ششم ، شماره 1465 سال ژانويه 1998 ، بهمن 1376 ، 22 شنبه 2 پنج
|
|
كنيم؟ انتقاد چگونه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
حكم صورت به كه انتقادي بدانيد.كنيد پرهيز متحكمانه انتقادات از
دفاعي موضع در را مقابل فرد بلافاصله شود ، مطرح مطلق حقيقت يك بيان و
نظر آن منفي گفتگوي يك قالب در كه ميسازد وادار را او و ميدهد قرار
.كند رد را
موردتوجه انگيزه و دارند ارزشيمتفاوتي سيستمهاي انسانها چون
لذا باشد ، ديگرينداشته براي جاذبهاي استكوچكترين ممكن نفر يك
است لازم و برد كار به را دقت نهايت مناسب ، انگيزه انتخاب در بايد
.باشد ارزشمند مقابل شخص براي كه شود انتخاب انگيزهاي
سلسله بهيك بايد شخص شود ، واقع موثر و سازنده انتقادي اينكه براي
به منتقد رساندن در پرسشها ، اين از يك هر.پاسخدهد اساسي پرسشهاي
دربر را انتقاد ومحتواي روند هم و كرده ايفا را نقشمثبتي خود ، هدف
.ميگيرند
لازم اطلاعاتي چه كه ماميگويند به محتوا ، به مربوط پرسشهاي
را ما انتقاد ، نحوه و روند به مربوط پرسشهاي و شود ، مبادله است
گفتن كه همانطور مسلما.آگاهميسازد اطلاعات آن تبادل ازچگونگي
انتقاد روند و محتوا همدارند ، با نزديكي ارتباط گفتن وچگونه
انتقاد ، يك خاص محتواي تعيين در.ميگذارند اثر يكديگر بر نيزمتقابلا
پاسخ كنم؟ انتقاد ميخواهم رفتاري چه از:بپرسيد خود از بايد ابتدا
ديگران كه را آنچه بتوانيد ميشودتا موجب سوال اين به دادن
.كنيد مشخص ميشوددقيقا شما ناراحتي سبب و انجامميدهند
دلايل به كنيد انتقاد آن از ميخواهيد كه خاصي رفتار بر تاكيد
:باشد مفيد زيرميتواند
پوچ كلمات بردن كار به و انتقاد گسترش و تعميم از: اولا
.ميكند جلوگيري وهرگز آزاردهندههميشه و
مطرح دقيق طور به و قاطعيت رابا انتقادي كه هنگامي: ثانيا
منظورشما كه ميسازيد فراهم را اينامكان مقابل شخص براي مينماييد
.كند درك درستي به را
اينكه احتمال باشد خاصي رفتار متوجه كه انتقادي:ثالثا
بحثي تا است بيشتر شود تبديل سازنده و جانبه دو گفتوشنودي به
انتقاد براي.ميشود منتهي محض انكار به يا و نيست مشخص آن حدود كه
از انتقاد كهقصد خاصي رفتار كردن مشخص از موضوع ، پس يا و شخص يك از
مطرح رابطه اين كهدر سوالاتي و زير موارد گرفتن درنظر با داريد را آن
:دهيد راانجام كار ميكنيد
داد؟ ميتوانتغيير را انتقاد مورد آيارفتار كه كنيد مشخص ابتدا -
مقابل شخص آيا دريابيد تا بزنيد عيني ارزيابي يك به دست بايد شما
پاسخ اگر و خير؟ يا هست خود فكر طرز يا رفتار دادن تغيير به علاقهمند
است؟ چقدر شونده انتقاد طرف از آن قبولي احتمال است ، مثبت
ويا اوضاع شدن بهتر در تاثيري چه انتقادمن:بپرسيد خودتان از سپس -
موثرواقع ميتواند زماني انتقاد داشتهباشد؟ ميتواند روابطمان بهبود
منفعت سودمندييا درك.ببيند خويش نفع رابه آن شونده انتقاد كه شود
كار به عمل برايتغيير نيرومند انگيزهاي بهعنوان ميتواند فرد سوي از
است خودش نفع به كند فرداحساس كه ميشود باعث چنينانگيزهاي.رود
.بپذيرد را كهانتقاد
مناسب انگيزه يافتن
انگيزهمورد و دارند متفاوتي سيستمهايارزشي انسانها كه آنجايي از
لذا باشد ، نداشته ديگري براي جاذبهاي كوچكترين است ممكن نفر يك توجه
است لازم و برد كار به را دقت نهايت مناسب ، انگيزه انتخاب در بايد
