ششم ، شماره 1477 سال بهمن 1376 ، 7فوريه 1998 ، شنبه 18
|
|
شاعرانه سرايشهاي و قرآن
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(پاياني بخش) شعر و اسلام
كهحقيقت را آنچه شاعر كه است اشارهكرده امر اين به كريم قرآن
را مسلم حقايق نميتوان رو هيچ به و ميكند وتوصيف ميآفريند ندارد
پيامبران وظيفه صرفا را كار اين قرآن زيرا آورد ، زبان بر خوبي به
.است دانسته
را اينبرداشت كنيم ، دقت قرآن در وشعراء شاعر و شعر واژه به اگر
و است خيالي صور و آفرينشتصويرها شعرا ، كار كهميدان داشت خواهيم
معتقد آن به (ص)اكرم پيامبر معاصرين برخي كه است چيزي همان اين
.بودند
وماينبغي الشعر استماعلمناه بارآمده يك مجيد قرآن در شعر كلمه
شعر و شعرنياموختهايم او به-(13)مبين وقرآن ذكر الا هو ان له
.نيست روشنگر قرآني و اندرز جز آموختهايم او به آنچه نيست او درخور
شعر شعرو جز است چيزي ميدهد راتوضيح مطلق حقيقت كه مبين ، قرآن
اضغاث بلقالوا:ميفرمايد قرآن نيز و نبودهاست (ص)پيامبر كار
نه ، گفتند(14)الاولون ارسل كما بايه شاعرفلياتنا هو بل احلام
ما براي پس.شاعريست يا ميبندد كه است دروغي يا است ، پريشان خوابهاي
.بياورد معجزهاي بود شده داده پيشين پيامبران به كه گونه آن از
مانند است استوار حقيقت جز پايهاي بر(ص)محمد دشمنان نظر از قرآن
نياورده مادي دليلي آن براي (ص)پيامبر چون ميگويند شاعران كه سخناني
.است
قليلا بقولشاعر ماهو و كريم رسول انهلقول:ميفرمايد قرآن نيز و
،(15)ربالعالمين تنزيلمن تذكرون ما قليلا ولابقولكاهن تومنون ما
ايمان اندك چه.شاعري سخن نه است ، بزرگوار فرستادهاي سخن اين
.ميگيريد پند اندك چه نيست كاهني سخني نيز و ميآوريد
آمده بهميان شاعران محدوديت از نهسخني آيات اين از كدام هيچ در
به كه اخلاقي قاعدهاي از نه و فقهي ديدگاه گناهياز از نه و است
اكنون.شوند بازداشته كاري از يا بزنند سرودن به دست شاعران آن خاطر
سده از پس فقهي و ديني نظريه كه است مانده حساسي و مهم بسيار آيه
هنر براي محدوديتي آيه اين چند هر است ، استوار آن پايه بر سوم و دوم
.نيست قائل شعر
ازپي گمراهان و (16)..انهم المتر الغاوون ، يتبعهم والشعراء
و واديسرگشتهاند هر در شاعران نديدهايكه آيا ميروند شاعران
و آوردند ايمان آنانكه مگر نميكنند ، عمل خود ميگويندكه چيزهايي
واقع ستم مورد چون و كردند ياد فراوان را خدا و كردند شايسته كارهاي
.گرفتند انتقام شدند ،
هم كلمهاي يا تحريم كلمه و تحريمكند نميخواهد اينجا در قرآن
مطلقانيامده شعر هنر از هرزمينهاي درباره اينجا ، در آن معناي
از دفاع قرآن چگونه كه ميشويم زده شگفت اين از مابرعكس بلكه است ،
ستم آنكه از كهپس كساني بر را هجو و است داشته روا شعر با را خود
نميتوانند هم نظريه اين مدافعان است ، ديده روا.شدند پيروز ديدند
(17).كنند انكار را نكته اين
وفيلسوفان مفسرين ساخته تنها ايننظريه ميدهد نشان ما به بررسي
قرآن يا پيامبراسلام يا اسلام نظر مطلقابيانگر و است مسلمان
.نيست شعر فن درباره
في كتابدلائلالاعجاز در هجري قرنپنجم در نظريه اين ميرسد نظر به
به (هجري سال 471 به متوفي) جرجاني عبدالقادر امام از المعاني علم
تخصيص آن بررسي براي كامل فصل يك وي زيرا.است درآمده صورت كاملترين
در عنوانفصل تحت وياست كرده قلمداد مبتذل نظريهاي را آن و داده
و شعر علم به اشتغال و زد سرباز شعر حفظ و روايت از كه كسي از سخن
داشته را ديدگاه اين كه كسي:ميگويد.دانست مذموم را آن پيگيري
مخالفت آنكه:اول.است صادق او بر زير حالتهاي از يكي ناچار باشد ،
و دشنام و هجو و سبكسري طنز ، دليل به آن دانستن ناشايست و شعر با
.است يافته و كرده پيدا شعر در كه است نارواييهايي و دروغ
به را واين است مقفي و موزون كه مذمومبداند را آن رو آن از:دوم
روي شعر از كه است آن مستلزم اين و شعربداند عيب خود خودي
.برگرداند
-است نبوده موجه چندان معمولا كه -شعرا زندگي اوضاع از وي نظر:سوم
مذموم را كسي ديگر جاي هر و قرآن در ميگويد و.باشد گرفته مايه
دچار و خطاست بر آشكارا كسي چنين زيرا باشد او نظر اين كه دانستهاند
با و است نظر و قياس مستلزمات برخلاف نظر اين و است شده چشمگيري لغزش
(18).است ناسازگار درست آثار و اخبار
آن بلكهبازتاب ندارد رواج اسلام شرقيجهان بخش در تنها نظريه اين
