ششم ، شماره 1466 سال ژانويه 1998 ، بهمن 1376 ، 24 شنبه 4
|
|
جنوب و شمال روابط در متقابل وابستگي
جنوب و شمال روابط در متقابل وابستگي
صباغيان علي
در مختلفكشورها گروههاي تفاوتبين گذشته در
تاريخ بر گذرا نگاهي با.بود پاييني بسيار سطح
براي كه ميبريم پي نكته اين به انساني جوامع
متعادلي نسبتهاي جوامع و كشورها زندگي سطح قرنها
طوري به. است بوده كم بسيار اختلافآنها و داشته
مختلف كشورهاي بين ميلادي پانزدهم قرن حدود تا كه
بلكه نميشود ديده زيادي اختلافاتتمدني تنها نه
قرن از. است داشته وجود نيز تمدني تقارن يكنوع
تحولات نتيجه در استكه بعد به ميلادي پانزدهم
بود شده غربآغاز در كه ساختارهايي -فرهنگي
كشورها از گروه دو تفاوتبين ايجاد زمينههاي
روند اين اوج در امروز كه طوري يافتبه ظهور
آنها بين شكافموجود گسترشاختلافاتو شاهد
دو بين گذشته جزيي تفاوتهاي حاضر حال در.هستيم
جنوب و شمال به اكنون كه كشورهايي از گروه
اختلافاتعميق و تفاوتها به معروفهستند ،
بين فاصله استو شده تبديل ماهوي و ساختاري
بسيار كشورها فقيرترين و غنيترين سرانه درآمد
. است شده زياد
كشورهاي از گروه دو به جهان تقسيم حاضر حال در
جنوب تحتعنوان نوشته اين در كه ثروتمند و فقير
انكارناپذير واقعيتي ميشود اشاره آن به شمال و
هستند كشورهايي نوشته اين جنوبدر از استمنظور
و اقتصادي سياسي ، فرهنگي ، ساختارهاي لحاظ از كه
بينالمللي سطح در و ضعفبوده دچار داخلي اجتماعي
همچون اصطلاحاتي و ثروتهستند قدرتو فاقد نيز
نيافته توسعه ، كشورهاي توسعه حال در كشورهاي
و ميشود اطلاق آنها بر سومنيز جهان وكشورهاي
جنوبي نيمكره در عمدتا نيز جغرافيايي لحاظ از
از كه هستند كشورهايي شمال از منظور.دارند قرار
اجتماعي و اقتصادي سياسي ، فرهنگي ، ساختارهاي لحاظ
سطح در و ضعفنبوده جنوبدچار نسبتبه داخلي
كه هستند ثروتبرخوردار قدرتو از نيز بينالملل
صنعتيو همچونكشورهاي اصطلاحاتديگري با
و ميشود ياد آنها از يافتهنيز توسعه كشورهاي
.هستند واقع زمين شمالي نيمكره در عمدتا
جنوب و شمال بين وضعيتموجود به توجه با اكنون
نظام در گروه دو هر كه اين به توجه با و
سوال اين گرفتهاند قرار هم كنار در بينالملل
جنوبچگونه و شمال بين روابط كه:ميشود مطرح
جنوب و شمال روابط مبناي كه اين يا ؟ است
دانشمندان سوي از سوال اين به پاسخ در ؟ چيست
چارچوب در كدام هر كه شده ارائه نظرياتمختلفي
تحليل و تجزيه جنوبرا و شمال روابط خاصي
خصوص اين در شده نظرياتارائه جمله از.ميكنند
جنوب و شمال بين متقابل وابستگي مدل يا تئوري
. است
در حاضر حال در متقابل وابستگي نظريه مبناي بر
جنوبنوع و شمال بين بهويژه بينالملل روابط
حاكميت حق آن در كه آمده بوجود رابطه از جديدي
يك و هزار به مرزها و شده نسبي حدودي تا كشورها
نفوذپذير اجتماعي تكنولوژيكو تحول دليل به شكل
يا سوم جهان توسعه روند اين نتيجه در كه شدهاند
ثروتمند كشورهاي يا شمال نظر به تام جنوببستگي
جنوبپيامدهاي در تحولي هر ديگر سوي از و دارد
. داشت خواهد دنبال به را شمال بر خود
