ششم ، شماره 1488 سال اسفند 1376 ، 21فوريه 1998 ، شنبه 2
|
|
:كشور وزير نوري والمسلمين حجتالاسلام
بهشكست محكوم مردم با تنگنظرانه برخورد
است
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
به مردم براي عملي مشاركتهاي بستر فراهمكردن و عمل آزادي
نظاماست و نفعانقلاب
كشور وزير نوري عبدالله والمسلمين حجتالاسلام:شهرستانها سرويس.
كرده سفر منطقه اين به خراسان استان مسئولان و مردم با ديدار كهبراي
به مديران توصيه با استان ، مسئولان نشست در گذشته استپنجشنبه
انقلاب كه آنجايي از:گفت كارها انجام در خداوند توجهبه و دورانديشي
خويش مراقب حال همه در بايد مسئولان است ، معنوي و انقلابالهي يك اسلامي
و تبارك خداوند درنظرداشتن با تنها و خسراننشوند دچار تا باشند
به هنگام در كه چرا كنند وظيفه انجام وآخرت ، عاقبت به توجه و تعالي
.ميكند تهديد را انسان لغزشها و كهخطرها مسئوليتهاست دستگرفتن
معرفي ضمن نشست اين در كشور وزير مشهد ، در همشهري خبرنگار گزارش به
مصون ضرورت خراسان جديد استاندار عنوان به عليزاده مهر محسن مهندس
و خاطرنشانكرد را زدگي دنيا از مسئولان و مديران بويژه افراد ماندن
قبول امتحان از فقر و تنگدستي درزمان كه كساني بسيارند:داشت اظهار
بيرون موفق بوتهآزمايش از بودن غني و رفاه هنگام در ميشوندولي
پذيرفته امتحان از محكوميت زمان در كه افرادي همينطور و نميآيند
رفاه ، كه باشيم هشيار بايد ميگردند ، مردود حاكميت زمان در و ميشوند
از غفلت لحظهاي با كه است الهي امتحان خود موقعيتها ، و ثروت مقام ،
.ميرود آن باطلشدن و زايلكردن احتمال خدا ،
از بالارفتن مسئوليتها ، ارتقاي كه باشيم داشته ياد به:افزود وي
و رنججانبازان شهيدان ، خون از نردبان ، اين پله كهپله است نردباني
تشكيل اسلامي كشور اين بيوهزنان يتيمانو آه و اشك و رنجديدگان
.شدهاست
بودن مردمي لزوم به خود سخنان ادامه در نوري والمسلمين حجتالاسلام
و محورهايپيروزي از يكي و پايهريزي اساس:گفت و كرد اشاره مسئولان
فراموش هيچگاه نبايد و است مردم جايگاه همانا اسلامي انقلاب تداوم
نظرات از باشيم ، داشته حضور مردم بين در باشيم ، مردمي بايد كه كنيم
كه باشيم نداشته انتظار و بياييم كنار مردم با باشيم ، مطلع مردم
.بيايند كنار ما با مردم
هيچگاه باشيم ، مردم نظريات نگرانحقايق نبايد:كرد تاكيد كشور وزير
حركت انقلاب و اسلام مردمبرخلاف اكثريت كه نكنيم تصور اينگونه
خودمان به بايد تصوريداشتيم چنين اگر نيست ، اينطور ميكنند ، اصلا
.بپردازيم خودمان اصلاح به و كنيم مراجعه
و كرد توصيف مهم بسيار امري مسئولانرا نقدپذيري و تحمل صدر ، سعه وي
به محكوم يقينا كنيم ، برخورد تنگنظري در از مردم با هرگاه:گفت
را ديگران و ماميفهميم را همهچيز كه كنيم احساس نبايد و هستيم شكست
هم و نقاديبدهيم اجازه مردم به بايد هم لذا فهمبدانيم ، از ناتوان
.باشيم راداشته انتقاد پذيرش براي آمادگي
نداشته آمادگي و ببندند بررويخود را درها كه مسئولاني:افزود وي
مردم همه ميبينند كه ميرسد روزي شوند ، آگاه ديگران ازنظرات باشند