مضاء ابن نوشتهالثائر النحاه علي كتابالرد در اندلس در
:ميگويد ابنمضاء.ميشود ديده نحوي القرطبي
و باريكنحوي نكتههاي و اشعار مانندلغتها ، معارفي به كه كسي اما
از نه و ميشوند بهشترهنمون به نه كه روايتهايسرگرمكننده و خبرها
بر را كوري و است كرده انتخاباشتباهي كند بسنده ميدارند دوزخباز
(19).است داده ترجيح بينايي
رابه آن نظريه اين طرفداران شعراءكه سوره از مباركه آيه اين
نازل محلي رويداد يك فرايند در حقيقت مينهند ، در پيش دليل عنوان
مدني است آيهاي اين.كرد هجو را ديگر مرد مردي بودكه هنگامي و شد
اين وضع رو ، اين از.است آمده مكي سوره يك در كه متاخر بسيار و
و.است افلاطوني ديدگاههاي و يوناني فلسفه تقويت منظور به تنها نظريه
هنگام اين از زودتر كند ذم را شعري آفرينش و شعرا ميخواست قرآن اگر
.ميكرد نازل آن از نهي در آيهاي
او دهد تعميم را آيه اين حكم كه است كرده سعي خود تفسير در طبري
:ميگويد
آيا محمد اي:ميفرمايد خداوند:يهميون وادن في ترانهم الم
كورهراهي هر در سرگردان مردم چون(شعرا يعني) آنها كه نميبيني
مثلي اين و رويگردانند راست راه و حق از و ميزنند پرسه هدفي هيچ بي
طور به آن در كه اموري در آنها شدن شيفته مورد در خداوند كه است
به و ميكنند مدح ناروا به آنها زيرا است زده شدهاند شيفته ناروا
در قرآن منظور ميگويد كه هست هم ديگري روايت ولي مينمايند ، هجو دروغ
مالايفعلون يقولون:ميفرمايد همين خاطر به و است مشرك شعراي آيه اين
.ميكند باطل را طبري تعميم روايت اين
عملوالصالحات ، تنها و آمنوا كهالاالذين تفسير اين بر ما رد و
آن استثناء ، زيرامينمايد تقويت ميكند ، مستثني را پيامبر شاعران
و هستند مومن اينشاعران كه است معني اين به ميرسد ما نظر به چنانكه
تهي هنري دروغهاي از آنها شعر كه نيست معني اين به و نيكوكارند
(20).است
مدح فن آيه اين در قرآن كه سازد متقاعد را ما كند سعي طبري اگر
كرده سعي معتزلي فيلسوف زمخشري مقابل در است كرده راذم هجو و ناروا
ادعاي و زنان به نسبت و حرام موارد در كهتغزل بيفزايد است
واقعا كه كنيم تعجب امر اين از ما كه ميشود باعث اين و ،(21)ناروا
وجود زمينه اين در زمخشري و افلاطون يعني فيلسوف دو ميان رابطهاي
به كه ميشود روشن ما براي صورتي در ابهام رابطه ، اين است؟ داشته
تفسير در رازي گفتههاي و درجمهوريت افلاطون نظريه ميان تشابه وجوه
رازي ببريم ، پي كثيرا الله ذكروا و الصالحات عملوا الذين الا
:ميگويد
را وقرآن ميكنند ياد را خدا بهفراواني كه را صالح مومن شعراي
تلاوت و خدا ذكر) اينامر زيرا است ، نموده مينمايند ، مستثني تلاوت
شعري آنها اگر و است داشته برتري امور ديگر بر آنها درشعر (قرآن
مدح و زهد و موعظه و حكمت و خدا از سپاس و توحيد در ;ميگفتهاند
و نميشدند آلوده گناه به آنها شعر آن در و است بوده (ص)رسولالله
كه نيست افلاطون گفته بازتاب اين آيا.نميگرديدند زشت كار دچار
:ميگويد
داده آناجازه به كه باشد داشته بايدوجود ادبي هنر يك ناگزير اگر
كه باشيم مطمئن بماند ، بايد (فاضله مدينه) اينجمهوري در تا شود
داشته وجود ما دولت در دادهميشود اجازه آن به كه هنرشعري تنها
(22).نيكوست مردان و خدايان مدح شعر باشد ،
نيستند وراستي حق پي در (ص)محمد برخلافحضرت شعرا:ميگويد رازي
دعوت آن و ماند راهاستوار يك بر انجام تا ازآغاز (ص)محمد زيرا
ولي (23).است بوده دنيا رويگردانياز و آخرت به تشويق خداو به
كار جز كاري شعراء كار زيرا نميكاهد ، شاعران ارزش از امر اين
پراكنده صورت به آيه چندين در را امر اين كريم ، قرآن و است (ص)محمد
منظور و نيست شاعر (ص)محمد و نيستند پيامبر شعرا.است داده نشان
توجه با امر اين بيگمان و بياموزند ادب را كسي كه نيست اين شاعران
.است بوده آشكار رازي براي غيره و ابونواس چون متعددي شعراي شعر به
سلوم داوود دكتر:نوشته
پروينگنابادي بهرام:ترجمه
:پينوشتها
كريم 3669 قرآن -13
كريم 215 قرآن -14
كريم 694042 قرآن -15
كريم 264222 قرآن -16
ص 77 ج 19 الطبري تفسير -17
ص 9 الاعجاز دلائل جرجاني عبدالقاهر -18
ص 8283 القاهره 1947 عليالنحاه رد كتاب:ابنمضاء -19
ص 77 ج 19 الطبري -20
ص 343 ج 3 الزمخشري تفسير -21
Plato: The Republic X,-22
ص 369 ج 6 رازي تفسير -23