ششم ، شماره 1486 سال بهمن 1376 ، 18فوريه 1998 ، چهارشنبه 29
|
|
كند؟ ياري را ما نيست كسي آيا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دورانبچگي در هميشه.است سپيد سيه پايانشب /است اميد بسي نااميدي در
درطول.بهسراغمميآمد قشنگ و نامفهوم ميخواندماحساسي را شعر اين وقتي
در !نيست نيستكه اميدي نااميديها بعضي در فهميدمكه سال سالهاي
و شور با جوانيكه سالهاي ميخوردم گچ تخته وپاي كلاس توي كه سالهايي
و 20 من 20سال-بوديم مشغول استثنايي تعليمكودكان به همسرم و من شوق
بهتدريج و زندگيميكرديم اجارهاي خانهاي در.بادگذشت بهسرعت -او سال
نشديم متوجه بوديمكه غرق كارمان در اينقدر فرزندشديم داراي 2
به چندصدهزارتوماني وخانههاي رفته بالا قيمتهااينقدر بهتدريج
سال و نيست سرمان بالاي سقفي هم هنوز ما و شدهاند تبديل چنددهميليوني
از بدتر و بزنيم را خانه آن و خانه اين در بهدوش اثاث بايد سال به
در اما.ميبلعيد را ما از يكي حقوق هميشه كه اجارهخانهها ، همه
و كن رها را شغل اين كه ميگفت همسرم به هركسي بيخبري و جواني سالهاي
و نبود بدهكار حرفها اين به گوشش او.باش دومي شغل دنبال حداقل يا
كار با خلاصهميكند كمكمان او هم و ميكنيم كار خدا بهخاطر ما ميگفت
اطرافمان به باشيم داشته سرمان بالاي سقفي نتوانستيم مهرباني و عشق و
اين خداياصاحبان.ميشود ساخته قصرها و كاخها كه ديديم كرديم نگاه كه
مملكت ميخواهيمدر و كرديم كار روز و شب ماهم هستند كساني چه قصرها
مملكت نميخواهيمبه كنيم زندگي آبرومند واسلامي عزيز ايران -خودمان
شدهما بزرگ من دختر ولي بدهند صدقه بهما آنها تا برويم بيگانهاي
و ميرود اجارهخانه همبراي حقوقمان هيچ نداريم كه خانهاي
رفتيم بانكها بهسراغ.كنم درست جهيزيه نميتوانم هم او بدينترتيببراي
خوشبختند چهنبود دوتا يكي مشكلات اما بگيريم وامي بتوانيم شايد تا
جابجا هرسال كه نيستند مجبور و است سرشان بالاي سقفي كه آدمهايي
در آيا باشيم كوچك خانهاي صاحب بتوانيم هم ما ميشود آيا.شوند
آيا هستند؟ چطور و چطور هستند ، خوب ما مردم كه نميگويند تبليغات
كمك ما به نميشود پيدا كسي چرا پس نيست؟ خير اقدام يك قرضالحسنه
.كند
توانستيم ما و شد تمام هم سران كنفرانس مباركي و ميمنت به اكنون
كسي كاش اي.ميفشارد را دارمقلبم كه غمي ولي باشيم سربلند درجهان
البته -بفرستم همشهري بهروزنامه را نامهام كه كردم فكر.پيداميشد
همشهريهايي شايد فقط -آبرويمانميرود چون روزنامه در چاپ نهبراي
كمكي ما به بتوانند بهصورتقرضالحسنه و باشند مهربان كه رابشناسيد
دستمايه و هموطنهستيم ولي نيستيم شما همشهري ما البته.بكنند
شما از تشكر با.دردنكند دستتان ميخوانيم لذت با هرروز را زيبايتان
.كرديد گوش درددلمن به كه
ن.خ.شما كوچك خواهر