.رفتني آنان و اند ماندني مردم صورت آن در و ايستادهاند او مقابل در
حضور مردم بين در مدام و باشد كرده باز را اطاقش در كه انساني ولي
و بدهد نشان رويخوش ديگران انتقاد مقابل در كه مديري باشد ، داشته
هم نظراتمردم ، و حرفها اعلام با كند ، مردمبرخورد با صدر سعه با
كه است نظراتي مردم بين در كه متوجهميشود و ميشود راهنمايي او
قانعكردن يا خود اصلاح فكر در و نباشد منطبق او نظرات با است ممكن
.برميآيد مردم
از اعتماد جو ايجاد ضرورت و دومخرداد حماسه به بااشاره كشور وزير
به نسبت مردم پاك احساس خردادهمانا دوم اوج:گفت مسئولان سوي
مبني خارجي و داخلي مسموم رغمتبليغات به.بود سرنوشتشان تعيين
تظاهر و آراء شمارش در احتمالتقلب و مردمي راي بياثربودن بر
بطلان خط خود گسترده حضور با عملامردم دمكراسي ، و آزادي به حاكميت
و تداوم نوين ، حركتي در بارديگر ، يك و كشيدند دشمنان براهداف
مغز سبك و خوابزده دشمنان و راتضمين اسلامي نظام و انقلاب استمرار
گروههاي تحليل و اعتراف با كه جايي تا كردند ، مايوس و متضرر را
.افتاد عقب به سال خصمانهشان 20 حركت انقلاب ، دشمنان و معاند
قبال در ما هرچه:داشت همچنيناظهار نوري والمسلمين حجتالاسلام
قايل عمل آزادي هستند مردم ميليوني تودههاي همان كه دوستاننظام
به كنيم ، مهيا را سرنوشتشان تعيين براي عملي مشاركتهاي بستر و شويم
نظام تخريبمخالفان جهت در همينطور و نظام حاكميت تداوم و تثبيت نفع
.بود خواهد
روزمره كارهاي انجام از بايدپس ما همه:كرد خاطرنشان كشور وزير
و بپردازيم خويش رفتار اخلاقو محاسبه به (ع)علي عادلان امام همانند
و دروغ كه باشيم هوش به و كردهايم رعايت را اسلامي اخلاق چقدر ببينيم
چاپلوسي و تملق دورويي ، نفاق ، افراد ، حيثيت به توهين تهمت ، غيبت ،
طريق فرسنگهابا و ميكند تهي درون از را انسان كه است آفاتي
.دارد فاصله اميرالمومنين
آستان توليت و خراسان استان در وليفقيه نماينده طبسي واعظ آيتالله
با خراسان جديد استاندار معرفي بهمناسبت مراسمي در نيز قدسرضوي
به اشاره با سخناني در وزارتخانه اين معاونان و وزيركشور حضور
زمينههاي در گرفته صورت بنيادي كارهاي و شده انجام سرمايهگذاريهاي
در كه كرد اميدواري ابراز استان سياسي و اقتصادي فرهنگي ، مختلف
و كشور سازندگي براي ميتوانند كه كساني همه همكاري از صميمانه فضايي
و اسلامي جمهوري مقدس نظام به را ارزشمند خدمات و باشند مفيد استان
من:كرد اضافه همچنين ويشود استفاده دهند انجام ولايت عظماي مقام
از صيانت و حفاظت براي را استان اجرايي مديريت كه ميدانم خود وظيفه
قادر كه زمينهاي هر در مردم به توجه و انقلاب ارزشهاي و اصول
.كنم باشيمياري
مردم اجتماع در ديروز ظهر از پيش همچنين نوري حجتالاسلاموالمسلمين
در حضور بهمناسبت ميكنم حس من:گفت شهر اين (س)الزهرا مسجد در مشهد
بايد (نظام مسئولان) ما كه نگرشي به راجع مقداري يك عزيزان شما جمع
مسئولان بين نسبت مورد در اصولا.سخنبگويم باشيم داشته مردم به نسبت
مسئولان واقعا داريم؟ نگرشي چه ما.دارد وجود مختلفي نگرشهاي مردم و
هركدام ميدانند؟ مردم خادمان يا ميكنند تلقي مردم بر حاكمان را خود
