ششم ، شماره 14710 سال ژانويه 1998 ، بهمن 1376 ، 31 شنبه 11
|
|
فنآوري از فراتر مديريت ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بيستويكم قرن به ورود آستانه در مديريت سيماي به نگاهي
آگاهي ، و علم كه نوينيرسيده تجربههاي و تقسيمبندي به نوين مديريت
نشانههاي از استعدادها و نيروها ازتمامي بهرهمندي و جمعي مشاركت
.است آن روشن
ما زمانه مديران
سيماي معاصر ، اخيرانسان دهه سه شتابناك و شگفتانگيز دستاوردهاي
اين.است كرده دگرگون بسيار سدههايپيش با مقايسه در را جهان
غولآساي شبكههاي كاركرد تا كاري روابط رادرسادهترين ژرف تاثيرات
ميتوان ميآيند شمار به اطلاعات انفجار عصر حيرتانگيز نماد كه ارتباطي
گوشهاي در بيستم قرن پاياني سالهاي اين در جهان ديگرگون سيماي.ديد
و است پيشتر هزارههاي مبناي بر توليدي روابط و شباني عصر نمايانگر
شگفتانگيز و جادويي جلوههاي تمامي پيشرفته فنآوري ديگر گوشهاي در
هنوزمديريت ژرف تفاوت اين رغم به اما.است گذاشته نمايش به را خود
درك به قادر توانا مديران.دارد را اساسي نقش جوامع راهبري در
سوي به خود مديريت تحت مجموعه هدايت و مناسب سازماندهي روز ، نيازهاي
.توانمندياند و پيشرفت
اداره خانواده ، سرپرستي به كه آن خرد جايگاه از مديريت دانش امروز
كلان مديريت تا ميشود مربوط تجاري و كاري كوچك واحدهاي و درس كلاس يك
.است آنتصميمات دقيق و موقع به اجراي و درست تصميمگيريهاي نيازمند
ويژهاي جايگاه كليديآن و اصلي نقش سبب به كلان مديريت ميان اين در
اهميت ، با و ظريف فن يك عنوان مديريتبه دانش روي همين از و دارد
تكاپو و تلاش به جهان در را بسياري آموزشي ونهادهاي پژوهشگران
راه فرا روز هر كه است تازهاي دستاوردهاي تلاش ، اين حاصل و واداشته
.ميگيرد قرار مسئولان و مديران
و كندكاري كه ناموفقگذشته ، و تلخ تجربههاي از گذر در نوين مديريت
تجربههاي و بندي تقسيم به ميباشد آن بارز مشخصههاي از فردي تصميمات
ازتمامي بهرهمندي جمعي ، مشاركت وآگاهي ، علم كه رسيدهاست نويني
آن روشن نشانههاي متقابلاز اعتماد و احترام استعدادها ، و نيروها
.است
در مديريت كشور ، صنعتآب مديران از و پژوهشگر رحمانيان داود مهندس
مديريت امروز:ميگويد و ميبيند اهميت با بسيار را آن كلان و خرد شكل
البته كه دارد اصولي و چارچوبها قواعد ، علوم همه مانند و است علم يك
.شود داده تطبيق هرجامعهاي اجتماعي و فرهنگي ويژگيهاي با بايد
امور از بايد كشور هر نخبگان عنوان به كهمديران است باور براين او
آنهاشرايط درگزينش و باشند آگاه خود تخصصي و كاري حوزه به مربوط
آشنايي و روابط و گيرد قرار عمل ملاك اساسي اصل يك عنوان به احراز
انتخاب ملاك باشد ، روشن مدير تخصصي و فني صلاحيت كه مواردي در جز فردي
.نباشد
:ميگويد و اشارهميكند ساده ضربالمثل يك به نظر اين توجيه در وي
ضربالمثل در بگوييم ميتوانيم اينباره در ديگران يا من آنچه حاصل
بايد را ميگويدكار كه است نهفته ايراني مغز پر و گويا اما ساده
اينصورت غير در.سپرد كاردان به
نادان كند كند ، دانا آنچه
بسيار خرابي از بعد ليك
همخواني ضرورت
با كشور مديران از درصد مسئوليتهاي 72 رسمي نيمه آمار يك براساس
از بخشهايي در سويي از.ندارد همخوانيچنداني آنان وتخصصهاي تحصيلات
راكند كارها روند كه دارد جريان بيميلي و كاري كم دولتينوعي تشكيلات
نظام ساختار و بافت مشكلاتيدر اينكه از گذشته كارشناسان.ميسازد
آمدن وجود به در نيز را آنان عملكرد ونحوه مديران ميبينند ، اداري
.ميدانند مشكلاتسهيم اين
در مديريت ، معضلات از يكي تجاري واحد يك مدير منصوري كامبيز گفته به
با مستقيمي ارتباط آنها مالي منابع و بودجه كه است دولتي تشكيلات
خوبي به كاركنان تلاش نتيجه در و ندارند تشكيلات آن بهرهوري و كارآيي
كه گفت ميتواننميگردد منظور پاداشي آن براي و نميشود شناسايي