.باشد ارزشمند مقابل شخص براي كه شود انتخاب انگيزهاي
قابل واقعا شما انتقاد مورد شخص كهرفتار شد معلوم اينكه از پس -
انتظاري چه انتقاد مورد شخص از:كنيد روشن خود براي بايد است تغيير
ميخواهيد؟ چه يا داريد
مناسبي پاسخ انتقاد به موفقنميشوند كه افرادي دانست بايد -
علت اين احتمالابه بلكه كهنميخواهند نيست دليل اين به بدهند ،
.نميكنند درك خوبي به را شما منظور كه است
وقتي.ميكند صدق كودكان مرئوسينو مورد در بويژه مساله اين
تغيير دارد مغايرت اداري شئونات با ميگوييمرفتارت كارمندي به
حل خلاصهراه طور به اگر اما كرد ، نخواهد ايجاد او رفتار در موثري
انتقاد چه ندانداز كارمند اينكه احتمال مشخصكنيم او براي را مشكل
.ميرسد حداقل ميخواهيدبه چه و ميكنيد
شخصمورد آيا:بپرسيد خود از مذكوربايد مقدمات انجام از پس -
مخالف؟ يا است موافق ميگويم آنچه با ميگويم؟آيا چه ميداند انتقاد
دقيقا را ما حرف بلكه نيست محض شنونده مقابل فرد شويم مطمئن اينكه
از است ممكن اينصورت غير در زيرا است مهم ميفهمدبسيار
.بگيرد نادرستي گفتههايماننتايج
را شما منظور شونده انتقاد شويد اينكهمطمئن براي راه سادهترين -
يا ميكني؟ درك مرا منظور كنيدآيا سوال او از كه است اين ميفهمد
.توبگويم؟ به را چيزي چه ميكنيميخواهم فكر
وارد موضوعانتقاد تكرار به را فردمقابل كه سوالي هر است بديهي
.ميباشد مفيد گردد ، مشخص وي براي كاملا انتقاد موضوع كه طوري به كند
واردهموافق انتقاد با آيا كه شونده ، انتقاد از سوال اين طرح سپس -
باشد ، حداقل چه هر سوال اين پاسخ.موثرباشد ميتواند خير يا است
ترشرويي و اخم يا سكوت شكل به ازواكنشي و كرده آغاز را گفتگويي
.ميكند جلوگيري
كه احساسميكنند ميگيرند قرار موردانتقاد كه هنگامي مردم اكثر -
در كنند ، خودشاندفاع از نميتوانند و واقعشدهاند حمله معرض در
عقيدهشان كه دادهشود مهلتي آنان به يا شوند اگرتشويق مواقعي چنين
حد چه تا آنها وناامني خطر احساس دارند ، ابراز موردانتقاد در را
.ميرود ازبين زيادي
واقع سازنده و موثر صورتپيشنهادي به انتقاد ، اينكه براي -
مهم بگوييم فقطچه يعني كنيم مشخص را آن بيان نحوه بايد شود
.مهمباشد نيز بگوييم نباشد ، بلكهچگونه
بيان چهعبارتي با را انتقاد بگيريد آنكهتصميم از پيش بهتراست -
كه ميكنم مطرح راطوري انتقادم بپرسيدآيا ازخودتان ابتدا كنيد
بپذيرد؟ وجه بهترين به را مقابلآن فرد
انتقادتان كه كنيد تفهيم شونده انتقاد فرد به است لازم -
شماست عقيده ساده بازتاب بلكه نيست محض حقيقت يك بيان الزاما
.نادرست نه و هستند درست نه فينفسه انتقادها زيرا
حكم صورت به كه انتقادي بدانيد.پرهيزكنيد متحكمانه انتقادات از -
دفاعي موضع در را مقابل فرد بلافاصله شود ، مطرح مطلق حقيقت يك بيان و
نظر آن منفي گفتگوي يك قالب در كه ميسازد وادار را او و ميدهد قرار
.كند رد را
بيان يكوضعيت از خود شخصي نگرش بهعنوان را انتقاد اگر بدانيد -
است ممكن حتي و ميدهند نشان آن شنيدن به بيشتري اشتياق ديگران كنيد
انتقاد به حقيقت در.دهند خرج به كنجكاوي شما نگرش نحوه به نسبت
مقايسه شما عقايد با را خود احساسات و عقايد تا ميدهيد فرصت شونده
.كند
.شد خواهد ومفيد سازنده گفتگويي به منتج عمل اين