مسئوليت از تلقيمان ما اگر.دارد را خودش خاص نتايج نگرش دو اين از
اگر و داريم رفتار گونه يك باشد رياست و حاكميت تلقي رياست و پست و
.ميكنيم رفتار ديگري بهگونه باشيم داشته مردم به خدمتگزاري تلقي
را حاكمان اسلامي ، معارف بر مبتني نظام قطعا:افزود كشور وزير
براي را مقام و پست و ميداند قوم خادم را قوم رئيس و ميداند خادمان
بنابراين.ميكند انتخاب و ميپذيرد مردم حقوق و رفاه و مردم به خدمت
و وزير و مدير براي اصل است ، حق احقاق رئيس ، براي مسئول ، براي اصل
اين اصل است ، مظلومان و مستضعفان محرومان ، حقوق از دفاع استاندار ،
و دنيادار افراد همچون بگيرد ، قرار موقعيتي يك در اگر كه نيست
.برآيد مردم به ظلم يا و خودش نظرات كردن حاكم راستاي در دنياپرست
باشيم ، قايل احترام مردم براي بايد حتما ما:كرد تصريح كشور وزير
روح تقويت راستاي در بايد ما باشيم مردم انساني كرامت به معتقد بايد
;مردم ذلت و تحقير جهت در نه برداريم گام مردم كرامت و حرمت و عزت
بايد ما كنند ، عزت و سربلندي احساس مردم كه كنيم كاري بايد ما
من از درجه دو ميكند احساس ما مخاطب اگر كه كنيم عمل بهگونهاي
من همپاي كند احساس و شده جبران من مخاطب در درجه دو آن است پايينتر
و پايينتر درجه دو اينكه نه است من ولينعمت (ره)امام بهقول و است
.است ضعيف من درمقابل
و آزادگي شهامت ، قدرت ، عزت ، احساس مردم اينكه از ما:كرد اضافه وي
كه است ما وظيفه بلكه باشيم ، نگران نبايد بكنند خودشان در سربلندي
خودشان به را مردم رفته دست از عزت بايد ما ;بدهيم انجام را كار اين
بود همين بود آورده بهوجود شاه رژيم كه مسايلي از يكي و برگردانيم
مردم با ;دارند فاصله حكومتي دستگاه با خيلي ميكردند فكر مردم كه
درون در كرامت و اعتمادبهنفس احساس مردم كه بود شده رفتار بهگونهاي
را روحيه اين برگرداند ، مردم به (ره)امام را اين و نداشتند خودشان
و كشور مردم ، نظام ، بهنفع بشود تقويت كه هرچه و كرد ايجاد مردم در
.است انقلاب
و عزت ايجاد و مردم به دادن بها:گفت نوري والمسلمين حجتالاسلام
اينطور نبايد هرگز مردم در رتبه و درجه علو و وسرفرازي سربلندي
روحيه اگر برعكس بلكه است حاكمان و مسئولان ضعف باعث كه شود احساس
تكيه مردم به نميشود ديگر شود حاكم برما مردم كشاندن ذلت به و تحقير
خودشان از هست كشور عزت به نياز كه شرايطي در مردم آن ديگر و كرد
.كنند ارايه كه ندارند عزتي
حرف ايستادند ، خودشان پاي روي هركدامشان كه مردمي:كرد خاطرنشان وي
اهل مجامع در شركت و مناظره نقادي ، منطق ، بحث ، اهل ;دارند گفتن براي
تابله اعتمادترند قابل مردم اين هستند ، خلاف مقابل در گفتن نه
است ممكن كردند پيدا روحيهبلهقربانگويي مردم اگر و قربانگوها
عزت اينكه بگويند ، ديگري كس به فردا و بگويند قربان بله من به امروز
.نيست كشور عظمت كه اين و نيست كشور
چيز همه كنند احساس مردم كه كنيم عمل بهگونهاي بايد ما:افزود وي
كنيم عمل بهگونهاي و آنهاست مال هم چيز همه اينكه آنهاستكما مال
بوجود كشور در را وسيع تغييرات اين كه بودند آنها كنند احساس كه
