ششم ، شماره 1485 سال بهمن 1376 ، 17فوريه 1998 ، شنبه 28 سه
|
|
نو و كهن اجتماعي ساخت در مدني جامعه
ايران
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و اخوت ، زورخانهها و فتوت گروههاي دورهها ، اصناف ، روحانيت ، شبكه
خاصي مظاهر و ميشدند راشامل دولت قلمرو از خارج اينها ، حوزههاي امثال
ميدادند نشان خودكامه دولت برابر در را مدني ازجامعه
:اشاره
بهمنبرگزار و 12 روزهاي 11 در انقلاباسلامي در مدني جامعه همايش
.بود خانيكي هادي همايش سخنراناناين از يكي.شد
مراحلسهگانه درباره مدني جامعه تعريفبابيواز به توجه با وي
در مدني جامعه تبيين به دولت از وپس دولت دولت ، مقابل از قبل
عرفي گروههاي و نهادها عمده گروه در 4 ايران نو و كهن اجتماعي ساخت
وفراكسيونهاي احزاب سياسي ، انگيخته خود گروههاي و انجمنها سنتي ، و
.پرداخت صنفي اتحاديههاي و گروهها و سياسي
كهن مناسب بسترهاي و بايدزمينهها محققان است معتقد خود مقاله در وي
خود تنها و دهند قرار بررسي مورد مدني جامعه درباره را ايران جديد و
.محدودنكنند دارند وجود غربي جوامع در كه مصاديقي و تعريفها به را
مقالات سرويس
ايرانو نو و كهن اجتماعي درساخت مدني جامعه من مقاله عنوان
تكثرگراي وجامعه سياسي تمركزگراي دوجامعه ميان تاريخي مقايسهاي
متعارف حوزههاي از تعريفي كردهام سعي مقاله دراين.است سياسي
از وپس دولت دولت ، مقابل از وضعيتقبل سه قالب در مدني جامعه
مقاله اين اساس.بنمايم ارائه ايران معاصر تاريخ به رويكردي با دولت
قبل سهگانه مراحل و شده ارائه مدني جامعه از تعريفبابيو قبول با
.ميكند تفكيك يكديگر از را دولت از پس و دولت مقابل دولت ، از
گوناگون انجمنهاي و انساني تجمعهاي دولت ، از قبل مفهوم در
مجموعه اين در و دارد وجود مختلف همبستگيهاي و علائق تامين براي
.ميشود تحميل دولت
اجتماعي قدرت بروز و ظهور حوزه مدني جامعه دولت ، مقابل مفهوم در
سلطه با مقابله براي اجتماعي گروههاي شكلگيري زمينه و تعديلكننده
به دادن شكل مدني جامعه نقش گفت ميتوان رو اين از.است سياسي قدرت
...است مدني نهادهاي برابر در همسنگ قدرت
مدني دولت ، جامعه از پس مدني مفهومجامعه يعني سوم مرحله در...
