ششم ، شماره 1483 سال بهمن 1376 ، 15فوريه 1998 ، يكشنبه 26
|
|
دانش به تازه رويكردي و اسلام
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(دوم بخش) اسلامي تمدن در علمي معرفت
به بوداما وسيع شعري و ادبي جنبه انتشاراتدر نوع اين كه آن با
.نبود گستردگيبرخوردار از تمدن علمي جنبه انتشاراتدر آن موازات
كه آن يا نداريم را تمدن علمي جنبه ما كه است اين نه هم امر اين علت
و ادبي كهميراث سطحي در را جنبه اين ما استكه آن علت بلكه داريم كم
.است فهم سخت اولا ميراثعلمي.ننمودهايم درك دركميكنيم ، را شعري
علمياسلامي ميراث بنابراينجانميگيرد انسان عواطف درون در ثانيا
باقي پراكنده ودهليزهاي تاريك انبارهاي و تاريخ پروندههاي در همچنان
.ماندهاست
علم ، فايده ، طعم از مردم و شد علميجديد عصر وارد بشر كه هنگامي
از جستجو به محققينشروع و پژوهشگران آگاهشدند ، آن عظمت و شكوه
غربيها بيشتر زمينه دراين پيشگامان اما.كردند ازمعرفت نوع اين
و راهنماييكردند معرفت نوع آن رابه ما آنها.بودند ومستشرقين
فهرستهايي نشاندادند ، را آن ويژگيهاي و كشفنمودند را آن ذخاير
پژوهشها سپس.نمودند تهيه آن براي كتابشناسي و آننوشتند براي
مختلفيدرباره مطالب و شد انجام خصوص اين در متنوعي تحقيقات و
رشته به ديگر علوم و رياضيات فيزيك ، نجوم ، شيمي ، پزشكي ، تاريخ
انجام دستنوشته بهصورت نيز زيادي تلاشهاي و شد منتشر و آمد در تحرير
غربيهاپيروي از مسلمان وپژوهشگران دانشمندان ارتباط اين در.گرفت
اسلامي ميراثعلمي درباره كتاب تعدادي بودكه طريق اين از و.كردند
خود اجداد پيشينهعلمي از زيادي بخشهاي با خلالآنها از كه شد تهيه
را عالمي جهان بر اسلامي تمدن حاكميت روزگار در علميكه.شديم آگاه
.بود خيرهكرده
ديدي جديدي ، ديد با خود علمي وميراث علم به بايد ما بنابراين
چندان نه گذشته در كه نماييم اعتراف بايد.بنگريم آگاهانه و سنجشگر
اتاقهاي و انبارها درگوشه اسلامي علمي ميراث كهكتابهاي روزي دور ،
ماصاحب كه ميكنيم اعتراف.چندانينداشتيم ارزش ميخورد ، تاريكخاك
علمي دارايتاليفات و هستيم جهان در ثروتعلمي غنيترين و بزرگترين
و بودند عالم پيشرفتهترينكتابهاي از وسطي قرون روزگاريدر كه هستيم
تاليفاتبيروني صاحب ما.رادربرداشتند دوران آن علم بالاترينسطوح
كتابقانون آنها جمله از كه هستيم وزمينشناسي رياضيات نجوم ، درباره
ازجدولهايفلكي زيادي تعداد مسلمانانصاحب.است هيات درعلم المسعودي
قرون در شده نوشته پزشكي كتابهاي ازمهمترين زيادي تعداد همچنين و
اسلامي پزشكي از پيشرفتهتر پزشكي عصر آن در طوريكه به هستند وسطي
طب ، در ابنسينا قانون كتاب به ميتوان كتابها جملهاين از.نبود
.اشارهكرد آن غير و رازي وحصبه وآبله كتابهايالحاوي
الحكمه ميزان وكتاب مقابلهخوارزمي و كتابجبر صاحب مسلمانان
درقرون كه هستند جهاني زيادتاليفات بسيار بسيار وتعداد خازني
.است رسيده علمي عمل قله اوج به اروپا تاريكي عصر يعني وسطي ،
استاما بوده وسطي قرون تاريخ علمدر مهمترين اگرچه اسلامي علم
نمود اسلاميفروكش تمدن توليدي روحيه نهمهجري قرن از بعد كه زماني
اقيانوس در و شد فراموشيسپرده به علم اين كاهشيافت ، آن درخشش و
امروز اما.شد گم جنگ و ناآرامي و ارتجاع و عقبماندگي ناداني ، و جهل
به شروع اسلامي علم ديگر بار آن حيرتآور سرعت و جديد علم پيشرفت با
و علم ديگر اكنون.پاخيزد به و شود بيدار بايد البته و نموده خيزش
تقدس عصر يونانيهاي كه گونه آن كوچك ، و پست عنصر آن صنعت و تكنولوژي
.نميرود شمار به مينگريستند ، آن به تجديدي تفكر و انديشه برتري و
و علمي ميراث اساس همين بر.است عصر و روزگار سرور و آقا امروزه علم