به را انتقاد و كرده پرهيز متحكمانه انتقاد از آنكه براي -
خود جملات در ضميرمن از ميتوانيد كنيد ، بيان خود شخصي نگرش عنوان
اين.نبود مناسب شما ديروز رفتار من عقيده مانندبه كنيد ، استفاده
احساس بهانتقادش نسبت تا ميكند كمك نيز انتقادكننده به بيان ، نوع
.نمايد پرهيز نادرست اتهامات نمودن وارد از و كرده بيشتري مسئوليت
استآنرا بهتر گذارد ، جاي به بيشتري تاثير شما انتقاد آنكه براي -
وي با و كرده درك را او كند احساس شما مقابل فرد كه كنيد مطرح طوري
طريق از غيرمستقيم يا مستقيم بطور ميتواند همدلي.مينماييد همدلي
با ميكنيد انتقاد كسي از وقتي.شود منتقل رفتار و افكار احساسات ،
:كنيد ارزيابي را خود همدلي سوال سه اين به دادن پاسخ
مندست به احساسي چه ميشنيدم ، را حرف اين و بودم او جاي من اگر -1
ميداد؟
ميكردم؟ فكر چه ميگفت ، من به چيزي چنين و بودم او جاي من اگر -2
انتقاد من از شرايط اين در كه اين از آيا بودم ، او جاي من اگر -3
ميكردم؟ قدرداني و تشكر كنند
خود انتقاد يك طرح براي مناسب مكان و زمان انتخاب بدانيد -
.ميرود شمار به همدلي نوعي
فكر خود احساسات نوع به ميكنيد ، انتقاد كسي از كه هنگامي -
خصومت ، با يا) منفي؟ يا است مثبت شما احساسات آيا كنيد ،
مقابل فرد منفي احساسات بروز صورت در (...و تحقير سرزنش ، اضطراب ،
معنا به تا ميدهد نشان بيشتري واكنش شما فكر و تلقي طرز نسبتبه
.سخنانتان ومفهوم
همراهگردد ، سازندهاي و مثبت واكنش با شما انتقاد بخواهيد چنانچه -
به بلكه هستيد ، متعهد گفتهايد آنچه به تنها نه كه دهيد نشان بايد
از هدف بدانيد -.مينهيد ارج نيز خودتان انتقاد مقابل در فرد رفتار
به گيرنده ، انتقاد و دهنده انتقاد بين ارتباط برقراري سازنده انتقاد
.ميباشد مشترك هدف يك به نيل منظور
.معايب بر نه كند تكيه محاسن بر كه است آن حقيقي انتقاد -
:مطالب خلاصه
.كنيد مشخص را انتقاد مورد رفتار -1
.نماييد بيان روشن و واضح حدامكان تا را خود انتقاد -2
قابل ميدهيد قرار انتقاد مورد كه را رفتاري كه كنيد حاصل اطمينان -3
.كنيد صرفنظر انتقاد از اينصورت غير در است ، تغيير
تحميلنظريات از و كنيد استفاده است اين من شخصي عبارتنظر از -4
.بپرهيزيد خود
و شما انتقاد مقابل فرد كه بطوري بگوييد ، سخن شمرده و واضح -5
.بفهمد را آن كردن مطرح دليل
زيرا نكنيد تبديل سخنراني به را انتقاد و طولاني را موضوع -6
.نميكند آن به توجهي بيحوصله ، شنونده
در را خود و كنيد پيدا رفتار تغيير براي را انگيزههايي بكوشيد -7
.بدانيد متعهد آن براي راهحلي يافتن و شونده انتقاد مشكل مقابل
مواظب.بگيرد رنگ شما منفي احساسات از گفتههايتان ندهيد اجازه -8
ژستهاي از.نباشد طعنهآميز و خشن كلامتان لحن و بلند صدايتان باشيد
و ابروانداختن به گره كردن ، اخم مشت ، كردن گره مانند خشمآلود
تقويت را گفتههايشما ميبايست شما رفتار حالتو.بپرهيزيد آن نظائر
.نمايد نفي را آنها آنكه نه كند
.دهيد نشان همدلي مقابل ، فرد احساسات و مشكلات با -9
.نماييد ابراز مناسب مكان و زمان در را انتقاد -10
انتقاد مورد شخص منفي واكنشهاي انتقاد ، انجام از قبل كنيد سعي -11
.كنيد مشخص را لازم مقابلهاي تدابير و كنيد پيشبيني را
متوجه كه دهيد نشان آورده بار به مثبتي نتايج شما انتقاد اگر -12
