ششم ، شماره 1467 سال ژانويه 1998 ، بهمن 1376 ، 25 يكشنبه 5
|
|
برگزاري ستاد اعضاي ديدار در جمهوري رئيس
و سليقهها از فراتر انقلاب :فجر دهه
است خاص بينشهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دهه برگزاري ستاد اعضاي ديدار در ديروز رئيسجمهوري:سياسي سرويس
اسلامي انقلاب:گفت و تاريخيخواند مهم حادثه يك را اسلامي انقلاب فجر ،
در ميتواند حتي و است جامعه اين تاريخزندگي در تازه مرحله يك آغاز
به تازه ديدي با.باشد بشريت براي جديدي مرحله يك آغاز امروز دنياي
انساناعتماد به و بودن قائل حرمت انسان براي و نگريستن وانسان دنيا
مايههاي از بهرسميتشناختن خويش سرنوشت در دخالت براي را او حق كردن ،
.باشد بايد و بوده انقلاب اصلي
دهه كه كنند احساس ما تامردم كنيم كاري بايد:افزود رئيسجمهوري
بدست آن از ميتوانند را چيزها خيلي كه است ممتازي يكموقعيت فجر
عرصههاي در سال طي در كه بفردي منحصر و تكرار غيرقابل حوادث و آورند
كه همانگونه.باشد فجر دهه در ظهورش و بروز بايد ميگيرد ، صورت مختلف
.است داده رخ واقعه اين فرهنگي عرصههاي در
كتاب مراسم و سينمايي و فرهنگي ، هنري مختلف جشنوارههاي برگزاري وي
و دانست اسلامي فجرانقلاب دهه جشنهاي جلوههاي از ديگر رايكي سال
مهمي حادثه كهيك ميكنند احساس ايام اين در ما كردمردم تاكيد
و پژوهشي و علمي و هنري - فرهنگي مختلف ارزيابيفعاليتهاي براي
.ميگيرد صورت ورزشي
- سياسي عرصههاي در اميدواريكرد اظهار ادامه در خاتمي آقاي
.گيرد انجام اينايام در مشابهي فعاليتهاي نيز واجتماعي اقتصادي
كنند احساس مردم اگر:داشت خاتمياظهار سيدمحمد والمسلمين حجتالاسلام
و ماندگار و مهم واقعه يك و فراموشنشدني حادثه يك سالروز فجر دهه كه
را ممتازي و فوقالعاده حالت يك اگر و است كشور سرنوشت عرصه در جاري
.ميشود بيشتر ايام اين به نسبت دلبستگيشان كنند احساس روزها اين در
مردم حضور انقلاب كلام ، اسلاميانقلاب انقلاب:گفت رئيسجمهوري
.نشد پيروز نظامي ونيروهاي سلاح با انقلاب اين.بود منطق وانقلاب
و كاغذ نوار ، واسلحه ، كوكتل و بمب جاي به.بود اماممردم مخاطب
ولي خالي دست با مردم و كشاند صحنه به را كهمردم بود اعلاميه
گوناگون ديدگاههاي و مختلف سليقههاي با مرد ، و زن استوار ، بااراده
براساس كشور اين ساختن و نجات.گرفتند قرار امام سر پشت و آمدند
و اعتقاد مورد اصول و ارزشها به گذاشتن احترام و مردم خود اراده
مردم گسترده حضور در را امر اين ظهور و بروز و بود مردم خود احترام
به فجر دهه مراسم نگذاريم و بگذاريم ارج بايد و ميبينم بهمن در 22
.آمد نخواهد در كه درآيد ، بخشنامهاي و كليشهاي امر يك
با فقط بودن مردمي:گفت فجر دهه مراسم بودن مردمي بر تاكيد ضمن وي
و سليقهها ما ، كشور در كه كنيم قبول يعني بودن مردمي نيست ، شعار
و نشدن مردمي عوامل از يكي.دارد وجود متفاوتي برداشتهاي و بينشها
را خاص بينش يك و خاص سليقه يك ما كه است اين بودن مردمي از جلوگيري
براي را زمينه و بدانيم رهبري از پيروي عين انقلاب ، عين اسلام ، عين
ما ، انقلاب.نيست انقلاب نفع به اين.بكنيم تنگ عرصه در ديگران حضور
اصول در كه است متفاوتي فكرهاي حتي و سليقهها و بينشها دربرگيرنده
پرتو در كنند احساس كه غيرمسلماناني براي حتي.هستند موافق باهم
احترام مورد بينش و گرايش هر با انسان كه اسلام از خاصي ديد و بينش
.است احترام و قبول مورد باشد ، داشته آبرومندي زندگي ميتواند و است
حضور و اسلامي انقلاب عظمت تاكيدبر ضمن خاتمي والمسلمين حجتالاسلام
انتظام و نظم محور عنوان به رهبري:گفت آن پيروزي در مختلف اقشار
يعني بودن مردمي.است خاص سليقههاي از فراتر امور ، ساير و جامعه
هم همديگر با كه شان خاص سليقههاي و بينشها با افراد بدهيم اجازه
و كنند بيان را دلبستگيهايشان نظام ، اصل و انقلاب اصل در دارد ، تفاوت
