ششم ، شماره 1483 سال بهمن 1376 ، 15فوريه 1998 ، يكشنبه 26
|
|
!نداشتهايم پاس را فارسي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دگرگون برانگيزي تاسف و دردناك بشكل ما از برخي گفتار وضع روزها اين
مكتوب گفتار همان كه هم نوشتههااست گرفته قرار سقوط معرض در و شده
مهر سر از و دلسوز نيست مرجعي هيچ و !غلط غلطاندر آن ، از بدتر است ،
ناصرخسرو و بيهقي پاك نثر و سعدي و فردوسي زبان همان اين بگويد تا
همين !هستيم ما كه ناخلفي و بيتميز وارثان عجب ميرويم؟ بهكجا.است
چه بسپاريم آيندگان به ميخواهيم را نافهمي سر از و مغلوط و درهم نثر
:بشنويم !تاسف مايه
باحتمال امروز...رابطهبا غيرايرانيدر و ناپسند و زشت تعبير
فكر اينكه بدون است ، نشسته ما مردمان زباناكثر در يقين به قريب
رابطه خوردهائي؟ميگويددر چه ناهار ميگويند چيست؟ آن كنندمعناي
با ارتباط كهدر ميدهد پاسخ چيست؟ شغلت...كنم عرض بايد ناهار با
سطري چهار سه قانوني تصويبنامه يا اعلاميه يك در...كنم عرض بايد شغل
موجود دستم در الان كه بود آمده با رابطه جملهدر بار پنج يقين به
مورد ، در كلمات ، بجاي بيعمل و بيجا و لوس خارجي كلمه اين چرا.است
كه شده ترجمه مذكور اصطلاح قشنگ ، و كوتاه و تميز آن ، امثال و درباره
ارتباط حتما منظور كه ميرود بكار جايي فقط آنهم و است فرانسوي جمله
جور اين چرا آن ، غير نه و برساند بخواهد را بستگي و را نسبت و
آن؟ بدنبال ماهم بسته چشم و نسنجيده
آنكه حال ميبينيد همهجا كه است تازهيي زشت بدو تعبير خاص ، ويژگي ـ
!درهم پي در خاص دو و خاصاست فارسي معناي ويژگي خود
جانا و زبانا مثل!گاها ميشود و ميگيرد عربي تنوين فارسي گاه ـ
!همه زبان در آنهم !محض غلط و
است ، شده بدل ارزش بهيك كار اين ميگويند توصيف و تعريف مقام در ـ
نميارزد.بد هم است خوب هم ارزيدن حاليكه متعالي ، در صفت يك يعني
.خوب ميارزد و بداست
بهره و نفع و سود گوينده منظور كه ميآيد جائي در بهرهمند كلمه ـ
و خام !است بهرهمند بدي كيفيت از ما تحصيلي وضع:ميگوئيم اما باشد
!بيجا و نفهميده
جاي يعني مقطع درحاليكه زحمتكش قشر و تحصيلي مقطع ميشود گفته ـ
يعني مقشر !باقلا عدس و لوبيا پوسته پوسته ، يعني هم قشر و بريدن
گروه و بهمعنايدسته قشر ما ساله هزار ادب جاي هيچ در و گرفته پوسته
.است نيامده
در ميشود اماگفته بيشتر لحظه از شايد كوتاه زمان يعني برهه ـ
...عمرآدمي از برهه اين و جواني دوران
است فارسي مختص گاف حاليكه در ميشود نوشته گاف با همهجا عربي عسكر ـ
غلط و الف با...و نهايتا بصورت همهجا دفعه و طبيعه و نهايه و
:ميشنويم راديو در گويندهيي از و محض
ميانه 0 حاشيه 12/0:شعرموازي-:311
عمي اين و باز گوش و باز چشم
خدا بندي چشم از حيرتم
!ميرويم بكجا !تهي بروزن عمي ميشود گفته بجا بروزن عمي اما
سرايي اعتماد هاشم دكتر