ششم ، شماره 1468 سال ژانويه 1998 ، بهمن 1376 ، 26 دوشنبه 6
|
|
بينالملل نظام در امنيت و قدرت دغدغه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
جنوب و شمال روابط در متقابل وابستگي
وابستگي اين سرشت ولي يكديگرند موقعيت به وابسته دولتها چند هر
به نسبت دولتها حساسيت ضريب سويي از و تهاجمي تا است تدافعي بيشتر
خواهد افزايش زير موارد در و است متغير همكاري از حاصل سود نابرابري
سابقه با متحدي نه و پا دير رقيبي نظر مورد دولت شريك اگر:يافت
اگر.اقتصادي رفاه تا باشد امنيت به مربوط بيشتر موضوع اگر.باشد
سود اگر.فزوني نه و باشد داشته كاهش نظرروبه مورد دولت نسبي قدرت
در توانايي به دشواري نه و سهولت بتوانبا را خاص زمينه آن در حاصل
آن با كه را نفوذي و اينتوانايي اگر يا.كرد تبديل زمينه همان
.ساخت منتقل سايرزمينهها به بتوان دشواري نه و آساني به است همراه
آشفته احوال و اوضاع در دولتها كه ميرسيم نتيجه اين به بنابراين
و دارند گرايش رقابت و ستيز سمت به و هستند امنيت و قدرت دغدغه دچار
.ميمانند باز همكاري از مشترك منافع وجود با غالبا
طور بهاست گوناگون كشورها ميان اقتصادي متقابل وابستگي ميزان 4ـ
عدم باعث مسئله اين هستند ديگران از آسيبپذيرتر كشورها از بعضي كلي
را سود بيشترين كداميك:ميشود همكاري جريان به نسبت دولتها اطمينان
نسبي توانايي بر نامتوازن سود تحصيل آيا يا و آورد خواهند دست به
و همكاري به راجع كه صحبتهايي تمام بنابراين ميگذارد؟ اثر آنها
در كه طوري به ميرسد نظر به مشكوك مشترك طرحهاي نيز و ميشود مشاركت
خوك يك به را مشتركي طرح اجراي پيشنهاد مرغي كه است آمده لطيفهاي
مرغ كرد؟ خواهد توليد چيزي چه ما شركت كه ميپرسد او از خوك ميدهد ،
شركت اين در اما صحيح:ميگويد خوك تخممرغ و خوك گوشت:ميدهد پاسخ
وجود تمام از بايد من كه حالي در داشت خواهي سبكي روزانه سهم تو
امكان ما همكاري اساس اين بر ميدهد جواب مرغ.بگذارم مايه خودم
(10)ندارد
به معتقد متقابل وابستگي پيروان كه است اين اشكال پنجمين 5ـ
بازيمعماي از استمداد با را آنها ميتوان كه ويژههستند موقعيتهاي
همكاري عدم به را متقابل همكاري هردولت كه كرد تشريح زنداني
ديگر سوي از كه دارد وجود مسئله اين ولي CC>DDميدهد ترجيح متقابل
شكني پيمان و (DC>CC) متقابل همكاري از بيش را موفق نيرنگزني دولتها
در پسميپسندند (DD>CD) شدن ديگري خدعه قرباني از بيش را جانبه دو
اوضاع چنين در (DC>CC>DD>CD):ميآيد در زير صورت به قضيه امر ، نهايت
متوازن نيروي هرگونه يا مركزي مرجع يك فقدان شرايط در و احوالي و
از يك هر تعهداتشان ، ايفاي به دولتها ساختن ملزم براي ديگر كننده
پيمانشكني دهد انجام ديگر دولت دارد انتظار آنچه از نظر قطع دولتها
.ميكند
اختلاف يعني چهارم اشكال از ناشي متقابل وابستگي تئوري ديگر اشكال 6ـ
مطلب به توجه با كه است موضوع اين آن و ميباشد آسيبپذيري در كشورها
.هستند انتخاب داراي سياستها تبعيت در دولتها فوق
وابستگي توجيه در مباحث از بسياري كه است اين اشكال هفتمين 7ـ
ميزان افزايش استراتژي يك بر تاكيد.هستند تجويزي اقتصادي متقابل
فرضي طور به كه بحثي بدينترتيب.كشورهااست ملت ميان متقابل وابستگي
از چه و امنيتي لحاظ از چه اقتصادي متقابل وابستگي واقعيت توصيف بر
