ششم ، شماره 1482 سال بهمن 1376 ، 14فوريه 1998 ، شنبه 25
|
|
سوگوارند كودكان وقتي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
احساس متوجه كودك اينكه از قبل غالبا كه است اين قدم اولين
.دهيم توضيح برايش را مرگ گردد اندوه
خانه يك در را خود هفته سالهتعطيلاتآخر الي 17 كودك 5 حدود 30
در 160 (GLOUCESTER) گلوچستر حوالي (DEAN) دين جنگل در قديمي
صرف را خود اوقات آنها.ميگذرانند لندن غربي شمال كيلومتري
.ميكنند خيمهشببازي عروسكهاي با نمايش و صخرهنوردي قصهگويي ، نقاشي ،
گروهي آنها جمع و ميرسد بهگوش آنها كودكانه خندههاي و گفتگو صداي
حرفهاي ديگران با مقايسه در كودكان اين اما.مينمايد تداعي را عادي
دارند سينه بر كه رنگي پلاستيكي نشانههاي و دارند گفتن براي مهمي
فوت اخيرا مادر كه بدينمعناست قرمز نشانه.است واقعيت اين گوياي
مرگ از خبر زرد نشانه و دارد پدر فوت به اشاره آبي نشانه كرده ،
(WINSTON WISH) وينستونويش همت به كودكان اينميدهد خواهر يا برادر
مورد در تا آمدهاند استگردهم اندوه تسلي خدماتي موسسه كهيك
نزديكان مرگ براثر خود تغييرزندگي نحوه و مورد اين در خود مرگ ، احساس
و اسباببازي تابوت نظير فعاليتهايي و ابزار كمك باكنند صحبت
بتوانند تا كرده صحبت خود اندوه مورد در ميگردند ترغيب بچهها نقاشي ،
بچهها.آيند فايق مرگ از خود عصبانيت حتي و ترس سردرگمي ، غم ، بر
آن ارسال و نامه نگاشتن بهوسيله را خود مردگان ياد تا ميشوند تشويق
هريك پاياني ، مراسم دربدارند گرامي هليوم بالون بهوسيله بهشت به
شمعي خود ازدسترفته خواهر يا و برادر مادر ، پدر ، براي كودكان از
.ميكند روشن وداع مصيبت قبول بهعنوان
كه است درمانكودكاني براي جديد روشي وينستونويش هفته آخر تعطيلات
از دور گذشتهاينهچندان در.ميدهند ازدست خودرا خانواده افراد
و نشوند ديده انظار مواقعدر اين در كه ميرفت كودكانانتظار اين
ميشدند سپرده خويشاوندان به نگهداري براي اغلب.وجودننمايند ابراز
آنها به چنانچه.شوند داشته نگاه دور خانواده عزاداري و انظار از تا
لباس بزرگترها مانند بايد كنند شركت تدفين مراسم در ميشد داده اجازه
به راجع كمتر آنها به.مينمودند عمل بزرگترها مثل و ميپوشيدند
منزل بيروح و كسلكننده جو يا و بيمارستان سرطان بخش به مكرر مراجعات
ميكردند تحسين قوي روحيه بهخاطر را بچهها بزرگترها.ميشد داده توضيح
از بهتدريج كه پدري به نسبت احساسشان به راجع آنها از بهندرت و
رانندگي تصادف براثر بهناگهان كه برادري يا خواهر يا و ميمرد سرطان
.ميكردند سوال ميرفت ازبين
ولينميدانند ميكنند اندوه و غم شدتاحساس به كودكانيكه از اينك
به سال 1992 از.شنيد خواهيم بيشتر دهند رابروز احساساتشان چطور
انگليس در كودكان اين براي برنامه چندين امريكايي ، الگوهاي از تقليد
روشهاي حكم بچهها اغلب براي برنامهها اين.است شده تدوين هلند و
مرگ با منطقي برخورد بهجاي بچهها آنها بدون.دارند بازدارنده
مشكلاتي ميتواندمنجربه كه ميشوند مزمن و دردناك موقعيتي گريبانگير
.گردد گوارش دستگاه ناراحتي و مخدر مواد مصرف افسردگي ، ازقبيل
:ميگويد اروپا در وينستونويش روانشناس (JULIE STOKES) جولياستوكز
را بچهها توان ميتواند كه دارد وجود راههايي كه ميدانيم اكنون ما
.دهد افزايش مسايلي چنين با مواجهه براي
احساساندوه متوجه كودك اينكه از غالباقبل كه است اين قدم اولين
بچههاكمتوان:ميگويد استوكز جولي.توضيحدهيم برايش را مرگ گردد
ديگران با گفتگو يا و مشورت به كنند ، درك نميتوانند آنهاهستند
طبيعي حال به را كودكان كه است اين بعدي مهم قدم.دارند احتياج
با اولينبار براي وينستونويش روانشناسان موقعيكه.بازگردانيم
از كه مينمايند معرفي كساني را خود آنها ميكنند ، ملاقات خانوادهاي