.ميكنيد تحسين را آن و شدهايد
:انتقاد درباره اسلام نظر
خداونددر.ميشود محسوب شايسته عمل يك بجا و مفيد تذكر اسلام نظر از
راسود مومنين يادآوري و تذكر آنكه براي بده تذكر:ميفرمايد قرآن
خدابه كه است حسنهاي صفات از هم پنددادن برآن علاوه.(1)ميدهد
مردم:ميفرمايد و ميدهد آنرا انجام دستور عليه...ا صلوات پيامبرش
رسول حضرت روش -.(2)كن دعوت خدايت بسوي پند و حكمت بوسيله را
خبر حضرت آن به وقتي كه بود چنين اين انتقاد با رابطه در (ص)اكرم
شخص آن نام انتقاد ، مقام در رانده برزبان ناروايي سخن كسي كه ميرسيد
رسوا و شخص نام شدن فاش از جلوگيري براي و نميبرد مردم حضور در را
است شده تاكيد روايات در.ميگويند چنين كساني چرا:ميفرمود او شدن
ديگران حضور در آنها كردن نصيحت از بايد اشخاص آبروي حفظ براي كه
.نشود فراهم آنان خجلت و شرمندگي موجبات تا كرد خودداري
در شما كردن نصيحت:ميفرمايد زمينه اين در نيز (ع)علي حضرت
.ميدهي پندش كه است كسي شخصيت و حيثيت كردن سركوب مردم بين
اين گيرد انجام پنهاني صورت به و خفا در بايد افراد موعظه و پند
احساس است گرفته قرار موعظه مورد كه فردي تا ميشود باعث كار
بكار در را خود سعي و باشد داشته خويش ناصح به نسبت بيشتري اطمينان
.بكند او نصايح بردن
پنهاني را خود برادر كه كسي:ميفرمايد (ع)عسكري حسن امام حضرت
دهد اندرزش آشكار و علني بطور اگر و داده زينت را او كند موعظه
.است گرديده وي بيارزشي باعث
به ميخواهد كه را آنچه و باشد خود احوال مراقب بايد نيز كننده نصيحت
به سپس و برآيد آن عمل مقام در خود ابتدا بگويد ديگران
به نسبت شما ناصحترين:ميفرمايد (ع)علي حضرت.دهد انتقال ديگران
خويشبيشتر پروردگار مقابل در و دهد پند بيشتر را خود كه است مردمكسي
پنددهد را خود كه كسي:فرمود وي همچنين آورد ، فرود تعظيم سر
.كند نصيحت نيز را ديگران كه دارد شايستگي
:ميفرمايد ناصح يك ويژگيهاي خصوص در (ص)اكرم پيامبر
و لطف با و باشد رفيق و مهربان آن به نسبت بايد مردم ناصح
ايشان اخلاقي تفاوت از براين علاوه و نمايد دعوتشان دلنشين بيان
فردي هر با) سازد مستقر خود جاي در را گروهي هر بتواند تا باشد آگاه
.(نمايد برخورد اخلاقش تناسب به
موعظه و نصيحت نوعي بعنوان واقع در كه منكر از نهي و معروف به امر
فرديكه آنكه مثلا گيرند انجام شرايطي با بايد نيز ميروند بكار
باشد ، شناختداشته منكر و معروف بر خودش بايد كند نهي و امر ميخواهد
قصد كار شخصيتمعصيت بداند آنكه سوم بدهد ، تاثير احتمال آنكه دوم
يا و كند ياگمان بداند اگر پس كند ، تكرار را خود معصيت كه دارد
و امر در آنكه نيست ، چهارم واجب نميكند تكرار كه بدهد صحيح احتمال
كند نهي و امر اگر كندكه گمان يا بداند اگر پس نباشد مفسدهاي نهي
واجب ميرسد او به قابلتوجهي مالي يا آبرويي و عرفي يا جاني ضرر
.نيست
راهنمايي قصد كه موعظهاي و نصيحت نظراسلام از شد گفته آنچه بنابر
آن انجام براي و باشد عمل نيزاهل آن صاحب و باشد آن در ارشاد و
و است پسنديده و خوب باشد برخوردار كافي توانايي و آگاهي از
و اصلاح موجب ميسازد رهنمون صلاح و خير به را آن صاحب ضمناينكه
.ميشود نيز تزكيهجامعه
صديقراد غلامرضا
.آيه 55 ذاريات سوره -1
.آيه 125 نحل سوره -2