ششم ، شماره 1474 سال بهمن 1376 ، 3فوريه 1998 ، شنبه 14 سه
|
|
مدني جامعه تحقق موانع
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
چهپايهاي تا كه دارد اين به بستگي كشوري هر در مدني جامعه تحقق
مسالمتآميز روند يك در و باشند رفته پيش مدني جامعه مساعد نيروهاي
باشند شكسته درهم را گفتماني مقاومتهاي
:اشاره
توسط اسلاميكه انقلاب در مدني تحققجامعه سخنرانانهمايش از يكي
ارشاد و فرهنگ وزارت به وابسته اسلامي انقلاب فرهنگ مدارك سازمان
.بود بشيريه شددكترحسين برگزار اسلامي انقلاب فجر دهه آستانه در اسلامي
كه مدني جامعه تكوين مساعد زمينههاي و عوامل به خود سخنراني در وي
سخنان طي در و كرد اشاره شده ايجاد سطحبينالمللي و ايران در اخيرا
اشاره نيز مدني جامعه موانعتحقق ديگر عبارت به و بهعواملنامساعد خود
نمود سعي جهاني عرصه تجددخواهيدر موج سه ذكر با ويهمچنين.كرد
انقلاب و پهلوي دوره مشروطيت ، عصرقاجاريه ، در ايران اساسي چهارگفتمان
به الزاما سخنان اين درج كه است ذكر به لازم.دهد توضيح را اسلامي
.نيست روزنامه موضع انعكاس منزلهء
مقالات سرويس
:است شرح اين به اساسي ، قسمت سه از عبارتاست كه بنده مقاله چارچوب
ايران ، در جمله مختلفاز كشورهاي در مدني جامعه تحقق كلي طور به 1ـ
ميكند تسريع را مدني جامعه ظهور كه است مساعدي عوامل تحت طرف يك از
به مربوط عوامل است جمله اين از ;ميشود مدني جامعه ايجاد موجب و
روي بر ما چه هر كه تاريخ طي در اجتماعي و اقتصادي توسعه و نوسازي
زمينههاي واقع در ميرويم ، جلو بيشتر اجتماعي و اقتصادي توسعه خط اين
سوي از اما.ميشود پيدا مدني جامعه تشكلات و نهادها ظهور براي بيشتري
.ميآورند عمل به ممانعت مساعد نيروهاي عملكرد از نامساعد عوامل ديگر
تجربه همچنين و ايران تجربه با ارتباط در را نامساعد عوامل اين بنده
در كردهام1ـ جستجو كلي عامل دو در توسعه حال در كشورهاي از برخي
قدرت انباشت فرهنگي 2ـ و ايدئولوژيك مقاومت يا و گفتماني مقاومت
در كه مقاومتهايي عنوان به را مقوله دو اين كردهام سعي بنده.سياسي
بخش اين در لذاكنم باز ميشود پيدا مدني جامعه تحقق و ظهور برابر
كه دارد اين به بستگي كشوري هر در مدني جامعه تحقق كه بگويم ميخواهم
روند يك در و باشند رفته پيش مدني جامعه مساعد نيروهاي پايهاي چه تا
باشند شكسته هم در را قدرت و گفتماني و فرهنگي مقاومتهاي مسالمتآميز
فرهنگي و ايدئولوژيكي و گفتماني مقاومتهاي پايه چه تا ديگر طرف از و
دو اين ذيل در.ميكند پيشگيري مساعد زمينههاي عملكرد از قدرت و
از بسياري در كه است اين كرد خواهم بحث كه ديگري عناوين عنوان
يك اساس بر ايران ، جمله از توسعه حال در كشورهاي ويژه به كشورها
و اجبارآميز از اعم سياسي ، قدرت منابع تمركز تاريخي ، فرآيند
تاريخي نظر از سياسي رقابت و مشاركت زمينه پيدايش بر غيراجبارآميز
