ششم ، شماره 1478 سال بهمن 1376 ، 8فوريه 1998 ، يكشنبه 19
|
|
تودهوار جامعه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(چهارم بخش) انقلاب تئوري آسيبشناسانه نقد
پيش ملي و بومي راهي خميني ، امام معنوي و سازشناپذير و ديني رهبري
سلطنت عليه خود عمومي نارضايتي آن ، طريق از تا داد قرار پايآنها
.دارند ابراز ميشد ، بيگانگان به وابسته شدت به كه را
به اشاره عليرغم اسلامي ، انقلاب در مذهب ديدگاه ميرسد نظر به مجموع در
و عليت تبيين به قادر تنهايي به اسلامي انقلاب در بنيادي و مهم عامل
توضيح را مسائل از بسياري كه چرا نيست ، انقلاب علل ابعادو تماميت
با ايدئولوژي نظر از كه خرداد 42 نهضت 15 كهچرا اين جمله از نميدهد ،
اسلامي انقلاب اما نشد ، منجر پيروزي داشتبه تشابه سالهاي 5756 قيام
شكست به كشورها ديگر در اسلامي چراحركتهاي انجاميد؟ پيروزي به سال 57
كه اين و است آنها عاملي تك مذكورنگرش نظرات اساسي مشكل انجاميد؟
ايران جامعه اجتماعي تحولاتسياسي كلي سير از جدا در را مذهب عامل
.ميكند بررسي
كه معاصر مسلمانان احياي در سياست و مذهب كنفرانس در لوييس برنارد
اجتماعي اقتصادي تحولات شد برگزار بستون دانشگاه در سال1986 در
به اجتماعي زمينههاي عنوان به را (1350) و1970 (1340)دهههاي 1960
:مينويسد توضيح در و اسلاميميداند بديل درآمدن واقعيت
اين.شد شهرها به وسيع مهاجرت به منجر دوره اين در كشاورزي سياستهاي
متناسب مهاجر كارگران اشتغال با شهري جمعيت افزايش كه بود حالي در
رشد كه حالي در بود برخوردار زيادي رونق از ساختمانسازي.نبود
حاشيه در بيشمار حلبيآبادهاي ايجاد نتيجه بود ، ناچيز صنعتي كارگران
اجتماعي تشكل فاقد مهاجران بود ، فقيرشهري طبقه يك پيدايش و شهرها
كردند مطرح روحانيون شدندكه موضوعهايي جذب سهولت به منسجم ،
(43)...ثروت در وبرابري اجتماعي عدالت نظير
-يعني 1 ايراني جامعه ويژگي سه آمدن هم لوييسبه برنارد زعم به
و 3ـ جامعه از جدا و ثروتمند دولت سياسي ، 2ـ مستقل و مبارز روحانيون
روبهرشد ، درامدهاي اختلاف و اجتماعي و اقتصادي شرايط نامناسببودن
(44)شد انقلاب يك به حياتاسلامي تجديد تبديل باعث
رشد و تكوين علل اسلامي ، انقلاب بر مقدمهاي خود اثر در نيز كلام زيبا
.ميداند مرتبط عمده عامل سه به را ايران انقلاب در ديني تفكر احيا
ايران در روحانيت و تشيع موقعيت -1
در ماركسيستي و مليگرايي -اصلاحطلبي حركتهاي شكست) سياسي عوامل -2
(ايران جامعه سياسي اجتماعي ساختار اصلاح
(45)معاصر مذهبي تحولات -3
نه را مذهب هستند قائل انقلاب در آن نقش و مذهب به كه دوم گروه -22
يكي عنوان به را آن بلكه (انقلاب علت تنها)كافي و لازم شرط بهعنوان
هم و عوامل ميان در عامل مهمترين يا و ديگر عوامل كنار عواملدر از
عمدهترين ميدانند سهيم اسلامي انقلاب در پيروزي عوامل ديگر با پيوسته
