ششم ، شماره 1478 سال بهمن 1376 ، 8فوريه 1998 ، يكشنبه 19
|
|
انقلاب دم سپيده در كتاب پرواز
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اسلامي انقلاب پيروزي آستانه در و ستمشاهي اختناق سال از 25 پس چگونه
گرفت كتابخوانيرونق و كتاب
و نسخهاي هزار يكصد (تيراژ) شمارگان در كتاب انواع سال 1357 در
اختناق و سانسور حكومت دهه چند تشنگي مردم و ميرفت فروش به بيشتر ،
.فرومينشاندند يافته نشر تازه كتابهاي انبوه خريد با را
داشته بسياري حكايتهاي ايران ، نشيب پرفرازو تاريخ از گذر در كتاب
و ديده قدر ديگر روزگاري و شده واقع غضب مورد كتاب روزگاري ، .است
روزگاري و نبود همگان دسترس در كتاب روزگاري.است نشسته برصدر
جان كتاب داشتن خاطر به تنها انسانهايي و بود جرم كتاب ديگرداشتن
...بود انقلاب از پيش روزهاي روزگار ، آن و دادهاند دست از را خود
سرزمينيناشناخته چون كتاب و شدهبودند كتابخوان همه روزها آن
چگونهانديشيدن كتاب ، .ميكشيد خود ژرفايدرون به را خواننده
را پاسخش هيچكس كه پرسشهايي بيشمار به پاسخيبود كتاب..بود
سي مرز كه نسلي خاطره و ياد در امروز كه است چيزي اين و...نميدانست
.است مانده گذاشتهاند سر پشت را سالگي وپنج
و دانشجويان ، جوانان ميان اين در ميخواندندو كتاب همه روزها آن
ميشد فروش و خريد كتابها اقسام و انواع.داشتند بيشتري سهم نوجوانان
.ميچرخيد دست به دست و
و خانهها دانشجويي ، مساجد ، خوابگاههاي اما ، ميان اين در
طور به كه بودند مكانهايي ازجمله...و زيرزميني چايخانههاي
و نوارها اعلاميهها ، كتابها ، انواع وتوزيع تهيه چاپ ، در شبانهروزي
.ميكردند فعاليت...و شبنامهها
.سنشانميخواندند از جلوتر كتابهاي دانشآموزانهم حتي روزها ، درآن
الفروش ممنوع كتابفروشان ، كتابهاي از بسياري بودكه روزها همان در
جريان.دادند قرار مردم دسترس در و ريختند بيرون ازانبارها را
كه گونهاي به داشت ادامه همچنان زيرزميني صورت به كتاب توزيع و تهيه
.ميشد محسوب جرم آن حمل يا كتاب داشتن
خيابانهاديده در كتاب جلد باچند هميشه جوان نسل روزها ، آن
.ميشدند
!بود جرم كتاب داشتن
كجا از وقتيميپرسيدم.ميكرد پنهان درزيركتش كتاب جلد چند هميشه
بويژهبازارچه جلويدانشگاه ، ...دانشگاه جلوي ميگفتاز ميآيي ،
گفته به حتي و بود اعلاميه و پخشكتاب اصلي مكانهاي از كتابيكي
كتاب بازارچه دارند ، ياد به را روزها آن خاطره كه كساني از بسياري
...شاه رژيم عليه موضعي تظاهرات از بسياري برپايي براي بود مكاني
بهمن در22 انقلاب پيروزي از پيش سهروز دو ميآيد يادم:خاطره يك
دريافت و كتاب خريد براي جوانان و دانشجويان از بسياري گروه.بود
به نظامي نيروهاي ناگهان.بود شده جمع كتاب بازارچه در اعلاميه
را مردم داشتند سعي اشكآور گاز پخش با و آوردند هجوم بازارچه
آن.ميگرفت انجام روزها همين در بگيرها بگير بيشتر.كنند پراكنده
يا كتاب كه آنهايي خصوص به.گرفتند را ازدانشجويان خيلي هم روز
.داشتند اعلاميه
سابق ، انتظار رژيم نمور و زندانهايتاريك و شكنجه دستگاههاي
جرم به كتاب دربازارچه روزها آن كه را انتظارجواناني...ميكشيد
از خبري كس هيچ ديگر شايد و بودند شده دستگير اعلاميه يا كتاب داشتن