سرنوشت به علاقهمند كه شدهاند فرستاده وينستون بهنام شخصي طرف
ازطرف نه و دادهاند دست از را خود خانواده از عضوي كه است كودكاني
آخر تعطيلات در بعدها وينستون.كودك روانكاوي كلينيك از اسميت دكتر
.ميگردد ظاهر دوستداشتني شخصيت يك بهعنوان هفته
مرگدر قبول كه باورند براين خانوادهكودك در مرگ مسائل كارشناسان
يك صرفا طبيعيميتواند واكنش يك اندوهبهعنوان شناختن و خانواده
در را كوچك بچههاي حتي كه ميگردد توصيه والدين به.باشد سرآغاز
و تدفين مراسم به راجع آنها از و دهند قرار وقايع تمامي جريان
بههرشكل را خود احساسات كه دهند اجازه آنها به.بخواهند نظر يادبود
اجازه آنها به.دارند ابراز آرامش يا و عصبانيت تا گرفته ترس از
وابستگي احساس او با زندگي ، وادامه متوفي كردن فراموش بهجاي دهند
نه سلامكنم مادرم به ميخواهم من:هشتسالهميگويد طفل يك.كنند
زندگي و مرگ كهمفاهيم كوچك بچههاي براي.وداعگويم او با اينكه
تئاتر از استفاده.است مفيد عملي روشهاي نيست روشن هنوزبرايشان
تابوتهاي درون را گلها و عروسكها بچهها كه آنجا خيمهشببازي
بهعنوان مرگ تفهيم براي ميبندند را آنها در و داده قرار اسباببازي
.است موثري روش بازنگشتن ديگر و رسيدن بهپايان
ملي درماني خدمات سوي از آن مالي اعتبارات از قسمتي كه ويش وينستون
جداگانه دورهاي طي هفته آخر تعطيلات همان در ميگردد تامين بريتانيا
Hill) سوهيل.ميدهد آموزش بزرگترها به را كودكان دادن شركت اهميت
سالمندان آسايشگاه مركز يك (Geoff) جوف شوهرش اتفاق به ساله 38Sue
يك بهواسطه سال 1994 در جوف موقعيكه.ميكرد اداره گلوچستر شهر در را
نوزاد آنها كوچكترين فرزندش چهار از گفت بدرود را زندگي نادر سرطان
چطور كه نميدانستم:ميگويد سوهيل.بود ساله او 13 فرزند بزرگترين و
مرگ مورد در را خود طبيعي احساس اينكه يا و دهم توضيح را سرطان
از كه بود طبيعي احساس اين:كنم بيان بود وقوع حال كهدر شوهرم
به كه نمودند متقاعد را او ويش وينستون كاركنان.كنم بچههايمحفاظت
كه روزي:ميگويد سوهيل.گويند وداع خود پدر با دهد اجازه بچهها
بچههاي به توانست تا كرد تلاش و آورد فشار خود به آنقدر او مرد شوهرم
در بعدها سوهيل.بود مهم بسيار بچهها براي اين.بزند چشمك بزرگتر
فرزندانش و بازيافت ديگر والدين ميان در را خود آرامش جلسات ، اين
(Sebastian) سباستيان:ميگويد او.كردند ملاقات خود همسالان با نيز
ميكرد تنفر احساس بود متفاوت بقيه با اينكه از است ساله اكنون 15 كه
ديگري كسان اما.بگويم چيزي مدرسهاش به مورد دراين نميخواست حتي و
حرف بهراحتي ميتوانست او.داشتهاند مشابه تجربههايي كه بودهاند نيز
.كند گريه و بزند
سال از تعدادشان و كردهاند وينستونشركت اردوهاي در كه كودكاني
كه شدهاند توانمند بهقدري ميرسد هزارنفر به در 1992 فعاليت شروع
شاهزاده مرگ از پس.كنند صحبت بچهها ديگر با مرگ به راجع مايلند حتي
ويليام و هري او پسرهاي به وينستون بچههاي از نفر تعداد 180 ديانا
استوكز.دانستهاند سهيم آنان اندوه و غم در را خود نوشته نامه
شاهزاده مرگ از ماه شش از پس را شده نوشته نامههاي كه است اميدوار
ديگران براي زندگي كه آنگاه.كند تقديم جوان شاهزادههاي به ديانا
تنها فراغ سنگين غم با را نزديكان و بازمييابد را خود عادي روال
.ميگذارد
ترحم روي از قتل به نسبت عمومي نظريه از كه هلندهمانطور كشور در
.دارد را بازتري و واقعگرايانه مفهوم افراد ذهن در مرگ ميباشد متصور
در كمك از بينياز كاملا كشور اين در بچهها كه نيست بدينمعنا اين اما
(Nieske Heerema) هيرما نيسك خانم.باشند خانواده در مرگ با مواجهه
.ميباشد (Behind the Rainbow) رنگينكمان پس بهدر موسوم مركزي رئيس
اترخت در آن مقر و بوده وينستونويش الگوي از نمونهاي مركز اين