:از عبارتند ديدگاه اين صاحبنظران
تدااسكاچپل -122
در رمان از ساختاري جبرگرايي و بودن ارادي غير مورد در اسكاچپل نظر
گرديده تعديل (46)اجتماعي انقلابهاي و دولتها نام به خود اثر انتشار
انقلاب در (بينالملل نظام و دولت) ساختاري عوامل نقش به كه وي.است
ميافتند ، اتفاق بلكه نميآيند بوجود انقلابها كه بود معتقد و پرداخته
و ايدئولوژي نقش به راجع را خود نظر اسكاچپل اسلامي ، انقلاب ظهور با
و تحصيلدار مقالهدولت در وي.كرد تعديل اجتماعي انقلابات در رهبري
:ايرانمينويسد انقلاب در شيعه اسلام
به دادن شكل در فرهنگي مفاهيم و عقيدتي نظامهاي نقش از وي درك
ايدئولوژي و رهبري نقش دليل به امر اين و يافته تعميق سياسي كنشهاي
انقلاب در كليدي منابع بسيج در علما نقش.است ايرانبوده انقلاب در
به متفاوت علايق با متفرق ، جماعت كننده ، نيرويمتحد عنوان به ايران
كوچك را آن يا زند سرباز آن از كسنميتواند هيچ كه است واضح قدري
...بشمارد
شدند متحد يكديگر با مختلف مذهبي اعتقادي درجات داشتن با ايرانيان
راهي خميني ، امام ومعنوي ناپذير سازش و ديني رهبري و زيراتشيع
عمومي نارضايتي آن ، طريق از تا قرارداد آنها پيشپاي ملي و بومي
ابراز ميشد ، بيگانگان به وابسته شدت به كه را سلطنت عليه خود
(47).دارند
تمام در احتمالا و ايران در اسكاچپل رغم به فوق عوامل عليرغم
و است جوامع شكل تغيير براي نهاد مهمترين دولت سوم ، جهان كشورهاي
انقلاب از بعد و قبل دولت نقش بر تاكيد بدون (سوم جهان)انقلابهاي درك
.نيست ميسر
كدي نيكي -222
-فكري ريشههاي ترسيم پي در ايران ، انقلاب درباره خود آثار در نيكيكدي
تفكر تحولات) مذهب تحولات بررسي در وي.است انقلاب اين (مذهبي)فرهنگي
انقلاب وقوع بر آن تاثيرات و اخير قرن دو طي (شيعي اسلام ونهادهاي
بويژه سنتي ، مدني جامعه فهم نقش بر حال همان در اما ميپردازد ، اسلامي
جديد مدني جامعه نهادهاي بازار ، مرجعيت ، نهاد علمايشيعه ، نقش بر
.ميكند تاكيد انقلاب شكلگيري در (وكارگري دانشجويي جنبشهاي)
نسبي آزادي و اقتصادي نسبي استقلال مذهبي ، علماي رسيدن قدرت به وي
-اجتماعي موقعيت در را قدرت اين ريشههاي و ميكند اشاره سياسيآنها
همتايان با مقايسه در شيعه مرجعيت نهاد استقلال و علمايشيعه سياسي
(48).ميداند خود سني
شيخالاسلامي عليرضا -322
زمينههاي سراغ به انقلاب ، وقوع علل بررسي در كدي مانند نيز ايشان
شيعه تفسيرمذهب باز نقش بر مورد اين در و ميرود آن فرهنگي ، مذهبي
تحولات به سپس وي ميورزد ، تاكيد آن شدن راديكال و شدن سياسي و
ميكندو اشاره پهلوي ، حكومت آخر پانزدهسال طي ويژه به اجتماعي
سياسي ساختار بين سياسي درتاريخ بار اولين براي دوره اين طي:ميگويد
بود ايلي و دهقاني كهقبلا جامعهاي شد ، پيدا تعارض اجتماعي ساختار و