.نمييافت آنها
:ميگويد روزها آن خاطرات درباره خيابانانقلاب كتابفروشيهاي از يكي
و ميايستادند كناري در شخصي لباس با امنيتي نيروهاي برخي روزها آن
و كرده دستگير را او سريعا ميرفت ، كتاب خريد براي كسي وقتي
.ميبردند
روزها آن ميگفتند ، آنطعمهگذاري به كه را كار اين:ميدهد ادامه او
.ميشد كتاب اهل جوانان از خيلي دستگيري موجب
جرم به هم كتابفروشان از بسياري روزگار آن در كه نماند ناگفته البته
.ميشدند زندان روانه و دستگير كتابها برخي داشتن
جلايخاصي و رونق از كتاب بازار بازهم ممنوعيتها اين تمام با اما
.بود برخوردار
ميشدند ، فروش و خريد سختي به.تكثيرميشدند و چاپ سختي به كتابها
سوزانده كتابها.ميچرخيدند دست به ودست ميشدند خوانده يواشكي
كتابهاي.ميشدند خوانده اينها همه با ميشدند مفقود يا معدوم ميشدند ،
.است مانده باقي روزها آن نسل از بسياري خاطر در هنوز سفيد جلد
سفيد جلد كتابهاي
دربازار زيادي رونق و شور آن بعداز روزهاي و انقلاب جريان در
.شد پيدا جلدسفيد كتابهاي روزهاپديده درآن.ميشد احساس كتاب
شده ممنوع پيش درسالهاي كه بودند كتابهايي جلدسفيد ، كتابهاي
.داشتند بسياري خريداران كلي طور وبه بودند
كهخريدار آنجايي از:ميگويد اينزمينه در قديمي ناشران از يكي
درست كتابها براياين جلدي كه نداشتند وناشرانفرصت بود بسيار
.ميآوردند بازار به ميكردندو مفتول سفيد شميز لاي آنهارا كنند ،
و محل حتي كه بودند واردي تازه آدمهاي هم كتابها اين ناشران از خيلي
هزاران اينها.ميگفتند سرپايي ناشران آنها به و نداشتند معيني نشان
ناشر و مترجم و نويسنده اطلاع يا اجازه بدون را كتابها اين از نسخه
.ميكردند عرضه بازار در و زدند چاپ قبلي
.راميخريدند كتابها اين و چمدانميرفتند و كيسه با هم مردم
درسال 57 كه است آزادي موهبتهاي از كتاب ، بازار در رونق اين بيشك
سانسور و اختناق در را خود اجتماعي تمامزندگي كه شد نسلي ارزاني
.بود گذرانده
كتابخواني دوران اوج
به و ديگريخورد تكان انقلاب 57 درجريان كتاب هزارتايي ده تيراژ
و شده ، ممنوعالچاپ سانسور كتابهاي ناگهان.رسيد تا هزار صد
.شد چاپ ممنوعالفروشتجديد
مردم:ميگويد روزها آن خاطرات از جلويدانشگاه كتابفروشان از يكي
رواج كتابخواني.ميآوردند هجوم كتاب خواندن و خريد براي تشنگان چون
.شدند درآمدي صاحب مترجمان و نويسندگان و مولفان.كرد پيدا
.درآمد گردش به كتاب نشر جريان در بزرگي سرمايههاي
كتابفروشيهاي چراغ هم نزديك و دور شهرهاي در بلكه تهران در تنها نه
حتي.ميرفتند شهرستانها به كتاب بار با كاميونها..شد روشن جديد
برايفروش مستقيم طور به را كاميونهاكتاب تهران دانشگاه روبهروي مدتي
.درستميشد آنها جلوي درازي وصفهاي ميكردند عرضه مردم به
در بودند ، دانشجو آنروزها كه كساني از بسياري گفته به
كتابها اقسام و انواع كه داشت قرار بزرگي ميزهاي تهران دانشگاه
.ميرسيد فروش به و داشته قرار آنها روي
بازار اصلا روزها آن در:ميگويد كتابهايكمياب فروشندگان از يكي
تاريخ كه كتابهايي اصلي نسخه نيز حاضر حال درنداشت وجود كتاب سياه
پرفروشترين و پرطرفدارترين از ميشود سالها آن به مربوط انتشارشان