اگر.آورد دست به زمان اين در را خود عالي مكان بايد مسلمانان سنتي
است شده ديده شيء ميگفت ارسطوكه برخلاف معاصر وفيزيكدانان دانشمندان
نور دليلتابش به ديدن اكنونميگويندعمل ميرساند ، چشم به را كهنور
نميگويند جديدي ميشودچيز انجام چشم به آن وبازتاب شده ديده شيء بر
قبلحرف قرنها هجري سال 432 متوفاي مسلمانابنهيثم كهدانشمند چرا
انديشه و همانتفكر با را موضوع اين و راگفته دانشمندان از دسته اين
قرن در خون گردش هارويكاشف اگرويليام.است بياننموده آنها علمي
اين نفيس اوابن از قرنهاقبل اما ميرود شمار به هفدهمميلادي
ستارهشناسايتاليايي اگرچهكوپرنيك.بود كرده كشف را موضوع
نظريه جاي رابه خورشيد مركزيت نظريه سال 1543ميلادي متوفاي
او از قبل اما داد ارائه ميلادي شانزدهم درقرن زمين مركزيت
رصدخانه در او گروه و طوسي نصيرالدين خواجه همچون مسلماني دانشمندان
خورشيد مركزيت نظريه مقدمات ديگر مسلمان ستارهشناس وابنشاطر مراغه
از بسياري در دانشمندانمسلمان طور همين و.كردهبودند فراهم را
.گرفتند پيشي جديد عصر دانشمندان بر موجود علمي پيشرفتهاي اكتشافاتو
و مهمترينميراث عنوان به اسلامي علمي ميراث كه است شرايطي چنين در
بدست را خود صحيح وهويت حقيقي مكان بايد بينتمدنها ، در علمي سنت
شانههاي روي بر را خود جديدساختمان علم كه است ميراثي اين.آورد
ميراثبسيار اينشد نائل قابلملاحظهاي پيشرفت به و نهاد بنا آن
و ميراثيپنهان حال عين در اما بسياردرخشان و وسيع بسيار مهم ،
بسيار نيز آن ودرباره نيافته تحقق اندكي جز آنبه از كه است مظلوم
و شده روشن بيشتر اسلامي سابقهعلوم امروز.است شده مطلبنوشته كم
ميراث علمو عصر كنوني عصر.است گرديده برخوردار بيشتري ازمشروعيت
علم به حال درهر كه چرا باشد ، مربوط گذشته به كه چند هر است علمي
كمك را آن معاصر جديد شودعلم ظاهر علمي ميراث اين پساگر.است مربوط
آنباز به ريشهاش و شده گرفته آن از معاصر علم زيرا.كرد خواهد
.است متفاوت آن با ومرتبه درجه در كه چند هر ميگردد
بخش حركت روحيه
علم خاطر به را علم اسلام آيا ميخواهد؟ را علم نوع كدام اسلام
علم تنگيكه حدود آن از كه دارد نظر آنمد از ديگري اهداف يا ميخواهد؟
دارد؟ زيادي فاصله محصوركرده آن در را خود جديد
نتيجه نيز آن كه ميباشد خاصي اوضاع شرايطو نتيجه جديد علم شك بدون
بين مبارزه و جنگ ;گرفت در كليسا و علم بين كه است مبارزهاي و جنگ
از مقدسي شبكه آن جاي به و كرد تحريف را مسيح دين كه كليسايي
.داد قرار استفاده مورد را منحرف آموزشهاي و لاطائلات خزعبلات ، خرافات ،
يعني وسطي قرون نيروي بزرگترين بر فرد به منحصر علم اين كه زماني
چيزي هر بر سيطره و طغيان سركشي ، وحشيگري ، به شد ، پيروز كليسا
طور به آن طريق واز داد نشان خود از شديدي عكسالعملبسيار و پرداخت
.كرد علم قد مقدس و وسالم پاك چند هر معارضي هر برعليه غرورآميز
افكارعينيتگرا صاحبان و ملحدين ضددينها ، لائيكها ، به ناصواب اينوضعيت
اكنون و غربي بودعلم چنين اين.يافت ادامه زمانحال تا و كرد سرايت
و هدف به پايبند غير بيطرفاما مشكلي داراي يعني اينچنيناست نيز
.اصولابيهدف
برداشتغير آن پرتو در كه وشرايطي است جديد علم شرايط اين
هم آن ايمانآوردند علم به آنها.گرفتهاست شكل علم از مسلمانان
آن پرتو در كه ولاطائلاتي شعبدهها خرافات ، از وعاري مطلق ايماني
گرفته قرار آن فشار و تحتتاثير ابتدا در و بودند زندگيكرده
بههمين و كردند طلب دهندهاي عنواننجات به را علم غربيها.بودند
كه اين از وصرفنظر اصول و انديشه گونه ازهر صرفنظر را ، علم دليل
كننده منهدم و كشنده ويرانگر ، آن نتايج اگر حتي و چهباشد آن نتايج