عين در و منسجم يكجامعه به سرعت به بود شده تقسيم محلي واحدهاي به و
(49).درآمد طبقاتي حال
اثر در) توسعه روبه اجتماعي نظام و پدرشاهي بسته نظام بين تعارض
و ايدئولوژي محوري نقش جديد ، طبقات ظهور و (برنامههايمدرنيزاسيون
سبب را ايران انقلاب ظهور شيخالاسلامي زعم به شيعه ، سياسي مذهب انديشه
جامعهشناسي نظري درچارچوب اسلامي ، انقلاب به علمي رويكردهاي شد202
.ميگنجند زير نظري چوب چهار در 3 رويكردها اين انقلاب
سياسي جامعهشناسي نظريههاي -1
سياسي نظريههاي -2
(وابسته توسعه)سوم جهان اجتماعي انقلابات نظريههاي -3
سياسي جامعهشناسي نظريههاي -122
عوامل و شرايط ديگر از انقلاب وقوع اجتماعي شرايط تفكيك ضرورت
.ميگيرد سرچشمه فرض پيش چند از آن وقوع (..و مذهبي-اقتصادي)
علل و شرايط از مجموعهاي و است علتي چند پديده يك انقلاب ، پديده -1
.ميشوند باعث را انقلاب يك وقوع و ميگذارند اثر هم روي بر
كه علتي هر از صرفنظر جمعي عمل هر و است جمعي عمل يك انقلاب -2
و تشكلها همبستگيها ، از قالبي در باشد آن زمينهسازوقوع
جمعي عمل الگوهاي و ارتباطي شبكههاي توسط به اجتماعي جناحبنديهاي
و آرمانخواهانه جمعي عمل يك عنوان به انقلابميشود امكانپذير
با ديگر جمعي عمل هر از بيش طولاني نسبتا و وسيع مبارزهجويانه
.دارد بستگي اجتماعي ساختار به مربوط مقولههاي
از برخي كه است جايي تا انقلاب وقوع در اجتماعي ساختار تاثير
ويژگيهاي به را جامعه يك در انقلاب وقوع عدم يا وقوع نظريهپردازان
اجتماعي ساختار از خاصي نوع و ميدهند نسبت جامعه آن اجتماعي ساختار
وجود ديدگاه سه مورد اين در (50).ميدانند انقلاب وقوع مستعد را
.دارد
تودهوار جامعه ديدگاه -1
مدني جامعه ديدگاه -2
(گسسته مدني جامعه) بينابيني ديدگاه -3
تودهوار جامعه نظريه
جامعه شدن تودهوار محصول را انقلاب وقوع نظريهپردازان از برخي
رهبران ظهور و انقلابي ايدئولوژي پيدايش انقلابي ، بسيج آنها ميدانند
.باشد شده تودهاي كه ميدانند امكانپذير درجامعهاي تنها را انقلابي
حساب به پردازان نظريه اين معروفترين از ويليامكورنهاوزر و هاناآرنت
.ميآيند
:از عبارتند جامعهتودهوار اصلي ويژگيهاي
محلي ، ملي ، قومي ، همبستگي از اجتماعي همبستگيهاي فقدان يا تضعيف -
طبقاتي
قشربندي و طبقاتي تمايزات و اجتماعي ساختار فقدان يا تضعيف -
اجتماعي
افراد كه..و سياسي صنفي ، مستقل و متنوع تشكلهاي فقدان يا تضعيف -
دهد پيوند يكديگر به را راي هم و سود هم
افكار ، حيث از حال عين در كه مجزا و منفرد افرادي به جامعه تجزيه -
هستند يكدست و شكل هم انتظارات و احساسات ارزشها ، آرزوها ،
جامعه افراد ميان در انزوا و سرگشتگي بيجايگاهي ، احساس -
رفتارهاي حيطه بر احساسات غلبه و افكار و عقايد بيثباتي و تزلزل -
افراد سياسي و اجتماعي
مردم تودههاي به سياسي رهبران و نخبگان بيواسطه و مستقيم دسترسي -
