكترين
جاهليت تاريكي ميان در و تاريخ سرفصل آخرين در آنكه تا است ، درخشيده
و درخشيد ليلهالقدري در اسلام آئين و قرآن كامل آئيننامه دنيا ، و عرب
از بيش و درآورد حركت به محتوياتش همه با را تاريخ لايزالش نيروي با
تجديد پيوسته و پيمود ، را ماهه هزار راه شب يك در و راند پيش به پيش
اين ميتوان آنگاه.درميآيد حركت به و مينمايد امور تقدير و قوا
دنياي از چشم كه دريافت تاحدي را ، زمان از بيش پيشرفتهاي و جهشها
اين فواصل و بگيريم ناديده را نيروها و نورها اين و بپوشيم كنوني
و عقب به چگونه دنيا كه ديد خواهيم برداريمآنگاه ميان از را سرفصلها
.فراميگيرد را چيز همه و جا همه تاريكي و عقبتربرميگردد
استينافي ، اينآيه ، :امر كل من ربهم باذن فيها والروح تنزلالملائكه
از برتر چگونه و چرا كه است قدرليلهالقدر و فضل تكميل و بيان براي
دلالتبه است تتنزل آن اصل كه تنزل مضارع فعلماهميباشد هزار
ليلهالقدري از خبر آيه اين نظر اگر و دارد ، ليلهالقدر بقاء و تجدد
رساتر تتنزل كانت يا مانندتنزلت فعل شده نازل آن در قرآن كه باشد
بقاء و تجدد به دلالت نيز دخان -حكيم امر كل يفرق آيهفيها.است
ميرساند ، را دو هر يا تكلف يا پذيرش تفعلتنزل باب هيئت چوندارد
نازلتر روحي استعداد جذب يا برتر قدرتي دفع بسبب روح و ملائكه گويا
.ميشوند نزديك طبيعت جهان به و مييابند تنزل خود عالم از دو ، هر يا
رجوع) دارد آن برتري و جدائي و استقلال به اشعار الروح ، افراد ، و عطف
رب ، اذن -(نبا سوره...والملائكه الروح يقوم يوم -آيه تفسير به شود
ملائكه شب ، آن خاص شرائط در كه است پروردگار مدبرانه و حكيمانه مشيت
باذن تعلق.فروميفرستد بشري نفوس برترآوردن و تربيت براي را روح و
.دارد هميشه براي يا شب آن در اذن اين دوام به اشعار تنزل فعل به رب
هر غايت يا منشا بيان و حاليه ، جمله و تنزل فعل به متعلق امر ، كل من
امر شايد.ميآيند فرود آن انجام براي و دارند خود با كه امريست
كار به و باشد ، احداث اراده و فرمان بمعناي همان اصل در (امور مفرد)
همان مظهر و انجام كه ميشود گفته امر جهت اين از توجه قابل حادثه و
قدر ، شب در كه امري از منظور بنابراين.ميباشد اراده و فرمان
سوره سوم آيه در چيست؟ مينمايند تنزل آن انجام براي روح و فرشتگان
يك در قرآن نزول از ماضي ، فعل با نخست سوره ، اين اول آيه مانند دخان
از مضارع فعل با آنگاه..مباركه ليله في انزلناه اما:خاص شب
مضارعيفرق ، افعال ظاهر شد گفته چنانكه.است داده خبر امر ، تفريق
.است آينده ليلهالقدرهاي در امر تنزل و تفريق از خبر وتنزل ،
و است هميشگي و باقي ليلهالقدر از غير قرآن نزول ليلهالقدر بنابراين
ليله و ليلهالقدر همان به فيها ويفرق -فيها...ضميرتنزل رجوع گويا
آثار از باقي ، ليلهالقدر كه است جهت اين از قرآن ، نزول مباركه
حقيقت در اشتراك و پيوستگي نوعي آن با و است قرآن نزول ليلهالقدر
دوگونه پيوستگي و وحدت همين نيز سوره دو اين آيات سياق.دارد
حكيم ، امر و امر ، ازكل مقصود بايد بنابراين.ميرساند را ليلهالقدر
آن محكمات به متشابه رد و احكام تبيين و معارف بسط و قرآن راجعبه
بايد اسلام امت براي پيوسته كه خداوند ، جانب از و محكم امر از.باشد
و تبيين و تفريع و بيان و بسط همين جز باشد ، دائم رحمت و شود تجديد
كل يفرق فيها:نمود؟ تصور ميتوان چه قرآن در تفكر طريق نمودن باز
هوالسميع انه ربك رحمهمن -كنامرسلين عندناانا من امرا -حكيم امر
و نازل كساني به بايد امر اين و.دخان سوره و6 آيات 4 ، 5 -العليم
اصل.باشند پيوسته و نزديك نبوت افق به كه شود كشف يا تحكيم و تبيين
