ششم ، شماره 1468 سال ژانويه 1998 ، بهمن 1376 ، 26 دوشنبه 6
|
|
يخ و برف ادبيات
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ادبيات دنياي و هنرمندان همواره كه است موضوعاتي از سرما و يخ برف ،
از مكررا ادبي آثار دردادهاند قرار استفاده مورد را آن نحوي به
پرداختن امااست آمده ميان به صحبت آسماني نزولات و يخبندان و سرما
رمانها و داستانها در يخ و برف دادن قرار محور و موضوع اين به صرف
برف فيلمسازي يا نويسنده كه آمده پيش ندرتااست داشته سابقه كمتر
البته.باشد داده قرار كارش مضمون تنها را سرما گداز و سوز القاي و
زمين مشرق كهن قصههاي و عامه ادبيات در يخ و برف عنصر از استفاده
پديده اين امريكا مشخصا و غرب امروز هنر و ادب در امادارد سوابقي
گرفته قرار نويسندگان و هنرمندان از پارهاي توجه مورد خاص طور به
نام به يخي معروف شخصيت حضور توجه اين نمونههاي نخستين از.است
داشت يخي وجودي اصولا كه وي.بود رابين و بتمن كارتون در فريز آقاي
.ميپرداخت توطئهگري به صحنهها و افراد ساختن منجمد با
فقط نه استكه امري ادبي و هنري آثار در يخ و برف عناصر كارگيري به
فصل رسيدن فرا با مثلا كه است موسمي موضوعي نه و گرفته صورت غرب در
است مدتي حاضر حال در.گردد نظرهادور از آن از پس و گرفته رونق سرما
به كتابهايي و درآمده نمايش به مضمون بااين فيلمهايي امريكا در كه
.است رسيده چاپ
ساخته برف آرزوي و يااسميلا و آرنو ژاك ژان اثر تبت در سال هفت
پرده بر امريكا در اينك هم كه فيلمهاست اين جمله از آگوست بيل
كارگرداني به يخ نظيرتوفان خانوادگي و داستاني آثاريسينماهاست
است فيلمهايي ديگر از نيز فروندليخ بارت اثر بنان وافسانه لي آنگ
با طبيعت دست بنان درافسانه.است نمايش حال در زمينه اين در كه
جزاي به را فيلم شخصيتهاي يخي اقدامات جا همه و چيز همه ساختن منجمد
.ميرساند آن
راه هم كتابهايپرفروش فهرست به كه كراكائر جان رمان رقيق هواي در
.است آن اصلي دستمايه يخ و برف كه است ادبي آثار جديدترين از يافت
را اورست قله به صعود جريان در كوهنورد هشت انجماد و مرگ رمان ، اين
هشت واقعي مرگ از برداشتي تخيلي و واقعي اثر اين.ميكند روايت
.است پيش نيم و يكسال حدود در كوه اين در كوهنورد
برفمدتهاي.ندارد تازگي دلمشغوليها اين شد گفته كه همانگونه اما
.است امريكابوده فرهنگي حيات در ثابت استعارات از مديد
و بهسوابق امريكا در عنوانبرف با كتابي تحرير با مرگن برنارد
و اجتماعي ايضا اثري مرگن كتاب.است پرداخت پديده اين پيشينه بررسي
مردم فرهنگ در يخ و برف عنصر حضور كتاب اين خلال در وي.است فرهنگي
.ميكند بررسي را امريكا در حاضر قرن به تا استقلال جنگهاي دوره از
به امريكا سرتاسر در مردم استقلال جنگهاي زبان در نوشته بنابراين
است عنصري برف نيز ما روزگار در و داشتند خاص توجه هوا و آب وضعيت
شهري ، برنامهريزي از:دارد حضور امريكائيان زندگي دل در جا همه كه
مامن همواره كه طبيعت دامن تا گرفته فراغت اوقات و اقتصادي توسعه تا
دلپسند قلمي با كه كتاب اين در.بود خواهد و بوده برف ماواي و
مشاغل -برفي ورزشهاي -برفي لوازم چون مسائلي با خواننده شده نگاشته
و تحقيق مديون را اينهمه و.ميشود آشنا برف زبان و -برف علم -برفي
بديع موضوعي انتشار به اقدام خود كتاب در كه است مرگن پردامنه تفحص
.است كرده بكر و
و درهنر برف جايگاه و مفهوم و معنا به امريكا در دربرف مرگن
آثار و بهبرداشتها مسير اين در ويميپردازد نيز امريكا ادبيات
در و ميزند سري هم والاساستيون سروده برفي شعرآدم قبيل از ديگران
اين در وي.ميگردد بزرگ سفيد دنبالحجم به هنري و ادبي آفرينش هر
همه و چيز هر تا ميكوشد و ديده نمادين عنصري را برف كتابش از بخشها
.كند تفسير و تعبير نماد اين با را چيز
يكصد تاريخ كه است كتابي اسپوفورد فرانسيس نوشته روزگار از قصهاي
نقل واقعيت و خيال از آميزهاي با را يخ و برف در بشر سفرهاي سال
در قطب يخهاي در وي افراد و سكات مرگ با سرانجام داستان اين.ميكند
.مييابد پايان سال 1912 در شمال قطب به آنها سفر
مناظر تا ميجويد بهره ادبي فنون و عامه فرهنگ از كتابش در اسپوفورد
اثري مرگن كتاب با مقايسه مقام در وي كار.كند توصيف را قطبي منجمد
.دارد مشخصي هدف و كلام كه مينمايد ممتازتر
به هيمالياييرا ادبيات تيره سايههاي آمدن درفرود جوسيمپسون
چندي جوايز اخذ استكه نويسندگاني از وي.ميكند روايت وجه غريبترين
است كوهنورد خود كه سيمپسون.دارد كرده ثبت خود ادبي كارنامه در را
قلههاي از يكي به اورست در زدنكوهنوردان يخ با همزمان سال 1996 در
از دوستش همراه به وي.بود كرده صعود نامپوموري به اورست مجاور
اورست جانكاه سرماي و برف در كوهنوردان حركت پوموري خوددر پناهگا
در سيمپسون.ميانديشيد آنها و خود سرنوشت آينده به و بوده شاهد را
و كشيده بهفلك سر كوههاي در كوهنوردي مورد در ترديد و تامل به كتابش
كه ميكشد پيش را ارزشهاسوالي طرح با و پرداخته يخ و سرما دل در حركت
جان نيمه پيكرهاي يا و زده جنازههاييخ كنار از ميتواند چگونه آدمي
جز به نويسنده سوال اينبميرند بگذاردتا و بگذرد خود همقطاران
قابل هم امروز بشر زندگي گرم يا سرد ديگرنقاط همه در بلند كوههاي
كمتر خاك كره بر زندگي قرن هزاران طي در كه بشري.است بررسي و طرح
به و نداده قرار استفاده مورد نحوي به كه يافت رابتوان موضوعي
سوالاز اين نظير مسائل پارهاي در هنوز باشد نكرده آندستاندازي
.است نگرفته فاصلهاي گويي خود نخستين نياكان
بيرجندي فاضلي:ترجمه