ششم ، شماره 1479 سال بهمن 1376 ، 9فوريه 1998 ، دوشنبه 20
|
|
تودهوار جامعه و مدني جامعه اسلامي انقلاب
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(پنجم بخش) انقلاب تئوري آسيبشناسي نقد
مطرح ديدگاههاي با كامل طور به اسلامي انقلاب به مربوط مطالعات
نيست منطبق (گسسته مدني جامعه - مدني جامعه - جامعهتودهوار)
تودهوار جامعه و اسلامي انقلاب -1
جامعه) مطرح ديدگاههاي با كامل طور به اسلامي انقلاب به مربوط مطالعات
اين از يك هيچ.نيست منطبق (گسسته مدني جامعه -مدني جامعه -تودهوار
ندانستهاند تودهوار ، جامعه با منطبق كاملا را ايران انقلاب مطالعات ،
يا انقلاب بسيج خصوصيات مورد در ويژه به آثار ، از برخي بين در اما
ضمن كرد ، مشاهده را ديدگاه اين از رگههايي ميتوان انقلابي ، ايدئولوژي
افسانه گرين ، جرولد آثار در بيشتر ازمطالعات دسته اين كه اين
به ذيل در.دارد وجود عنايت حميد و لوبك وپل برك ادموند نجمآبادي ،
.ميشود اشاره ديدگاهها اين از برخي
گرين جرولد -11
طبق.است كرده بررسي بسيج ضد مفهوم اساس بر را ايران انقلاب وي ،
از حاكم ، سياسي نظم عليه عمومي بسيج از عبارتاست بسيج ضد گرين تعريف
.كردهاند صفآرايي حاكم برگزيدگان مقابل كهدر گروهي سوي
:برميشمرد زير شرح به را بسيج ضد شرايط او
دولت توانايي و اراده تضعيف -1
سياست سادهسازي -2
تودهها قطببندي -3
سنتي غيرسياسي بخشهاي شدن سياسي -4
بحرانزا رويدادهاي -5
رژيم سوي از خشونتآميز واكنش -6
نشان ايران انقلاب در را مزبور شرايط از يك هر ميكند سعي گرينسپس
در شاه رژيم ناتواني و مشاركت بحران به دولت تضعيف مورد در او.دهد
مخالف نيروهاي سركوب در رژيم ناتواني همچنين و بحران بهاين پاسخ
اين به را سياست سادهسازي.ميكند اشاره خود عمر آخر ماههاي از
ارايه سياسي حقانيت از سادهاي تصوير مخالفان هم و رژيم هم كه ميداند
حزب به پيوستن ويژه به و خود سياستهاي از حمايت (شاه) رژيم ميدادند ،
مخالفين و ميكرد حساب جامعه آحاد سياسي موضع درستي معيار را رستاخيز
درستي معيار تنها را حاكم دولت و شاه با مبارزه و خصومت نيز شاه
خود نوبه به سياست سادهسازي گرين زعم به ميكردند ، قلمداد سياسي موضع
از قبل ماه چند است ، معتقد گرينشد منجر جامعه سياسي قطببندي به
تا متوسط طبقه فقط و شهرنشين اقشار و طبقات ميان از شاه ، رژيم سقوط
جماعات كه حالي در بود برخوردار بسيج شرايط از و بود سياسي حدودي
سياسي و بودند غيرسياسي اصولا روستايي ، مهاجرين ويژه به شهري پايين
را آن و ميافتاد اتفاق (شاه) رژيم عمر آخر ماههاي در طبقات اين شدن
را طبقه اين شدن سياسي علل گرين.كرد تبديل انقلاب پياده سربازان به
متقاعد نقش همه ، از مهمتر و جامعه شدن قطبي دو سياست ، سادهسازي
و طبقات انقلاب ائتلاف اصلي علت او.ميداند روحانيون و مذهب كننده
(54).ميداند آنها مشترك تنفر را اجتماعي مختلف گروههاي
عنايت حميد 21
جدايي و بيهنجاري وضعيت بهپيدايش ايران در كتابانقلاب در عنايت
وفاداريهاي و همبستگيها تضعيف در اخلاقي فرهنگي ، ازريشههاي مردم
.ميكند اشاره جمعي
سريع تحولات اثر در كه) واخلاقي فرهنگي ريشههاي از مردم شدن جدا وي
توفيق و تسريع مهم عوامل از يكي را (افتادهبود اتفاق اجتماعي
.اسلاميميداند انقلاب
انقلاب وقوع] مادي غير پيچيده علل ميتوان كه شناسانهاي جامعه مفهوم
انحطاط بدنبال انقلاباست بيهنجاري مفهوم...دهد توضيح را [ ايران
اجتماعي جايگاه ارزيابي معيارهاي ريختگي هم به و سنتي شيوههاي در
بنابراين و نبود نوسازيشاه نتيجه تماما وضعيتي چنين افتاد ، اتفاق