سياسي جريان يك از دفاع به را خود جاي است شده پيريزي اقتصادي لحاظ
نفع به كشورها موجود سيستم در مخاصمات بردن بين از با دارد خيال كه
.است داده كند ، ايجاد چرخش بشريت كل سعادت بر تمركز
است اين شده توجه آن به متقابل وابستگي تئوري در كه ديگري مسئله 8ـ
و است مانده باقي اول رتبه در بينالملل سياست در سياسي ملاحظات كه
نكرده نزديك آنقدر يكديگر به را ملتها هنوز بينالملل اقتصادي روابط
از.است سياست استخدام در اقتصاد بلكه بشود سياست جايگزين كه است
دارد بستگي رژيمها همگوني به كه است امري متقابل وابستگي ديگر سوي
متحده ايالات داشت وجود واقعي اقتصادي متقابل وابستگي اگر زيرا
هنگام نبايدبه يا.باشد سعودي پادشاهي خاندان انقراض نگران نبايستي
ناوگان فارس خليج از نفت صدور قطع و هرمز تنگه شدن بسته به تهديد
.كند منطقه اين وارد را خود جنگي
اساس بر كه است اين كرد بيان ميتوان كه اشكالي آخرين بالاخره و 9ـ
جهان متقابل وابستگي سيستم اصلي بهرهگيران متقابل تئوريوابستگي
بهره ثروت مجدد توزيع از جهاني تحول درنتيجه كه ميباشد سوم
وابستگي درباره غربي ايدههاي به سوميها جهان همين ولي.ميگيرد
.گمانند بد بسيار متقابل
فرودست موقعيت در بايد جنوب در آنها كه بدگماني و ترس اين اكنون
را خويش اقتصادي فرادستي بتوانيم شمال در ما تا شوند نگاهداشته
ريشه سوم جهان رهبران از بسياري ذهن در بهشدت داريم نگاه محفوظ
زياد جمعيت كه هستند و بوده انديشه بدين آنها بسيارياز است دوانيده
كه نكته اين به معمولا همه اين با...است توانايي و قدرت سرچشمه
توجهي چندان است سوم جهان در پريشاني و گرسنگي اصلي عامل رشدجمعيت
و شمال بودن صنعتي رادر علل اين كه ميدهند ترجيح مردم نميشود
و دورويي به غالبا غرب و شمال..كنند جستجو جنوب در استعمارگري
.ميشوند متهم رياكاري
رابطه در يافته توسعه كشورهاي طرف از كه پيشنهادهايي تمام بنابراين
توسعه حال در كشورهاي توسعه و اتمي نيروي انتشار خطر زيست ، محيط با
وسيلهاي مثابه به بلكه نميآيد خالصانه مزبور كشورهاي نظر به ميشود
دو هر در هنوز اين بنابر ميشود تعبير آنها داشتن نگاه عقب براي
ادامه ديرينه ترس اين به بيش و كم ملل اقتصادي و امنيتي زمينه
امنيت افزايش و دربردارد را آنها زيان ديگر دولتهاي سود كه ميدهند
محسوب آنها سود براي ثروت و امنيت فقدان مثابه به كشور يك ثروت يا
.ميشود
نتيجهگيري
متقابل ، وابستگي طرفداران نظر از كه گرفت نتيجه ميتوان گذشت آنچه از
بينالمللي اقتصادي روابط كنوني كيفيت به متقابل وابستگي مفهوم
اقتصادهاي ميان متقابل نفوذ توسعه كمك به كه روابطي ميكند ، استناد
.ميشود مشخص مختلف كشورهاي اقتصادي بازيگران ميان روابط تقويت و ملي
آن در كه شود توصيف حالتي ميتواند متقابل وابستگي گروه اين نظر از
و خارجي اقتصادهاي تغييرات به نسبت معني پر گونهاي به ملي اقتصادهاي
پيش بينالمللي اقتصاد محيط در كه دگرگونيهايي به نسبت كلي گونهاي به
به وجنوب شمال روابط در متقابل وابستگي.تاثيرپذيرند و حساس ميآيد
توسعه روند به وابسته ملي اقتصادهاي مجموعه ميان روابط تقويت معني
هر سرنوشت بر بينالمللي معاصر اقتصاد البته كه ملتهاست ميان مبادلات
به بينالمللي روابط در و گذاشته مهم پيش از بيش تاثيري دولتها از يك