زمينه فوق ، ويژگيهاي با تودهاي جامعه ديدگاه ، اين طرفداران زعم به
امكان و تودهاي و انقلابي رهبران و (ايدئولوژيها)افكار وپذيرش ظهور
(51).دارد را جنبش اهداف پيشبرد براي تودهها بسيج
مدني جامعه ديدگاه
و مدني جامعه درون در كه ميداند منازعاتي محصول را انقلاب ديدگاه اين
گروهبنديها ، وجود بنابراين و است جريان در دولت با مدني بينجامعه
گروههاو اين برخورداري و اجتماعي ائتلافهاي و همبستگيها تشكلها ،
بسيج ضروري شرط را جمعي عمل الگوي و اجتماعي ارتباط شبكه از تشكلها
.ميداند انقلابي
است شده گرفته كار به وي پيروان و ماركس سوي از بيشتر كه ديدگاه اين
قطببندي ، مستلزم را آن وقوع و طبقاتي منازعه از شكلي انقلابرا
اجتماعي انقلابات.ميداند متخاصم طبقات تشكلآگاهانه و صفآرايي
به (مدني جامه از بخشي)سلطه زير كهطبقات آن مگر درنميگيرند ،
يك از.كنند مستحكم را خود همبستگيهايطبقاتي برسندو طبقاتي خودآگاهي
طبقهاي به ندارد ، اجتماعيخودآگاهي شرايط به كه طبقهاي خود در طبقه
تبديل خود (For _ self )براي طبقهاي است ، رسيده خودآگاهي اين به كه
از ديگر بخشي)سلطهگر طبقات عليه را يافته سازمان مبارزه يك و شود
(52).بپردازد(مدني جامعه
(مدني جامعه -تودهوار جامعه) بينابيني ديدگاه
مشخصههاي با را انقلاب وقوع شرايط كه دارد ، وجود نيز سومي ديدگاه
ديدگاه اينميدهد توضيح (مدني جامعه و تودهوار جامعه بين)بينابيني
مدني جامعه نوع گاسفيلددواست شده ارايه گاسفيلد مباحث در بينابيني
.ميكند يكديگرتفكيك از را
پيوسته و كثرتگرا جامعه -1
گسسته جامعه -2
به تعلق دليل به فرد پيوسته ، مدني جامعه در كه است معتقد گاسفيلد
چندگانه وفاداريهاي و دارد عضويت متعددي گروههاي در منافعمختلف
شدت از اجتماعي گروهبنديهاي بين چندجانبه وهمبستگي ارتباط و افراد
جنبشهاي وقوع امكان جوامعي چنين در اجتماعيميكاهد ، منازعات و شكاف
افراد وفاداري تمامي طالب جنبشها اينگونه زيرا.مييابد كاهش انقلابي
وفاداري كل واگذاري مانع اجتماعيكثرتگرا ، ساختار كه حالي در هستند
گرچه گسسته ، مدني درجامعه اماميشود تودهاي جنبشهاي به فرد يك
اين اما دارند وجود(..و طبقاتي صنفي ، )اجتماعي گروهبنديهاي و نهادها
نهادها ، هستند ، (گروهي بين)افقي پيوندهاي فاقد گروهبنديها و نهادها
.دارند خاصيتعلق طبقه يا قشر به كدام هر موجود ، تشكيلات و گروهبنديها
ميشوند ، منطبق يكديگر بر اجتماعي شكافهاي جامعهاي چنين در
يكديگر با متعددي زمينههاي در همزمان اجتماعي ، يعنيگروهبنديهاي
همزمان طور به گروه دو بين است ممكن دارند ، مثلا سازگاري
نظر بهشوند جمع يكديگر با..نژاديو مذهبي ، طبقاتي ، ناسازگاريهاي
منازعات تشديد براي را اجتماعي ، زمينهمساعدي ساختارهاي چنين گاسفيلد ،
(53).ميكند تودهايفراهم و انقلابي جنبشهاي پيدايش و اجتماعي
دارد ادامه