روستايي گروههاي مهاجرت گسترده ، خانواده تضعيف.نبود ناپذير اجتناب
و بودهاند شدن صنعتي لاينفك جزء كه خلقياتي و عادات پيدايش شهرها ، به
همگي سنتي ، نگرشهاي و ارزشها و سطحي يا ناقص نوگرايي بين تعادل عدم
و فرهنگي ريشههاي از مردم داشتند شاه رژيم سقوط در ملاحظهاي قابل نقش
وفاداري و گروهي همبستگي جمعي ، هويت معناي.بودند شده دور اخلاقي
(55).بودند گرفته قرار سختي فشارهاي همكاريتحت بر مبتني
مدني جامعه و اسلامي انقلاب 2ـ
نقش به مستقيم غير بيشتر و مستقيم بطور كه صاحبنظراني عمدهترين
ميثاق از عبارتند پرداختهاند اسلامي انقلاب ظهور و بروز در مدني جامعه
اشاره مهمترينآنها به ذيل در شيخالاسلامي ، عليرضا كدي ، تيكي پارسا ،
.ميشود
پارسا ميثاق 1ـ2
است ، پرداخته اسلامي انقلاب به مدني جامعه منظر از كه ديدگاهي مهمترين
ملي سطح دو در را منازعه وي.است پارسا ميثاق بسيج و منازعه ديدگاه
و منازعه بينالمللي سطح در اوميدهد قرار توجه مورد بينالمللي و
مباحث) وابستگي نظريههاي برخي از استفاده با انقلاب بر آن تاثير
در سوم جهان پيراموني كشورهاي كه ميرسد نتيجه اين به (پيرامون مركز ،
دستخوش مركز به وابستگي از ناشي كششهاي و تعارضات بدليل بيستم ، قرن
(56).شدهاند تبديل متعددي انقلابات
گامسون ، نظريات از استفاده با را انقلاب وقوع اجتماعي شرايط پارسا ،
جمعي عمل انگيزههاي آنچه:ميكند بيان شرح اين به (tili) تيلي و زالد
و طبقات.است بيعدالتي و نهادي همگرايي توامان وجود ميكند فراهم را
رهايي منظور به (گرفتهاند قرار بيعدالتي مورد كه) فشار تحت گروههاي
را خود منابع بتوانند تا ميدهند افزايش را خود همبستگي فشار ، از
عمل براي بنابراين.شوند اميدوار خود اوضاع تغيير به و كنند بسيج
:است لازم شرط چند انقلابي و مخالفتآميز جمعي
همبستگي قدرتمند ساختارهاي 1ـ
منابع بسيج و ارتباطات براي موثر و فعال شبكههاي 2ـ
منظور به (سياسي) فعال گروههاي ديگر با ائتلاف اشكال از برخي 3ـ
.حاكم نيروهاي مقابل در مخالف نيروهاي تقويت
اوتحولات.ميگيرد كار به ايران انقلاب مورد در را ديدگاه اين پارسا
بررسي مورد بعد به (1342) سالهاي 1960 از را ايران اجتماعي اقتصادي
بر آن به مربوط بحرانهاي و نفت تاثير به اشاره ضمن و ميدهد قرار
در سياست و اقتصاد رابطه به اشاره با نيز و ايران سياست و اقتصاد
منازعه اجتماعي ريشههاي سالها ، اين طي در جهاني نظام با ايران
ايجاد باعث مزبور تحولات كه است معتقد او.ميكند تحليل را انقلابي
اين.گرديد اجتماعي قشرهاي و طبقات موقعيت در عميقي دگرگونيهاي
بود اجتماعي طبقات قدرت و ثروت توزيع در شديد تعادل عدم با دگرگوني
متوسط جديد ، متوسط) طبقات بين در خصوصا شديدي نارضايتيهاي باعث و
به و شد ايجاد قومي اقليتهاي و گرديد (كارگران و روشنفكران سنتي ،
.شد فراهم (بيعدالتي) يعني انقلاب وقوع اصلي شرط دو از يكي ترتيب اين
برنقش (نهادي همگرايي) انقلاب وقوع دوم شرط شدن فراهم مورد در پارسا
طي كه ، اين با:ميگويد و ميكند تاكيد (بازاريان) سنتي متوسط طبقه
و بزرگ طبقهاي هنوز بود ، شديدي فشارهاي تحت سنتي متوسط طبقه سالها
به ميداد ، تشكيل را كار نيروي تقريبا 4/1 و ميشد محسوب قدرتمند
بسيج امكانات و منابع از ديگر ، طبقات از بيشتر طبقه ، اين علاوه
اين بود ، برخوردار (ائتلاف شكلهاي ارتباطي ، شبكه همبستگي ، ) انقلابي
و روحانيون] دو اين و داشت مذهبي دستگاه و مسجد با محكمي پيوند طبقه
از هم كه صنعتي كارگر طبقه و.ميكردند حمايت را يكديگر [ بازاريان
