ششم ، شماره 1486 سال بهمن 1376 ، 18فوريه 1998 ، چهارشنبه 29
|
|
نو و كهن اجتماعي ساخت در مدني جامعه
ايران
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
در خانيكي هادي دكتر كهسخنراني حاضر گفتار اول بخش در:اشاره
.شد بررسي ايران جامعه در گروههايمختلف نقش است ، مدني همايشجامعه
گرفتهاند قرار بازنگري و موردمطالعه ديگري گروههاي پاياني درقسمت
.ميگذرد نظرتان كهاز
مقالات سرويس
.بودند عياري گروه شبيه محلي داراياجتماعات:داشها و لوطيها -7
غارتگرانو و دزدها با مقابله و محله در عمومي اخلاق حفظ آنها هدف
مددگريو نوعي آنها ، نقش حقيقت در.بود فقيران و يتيمان از حمايت
وضوح به گروه اين نقش جنبشمشروطه در.بود اجتماعي ياريگري
اينگروهها اجتماعي و سياسي پيدايشبحرانهاي با اما است ، قابلمشاهده
شدند ، كشيده... و مجازات كميتههاي مثل گروههايخودسر ، تشكيل سمت به
گروههاي ماهيتبه تغيير يا و شدند منحل اينگروهها مواقع بعضي در لذا
نهاد به نهادزورخانه تبديل.شدند سياسي مدافعقدرت و دادند مخملي كلاه
.است دست اين از ديگر سلطنتي ، نمونهاي نظام دولتي
صنفي محكمه نوعي عرفي ، ساخت سفيداندر ريش نهاد:سفيدان ريش -8
موجود اختلافهاي و كرده مجرمانبرخورد خلافهاي با كه ميدادند راتشكيل
دوره در كه بودند افرادمعتمدي گروه اين.ميكردند رجوع و رارفع
محكمههاي تشكيل با داشتند ، اما فعالانه حضور سياسي ، پراكندگيقدرت
راه ادامهدهنده بهعنوان(قضايي محاكم)جديد نهاد نهتنها قضايي ،
نهاد با بلكه نرسيد ، قدرتمندي سامان به نهادريشسفيدان
.رفت بين از تدريج به و نهادضعيف اين نتيجه در و شد ريشسفيدانبرخورد
خاصو رسانه واجد كه آن عليرغم عرضكردم ، كه همانگونه هم ، سنتبستنشيني
و شدند كشيده انحطاط به يا كلي طور بودند ، به ويژهاي ساماني موقعيت
.رفتند بين از يا
سياسي انگيخته خود گروههاي و انجمنها -ب
وايجاد تغييرات با حقيقت در انگيختهسياسي ، خود وگروههاي انجمنها
يعنيدوره مشروطه ، آستانه در اول دوره در.بودند سازگار مدني جامعه
وگروههاي انجمنها شكلگيري قدرت ، ياپراكندگي و سياسي قدرت توزيع
بعضا مليكه انجمنهاي و مخفي انجمنهاي ازجمله را سياسي خودانگيخته
نمونهناظمالاسلام براي.هستيم شاهد قانونيبودند دولت ايجاد پي در
مذكور كهانجمنهاي ميكند اشاره نكته اين به انجمنمخفي مورد در كرماني
نحوي به نيز اينانجمنها اما.بودند ملت رفاهيت دولتو بقاي دنبال به
.آنهاشدند جايگزين فرمانبردار ، وسازمانهاي شدند استحاله
سياسي فراكسيونهاي و احزاب -ج
نشان تحولات.هستند سياسي فراكسيونهاي و احزاب اشاره ، مورد سوم مولفه
پنج اول دوره در جمله من گرفتند ، شكل اول دوران در احزاب اين ميدهد
در.تغييريافت تدريج به ماهيتشان نيز احزاب اين آمد ، بهوجود حزب
تبديل سازمانهايفرمانبردار به يا و رفتند ازميان احزاب اين دوم دوره
تدريج به وقت درونمجلس در جناحبنديها و نتيجهفراكسيونها در و شدند
حزب اسم از بردن كهنام ميگويد هدايت مرحوم نمونه براي.رفت ميان از
رژيم و دارد رژيمي مملكتي هر بود معتقد وي.بود ممنوع شاه رضا پيش
كه رسيد حدي به تمركزگرايي اين.است نفره يك نيز ايران بر حاكم
كه جايي تا شد كوچكتر و كمتر روزبهروز مجلس در اقليتها و فراكسيون
تدريج به نيز اين كه ميشود ديده نفره دو اقليت يك تنها هفتم مجلس در
شاهد اول دوره در كه جديد نهادهاي جاي به رضاخان دوران در.شد محو
از نامشخص حال عين در و سازمانيافته گروههاي بوديم ، آنها افزايش
نظاميان يا متجددان از برخي حوش و حول غيررسمي نفوذ ذي گروههاي جمله
شخصي رفتارهاي و گرايشها كننده تامين معمولا گروهها اين.گرفت شكل
.هستند گرايشهايسياسي جاي به
صنفي اتحاديههاي و گروهها
دوره در اما.گرفت شكل كارگري اتحاديه سال 1285 ، از مشخص بطور
نتيجه ميتوان كلي بطور.فرمايشيگرفت سازمانهاي را آنها بعد ، جاي
رو تمركز سمت به توزيعقدرت از سياسي نظام كه ميزاني گرفتبه
جديدش صورت به چه و دربسترسنتي چه جامعه در كه مستقلي ميكند ، نهادهاي
آنها جاي به و سركوبميشوند يا و منحل يكايك وجوددارند ،
نهادهاي اين رشد كه ازآنجا.ميگيرند شكل وفرمانبردار سازمانهايمطيع
و بسترها در مذكور لذانهادهاي است ، قانوني دولت مدني ، وجود
.ميكنند رشدبيشتري دارند بيشتر قانوني زمينه عرصههاييكه
نتيجهگيري
ديني تفكر درجوهر كه ميكنم اشاره موضوع اين به بحث نتيجهگيري در
قدرت كننده توزيع قالبهاي و نهادها ايران ، اجتماعي ساخت و
جاي به و رفتند ازميان آمرانه تجدد دوران در و داشتند وجود سياسي
كه آمدند وجود به سنديكاها و احزاب ، گروهها چون جديد آنهانهادهاي
نهادينه ايران فرهنگي ساخت و زمينه با آنها آشنايي عدم به توجه با
دوران از اسلامي ، انقلاب پيروزي تا نتيجه در نگرفتند ، شكل و نشده
اين.هستيم مدني جامعه ضعف يا فقر شاهد كلي بطور بگذريم ، كه كوتاهي
رشد جهت مناسب زمينه از اسلامي انقلاب پيروزي شكلگيري با نهادها
بايد لذا.شدند تقويت خرداد 1376 انتخابات 2 در و شدند برخوردار
خود تنها و دهيم قرار بررسي مورد را جديد مناسب بسترهاي و زمينهها
نكنيم ، محدود دارند ، وجود غربي درجوامع كه مصاديقي و تعريفها به را
و فرهنگي ومناسب مساعد زمينههاي و بستر در مدني جامعه ميتوانيم بلكه
.كنيم بنا داخلي و بومي سنتي