آن اصلي پايههاي و اصول بيان و تئوري معرفي
همكاري به معتقد متقابل وابستگي تئوري پيروان
ديگر سوي از.ميباشند بينالملل روابط در دولتها
و دارند اقتصادي مسائل بر زيادي تاكيد آنها
مسائل كه سياستبينالمللي برخلافتحليلگران
وابستگي كه معتقدند گرفتهاند ، ناديده را اقتصادي
بينالمللي سيستم ساختاصلي كشورها بين متقابل
چون ديگري بازيگران كه آنجا از و ميباشد معاصر
شدهاند ظاهر بينالملل صحنه در چندمليتي شركتهاي
بكار كشوري سيستم بجاي را جهاني سيستم واژه
.ميبرند
بازرگاني ، اقتصاد ، زمينه در خصوصا امروز جهان در
ماشينها و بازارها پولها ، تبديل كالاها ، مبادله
، است نمايانتر مختلفبسيار ملل ميان وابستگي
نامرئي ، رشته هزاران با را ملل نوين صنايع زيرا
توليدات. است گردانيده مرتبط و متصل يكديگر به
كه دارند لازم خام هنگفتمواد مقادير امروزي
. است نكرده آنرا بيني پيش جا همه طبيعتدر
آنها نيستكه قادر تنهائي به كشوري هر بنابراين
، زغالسنگ ميتوان مواد اين جمله از كند تهيه را
، گرانيت سولفور ، كروم ، قلع ، ، مس ، نفت آهن ،
آنها به نوين صنايع كه ديگري مواد و اورانيوم
يكدستگاه مثال بطور.كرد ذكر را دارند احتياج
در كشور هفده از كه دارد موادي به احتياج تلفن
يكماده نداشتن و شود تهيه بايد جهان قاره پنج
متوقف را كشوري ملي اقتصاد چرخهاي ميتواند اساسي
.سازد
موازنه زمينه در را ها ملت اقتصادي همبستگي
ميتوان بهتر بينالمللي پرداختهاي و بازرگاني
زندگي حوزه در امر اين ولي كرد تحليل و تجزيه
گوشت مثلاميشود ديده بخوبي هم انساني افراد
هاي سياست به ميخورد انگليسي يكنفر كه را گاوي
با سيلاني مزارع آفاتغله دفع و آرژانتين جاري
كنگو مسدر معدن كارگر و امريكايي شيميايي مواد
توليداتماشيني ديگر سوي ازدارد بستگي
منابع وجه همين به و دارند لازم جهاني بازارهاي
مبتني اقتصادهاي زيرا خام ، مواد تهيه براي جهاني
عظيم مقادير توليد توليداتهنگفتبدون بر
نقش بنابراين.بايستند سرپا مصنوعاتنميتواند
روابط در بينالمللي چه و داخلي چه اقتصاد
اين برگر گيندلميباشد زياد بسيار بينالملل
:ميدهد نشان بصورتزير را موضوع
PoliticsEconomics
Domestic
43
International2
1
متقابل وابستگي تئوري در كه آنجا از بنابراين
گرفتهاند اولويتقرار در تجاري و اقتصادي مسائل
نيست سياسي مرزهاي تابع تجارتهم سويي از و
معتقد را مردم ديگري امر هر حقيقتبيشاز اين
و قديمي كشورهاي به جهان تقسيم ساختكه خواهد
مانع كه سياسي مرزهاي آن استو شده كهنه
. رفت خواهد بين استاز دادوستد
آن در استكه جهاني متقابل وابستگي تخيلي جهان
نوع از آنها داشتاما خواهند وجود كشورها
آنها متقابل همبستگي.بود نخواهند موجود كشورهاي
همچنين. است كشيده قدرترا تيز دندان و رام را
و خودخواهانه ملي مصالح متقابل وابستگي
واقعا استكشورهاي كرده حل را ملي وفاداريهاي
زندگي يكديگر با بيشتر تفاهم و همگوني با برابر
تمايلي اينچنين داراي كشورها حداقل ميكنند ،
حل آميز مسالمت بطور را تشكيلاتخود كه هستند
به را آنها اقتصادي و تكنولوژيكي نبردهاي.كنند