.هستند كتابها
نشان ايران در كتاب فروش و سالهنشر يكصد تاريخ اينكه حقيقت
كتابخوان انقلاب زمان اندازه به دورهاي هيچ در ايران مردم ميدهدكه
معاصر تاريخ در بيگمان سالها اين در كتاب ارزش و اعتباربودند نشده
در را پرسش اين همواره و بود خواهد برخوردار ويژهاي جايگاه از ايران
بود؟ چه كتاب به مردم گرايش علل كه كرد خواهد تداعي ذهن
پرسشها به پاسخي كتاب
سه تا دو عرض در كتابها تايي هزار نسخههاي 5 كه ميشد موجب دلايلي چه
ميرفت؟ فروش به روز
در مهم بسيار عامل يك:ميگويد اينباره در فرهنگي مسائل كارشناس يك
دسترس از سالها كه آثاريبود خواندن براي مردم كنجكاوي زمينه ، اين
مسائل به را مردم انقلاب ، كه اينبود ديگر عامل و بود مانده آنهاخارج
با همهميخواستند بود ، كرده علاقهمند اجتماعي و سياسي مذهبي ، تاريخي ،
فهم قابل خودشان براي را جاري واقعيات كتابها اقسام و انواع خواندن
.كنند
به و بيگانهبود كتاب با كه بود روزها ، نسلي آن نسل اينكه حقيقت
به كتاب بود ، انقلابحاكم از پيش در كه وخفقاني ديكتاتوري دليل
مردم:ميگويد دانشگاه استاد يك.بود آمده در ناشناخته صورتپديدهاي
و بود شده پنهان آنها از چيزها خيلي كه ميكردند فكر جوانان بهويژه
كتابها در را حلها راه تمام ميكردند فكر كه داشتند خاصي كنجكاوي يك
سانسور تنها و نداشت نشر و چاپ كار در دخالتي سابق دولت.كنند پيدا
جوانان كشش عدم موجب امر همين و بود انداخته سايه كتاب بر ممنوعيت و
.بود شده كتاب به
بعدفرصت به سالهاي 57 در خواندنكتاب به تمايل و كشش اين
با جامعه ادبي و فرهنگي فعاليتهاي براياينكه بود گرانبهايي
.بخورد گره آن اجتماعي و عملي فعاليتهاي
وآثاري ادبيات لازم ، حد در ما آنروز جامعه آگاهان ، گفته به اما
بدهد ، را وسيعمردم تقاضاهاي جواب وهمهجانبه كامل بطور بتواند كه
رشد مانع بود كرده كهايجاد محدوديتهايي با گذشته رژيم بيشك.نداشت
.بود شده مردم اجتماعي و سياسي
اين از چيزي مدتي از پس مردم كهچرا است مطرح پرسشها اين حال
كشيدند؟ دست كتاب خريد از و نشد دستگيرشان كتابها
...شخصي كتابخانه فروش
قطع را كاغذ ارز دولت.شد وارد كاغذ كمبود ضربه تحميلي ، جنگ آغاز با
... و شد ناياب بازار در كاغذ و كرد
عقبنشينينويسندگان و نشر كار رونقافتادن از و كاغذ كمبود تراژدي
بسياري...و وناياب ياب كم كتابهاي سياه ايجادبازار و مترجمان و
اين پايان اما.است كرده غمگين را فرهنگي امور دستاندركاران از
خريد:ميشود نوشته كتابفروشيها ويترين پشت بر هم هنوز تراژدي
.خريداريم عادلانه قيمت به را شما شخصي كتابخانه...شخصي كتابخانه
عدم دليل به كه است كتابي اهل و فرهنگي جماعت وسوسهكننده جملات ، واين
چندان نه موهايي با كه نسلي همان !ميفروشند را كتابهايشان مالي توان
و فرهنگي مسائل كارشناسان حال اين در..گذرند در خيابانها در سپيد
در خرداد 1376 ، دوم حماسه از پس كه را گشايشي و زمينهها اجتماعي ،
روشني چشمانداز است ، آمده پديد كتاب نشر و چاپ ترجمه ، تاليف ، زمينه
كتابخواني و كتاب بازار در آن مثبت آثار مرور به كه ميكنند ارزيابي
.بازگرداند جامعه به را مطالعه رونق و شور تا ميرود و شده آشكار
مجرد هاله