را كشورها اين سياسي توسعه مسير اولويت همين و كردهاند پيدا اولويت
دولت توصيف براي مطلقه دولت مفهوم از بنده خاص طور بهميكند تعيين
نخستين دولت اين چگونه كه معنا ، اين ميكنم ايراناستفاده در پهلوي
در و شد پيدا تاريخي ضرورتهاي و شرايط برخي تحت كه است مطلقهاي دولت
ولي كرد فراهم را سياسي توسعه براي مساعد زمينههاي برخي كه حال عين
و اصلي ممانعت حقيقت ، در قدرت وسايل و ابزارها تمركز و انباشت با
ايدئولوژي و گفتمان سطح در.كرد ايفا مدني جامعه تكوين در را اساسي
در كه را ايدئولوژي از انواعي داد خواهم توضيح بيشتر بعدا چنانچه
يكي باره اين دركردهام بررسي شده مدني جامعه تحقق مانع بيستم قرن
ايران سنتي سياسي فرهنگ همان يعني پاتريمونياليسم سنتي گفتمان تداوم
نهفتههستند ، آن دل در سايرگفتمانها كه سراسري گفتمان است ، همان
گفتمان دوماست ما كشور ديرپاي سنت تاريخو از برخاسته اين و
مدني جامعه مانعشكلگيري همچنين ايدئولوژي بهعنوان را مدرنيسم
بيستمرا قرن در مذهب و سنت ايدئولوژيكشدن همچنين و تلقيكردهام
موانع كهاز گفتماني صورتبندي ازجلوههاي ديگر يكي عنوان به باز
مربوط بحث قسمتديگر.دادهام قرار بررسي استمورد مدني جامعه تحقق
روي بينالمللي محيط جهانيو سرمايهداري و نظامبينالمللي تاثير به
از قسمت اين به معمولااست مدني جامعه عقبماندگي يا توسعه امكان
نظام از را خودمان منظور ما اگر كه حالي درميشود عنايت كمتر بحث
وقت آن بگيريم ، نظر در را آن بر مسلط گفتمانهاي و بينالمللي
همچنين و كشورها در مدني جامعه گسترش و تكوين امكان بين ميتوانيم
صورت به را بحث اين بنابر.بكنيم بررسي دارند عوامل آن كه تاثيراتي
و دوم جهاني جنگ از بعد كه ميكنم عرض خدمتتان گونه اين به فرمولوار
از برخي كه شد پيدا چيزي غرب ، در سرمايهداري دوم بحران از پس
اتاتيسم ، عصر اين و ميكنند ياد آن از تجدد دوم موج اسم به نويسندگان
عصر توتاليتاريسم ، ظهور عصر مسلط ، رفاهي دولتهاي پيدايش عصر
بزرگ مخاصمات عصر همچنين و اقتصاد ، در دولت گسترده دخالتهاي
موج اين من.ميكند پيدا تجلي نهايتا سرد جنگ در كه است بينالمللي
تجلي و تكوين مغاير گفتماني عنوان به بينالمللي سطح در را تجدد دوم
نظر در ايران مثل توسعهاي حال در كشورهاي سطح در مدني جامعه نهادهاي
شده پيدا مشخصي شرايط دهه 1970 اواسط از يعني اخيرا اما و.گرفتهام
ميكنند ياد آن از تجدد سوم موج ظهور عنوان به نويسندگان از برخي كه
دوم موج در كه ويژگيهايياست زوال واقع در سوم موج اين ويژگيهاي و
دولت بحران رفاهي ، بحران توتاليتاريسم مانند ، بحران تجدد
بنده.شد پيدا دست اين عواملياز و اقتصاد شدن ملي ، بينالمللي
در جامعهمدني پيشرفت و تحقق در بينالملليبايد عامل اين كه فكرميكنم
زمينه در رفته هم روي.بگيرد قرار موردتوجه ايران مثل جوامعي