حق آن در كه آورده بوجود رابطه از جديدي نوع جنوب و شمال بين ويژه
به شكل يك و هزار به مرزها و شده نسبي زيادي حدود تا كشورها حاكميت
چند شركتهاي افكار ، جريان ماهواره ، )اجتماعي و تكنولوژيك تحول دليل
.شدهاند نفوذپذير (...و مليتي
ميان نابرابري اكنون كه معتقدند متقابل وابستگي مخالفان ديگر سوي از
مفهومي متقابل وابستگي وضع اين با و شده آشكار گذشته از كشورهابيش
كه ميكند حكايت سرمايهداري توليد شيوه مرحله پيشرفتهترين كهاز است
طريق از بينالمللي درسطح را خود توليدي نيروهاي ملاحظهاي قابل نحو به
شكلهاي و بخشيده توسعه خود مبادلات و بازارها توليد ، كردن بينالملل
درجهاي معني به اكنون متقابل وابستگي.است آورده بوجود سازماني جديد
نظام پويايي دليل به بينالمللي روابطاقتصادي كه است همجوشي از
درباره كه تحليلهايي دسته نظراين از.است كرده كسب سرمايهداري
آمده عمل به بينالملليشده ، توليد جهش و سرمايه بينالمللي حركت
با بينالمللي اقتصادي جديد همجوشي اندازه چه تا ميدهد نشان
نظر ازميشود مشخص ديگر دسته به دستهاي وابستگي و نابرابري ، تسلط
غالب متقابل وابستگي صورت اين در كه ميشود روشن نيز نكته اين آنها
بيش فريبي نيز غربي مختلف كشورهاي ميان اقتصادي روابط در حتي اوقات
.نيست
و طرفدار گروه دو مطلقگرايانه ديدگاههاي عليرغم كه اين آخر سخن و
اقتصادها متقابل وابستگي تبديل گفت بايد جهاني متقابل وابستگي مخالف
اندازه همان به جنوب و شمال روابط در مطلق واقعيت يك عنوان به
معرفي بينالمللي اقدام واحد يگانه را قدرت و دولت كه است ناشايست
در متقابل ، وابستگي نظريه در مفروض وابستگي چه اگر حال هر به.كردن
و بينالمللي اقتصاد روندهاي ديگر سوي از اما نيست حكمفرما جهان
سيستم انكارناپذير واقعيات از مختلف كشورهاي اقتصادي همبستگيهاي
درك با و هوشياري با جنوب در ويژه به دولتها كه است موجود بينالمللي
نفع به حداكثربهرهبرداري زمينه آنها با خود تطابق درجه تنظيم و صحيح
.كنند فراهم روندها اين از را خود ملي توسعه
صباغيان علي
:پانوشتها
Charles p.Kindle Berger, Power and money: The Economics of
Politics and the politics of international -
Economics,(Newyork:Basic Book ENC).P.international
D.coplin, introduction to international politics,(chicago:
Markham publishing company,).PH- William
:تهران)همايونپور ، هرمز ترجمه گرسنه ، جهان مسلح جهان برانت ، ويلي 3ـ
.صفحه 80(اسلامي ، 1366 انقلاب آموزش و انتشارات سازمان
and Howard c. perkins , international Relations;The world
(Newyork: HoughtonMifflin company). P-Norman D.palmer
comunity intransction
ص 70 منبع همان ص 6265ـ گرسنه ، جهان مسلح جهان برانت ، ويلي 5ـ
نگاه انتشارات:بيجا) هانوريان ترجمه جنگ ، بدون جهان برنال ، جان 7ـ
.ص 54(1359
:تهران) فرهودي ، حسين ترجمه جهان ، سياست ارگانسكي ، ك ، اف.اي 8ـ
.ص 54 ، 55 ص.(كتاب ، 1344 نشر و ترجمه بنگاه
بررسي مستقل كميسيون گزارش بقاء براي برنامهاي:جنوب و شمال 9ـ
هرمز ترجمه برانت ، ويلي رياست به جهان وتوسعه رشد مسائل
ص 34 (آگاه 1364 انتشارات:تهران)همايونپور
ص 97 گرسنه ، جهان مسلح جهان ويليبرانت ، 10ـ
صص 106105 گرسنه ، جهان مسلح جهان ويليبرانت ، 11ـ