معتبري روايات و است همين بر مبتني هم آن از ناشي اجتهاد و امامت ،
را معنا همين شد ، ذكر آنها از مضمونبعضي و رسيده اماميه طريق از كه
.تاييدمينمايد يا تصريح
آنها به ايمان و انساني باقي و عالي هدفهاي دادن نشان با قرآن
و عقل آزادي و استقلال و ميآورد پديد افكار در را حركت نيرومندترين
آورده كه ابدي و كامل نظامات و احكام با و مينمايد تامين را اختيار
را همه و نموده واگذار انساني وجدان و ايمان بعهده آنرا اجراي و
و است پيوسته محكم را اجتماع و افراد سرنوشت داده ، قرار مسئول
در او نماينده و پروردگار ولايت و نظارت تحت در را همه كه ميخواهد
.آورد
تغيير براي امتيزمينه چنين رفتار و اعمال و انديشهها مجموع چون و
حتي بقوم ما آيندهاستاناللهلايغير تقدير تثبيت و گذشته تقدير
باشد فصلي سر تقديري و تغيير چنين براي بانفسهمبايد يغيرواما
هرفصلي كه زنده موجودات حياتي مفاصل و سال طبيعي مانندفصول
اداري فصول مانند و ديگراست فصل سر تقدير و شدن گشوده براي زمينه
مترقي و شده تنظيم اصول و وبرنامه هدف داراي كه حكومتهائي
تقديري و نقش خود هدفهاي پيشرفت براي حكومتها ، گونه اين.ميباشند
و شده انجام كارهاي زمينه در بايد تقدير اين و دارند آينده براي
آن ضمن در و گردد مشخص اداري ، سال پايان در و اصول با انطباقش مقدار
پرونده روي از نيز كارمندان و مسئول افراد آينده بد و نيك سرنوشت
افراد و سرنوشتملت چنانكه.ميشود مقدر آنها كارهاي چگونگي و سابق
.است حكومت مقدرات تابع نيز آزاد
به ورسيدگي تقدير تعيين براي زندگي فصول شايستهترين و برترين
شهوات تحديد و اجتماعي روزه فرمان با كه است آنگاه اسلامي امت پرونده
و ميآيد پيش مسلمانان عموم براي عميقي تحول آمادگي روح ، آزادي و
و تذكردائم با و ميگردد روشن و پاك دلها و وسيع و باز نظرها آفاق
بر وحي آيات آنها ، حقايق در تفكر و قرآن آيات خواندن و شبها احياء
به زمين باطن تا ميشود ونازلتر نازل همي و ميافكند پرتو نفوسشان
.ميگردد عالم تدبيري ازمنظومههاي جزئي و ميپيوندد آسمان
كه است امام شخصيتمعنوي پيوسته ، و مترقي روحهاي اين بالاي سطح در
آيات امواج گيرنده نخستين و والهامات وحي سرچشمه به نزديكتر
گذشته فصول در امت روش و راه و اعمال محصول زمينه در و ميباشد
مقدر...حيات يا موت ذلت ، يا عزت شقاوت ، يا سعادت -آيندهاش مقدرات
به نزديك كه كساني و امام براي حوادث ، و مقدرات مقتضاي به وميگردد
مشخص لازم احكام و محكم و مبين متشابهات آيات هستند ، امامت اعلاي افق
(2).ميشود تفريق و
:هميشهاست براي قرآن نزول و الهام و وحي تنزل خود اين و
-قرآن -امرحكيم كل يفرق فيها..الروح و تنزلالملائكه
-ماقدكتبوه اليه يدفعون امامالزمانو علي روحالقدس و تنزلالملائكه
.حديث
اين بشارات و ازاشارات نويسنده دريافت و تشخيص حد در شد بيان آنچه
.انزل ما حقايق به اللهاعلم و است روايات و آيات
متعلق حتيمطلعالفجر ، .خبر هي مبتداء ، سلام:مطلعالفجر حتي هي سلام
نماياننده و استينافي فاصله هي بنابراينسلام.است تنزل يا سلام ، به
هنگام تا آن ، است سلام:است آن اوضاع و حوادث ميان در شب آن خاص وضع
نازل پروردگارشان باذن امري ، هر با روح و فرشتگان يا فجر طلوع
هي ، سلام.ميباشد فجر طلوع هنگام تا نزول آن -شب آن است سلام -ميشوند
يا.ميشوند نازل كه كساني بر باشد ، ملكوت و فرشتگان درود حكايت شايد
برابر در وسوسههايشيطاني و نفساني انگيزههاي و مخالف قواي تسليم
تسليم و جذب و جانب دو هر وتسليم سلام يا و ملكوت سلطه و خير قواي