نظر در بايد عواملي از يكي عنوان به سومتجدد ، موج بين بينالمللي
.است موثر ايران در فعلي مدني جامعه گفتمان ظهور در كه بشود گرفته
آزادي خصوصيسازي ، نئوليبراليسم ، جهت در تجدد سوم موج تاثير البته
ديگر دركشورهاي غيره ، و ملي دولت نهادهاي تضعيف خصوصي ، بخش سازي
فضاي ايجاد و خصوصيسازي و دمكراتيزاسيون جهت در تاثيراتي كمابيش
از برخي به ميتوانيم ما جمله آن از.گذاشته سياسي باز
مدني جامعه نهادهاي و سياسي احزاب شناسايي جهت در خاورميانه كشورهاي
با كشورهايمختلف در واقع در موج اين دلايلي به وليبكنيم اشاره
در مدني نهادهاي چهاندازه تا اينكه به بسته ازجمله متفاوتي حركتهاي
كشور آن در مسلط ايدئولوژي بهاينكه بسته يا بودند پيشرفته همانكشور
بود نوعي ازچه سياسي قدرت و ساختار بهاينكه بسته و بود نوعي چه از
موج گفتمان كه مشاهدهميكنيم ما عوامل اين نتيجه در است ، بوده همراه
زودتر يا ديرتر مدني جامعه گسترش و دمكراتيزاسيون جهت در تجدد سوم
ديررس تحول اين كه ميرسد نظر به ايران در و.رسيد كشورها از برخي به
نظر بهميگيرد جاي تحول آن در دارد نيز ايران حال هر به ولي بوده ،
اين پيدايش شاهد ما ايران معاصر تاريخ در هيچگاه كه ميرسد بنده
حكومتهاي از گذشته در.نبودهايم مدني جامعه مورد در تازه گفتمان
در بود ، حكومت روي بر تاكيد حال هر به ولي ميشد صحبت..و دموكراتيك
در گفتمان اين.است شده ايجاد گفتمانتازهاي حاضر حال در كه حالي
سنتگرايي گفتمان با تقابل در پهلوي ، دوران مدرنيسم گفتمان با تقابل
دوران پاتريمونياليسم گفتمان با تقابل در و اسلامي جمهوري دوران
گفتمان كه ميرسد بنده نظر به جهت اين از.دارد قرار گذشته و قاجار
.ميكند برطرف را قبلي گفتمانهاي نارساييهاي از بسياري كه است چهارمي
ايران در رفته هم كهروي ميرسد بنده نظر به جمعبنديمقدماتي در
گسترش به رو بيستم طيقرن در اقتصادي و اجتماعي زمينههايمساعد
بلكهبه شده ، پيدا مساعد شرايط كههمه بگويم نميخواهم البته.بودهاست
و نوسازياقتصادي حال در ما حال اين با رسيدهايم ، راه نيمههاي
در و قدرت درساختار موانعي ديگر سوي از كه درحالي هستيم ، اجتماعي
شده پيدا مدني جامعه تحقق براي ايدئولوژيك و ساختارگفتماني
اينمطالب رئوس ذكر به تنها من وقت ، كمبود به توجه با بنابراين.است
قدرت اولين كه عصرپهلوي در مدرن مطلقه دولت ساختقدرت ، .ميكنم اكتفا
و ايدئولوژيك صورتبنديهاي و تنوعات و است ، ايران در مطلقهمدرن
مدني جامعه تحقق از مانع چهارم ، گفتمان تا همگي كه گفتماني ،
بخواهيم اگر بنده نظر به.شدهاند مدني جامعه تضعيف موجب و بودهاند ،
ميتوانيم كنيم خلاصه كلام يك در را ايران معاصر سياسي تاريخ جوهر
مشروطه دولت با آن تئوريهاي و مطلقه دولت ميان اساسي نزاع كه بگوييم
اين اساس بر ميتوانيم ما را ايران معاصر تاريخ و.است آن تئوريهاي و