كه بكنيم را حساب اين نبايد.بدارند عرضه را خودشان خاص بينش حتي
كه است ممكن.است دولت موافق بالضروره ميكند شركت مراسم اين در هركس
اختلافنظر هم دولت با و باشد كشور اين عزت و اسلام و انقلاب طرفدار
و مرج و هرج متمدن ، و پيشرفته جامعه يك در البته.باشد داشته
دولتي هم مقتدر دولت و است منطقي نه و است تحمل قابل نه قانونشكني
بشود اجرا قانون چارچوب در و باشد قانوني چيز همه تا ميكوشد كه است
برتر را خودش سليقه كه دهد اجازه خود به نبايد دستهاي و گروه هيچ و
جامعه در را سليقه آن و بشود متمسك هرشيوهاي به و بداند قانون از
بايد ماست ، اسلامي نظام در هركس كه نيست معني بدان اين و بكند تحميل
سليقه و ازبرنامهها بخشهايي با ميتواند هركس.باشد دولت مويد
.موافقنباشد و كند انتقاد ميدهد تن قانون كهبه حال عين در دولت
يا دولت يا بنده با اينكه صرف كسيبه كه بكنيم كاري نبايد اما
دايره و كنيم جدا انقلاب رااز او دارد ، اختلافنظر دستگاه از بخشي
اينكه براي نخواسته خداي يا و كنيم محدود خاص بهديدگاهاي را انقلاب
برتر بسيار كه را اموري و مقدسات ببريم پيش را خودمان خواست و سليقه
پايين خودمان گروهي و فردي گرايشهاي و سليقهها حد در سليقههاست از
اسلام و انقلاب نگوييم.نيست انقلاب و اسلام رهبري ، به خدمت اين.بكشيم
فكر من ميل مطابق كه كس هر و ميخواهم من كه آنچه يعني رهبري و
كردن محدود يعني اين.است رهبري ضد و انقلاب ضد و اسلام ضد نميكند
خواهند وجود صورت هر در كه سليقههايي از خاص بخش يك از ملي اراده
اختلافات ، اين كه كرد سعي بايد برد بين از نميشود را نظر اختلاف.داشت
مردمي.باشد جامعه پيشرفت منشا و بشود جاري قانون و منطق چارچوب در
در مختلف بينشهاي مختلف ، سليقههاي با مردم بدهيم اجازه يعني بودن
اين تلقي نبايد.بكنند مشاركت و حضور احساس ملي ، و اجتماعي عرصههاي
دولت به مربوط آن ، بزرگداشت مراسم و آن به احترام و انقلاب كه بشود
.ندارند را كار اين حق دولتيها غير و هست
برگزاري در مردم قوي حضور به ضمناشاره خاتمي المسلمين و حجتالاسلام
كه شد يادآور نوروز و عاشورا و شعبان نيمه مثل ملي و ديني مراسم
خاطر و است بوده تاريخ طول در انقلابها مردميترين جمله از ما انقلاب
:كرد نشان
و تاييدكننده بايد هماهنگي شوراي بهعنوان شما و دولت عنوان به ما
عرصه در مردم حضور تسهيلكننده ما باشيم ، مردمي حركتهاي پشتيبان
ما است ، خاص بينشهاي و سليقهها از فراتر انقلاب ، اينكه بخصوص و هستيم
و انقلاب اصل به دلبسته كه آنهائي همه كه ميكنيم فراهم را زمينه اين
در كه است خوب بسيار.باشند داشته بروز و حضور هستند كشورمان سرنوشت
و دستهها و تشكلها و گروهها و باشد گفتگو و بحث و انتقاد جامعه
قانون چارچوب در كه كنيم سعي بايد ما.بكنند صحبت همديگر با احزاب
خودشرا حرف بدهد ، قانون به استتن حاضر كه كس هر كه اجازهبدهيم
مذهبي و بزرگملي روزهاي كه وقتي.جامعهميشود رشد سبب اين.بزند
دارند كه مشتركي بخاطراصول ما مردم ميشود ، بزرگداشتانقلاب ايام و
را بهمن راهپيمايي 22 شمادارند حضور صحنه در كنارهمديگر در
هم سليقه و نظر اختلاف هست هم معلوم كه مختلف طيفهاي همه كه ببينيد
عظمت و كشور سرنوشت و انقلاب اصول به وفاداري ابراز براي دارند ،
و بكنيم مطلق را خودمان نبايد.ميرسانند بهم حضور خودشان جامعه
بكنيم سعي بايد.بدانيم باطل و حق ملاك و معيار را خودمان سليقههاي
جامعه ، اينكه براي اما بپذيريم اختلافاتشان همه با را انسانها كه
ضابطهاي يك نشود ، منتهي مرج و هرج به و باشد داشته انتظامي و نظام
جز ضابطهاي هيچ كه بپذيريم بايدكنيم قبول اجتماعي نظم براي را
او ميكند حركت قانون چارچوب در كس هر.ندارد وجود ما جامعه در قانون
مختلف عرصههاي در را او حضور زمينه بايد داردو حضور او است حق صاحب
.بكنيم تحمل چارچوب آن در را يكديگر و بكنيم فراهم