مشتركبعلتآنكه مرزهاي و داده پيوند يكديگر
مناسبات گذشتبتدريج خواهد مرزها وراي از تعاون
جمع حاصل اين بر علاوه.داد دستخواهند از را خود
بود قدرتحاكم بر مبتني تئوريهاي در كه صفر جبري
مضاعفشده جبري جمع حاصل به تبديل تئوري اين در
. است
كمك سياسي و قدرتنظامي به اقتصادي توسعه
ثروت و درآمد قدرتاقتصادي كه چند هر ولي ميكند
نيستكه اينطور زمينه اين در ولي ميكند ايجاد
باعثكاهشقدرتديگر افزايشقدرتيككشور
عمومي كالاهاي توليد و رفاه زمينه در يا ميشود
نيز ديگر افزايشكشور يككشور افزايشبراي
ميكنند تصديق اقتصاددانان بنابراين بحسابميآيد
كشور داخلي استفاده و رفاه براي كه اعمالي كه
درآمد و ميباشد كشورها ديگر به وابسته ميشود اجرا
ميباشد موثر بنيز كشور رفاه الفدر كشور بيشتر
درآمد كه ميشود كم آلمان سرانه درآمد وقتي يا
(Ibid.p.70).باشد كم انگلستان سرانه
كه دارند عقيده متقابل وابستگي تئوري پيروان
كشورها بين برخورد منجربه كمتر اقتصادي تكنيكهاي
اين بر علاوه ، ديپلماتيك و سياسي مسائل تا ميشود
منجربه بيشتر سياسي حاد مسائل كه هستند معتقد
سياسي ملايم مسائل ولي ميشود دولتها جنگبين
اقتصادي تكنيكهاي.ميشود دولتها بين باعثهمكاري
برخلافتكنيكهاي مينمايند عمل غيرمستقيم بطور
عمل مستقيم ذاتابطور ديپلماتيككه و سياسي
تكنيكهاي اهدافآتي ديگر سوي از و مينمايند
نيست ديگر دولتهاي تصميمگيريهاي متوجه اقتصادي
قرار تحتتاثير دولترا آن جامعه كل بلكه
دولتمورد بر داخلي فشارهاي طريق از تا ميدهند
طرفه دو اقتصادي روشهاي.آورد وارد فشار نظر
هم و هستند اجباركننده هم بطوريكه ميباشند
دولت كه معني اين به اجباركننده تشويقكننده ،
خطر به محروميتها يكسري طريق از را نظر مورد
دولتاول سياستهاي از پيروي به مجبور تا انداخته
يكسري طريق از كه معني اين به تشويقكننده.گردد
به وادار را نظر دولتمورد امتيازاتاقتصادي
.ميكند نظر مورد كشور سياستاقتصادي طبق عمل
وابستگي در شده مطرح مسائل چون ديگر سوي از
و هستند اخلاقي و اجتماعي اقتصادي ، عمدتا متقابل
همانند موضوعاتي روي بر بينالمللي كاري برنامه
كمتر كشورهاي در فقر جمعيتو انرژي ، منابع
جنوبو و شمال گسترششكافبين يافته ، توسعه
در همكاري نتيجه در. است شده زيستمتمركز محيط
تنگي رابطه كه سياسي مسائل نسبتبه زمينهها اين
ميباشد بيشتر دارد حاكميتكشورها مسئله با
.ميكند بيان كوپلين ويليام بطوريكه
زمينههاي در كشورها مشكلاتبين و مسائل دستجمعي حل
سياسي زمينههاي از بيشتر خيلي اقتصادي و اجتماعي
در بيشتر همكاريها اين;اولا:كه بطوري. است
نقل ، و حمل ، آموزش ، تحقيقات ، بهداشت زمينههاي
شده ظاهر هستند اجتماعي همگي كه رفاه ارتباطاتو
. است
سوي به المللي بين اقتصادي همكاريهاي:ثانيا
كالاها ، بازار قواعد تنظيم ، افزايشتجارت
افزايشهمگرائي و بينالمللي ثباتوضعيتمالي
.ميباشد اقتصادي
زمينه در محدود همكاريهاي سياسي زمينه در:ثالثا
(2). است شده ظاهر حقوقبشر و خودمختاري
ميگيريم نتيجه توضيحاتفوق به توجه با بنابراين