خواهيم كه دلايلي به مطلقه ، مويددولت عوامل طبعا.بكنيم تبيين تناوب
عوامل كه حالي در بوده ، بيشتر بسيار ايدئولوژي و قدرت ساختار در گفت
بسيار مشروطه دولت نظريه و مشروطه دولت برنده پيش و مقوم و مويد
.است بوده نحيفتر
قرن در ما كه است اين بيستم قرن در دولت از بنده تفسير بنابراين
دولت از منظورشدهايم مفهومتاريخياش به مطلقه دولت ظهور شاهد بيستم
نظر قدرت اعمال شيوه به استبداد مفهوم نيست ، استبدادي دولت مطلقه
.است اجتماعي و تاريخي ساختار يك مطلقه دولت كه حالي در ميكند ،
پيدا ظهور سرمايهداري و فئوداليته دوران بين غرب در مطلقه دولتهاي
صورت توليد ديگر وجه به توليد وجه يك از گذار كه دوراني در كردهاند ،
موثري نقش وجه اين به وجه آن از گذار و انتقال در دولت و ميگرفت
را قدرت منابع و متمركز را خودش قدرت ابزارهاي كه بود مجبور و داشت
اين براي را لازم سايرنهادهاي و ارتش بوروكراسي ، و بكند ، گردآوري
اجتماعياستقلال طبقات از مطلقه دولت بنابراينبگيرد كار به امر
ظهور با ايران.است طبقاتاجتماعي خودسازنده كه حالي در دارد
انقلاب.شد مرحلهاي چنين وارد تناقضآميزي بطور قرنبيستم در مشروطه
هدف اولين.بودند تناقض داراي كه بود اساسي هدف سه داراي مشروطه
تحت كه بود مشروطيت و آزادي قانون گسترش و مردم مشاركت تشويق قطعا
اجتماعي و اقتصادي توسعه دوم هدف.بود شده پيدا قبلي گفتمان تاثير
نظام ايجاد سوم هدف و است غربي كشورهاي پيشرفت سطح به نيل جهت در
اين.ميباشد قاجار گسيخته و فرسوده نظام جاي به مركزي مقتدر سياسي
داشته نيست لازم منطقي تناقض.كردند پيدا تاريخي تناقض خود با هدف سه
با دولت هم و جامعه هم ميآيد پيش كه شرايطي در است ممكن باشند
نشد حاصل لازم توازن كه بود اين تاريخي واقعيت ولي بروند ، پيش يكديگر
مشروطه انقلاب اهداف از برخي كارگزار عنوان به پهلوي دولت نتيجه در و
نبود ، اول ليبرالي هدف كارگزار طبعا شد ، ظاهر سوم و دوم اهداف يعني
منابع و ابزارها انباشت مطلقه ، دولت ايجاد پهلوي دولت جوهر واقع در
از هدف اين البته.بود مشروطه انقلاب هدف دو اين پيشبرد جهت در قدرت
اين قاجار دوران رفرميستهاي و سلاطين ميشد ، مطرح روشنفكران جانب
مردم عامه ذهنيت در كه بود چيزي بنابراين بودند كرده مطرح را موضوع
نتيجه در نبود ، ايران اساسي قانون به محصور آنها و.داشت وجود ايران
دولت نظام دقيقا كه شد پيدا ايران در پهلوي عصر در نظامي اينكه
نظر از قاجاريه نظام.قاجارقراردارد نظام تقابل در و است مطلقه
نظام سياسييك شناسي جامعه نظر از اما بود قدرتاستبدادي اعمال
قاجار قدرت تا ميشد باعث پراكندگيقوا.نبود قدرت تمركز بر مبتني
بقاي بودندبراي مجبور قاجارها و.نرود بيرون دروازههايتهران از
يكديگر جان به را..و قبايل روساي و خوانين محلي ، نيروهاي خويش
قاجار دولت بنابراين.شوند بهرهمند آنان حمايت از يا و بيندازند
