ششم ، شماره 1480 سال بهمن 1376 ، 10فوريه 1998 ، شنبه 21 سه
|
|
انتظارات انفجار و انقلاب
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اجتماعي تحولات و انقلاب روانشناسي بر مقدمهاي
ايجادپرخاشگري براي محركي عنوان به ميتوانند جسماني دردهاي اينكه
درد و آيافشار اما.است بديهي و روشن نكتهاي شوند ، گرفته بكار
كه رواني دردهاي انواع از يكي ميشود؟ پرخاشگري ايجاد باعث نيز رواني
است ، گرفته قرار مطالعه مورد پرخاشگري احتمالي علت عنوان به سالهاست
ارتباطي ولي ميدهد فرو را شما سكه عمومي تلفن وقتي.ميباشد ناكامي
.كرد خواهيد تلفن نثار مشت چندين زياد احتمال به نميشود ، برقرار
ميكنيد حريف دروازه روانه را توپي زياد بازحمت فوتبال مسابقه يك در
عصبانيت با دارد احتمال ميگذرد ، دروازه كنار از جزئي تفاوتي با ولي
خشم سر از فريادي كرده گره را خود مشت يا بزنيد لگدي دروازه تير به
.سردهيد
ايجادپرخاشگري در عمدهاي سهم ناكامي كه دارند عقيده شناسان روان
ايجاد يا ازدخالت عبارت ناكامي دانشمندان اين تعريف طبق.دارد
ساعت يك از بعد شما اگرهدف بنابراين.ميباشد هدف به رسيدن در مانع
آب به رسيدن در كه چيزي هر باشد آب ليوان يك نوشيدن سنگين ورزش
.كنندهاست ناكام كند ، ايجاد مانعي
شدنشان انجام شناسان روان از تن چند توسط سال 1940 در كه مطالعاتي
نشان آنها.دارد ارتباط خشونت و تبعيض فرآيند با ناكامي كه داد
سالهاي پنبهدر قيمت و امريكا جنوب در سياهان عام قتل بين كه دادند
شرايط از ناكاميناشي شايد.دارد وجود معنيداري همبستگي تا 1930 1881
نقش كه عليهسياهان بيشتر خشونت به را سفيدپوستان اقتصادي ، بد
.است كرده تحريك -ميكردند بازي را بلاگردان
حركتهاياعتراضآميز تبيين به قادر پرخاشگري -ناكامي فرضيه آيا اما
امريكا نژادي وشورشهاي فرانسه انقلاب 1789 همچون اجتماعي شورشهاي و
يا اقتصادي بد شرايط استكه واضح البته ميباشد؟ سالهاي 1960 ، در
برانگيزاننده ميتواند كه ميشود بهناكامي منجر حاكمان جور و ظلم
كه ميدهند شرح چنين مورخين برخي اما.باشد خشونت نوعي و اعتراض
اعتراض و شورش به منجر مطرود ، بدبيني از بيشتر شده ناكام خوشبين
الكسيس فرانسوي ، مشهور سياستمدار و نويسنده مثال عنوان به.ميشود
:مينويسد چنين فرانسه انقلاب از خود تحليل براساس (1856) دوتوكويل
آمدهغير بدست پيشرفتهاي به نسبت را خودشان شرايط فرانسويها ، ...