توليد به علم اين نتايج اگر پس.طلبيدند علم خاطر به صرفا باشد ،
علم شود ، منجر آن امثال و نابودكننده انفجارهاي يا و كشنده تشعشعات
و است بيطرف علم.ندارد نتايج اين با ارتباطي است علم كه زماني تا
.نميپذيرد را مسئوليتي هيچ و ندارد گناهي
يك علمدر آنها محاسبات در.جداييافكندند دين و دنيا بين غربيها
وجود بينآنها نيز رابطهاي كه بود واديديگري در دين و وادي
و بود سوء -ميرفت انتظار كه همانطوري -چنينوضعي نتايج.نداشت
مصلحتگرايي و منفعتگرايي شورش ، به منجر و آورد بهبار زيادي زيانهاي
آموزشي و علمي جنبش است گفته معاصر متفكرين از خصوصيكي اين در.شد
فرايند بود ، حاكم آنزمان در كه خاصي شرايط دليل اروپابه در
.آورد همراه به را دين از جداييدنيا
و يافت ادامه متمادي سالهاي علم مفهومبيطرفي بر مبتني ساختار اين
چنين در.گرديد منجر اخلاقي شورش سپس و اخلاقي نسبيت به نهايت در
گرايانه منفعت كاركرد به -روزافزون طور به -معرفت و دانش وضعيتي
برنيروهاي حاكم آرايش توسط غالبا اهدافيكه طبق خويش ومصلحتگرايانه
.آورد روي ميشد ، تعيين اجتماعي
درجهت كه شدند تبديل ابزارهايي به-مستمر طور به -علوم و دانش
ميكند حركت قدرتبيشتر و نفوذ عوامل توسطصاحبان شده تعيين اهداف
و شده تبديل اجتماعي ومبارزات مسابقات اساسي بهابزارهاي علوم و
بر -طورغلط به -جديد علوم.است قرارگرفته گروهها منافع خدمت در
اخلاقي اساس بنابراين گرفته شكل دنيا و بيندين جدايي اصل اساس
.است داده دست از را خود
در اينمعرفت.بود اين از غير تمدناسلامي در علمي معرفت وضعيت
نظامي آن كهنتيجه شد شكوفا و يافت رشد خداييكتا به ايمان سايه
ايجاد بر -طوردائم به و بود اسلامي ازارزشهاي يافته تكامل
.ميكرد عمل ناپايدار دنيايي تحولات و ديني ثابت مقدسات بين هماهنگي
در هميشهبايد اسلامي تمدن در ودانش علم دستاوردهاي كارگيري به
غايتي و هدف اينعلم بنابر.باشد الهي بامشيت موافق اهداف جهت
است ابزارهايي از مجموعهاي علم آن بلكه نميآيد ، بهحساب خود براي
و تار در و ميشود عالي معنوي و اخلاقي غايات و اهداف تحقق به منجر كه
اين در كه اين يا و نشده فراموش انسان طبيعت -نوعي هيچ به -آن پود
.نمينمايد قرباني را آن و نميشود ايجاد خللي طبيعت
عمل اين به قادر يا نكند اقدام مردم حياتي مشكلات حل به كه علمي
خداوند به نسبت شناختش درافزايش انسان به كه اين يا و نباشد
و ناقص علم كه اين يا نيست علم حقيقت در نكند كمك يكتا آفريننده
لحاظ از و كرد مجاز را انتشارآن و دانش كسب و آمد اسلام.ابتراست
بهترينشاهد اسلام تاريخ.نمود راتضمين آن پيشرفت اخلاقي و روحي ، وجداني
عصر درآغاز -اسلام در علمي و فلسفي كهتفكر طوري به مدعاست اين بر
.بودند ديني و اخلاقي زيربناي و قاعده داراي -طلائيشان
فرارسيد ، هجري چهارم و سوم قرون در ترجمه و انتقال عصر كه هنگامي
هندي يوناني ، اززبانهاي خارجي علمي تاليفات كتابهاو از زيادي تعداد
علومي و معارف از حال درهمانشد ترجمه مفيد علوم درزمينه غيره و
آمدن ووارد آشوب باعث اسلامي بهسرزمينهاي آنها ورود داشت كهامكان
و پژوهشگران اكنونشد گزيده دوري بشود ، مسلمين و اسلام بر زيان
يوناني كتابهاي از زيادي تعداد كه آن بهرغم كه شاهدآنند محققين
از مطلبي به اماهيچوقت شده ترجمه راويان و توسطمترجمان
ناقلان ، آن بنابراين.آنبرنخوردهاند شعري و ادبي كتابهايتاريخي ،
را اوديسه يا و اليادههومر يا و استرابون جغرافياي يا هرودت تاريخ
كه دلايلي جمله از:ميگويد اينخصوص در زيدان جرجي.نقلنكردهاند
كه بود ميكردند ، اين خودداري كتابها اينگونه ترجمه و نقل از مسلمانان
(11).شدهبود تمجيد و تعريف اصنام و الهه از ايلياده در
دارد ادامه