.است ايران بر حاكم قديمي پاتريمونياليستي دولت و نيست مطلقه دولت
مقتضيات و شرايط تاثير تحت كه است مطلقهاي دولت پهلوي دولت ولي
هويت و وحدت ايجاد ضرورت ايران ، ماندگي عقب شرايط و اقتصادي توسعه
شاه رضا نيز امر اين براي.ميكند اقدام مطلقه دولت ايجاد به ملي
و مخالف و مغاير نيروهاي سركوب با را ايران مطلقه دولت ساخت اولين
دوران شاه ، رضا سقوط از بعد دوران كرد ، ايجاد عشاير سركوب همچنين
واقع در و نميپايد ديري كه است مشروطه دولت و مشروطه نظريه ظهور
قابل بيشتر ايران ساختاري شرايط تاثير تحت مطلقه دولت گفتيم چنانكه
و قدرت ابزارهاي مهمترين مورد در.است كلمه علمي معناي به توجيه
نفتي منابع ارتش ، حزبسازي نظير مولفههايي پهلوي دولت در قدرت تمركز
بعد يكي پهلوي دولت چگونه اينكه و قدرت ابزارهاي ساير و بوروكراسي ،
نخست مقام كابينه ، به پارلمان از را قدرت مهم نهادهاي ديگري از
كرد ، قبضه اقتصادي زندگي درباره تصميمگيري آن از بعد و وزيري ،
براي جايي هيچ واقع در كه است مطلقه دولتهاي ماهيت اين و ميباشد ،
در بنده كلي تبيين بنابراين.نميگذارد باقي اجتماعي نيروهاي استقلال
اجتماعي ، و اقتصادي ضرورتهاي كه است اين قدرت به مربوط قسمت مورد
زمينه مدرنيسم ، ايدئولوژي عنوان تحت ملي هويت و وحدت ايجاد ضرورت
.كرد فراهم ايران در را مطلقهاي دولت پيدايش
سه بيستم قرن در واقع در كه بگويم بايد گفتمان به مربوط بحث خصوص در
مسلط گفتمان يكي داريم ، تداخلدارند يكديگر با كه مسلط گفتمان نوع
اطاعت و آمريت جمله از مولفههايي داراي كه است قديم پاتريمونياليسم
حكام بين اعتماد فقدان ناپذيري ، رقابت و قدرت قداست و تابعيت و محض ،
اعتراض سياسي ، انفعال طلبي ، فرصت مثل رفتاري ويژگيهاي و مردم و
در.ميباشد...و سكوت غالب ، حاكم مقابل در تسليم ترس ، پنهان ،
كه وستفول زونيس ، گاستويل ، تحقيقات مانند نيز زيادي تحقيقات اينباره
از يكي تنها اين ولي كردهاند ، مطرح را ايران قديم گفتماني ويژگيهاي
حقيقت در و دارد وجود بيستم قرن در كه است ايدئولوژيكي صورتبنديهاي
ايدئولوژيك صورتبندي دومين.است ايدئولوژيك بنديهاي صورت ساير زمينه
عنوان به بايد را مدرنيسم بود ، ايدئولوژي عنوان به مدرنيسم ظهور
از و جامعه سازي بهنجار و يكدستسازي در را خود نقش كه ايدئولوژياي
دولت مدرنيسم.گرفت نظر در ميكند ، ايفاء اجتماعي تنوعات بردن بين
در و دوران اين در مدرنيسم كه معني اين به است ايدئولوژي پهلوي ،
اقتدارطلبانه و بهنجارسازي ايدئولوژيك گرايشهاي مشابه ، كشورهاي
بهپيدايش منجر و ميسازد بسته و محدود را اجتماعي فضاي دارد ، لذا
بنابراين ميكند ، جايتفرق به وحدت ايجاد و شده ، ناسيوناليسم و تمركز
شكسته هم در سنتيايران مدني جامعه كه موجبشده مدرنيسم مختلف وجوه
.شود
دارد ادامه