به ازبد تدريجي زوال يك توسط هميشه انقلابها.مييافتند متحملتر
.نميآيد بوجود بدتر
بهشورش توسل با اغلب كردهاند تحمل را جانبه همه ظلم صبورانه كه مللي
.ميرسند انفجار به ظلم برابر در طغيان و
اجتنابناپذير نظر به هرگاه شدهاند متحمل صبورانه كه شرارتهايي
و تحملميشوند غيرقابل -شرشان از شدن راحت پيشنهاد محض به برسند ،
در ديويس جيمز سياسي ، علوم دانشمندبود نخواهد شورش جز چيزي نتيجه
كبير انقلاب ازجمله ميدهد ، قرار مدنظر را تاريخي مثال چندين 1972
.ميدهد پيشنهاد J منحني نام به را اجتماعي انقلابات تئوري و فرانسه ،
و كوتاه دوره كه است هنگامي انقلاب يك وقوع براي احتمال بيشترين
اقتصادي از طولاني دوره يك درپي اقتصادي افت و عقبماندگي از سريعي
زماني خصوصا اجتماعي ناكامي آن در كه.باشد داده رخ متحول و هدفمند
هستند اوضاع بهبودي و بهتر شرايط انتظار در مردم كه ميافتد اتفاق
.ميكنند تجربه را بدتري شرايط عملا ولي
يك ميكند؟در تاييد را ديويس فرضيه بعدي مطالعات و مشاهدات آيا اما
در 1972 همكارانش و فايربند گرفت ، صورت ملت برروي 84 كه تحقيق
مثلشورشها ، ) سياسي بيثباتيهاي و ناآراميها بين روشن رابطهاي
بد آنهاشرايط.كردند كشف اقتصادي ناكاميهاي و (غيره و اعتصابها
توليد) GNP و تلفن كم تعداد يا غذايي مواد ناكافي عرضه مثل اقتصادي
كه كردند كشورهايناكاممعرفي شرايط جزو را پايين (ملي ناخالص
.بودهاند صنعتي و زندگيشهري استانداردهاي از بالاتري سطح در سابقا
يا ستمگر بسيار ملتهاييباحكومتهاي كه يافتند چنين محققان اين بعدها
حكومتهاي كه كشورهايي تا برخوردارهستند بيشتري ثبات از عادل بسيار
.تسلطدارند برآنها متوسط ستمگري با
از ناشي بيشتر انقلابات كه گفت ميتوان توكويل مشاهدات به بنا پس
.مطلق درماندگي و بيچارگي تا هستند اميد درخشش
ميگويندكه ديويس شكل Jمنحني تئوري هم و فايربند تحقيقات هم
و بينانتظارات شكافي -باشد نسبي محروميت از ناشي است ممكن ناكامي
قرار جديد زندگي استانداردهاي برابر در كه فقير كشورهاي.واقعيت
مزه جديد ، دنياي از جدامانده و منزوي فقير كشورهاي از بيشتر دارند
تجربه را اخير پيشرفتهاي برخي كه محرومي مردم و.ميچشند را ناكامي
كردهاند تجربه را تنگدستي و ستمگري تنها كه مردمي به نسبت كردهاند
تحقيقات در اولينبار نسبي عبارتمحروميت ميكنند ناكامي احساس بيشتر
استفاده مورد دوم جهاني جنگ دوران در امريكا نظاميان شغلي رضايت
وقتي ميگرفتند ترفيع معمول حد از سريعتر كه نظامياني.گرفت قرار
آنها از سريعتر بازهم همكارانشان از ديگر عدهاي ميكردند مشاهده
حتي كه نظامياني تا بودند ناراضي شغلشان از بيشتر ميگيرند ترفيع
كه ميكردند مشاهده ولي ميگرفتند ترفيع معمول حد ديرتراز
بنابراين.نميكنند پيدا دست مقام به آنها از سريعتر همكارانشانچيزي
.مطلق نه هستند ، نسبي ناخشنودي ناكاميو
نژاديامريكا شورشهاي تبيين و توجيه منظور به بارها نسبي محروميت
كه افتاد اتفاق زماني شورشها اين.گرفته قرار استفاده مورد در 1960
افزايش به انتظاراترو هم و ميخورد چشم به عمومي پيشرفت شرايط هم
و ميشد نصيبسفيدپوستان بيشتر موجود پيشرفتهاي حال اين با.سياهان
درجه بنابراين.گروهيميديدند رسانههاي در را مسائل اين سياهان
بستگي همچنين و داشت آنها رفتنانتظارات بالا به بستگي سياهان محروميت
خشونت انفجار براي نياز مورد ازعناصر يكي كه داشت جامعهاي به
.ميساخت گستردهمهيا شكلي به را اجتماعي
Social Psychology
() ابراهيمي بهمن:برگردان