ششم ، شماره 1467 سال ژانويه 1998 ، بهمن 1376 ، 25 يكشنبه 5
|
|
و خون جايكارد ، به قلممو و ساز كتاب ،
كشتارگاه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بهمن مقابلفرهنگسراي در نوبخت شهيد دبيرستان
جواديه در نوبخت صادق شهيد دبيرستان مدير با گفتوگو
بهمن فرهنگسراي عمومي نماي
و آموزشي فرهنگي ، خدمات باارائه بهمن فرهنگسراي:شهري سرويس.
جاي به را فرهنگي مركز اين محدوده دانشآموزان است هنريتوانسته
.كند متمايل فرهنگي سالم فعاليتهاي سوي به نابهنجار مسائل به توجه
بهمن فرهنگسراي در قرآن كوثر شعر شب
مديريت سال كه 12 نوبخت شهيدصادق دبيرستان مدير منصوبي محمدرضا
آثار بهمن فرهنگسراي وجود:ميگويد دارد برعهده را ايندبيرستان
دربر اينمنطقه محدوده و تهران كشور ، تمام براي ارزشمنديرا و مطلوب
در حضورش اينكه بيان با نوبخت صادق شهيد دبيرستان مدير.است داشته
فعلي زمان وقتي:ميگويد است شيرين و تلخ خاطرههاي از سرشار دبيرستان
مقايسه كشتارگاه فعاليت روزهاي آن با را دانشآموزان روز وضعيت و
كه برخوردارند موهبتهايي از امروز دانشآموزان ميبينم ميكنم
جلو حتي بلكه بودند بيبهره آن كمترين از نهتنها روزها آن دانشآموزان
.ميديدند كينهتوزي و ونزاع دشنه و خون خود ديدگان
ميگذشت دبيرستان كنار از گلهايگوسفند روزها از يكي:ميگويد منصوبي
همراه دانشآموزان شد دانشآموزاندبيرستان جمع وارد ناگاه كهبه
اين در كردند ، هدايت دبيرستان از خارج به را گوسفند گله چوپاناين
از دريكي را گوسفند راس دو نيز دانشآموزان از تن چند ميان
دبيرستان خلوتشدن از پس كه بودند زندانيكرده دبيرستان دستشوييهاي
.سپرديم كشتارگاه به را گوسفندها و شديم قضيه اين متوجه
تهران قبل سال يا 40 مربوطبه 30 او خاطرات ميكند تاكيد مديردبيرستان
سال ده به مربوط خاطرات اين بلكه نيست ، تهران اطراف در يادهكدهاي و
- يعني تهران ورودي دروازههاي و شهر اصلي ميدانهاي از يكي و قبل
.است - كشتارگاه ميدان
چنين اين و ميگويد داخلدبيرستان به خورده زخم گاو فرار از منصوبي
گردن بر را سلاخ كارد كه زخمخوردهاي گاو روزها از يكي:ميدهد ادامه
دبيرستان محوطه به و شده رها سلاخ دست از يكباره به بود كرده حس خود
در همهمهاي كه ميكردند سپري را تفريح زنگ دانشآموزان.آورد پناه
كارد نيز آوردند ، سلاخان پناه مدرسه ساختمان به همه پيچيدو آنها ميان
شيوه رابا فراري گاو و شدند مدرسه وارد لباسهايخونين با و دست در
.انداختند دام به خود خاص
محيطي زيست مخرب پيامدهاي و آثار دبيرستان مدير نوبخت همچنين
كشتارگاه در يكبار هفتهاي:گفت و كرد توصيف فاجعهآميز كشتارگاهرا
موردنظر مصرف به تا ميسوزاندند را گوسفندها و گاو استخوانهاي تهران
و محدوده اين در ساكن مردم پياپي اعتراضهاي زمينه اين در برسانند
از شديم مجبور آخر دست كه طوري به نبخشيد نتيجهاي نيز مدرسه مديران
ما استخوان سوزاندن عمليات از قبل روز يك بخواهيم كشتارگاه در شاغلان
سوزاندن هنگام:افزود وي.كنيم تعطيل را مدرسه تا كنند مطلع را
فاصله 20 كه ميگرفت فرا را ما اطراف گردوغباري آنچنان استخوانها
!ميشد جاري دانشآموزان چشم از اشك و نميديديم را خود متري
اشاره سابق كشتارگاه منطقه نامناسببهداشت وضعيت به منصوبي محمدرضا
اين راهروهاي و ميدان اطراف كشتارگاه ، محوطه بر علاوه:گفت و كرد
مسير اين از كهوقتي طوري به بود گوسفند و گاو تجمع از پر محدوده
از انباشته ما كفشهاي تمام ميكرديم دبيرستاناستفاده به رفتن براي
.ميشد گوسفند و گاو پهن
دبيرستان دانشآموزان اكنون:نوبختميگويد صادق شهيد دبيرستان مدير
اين و ميديدند نزاع و خون و دشنه روزها آن در آنها همكلاسيهاي كه-
امروز - بود گذاشته جاي به آنها رفتار و ذهن بر تاثيرنامطلوبي صحنه
فرهنگي چهره هنرمندو و موسيقيدان و موسيقي و مو قلم و كاغذ و كتاب
فرهنگسرا كلاسهايآموزشي در شركت به را خود اوقاتفراغت اغلب و ميبينند
.ميكنند سپري تفريحي برنامههايمتنوع تماشاي و
طي جواديه سابق كشتارگاه جاي به تهران شهرداري توسط بهمن فرهنگسراي
شهروندان استفاده استمورد سالي چند و شده ساخته يكسال از كمتر مدت
.گرفتهاست قرار