مبرم نياز مبنيبر مركز اين خدمات كه دارد اعتقاد وي.است (Utrecht)
است فردي مسئلهاي مرگ هلنديها تفكر طبق او بهعقيده.ميباشد جامعه
نظريه برطبق مرگ مورد در تا باشد داشته را حق اين بايد هركس يعني
بهعنوان مرگ جنوبي اروپاي در درصورتيكه.نمايد برخورد خودش شخصي
بهعلت هلندي نمونه در بنابراين.ميگردد تلقي خانوادگي مسئلهاي
.نميگردد آنها به نيز كمكي مواقع اين در بچهها عدماشتراك
كه ساله يككودك 6 ويش وينستون در كردنشمع روشن مراسم برگزاري در
:گفت او.گشت ناگاهمتحول به داشت مشكل كوچكترش مرگخواهر قبول در
او كه ميكنم فكر وليحالا.است مرده هميشه براي او نميكردمكه فكر
از او و كرد نخواهم رافراموش او هرگز من اماديگربازنميگردد
مطالب اين.كرد خواهد منزندگي قلب در خانه بهجاي اينبهبعد
يك براي رسد چه باشد شخص هر براي پيچيدهاي احساس بيانگر ميتواند
توضيح بزرگترها به اينگونه بايد احساسات اين بيان اما.ششساله كودك
بايد ساخت آشفتگي دچار را كودكي زندگي شخص يك مرگ هرگاه كه شود داده
.بازگويد را دلش حرف تا داد فرصت كودك به
است حقايق صريح بيان در پاسخ
ازدستدادهاند را خود خانواده عضوياز كه كودكاني مقابل در مردم
ويش مديروينستون استوكز جولي گفته اين.ميكنند درماندگي احساس
با مواجهه در بزرگترها كه ميشود سبب درماندگي مواقعاين اغلب.است
آوردن ميان ازبه پرهيز اماورزند امتناع موضوع بيان از كودكان اين
.ميدهد افزايش را كودك انزواي و ناراحتي روحي ، ضربه بزرگترين اين
اينگونه مورد در پيشنهادهايي كودك خانواده در مرگ مسائل كارشناسان
.ميدهند ارائه كودكان
فكرميكرد پسربچهاي.نمائيد بيان وواضح كامل بهصورت را وقايع o
ضربقرار مورد چاقو با او كه است بهماننداين پدرش قلبي حمله كه
بايد قتلنيز و خودكشي مانند مرگهايپيچيدهاي حتي.است گرفته
به را اندوه مهلك بيماري يك وخامت نمودن مخفي.شود داده توضيح كاملا
.نميكند آسان آنرا ولي مياندازد تاخير
و بامتوفي عاطفي پيوندهاي برايبريدن را كودكان اينكه از قبل o
تا دهيم كافي فرصت آنها به قراردهيم تحتفشار عادي زندگي ادامه
.كنند فكر متوفي درباره
مسئوليتي مورد اين در كهآنها دهيم اطمينان كودكان به o
پسر.ميگردد اندوه افزايش غالباسبب گناه احساس.نداشتهاند
افتاد برزمين او نوشيدني از جرعهاي ازنوشيدن پس پدرش كه بچهاي
است ممكن كودكانشود قلبي حمله باعث نوشيدني نميكردم فكر هيچ:گفت
مثل ميشود گفته عصبانيت و ناراحتي روي از بعضا كه را جملاتي معني
احساس والد مرگ از پس اغلب و نكنند درك بهدرستي ميكشي منو آخرش تو
.كنند گناه
را آرامش يا و خشم حتي خود احساسات تمامي دهيم اجازه آنها به o
.كنند ابراز
.است نبوده خانواده فرد متوفيمحبوبترين شايد:ميگويد استوكز
اغلب و نداشت خوبي رفتار بچهها اوبا ولي كرده فوت پدر است درست
.ميزد كتك را آنها
ازدست را خود خانواده از عضوي كه كودكاني تا دهيد ترتيبي o
.نكنند محروميت احساس تا كنند گفتگو و ملاقات يكديگر دادهاندبا
بازگشت مدرسه به ويش وينستون اردوي از ساله 9(Leanne) لين موقعيكه
حال:ميگويد او معلمگذاشت درميان همكلاسيهايش با را خود آموختههاي
آمدهاند كنار خانواده در مرگ مسئله با كه ديگري بچههاي با او كه
.نيست ديگران از متفاوت ديگر كرده ملاقات
.راكنند كار همين نيز كودكان تا صحبتكنيد بهوضوح مرگ به راجع o
يك در كه خواهرش بهيادآوردن براي ساله 8(Amyo)ايمي كه اين از پس
تنها را خود ديگر رفت وينستون اردوي به بود شده غرق حادثه
.نميپنداشت
قرار تحتفشار بودن ، محكم و روحيهقوي داشتن براي را كودكان o
هستم شجاع هم كه ميگويند مردم:ميگويد سالهاي يازده كودك.ندهيد
درون در بعضيها كه نميتوانندبفهمند آنها آيا خانه ، مرد هم و
ميگريند؟
پوردشتي مجتبي از برگردان