رفتن ميان از با استكه سلطه فاقد جامعه معنايپيدايش به ايدهآل ،
عرصهاي را مدني جامعه اينتعريف ، در بابيو.ميآيد بهوجود دولت
نهادهاي و برميخيزد آن از مذهبي و عقيدتي اجتماعي ، -سياسي ستيزه كه
و ميانجيگري طريق از را آنها مسائل فصل و حل وظيفه عليالقاعده دولتي
وي ، نظر از لذا.ميكند ذكر دارند عهده به آنها شدن حاد از جلوگيري
معناي به مدني جامعه عاملان ديگر عبارت به و ستيزهها رشد عاملان
جنبشها ، گروهها ، عامتر ، مفهومي در كه هستند اجتماعي طبقات واقعي ،
در.ميكنند نمايندگي جامعه در را مذكور طبقات سازمانها و انجمنها
داشت اظهار ميتوان ايران ، ويژه اوضاع و مراحل با مفهوم ، اين تطبيق
به دولت مقابل و جديد ، تاريخ با دولت ماقبل حوزه در مدني جامعه كه
ايراني جامعه ويژگيهاي با مطابق خاصي تحول سير قدرت ، كنترل مفهوم
ايران اجتماعي قدرت ساختار در را مختلفي عاملان و عرصهها.است داشته
در نوعي به هم و بودهاند جامعه تكاپوي منشا هم كه كرد جستجو ميتوان
معاصر تاريخ در ميرسد نظر به البته.داشتهاند نقش قدرت مهار و تعديل
جامعه ظهور موقعيت مدرن ، به سنتي ساخت از ايراني جامعه دگرگونيهاي و
جامعهايران ، سنتي ساختار درشدهاست گستردهاي تحولات دچار مدني
انقلاب آستانه در بهخصوص كه داشتند وجود وعرصههايي نهادها طبقات ،
كههابرماس همگاني گستره همان بهنوعيمبين ميتوانستند مشروطيت ،
شبكه.ايدئولوژيكباشند دستگاه عمل ياحوزه و است ، كرده مطرح
امثال و زورخانهها اخوت ، و فتوت گروههاي دورهها ، اصناف ، روحانيت ،
از خاصي مظاهر و ميشدند شامل را دولت قلمرو از خارج حوزههاي اينها ،
نهاديهاي اما.ميدادند نشان خودكامه دولت برابر در را مدني جامعه
به و شده استحاله يا و سركوب رضاشاه آمرانه نوسازي روند در سنتي
چنانچه ماندند ، باقي خود پيشين محتواي از دور به و نمايشي صورت
اينها ، امثال و دوره زورخانه ، خانقاه ، عياري ، فتوت ، اجتماعي نيروهاي
ميان اين در.شدند تبديل سياسي نظريات اعمال براي فشاري گروههاي به
اتحاديهها ، مثل دولتي ، نهادسازيهاي تا آمد عمل به فراواني كوششهاي
درجامعه را علما و اصناف نقش..و فكري سازمانهاي صنفي ، گروههاي
تبديل از ايران ، در مدني جامعه تحول سير حقيقت ، دركنند كمرنگ سنتي
جايگزيني و سنتي نهادهاي تضعيف يا مدرن ، شبه شرايط به سنتي شرايط
سنتي ساختار انحطاط يا و سركوب و جديد نهادهاي آمرانه يا شتابان
گروهها ميان ارتباط بيانگر كه تاريخي شواهد بحث اين براي.بود همراه
ميباشد ، سياسي قدرت تمركز عدم يا سياسي قدرت توزيع با سنتي ساخت در
.ميشود اشاره آنها به ذيل در كه وجوددارد
گروههايعشيرهاي وجود است خانملمپتونمعتقد سنتي زمينه در
در حتي كه آنها تنظيماتويژه و خودكفا گروههايروستايي خودمختار ،
انتخابي نيمه نظام شهري ، خاص محلات اداره و حيوانات چراي و آب توزيع
به و محلي ، اختيارات وسيع نستبا حدود و كلانتران و كدخدايان گزينش
علما و ريشسفيدان پيشهوران ، تجار ، فتوت ، اهل عياران ، وجود گونه همين