احساس عدم نتيجه در و است حاكم سازمانها اين در كندكاري فرهنگ
و شده نوعيعادت رجوع ، ارباب به بالا سر پاسخهاي و مسئوليت ، وقتگذراني
.ميكشاند كندي به را كار گردش
به معنوي و مادي نهادن ارج و تواناييها شناخت ارزشيابي ، نظام وي ،
و ميكند قلمداد مشكلات اين با مبارزه راههاي از يكي را پرتلاش كاركنان
رقابتدر كه را خصوصي بخش به كارها از بسياري واگذاري آن كنار در
دولتي تشكيلات درمشكلات گرهگشا عوامل از يكي است ، بهتر و بيشتر آنها
.ميداند
همه در نيز عبارتيهنرمديريت به يا مديران نقش ديگر سويي از
و انگيزهساز ميتواند كه است ازعواملي دولتي بخش بويژه و بخشها
و توانايي اصل بر زمينه اين در منصوريباشد وتحرك پويايي موجب
:ميگويد و ميورزد تاكيد مديريت هنر بودن دارا بويژه مديران نفوذ
نفوذ از منظورم باشد ، داشته معنوي نفوذ بايد خود عمل حيطه در مدير
اقتدار و قدرت از بهرهگيري بدون را خود كارمند بتواند كه است اين
و تجربه دانش ، داراي بايد مديري چنين كه است طبيعي و كند مجاب
دلايل مهمترين از يكي او باور به.باشد همكارانش از بيش مهارتهايي
و متقابل احترام رعايت عدم دست ، بالا مديران به كاركنان بيعلاقگي
كاركنان گرداني روي و تنفر به حتي گاه كه است معنوي نفوذ همين فقدان
.ميانجامد ارشد مديران از پايينتر سطوح
و دربارهمدير را خود ديدگاههاي كارشناسمديريت ، اسعديزاده كيارس
تجربهدريافته به جهان:ميكند بيان امروزيچنين جامعه در او نقش
.مربوطميشود آن مديران به هرجامعهاي نزول و صعود كه است
:چون عناصري و گيرد صورت بسيار دقتنظر بايد مدير انتخاب در بنابراين
و دقايق بسياري و سلامت و صداقت ايمان ، و عشق وجدانكاري ، توانايي ،
مدير يك تشخيص وجوه در كه ويژگيها اين.باشد توجه مورد ديگر ظرايف
مسئوليتها و اختيارات فراخور به نيز پايينتر سطوح در بايد است برتر
كارگشا و هماهنگ مجموعهاي با بتواند بالادست مدير تا شود گرفته درنظر
را كار چرخه كه مديريت مشكلات از يكي.يابد دست خود نهايي هدفهاي به
هستيم آن شاهد سوم جهان در متاسفانه و ميسازد خارج تعادل و توازن از
بيشتر كه مديران اين.كارهاست راس در صلاحيت فاقد مديران گماردن
ميشوند ، منصوب بالاتر مسئولان با خويشاوندي و نزديكي و روابط براساس
نوعي آنان با كه برميگزينند كساني ميان از را خود نياز مورد عناصر
و ارزش عنصر دو ميشود ، فراموش آنچه ميان اين در دارند ، پيوند
و ميگيرد را قواعد و ضوابط جاي روابط سادهتر سخن به.است توانايي
ميسر و ممكن تشكيلات آن بهبوددر و كارايي شرايطي چنين در كه پيداست
.نميشود
از را كار و بربادميدهد را ملي سرمايه آنكه جز گزينشهايي چنين عوارض
.باشد داشته نميتواند حاصلديگري ميسازد خارج منطقي و درست چرخه
جابجايي اصول
سطح در مديريت فنون مدرس دانشگاهو استاد نيكنام منوچهر دكتر
و مياني عالي ، سطح سه در مديران توجيهوظايف ضمن ارشد ، كارشناسي
در و است اساسي نيازهاي تشخيص بهدنبال مديرعالي:ميگويد پايين
عمومي سياستهاي مياني مدير.ميكند دنبال را استراتژيك هدفهاي حقيقت
عالي مديريت آرمانهاي تحقق براي راهحل ارائه پي در و ميكند طراحي را
برعهده را برنامهها و طرح اجراي ماموريت پايين سطوح مديران و است
.دارند
و مديرانمياني نبايد عالي ، تعويضمديران پي در كه است معتقد او
كرد ، جابهجا هستند ، چندان تجربه و كارايي كهصاحب را پايينتر سطوح
آسيب كارها روندپيشرفت و تشكيلات بدنه به اينجابهجاييها زيرا
مديران:ميگويد مهارتمديران توجيه در نيكنام دكترميرساند
سطوحديگر مديران براي اما داشتهباشند ، ادراكي مهارت عاليبايد
روي همين از و است اجتنابناپذير كاردانيضرورتي و فني مهارت
.دارد بهدنبال فراوان خسران آنان پيدرپي جابهجايي
مديريت و مردم
اصل سه بر نفت شركت اموربازرگاني كارمند جنتآبادي غلامرضا
و سيستمتشويق نبود مديران ، بدوندليل گاه و ناهنگام جابهجايي