جهت از گويا سلام به شب وصف وپروردگار تقدير و اراده برابر در مطلق
.است آن ساكن و مخالف انگيزه هر از سالم و معنوي محيط همان
و امر ، منكل براي موخر مبتداء و قبل جمله به متصل سلام ، شايد و
شب آن در:باشد مستقل جمله..حتي هي و.تنزل به متعلق مجموع
بنابراين.ميآورند سلام امري هر پروردگارشاناز باذن روح و فرشتگان
تقدير شب آن در كه است امري هر بركت و وسلامتي خير روي سلام ، معناي
.است شده تعبير مباركه بهليله دخان سوره در چنانكه.ميشود
و بوده قرآن نزول از پيش ليلهالقدر عنوان شد ، بيان آنچه در دقت با
هم هميشه براي آن از وپساست شده نازل آن در جامع بصورت قرآن
آيات امر ، اولياء و امام براي و حوادث طبق بر درآن و ميباشد باقي
نيز اسلام ملت عمومي مقدرات يا تفريق ، امور و تقدير احكام و تبيين
كه دگرگوني و رسيده تواتر حد در كه رواياتي به توجه با.ميشود تعيين
از پس و رمضان ماه در مسلمانان ديد و اجتماعي و معنوي زندگي در
آماده و ميآيد پديد خداوند ، ياد و روزه با را شبها و روزها گذراندن
دهه شبهاي از يكي در ليلهالقدر بايد ميشوند ، الهي رحمت و فيض دريافت
.نشود واقع سال هر در شايد و.شود واقع رمضان ماه آخر
و دارد بخود صوتيخاص بلاغت و آهنگ ديگر ، سوره هر مانند سوره اين
يكسان ميباشد ليلهالقدر تفصيل بيانو كه چهارم آيه جز آياتش ، طول
و شدت و حركات مخارج آهنگ و حروف ، و كلمات علائمو و تركيب.است
فتح به) وزنفعل بر كه آيات فواصل و آنها بلندي و كوتاهي و خفت
قدر ليله در نزول و مبدا قرآناز حركت از جوي آمده ، (لام سكون و فاء
.مينماياند را امر نهايت و روح و تنزلفرشتگان و تحرك و آن تكريم و
.خاصيميبايد دريافت و توجه قرآن ، آيات آهنگي و صوتي فهمبلاغت براي
شعر سجعهاي با تا شده ناميده آياتفواصل آخر اوزان جهت اين از
كه شده گرفته آهنگكبوتر -ازسجعالحمامه سجع واژه.نشود مشتبه
شعرها ، بيشتر در نيز شعري قافيههاي استو نامفهوم و بيمعني و يكنواخت
پيوسته آيات در وليميباشند قافيه تابع كه مبهماست معاني داراي
و آنميباشد نماياننده و مقاصد و معاني قالب و تابع فواصل اوزانو
و خاص كلمات از.نيست درآنها سستي و مسجع نثر يا شعر تكلف هيچگونه
.است ومطلعالفجر ليلهالقدر سوره اين در مركب
:پانوشتها
اعتراض مورد و صلحكرد معاويه با (ع)حسن امام حضرت چون:گويند -1
بنياميه كه نماياند چنين خواب در بهپيغمبرش گفتخداوند شد ، واقع
از حضرت آن ميگيرند ، جاي منبرش فراز بر و ميجهند بوزينگاني مانند
كه كرد عطا باو را ليلهالقدر خداوند پس شد ، اندوهگين بس رويا اين
بنياميه حكومت مدت همين و است ماه هزار از بهتر ذريهاش و او براي
اجمال و شده روايت نيز ديگر مضامين با داستان اين آنكه با.ميباشد
مكه در آنرا بيشتر ، كه سوره اين نزول زمان با ولي دارد شهرت آن
خود عمر اواخر در حضرت آن كه است اين مسلم.نيست سازگار ميدانند
را تاريكي آينده و بود نگران پيوسته مسلمانان سرنوشت و آينده براي
با كه ميديد صفت بوزينه و اسلام چهره در كه را كساني و ميكرد پيشبيني
اين حضرت ، آن خاطر تسلي براي شايد.ميكنند بازي مسلمانان مقدرات
.باشد شده داده نشان و گرديده قرائت برايش اولي ، نزول از پس سوره
و حدس نوعي دراحكام اجتهاد قرآن ، از مستنبط اصول همين مبناي بر -2
داراي بايد متعارف و علمي شرائط بيشاز و پيش مجتهد و.است الهام
هواهاي و ازعلاقهها منزه نفس و وقاد و روشن وعقلي سالم فطرتي
و عقلي قدرت با بتواند تا باشد مقدرات و حوادث به ناظر و دنيوي
تحكيم و تفريق و مشخص را احكام عاليه ، مبادي و قرآن حقايق از الهام
.نمايد