سنتي ساخت در مدني جامعه از زمينههايي وجود حضور از مظاهري..و
مختلفي گروههاي طريق از ايراني شهروندان وي تعبير به.بودند ايران
امر وهمين ميگذاشتند نمايش رابه مدني فضائل حدي تا داشتند ، وجود كه
درباره را خود احساسات و عقايد اندازهاي تا ميساخت قادر را آنها
دگرگوني دچار بعدها رسوم از بعضي حتي.كنند بيان اجتماعي مقاصد
مكاني و زماني خاص شرايط در كه بستنشيني و بست مثل شد هم سياسي
بستنشيني و بست.نمايد كمك قدرت كنترل و همبستگي ايجاد بر ميتوانست
مظلومان رهايي براي كه طوري به داشت انساني و مثبت مبناي ابتدا در
پناه آنهادر دادخواهي و تظلم و زورمندان و تجاوز و تعدي گزند از
توسط فتحعليشاه نمونه عنوان بهگرفت شكل جامعه سنتي و مذهبي مقدسات
حوزه كه بود داده پيغام اعظم مجتهد و كلباسي مرحوم به اصفهان حاكم
و كلباسي مرحوم است؟ وقت چه تا زمانش و كجاست تا آنان بستنشيني
منالمشرق و است زمان امام بست بست ، بودند ، داده پاسخ اعظم مجتهد
است آن پاسخ است داير زماني چه تا بحث اين اينكه و مغربها الي الشمس
ميزان به كه است طبيعيماهست بست باشد ، داير تو ظلم كه زماني تا
ميگرفت ، وسعت بستنشيني قلمرو دادرسي ، ضعف و استبداد دامنه گسترش
.هستيم شاهدش نيز مشروطه دوران در چنانكه
نوگرايي ، توسعه و غرب و ايران ميان ارتباط افزايش با همزمان
تحول ، اين بلافصل نتايج از يكي خورد ، تكان جامعه سنتي چارچوبهاي
سوتحولات يك زيرااز بود ، دولت مستبد ماهيت مركزيتو افزايش بر تاكيد
سوي واز نميكرد تبعيت غرب در خودش ضدموانع و موانع ازالزامات ، جديد
خودش ، وبيكفايتيهاي زيادهرويها تامين و ترميمخزانه براي حكومت ديگر
.بود كرده انحصارها و واگذاريامتيازات به شروع لذا پولداشت ، به نياز
بنابراين.بود نارضايتيها افزايش و مردم به فشار اقدامات ، اين نتيجه
گذشتهگرايي 2ـ تمايلبه 1ـ;شدند مواجه رويكرد دو با جبرا نيز مردم
.جامعهداشت در بيشتري زمينه رويكرددوم كه فكري جاذبههاي بهسمت گرايش
آزادي ، مردم قانون ، مفاهيم فكرينوگرايي ، نهضت يعني دوم رويكرد در
روشنفكران ، ابتدادر مباحث اين.شدند جديدمطرح تمدني نهادهاي و
دو در مفاهيم شد ، اين كشيده مردم از ديگري بهسطوح سپس و علما
فرهنگ و زمينهها باانديشهها ، درآميختن يا و مباحثروشنفكري قالب
زمينههاي از هم مشروطيت ، درآستانه دليل همين به شد مطرح سنتي
انجمنها ، قالب در جديد نهادهاي شكلگيري از هم و مدني جامعه سنتي
طرح قابل عمده گروه در 4 زمينهها اين.برخورداريم گروهها و احزاب
.هستند
وسنتي عرفي گروههاي و نهادها 1ـ
سياسي گروههايخودانگيخته و انجمنها 2ـ
فراكسيونهايسياسي و احزاب 3ـ
صنفي اتحاديههاي و گروهها 4ـ
سنتي و عرفي گروههاي و نهادها -الف
درجهت و داشتند حضور ايران بافتجامعه در سنتي و عرفي گروههاي
هشت.كردهاند ايفاء را موثري نقشهاي قدرتبعضا كنترل و توزيع
شرح اين به اختصار به سنتي و عرفي گروههاي و نهادها از عمده مصداق
:هستند
عين در و ساختگسترده دليل به شيعه نهادروحانيت:روحانيت نهاد 1ـ
قدرتهاي برابر در امكانايستادگي و جوهر از نامتمركز ، همواره حال