و پيوسته جنبش به بود فشار تحت سياسي لحاظ از هم و اقتصادي لحاظ
و اتحاديهها تشكيل يا اقتصادي شرايط بهبود آنها اوليه تقاضاهاي گرچه
خواستههاي بحران تعميق موازات به اما بود ، كارگري مستقل سازمانهاي
(57).كردند ايفا مهمي نقش انقلاب در و شد انقلابيتر و سياسيتر آنها
كدي تيكي 2ـ2
انقلاب در رهبري و (شيعه) مذهبي و ايدئولوژي نقش بررسي ضمن كدي
برنقش اسلامي انقلاب اجتماعي زمينههاي از خود تحليل محور ايران ،
و (كارگري اتحاديههاي و دانشجويي تشكلهاي) جديد مدني جامعه مهم
.ميپردازد (بازار مرجعيت ، نهاد شيعه ، علماي) سنتي مدني جامعه خصوصا
درتاريخ مرجعيت نهاد و شيعه علماي نقش و قدرت تاريخي بررسي با وي
در شيعه علماي قدرت و استقلال كه است معتقد ايران ، سياسي اجتماعي
.گذاشت فزوني به رو ايران در صفويه از پس سني همتايان با مقايسه
در نوزدهم ، و هيجدهم قرون طي ايران در قدرت تمركز كدي ، نظر از
حيطه از (مراجع) بزرگ علماي بودن خارج مصر ، و عثماني با مقايسه
آنها ، اقتصادي استقلال و بيستم و نوزدهم قرن طي ايران دولتهاي قدرت
تعدد اسلامي ، مالياتهاي و موقوفات چون منابعي از استفاده بدليل
عوامل از (دنيوي زمامداري نفي) شيعه سياسي داعيه بالاخره و مرجعيت
.است بوده قدرت اين اصلي
و ميپردازد اخير قرن دو طي تجار و بازار نقش و موقعيت به سپس كدي
با را پيوند اين نقش علماء ، با بازار ديرين پيوندهاي به اشاره ضمن
است ، معتقد وي.ميدهد قرار تاكيد مورد قرن دو اين سياسي درخششهاي
بازار بيستم ، قرن ايران در اجتماعي و اقتصادي نوسازيهاي عليرغم
عنوان به و كرده حفظ موارد از بسياري در را خود سنتي خصوصيات ايران
.ماند باقي رژيم ضد حركتهاي اصلي كانون
گسسته مدني جامعه و اسلامي انقلاب 3ـ
فوق دسته دو هر نظريات از بسياري كه گفت ميتوان خصوص اين در
هيچ مشخص ، بطور اما است مشهود انقلاب در گاسفيلد نظريه از رگههايي
اين با است نپرداخته اسلامي انقلاب بررسي به منظر اين از انديشمندي ،
سياسي ، شناسي جامعه ديدگاه از اسلامي انقلاب تحليل عمده مشكل وجود
:از عبارتند
مطرح اصلي نظريههاي با اسلامي انقلاب تحليلهاي كامل ، انطباق عدم 1ـ
.شده
انقلاب عوامل بين علي روابط در ابهام 2ـ
انقلاب فرعي و اصلي عوامل بين تميز عدم 3ـ
سياسي نظريههاي 2ـ
رويكرد دو در ريشه انقلاب ، شناسي جامعه نظريههاي كه همانگونه
را انقلاب كه انقلابنيز نظريههاي دارند سياسي تعارض و كارگردگرا
دارند ، از توجه جامعه اصلي سياسي فرايندهاي به ميدانند پديدهايسياسي
به منوط جامعه ثبات سياسي ، كاركردگرائي در متاثرند رويكرد دو همين
در.است سياسي نظام بودن مفيد و ارزشها مورد در آن توافقاعضاي
ميان رقابت و مبارزه براي عرصهاي عنوان به جامعه تعارضسياسي رويكرد
رقابت اين نتيجه هستند ، قدرت به نيل خواهان كه ميشود تلقي گروههايي
ميكند ، تعيين دارند ، دسترس در گروه هر كه منابعي موازنه را
در و هانتينگتون آنساموئل از نخست بعد در انقلاب نظريه معروفترين
.است تيلي آنچارلز از دوم بعد
ناموزون توسعه نظريه:الف
يعني سياسي اجتماع يك وجود نتيجه را سياسي ثبات هانتينگتون ، ساموئل
دچار كه اجتماعي نظام حفظ براي جامعه مشتركاعضاي مادي و اخلاقي اجماع
پيچيدهتر ، جوامع در.ميداند هست ، اجتماعي گروههاي ميان كشاكش دستخوش
حفظ را سياسي اجتماع اين (سنتي هنجارهاي نه) سياسي كاركردنهادهاي
نيز و نهادها از حمايت ميزان و جمعيت بر نهادها مشمول چه هر.ميكند
نهادهاي توان باشد ، بيشتر زمان طول در ثبات درجه نهادينگي ميزان
.ميشود بيشتر سياسي اجتماع حفظ و ايجاد براي سياسي
دارد ادامه