:متقابل وابستگي كه
استو جانبه دو پذيري متقابلآسيب وابستگي -1
.پذيريميشود آسيب حساسيتو ركن شاملدو
يا و سودآور متقابل وابستگي اينكهآيا با رابطه در
مشهور دانشمندان از تن استدو برعكسزيانبار
ژوزفناي و رابرتكوهن نامهاي به بينالملل روابط
نتيجه اين به بالاخره و داده انجام مطالعاتفراواني
ضروري نتايج از يكي محدوديتاستقلال كه رسيدهاند
وابستگي دانشمندان اين بهنظر. است وابستگيمتقابل
پذيرياست حساسيتوآسيب بعد دو داراي متقابل
از كشورها متقابل استقراروابستگي با لحاظ بدين
.ميشوند متاثر عملكرديكديگر
مسائل بين عمومي ارتباط متقابل براساسوابستگي -2
نفتيباعثتشديد وضعيتدنياي كه بطوري دارد وجود
بهرهوريانرژي در كشورها. است شده هستهاي باروري
كمك وارداتنفتيشان قطع در آنها به كه هستهاي
انرژي هستهاي معذالكمدار.ميشوند وسوسه ميكند
ميتواند دوبارهآمايشآن روشهاي و غنيسازي خصوصا
در و هستهاي هاي بمب توليد و تهيه براي را موادي
همراه به كشور سيستم خود انداختن خطر به آن نتيجه
.باشد داشته
وابستگيمتقابل شدهدر مسائلمطرح تمامي -3
.هستند اخلاقي و اجتماعي اقتصادي ،
جهت وابستگيمتقابل تئوري دركبهتر براي اكنون
پايههاي بررسي به جهان آرامشدر و صلح ايجاد
:ميپردازيم ميباشد زير بشرح كه آن ساختماني
متقابل وابستگي تئوري پايهساختماني اولين -1
طبيعتخودانتحاري بخاطر كه هستند هستهاي سلاحهاي
. است آورده بوجود را حسامنيتبيشتر
حملات صورتشروع در كه ندارند ترديدي دانشمندان
يكزمستان مهلكه به دستكم شمالي نيمكره هستهاي
نظامهاي و غذايي مواد عرضه ، رفت خواهد اتميفرو
در فقط نه خدماتبهداشتي و ترابري اقتصاديو
بلكه ميگيرند قرار حمله مستقيمامورد كه مناطقي
.پاشيد خواهد فرو هم از نيز زمين كره مناطق ديگر در
دارد آن حكايتاز پنتاگون شده انجام يكبررسي
غرب و شرق ميان صورتبروزجنگهستهاي در كه
كاهش درجه حدود 25 تا ماه چندين براي زمين دماي
حتي شده انجام بررسيهاي ديگر بنابر. يافت خواهد
زمستاني نيزآثار هستهاي محدود يكجنگكوچكو
جهانرا از بخشبزرگي داشتكه خواهد سختي
(3).كشاند خواهد مرگ و گرسنگي به
جنگهستهاي كه نكته اين به توجه با نتيجه در
سوي از و باشد بشر نوع خودكشي معناي به ميتواند
. است نابوديعمومي زمينهساز ديگرجنگعمومي
قدرت استو گرفته قرار توجه مورد آن از پيشگيري
به توسل در سلاحهاباعثافزايشاكراه اين زياد
كه ميكنند جستجو را راههايي بيشتر استو شده زور
.نباشد مطرح زور كاربرد آنها در
بر همكاري متقابلدرباره وابستگي تئوري پيروان -2
از مستقل بازيگراني دولتها كه هستند باور اين
به پي در دولتها كه ميكنند چنيناستدلال و يكديگرند
و خويشبوده فردي دستاوردهايمطلق رساندن حداكثر
اين طرفداران.ديگرانبيتفاوتهستند سود نسبتبه
همكاري مانع بزرگترين كه ميسازند مطرح چنين تئوري
. است مسالهنيرنگبازي خودخواه دولتهاي ميان در
فوقملي نهادهاي كه دارند اعتقاد ديگر سوي از اما
فائقآمدن براي را ها دولت ميتوانند بينالمللي و
اقداماتمشتركياري راه سر بر موجود مانع اين بر
.نمايند
دارد ادامه