عنوان به مشروطه دوران در روحانيت نقش.است بوده برخوردار خودكامه
موجود سياسي قدرت رقيب و ايدئولوژي صاحب و منسجم نسبتا اليت يك
.است روشن كاملا
نيرويروحانيت با شد سعي گرديد ، سياسيمتمركز قدرت كه دوم دوره در
رضا دوران در روحانيت با برخورد از.بگيرد صورت قهري برخورد مذهب و
جمله من مذهبي ، مراسم برگزاري براي ايجادموانعي تا گرفته خان
و مسكوني اماكن در مذهبي مجالس و محرم ماه در عزاداري مراسم ممنوعيت
لباس تغيير سعيدر جمله از زندگي فرم در تغييراتاساسي ايجاد مساجد ،
سال در حجاب كشف ، نهايتا...و پهلوي كلاه ساختن باجايگزين روحانيون
ومراسم اعياد از مردم فراموشي قمريبراي تقويم تغيير طرح و 1314
.ميباشند قهري برخورد مصاديق از... و عزاداريها و مذهبي
جامعه در كه هستند عشيرههاي گروههاي بعدي نهاد عشيرهاي گروههاي 2ـ
نقش ريشسفيدان و خانها رهبري تحت خودمختار ، گروههاي صورت به ايران
.داشتند مشروطه در جمله از خود تواناييهاي محدوده تعيينكنندهايدر
نظاميسركوب خشونتآميز اعمال ازطريق خان رضا قدرت دوره در ايننهاد
.شد
در گروهها اين.هستند روستايي گروههاي سوم نهاد:روستايي گروههاي 3ـ
استقلال داراي تاحدودي و خودكفا بينياز ، جوامع ايران ، اجتماعي ساخت
يا دولتي مامورين نصب و عزل در بعضا گروهها اين شمارميرفتند ، به
فزاينده گرايش با اما داشتند ، دخالتهايي اينها امثال و محصول كسب
اوليه تشكيلات اداري ، جديد مركزيتهاي گسترش و رضاخان دوران سياسي
.شد روبرو زوال با هم روستايي
به ساختسنتي در را هويتي وتشخص نوعيتعلق وجود محلهها:محلهها 4ـ
محلي ، عنوانعصبيتهاي به محلهها.ميدهند شهريگواهي ساخت در ويژه
دخالت مشروطه دردوران جمله از اجتماعي درمناقشههاي نحوي به
در ويژه به محلهها نقش ازانديشمندان ، برخي تعبير به ميكردند ، حتي
بيشتر هم ايدئولوژيك نقش از.. و رشت تهران ، تبريز ، چون شهرهايي
.بود
و سازمانيافتهترين از يكي كه اصنافهستند پنجم نهاد:اصناف 5ـ
يك عنوان به پيشهوران درحقيقت.بودند شهري مشخصتريناجتماعات
اعضاء حافظ ديگر طرف از و اعضاء خسارت جوابگوي طرفي از بسته ، جامعه
بودند خود به بازارهايمخصوص داراي پيشهوران.بودند ناامني مواقع در
عليرغماينكه اصناف داشتند ، بادولت مشخصي و شده تعيين نحويرابطه به و
ساخت در بهتدريج ولي ميروند ، شمار به عمده نيروهاي از مشروطه در
.شدند دچارتغيير جامعه مدرن
بهعنوان ايران كهن تاريخ در اينگروه:فتوت اهل و عياران 6ـ
از معمولا.ايفاءميكردند عمدهاي نقش و حقوقيتاثير ويژه تشكيلات
فتوت ، اهل و عياراناست شده ياد نيكي به تاريخ گروهدر اين
به پايبندي شجاعت ، وقار ، صبوري ، بخشندگي ، به كه بودند گروههايي
هدف.داشتند شهرت ظالمان با مقابله در ضعيفان از ودفاع گفتار
حيثيت از دفاع و ساكنين نيكنامي حفظ شهرها در معمولا عياري اجتماعات
ياريگري خاص نظامهاي از وكمبودها ، قحطي در بهويژه و بود ضعفا شرف و
تمركز دوران بوروكراسي ساخت در گروهها اين فعاليت.بودند برخوردار
.گراييد كاهش به رو گرايي
دارد ادامه