آنكه بهمحض:ميگويد و ميفشرد پاي مديريت اخلاق و آنان براي تنبيه
شد ، آشنا امور زيروبم با و كرد پيدا شناخت خود كاري حوزه از مديري
از چنداني اطلاعات كه ميفرستند ديگري جايگاه به و ميكنند عوض را او
چرا دارد ، بسياري صدمات و جابهجاييهالطمهها اين.ندارد حوزه آن
به كه شرايطي در او و ميدهد رابرباد مدير شناخت و تجربه حاصل كه
موثرباشد ، و مفيد ميتواند و يافته خودتسلط مديريت تحت تشكيلات
است طبيعي.بازميماند خود سازنده وايدههاي هدفها كردن دنبال از
تازهوارد مدير كه ميشود وارد مجموعهاي به جابهجاييها اينگونه خسارات
.كند اداره و سرپرستي را ، آن ميخواهد آگاه نهچندان و
مديران.تنبيهاست و تشويق سيستم ودرست دقيق نبود دوم ، موضوع
و كرد معرفي مردم به نهاد ، ارج بايد را متعهد كاردانو و شايسته
بروز را خود استعدادهاي بتوانند تا بازگذاشت آنها براي را ميدان
.بخشند تداوم را مجموعه سازنده مثبت حركت و دهند
و زود ندارند ، بسيار لياقت و كهشايستگي را مديراني ديگر سوي از
ميآورند بهبار كه بيشتري خرابي و خسران از و كنارگذاشت بايد بهموقع
.كرد جلوگيري
اخلاقاسلامي به ميتواند ما جامعه در استكه مديريت اخلاق سوم ، مساله
اسلامي اخلاق و باكرامت را خود زيردست بايدمجموعه مدير شود ، تعبير
نگاه چشم يك به را همه تا ميسازد وادار را او ويژگي اين.بنگرد
مبدل محبت و عشق از كانوني به را كار محيط و ندارد روا تبعيض كند ،
مردم به خدمت و است بيشتر پويايي و حركت البته محيطي چنين در.سازد
.ميشود شكوفا و ميافتد جا است ، اسلامي مسلم اصل يك كه جامعه و
انتقاد مديران ارتقاء نحوه از كامپيوتر برنامهنويس سبزعلي شهرام
و ميروند اداريبالا پلكان از عمده بهطور ما مديران:ميگويد و ميكند
خود جاي و منسوخشده اكنون قديمي شيوه اين درحاليكه ميشوند مدير
بخش تشكيلاتي ساختار در همچنين او.است سپرده هوشمندي و دانايي به را
عامل دو را غيرفعال نيروي و كاغذبازي مساله خصوصي بخش گاه و دولتي
مديران از بسياري حتي عامل دو اين:ميگويد و ميكند معرفي كار كندي
درهمريختن اختيار مدير كه چرا.بازميدارد حركت از نيز را شايسته
همان با است مجبور درنتيجه و ندارد چندان را تشكيلات ساختار و بافت
.باشد دمساز نميآيند ، او كار به كهبسياريشان آدمها همان و ساختار
سبب به دولتي تشكيلات در كه است اينباور بر خانهدار نظافت ، مينا
.ميرود پيش كندي با كارها روند كاركنان ، براي انگيزه و رقابت نبود
است آن انجام عهدهدار دولتي بخش كه را امور از بسياري:ميگويد او
آنها در كه سپرد خصوصي بخش به پيشرفته و صنعتي كشورهاي مانند ميتوان
خود مفيد عمل و هوشمندي براساس كاركنان و است بيشتر ارزشيابي نظام
تهران دبيرستانهاي از يكي دبير حاتمي ، فرشته خانم.ميگيرند دستمزد
آنان از بيشتر و مديران كنوني زندگي دشوار شرايط در:ميگويد
خود مفيد عملكرد درقبال باشند ، داشته انگيزه شوقو بايد كارمندان
اين.باشند داشته امتيازاتي دارند ، كمتري كارايي كه كساني با درقياس
و شود ايجاد كافي انگيزه كاركنان در كه است دستيابي قابل زماني هدف
.آورند بهوجود كارمند در را وانگيزه شوق ترتيب اين به
بهحال:وميگويد ميآورد مثال بانكداري سيستم از او نمونه بهعنوان
يا باشد داشته خوب رفتار مشتري با كه فرقيميكند چه بانك كارمند
روي بر آن مثبت عملكرد و بانك مشتريهاي ميزان اگرناشايست رفتار
راضي را مشتري ناگزيرخواهدبود ، او باشد ، داشته تاثير كارمند درامد
هم بود ، خواهند مديرانموفق هم شرايطي ، چنين در.نگاهدارد
مشتري رضايت هم و بهخرجميدهند بيشتري تلاش و كارمندانكارايي
براساس را ساختارتشكيلات بايد او باور به.تحصيلخواهدشد
و ارزشها با متناسب بنياني و داد سازمان جامعه نيازمنديهاي
سربالا جوابهاي طبيعي بهطور ساختاري چنين در.نهاد بنا روز معيارهاي
.مييابد كاهش خود بهخودي نيز كاغذبازي و
معلم مينا:از گزارش