دفاع جنگ در شد ، پيروز انقلاب كردند ، انقلاب كه بودند آنها آوردند ،
عراق و دشمن ناحيه از بود شده طراحي ما براي كه را برنامهاي و كردند
كشور اين سليقه امروز كه بودند آنها نرسيد ، نتيجه به كشورها ديگر و
.ميكنند تعيين را
است ، آمده اساسي قانون ششم و پنجاه اصل در:شد يادآور كشور وزير
بر را انسان او هم و خداست آن از انسان و جهان مطلقبر حاكميت
ما خداست آن از مطلق حاكميت است ، حاكمساخته خويش اجتماعي سرنوشت
به كه خداست اين و نداريم ، خودمان از چيزي ما داريم ، تعلق خدا به هم
حاكم خويش اجتماعي سرنوشت بر كه داشته ارزاني را نعمت اين انسان
كه است نداده ما كسيبه.است داده انسان به خدا را اختيار اين و باشد
حق اين هيچكسنميتواند است ، اساسي قانون متن اين بگيرد ، ما از بخواهد
كهداده كند سلب را حق اين ميتواند كسي كند ، سلب انسان از را الهي
منافع خدمت در يا نميتواند ، هيچكس و كند سلب ميتواند خدا فقط.است
بايد كنيد ، فكر اينجور بايد شما بگويد و دهد قرار خاص گروهي فرديا
را خداداد حق اين ملت و باشيد گروه فلان يا فرد فلان تامينكنندهمنافع
مبناي بر ما اساسي قانون در يعني ميكند ، قانوناعمال بعدي اصول در
كشور سرنوشت ميتواند بگيرد تصميم كهاگر داد نشان و كرد ملت كه حركتي
.بكند عوض را
نظامي اسلامي جمهوري نظام اساسي ، قانون دوم اصل در:گفت كشور وزير
در و عقايد اصول يعني امامت و عدل و نبوت معاد ، و برپايهتوحيد است
با توام آزادي و انسان والاي ارزش و است ، كرامت آمده ششم بند
بيشتر هرچه ما يعني است مهم خيلي اين.خدا برابر در است او مسئوليت
بداريم ، عزيز را آنها دهيم ، بها آنها به و كنيم تكيه نظام قاعده به
عزت باعث باشيم خاشع و خاضع آنها مقابل در و بدهيم شخصيت آنها به
آيا:گفت وي.بود خواهد هم نظام آرامش و ثبات باعث بود خواهد نظام
باشخصيت عزيز ، تصميمگيرنده ، انسان نفر صد يا نفر ده جاي به كه كشوري
ضرر كشور اين باشد داشته مشخصات اين با آدم ميليون بافرهنگ ، 60 و
مردم حرمت با ارتباط در ما اساسي قانون درميكند سود قطعا ميكند؟
باب در اولا و داريم را متعددي اصول مردم ، به بخشيدن آزادي و
رياستجمهوري جور ، اين مجلس كه هست انتخابات بحث مردم سرنوشتسازي
و شكل به مهم موارد در همهپرسي و اسلامي شوراي رهبري ، خبرگان اينجور ،
تعيين خودشان را سرنوشتخودشان بتوانند مردم تا است آمده مختلف صور
اجرا برنامهايميخواهند چه كه باشند گيرنده تصميم خودشان و كنند
پيشنهادات ، ارايه و نظرات بيان عقايد ، اظهار با رابطه دربشود
اصول در و داده اساسي قانون در عمل آزادي باز مردم ، فكر و نقدها
تاكيد نشود خدشهدار موضوع اين ناخواسته خداي اينكه براي و مختلف
همه باشد ، چگونه احزاب مطبوعات ، راهپيماييها ، اجتماعات ، است كرده
است داده انسان به خدا كه ششم و پنجاه اصل كه است اين براي اينها
.بيابد رسميت
صالح دادگاه در او جرم اينكه مگر انسانهاست برائت بر اصل:افزود وي
حرفي ديگري زدم حرفي من اينكه مجرد به كه نيست اينجور و گردد ثابت
دادگاه اگر ;كرد هتك بشود و كرد متهم را او بشود زديد حرفي شما زد
او جرم حد در است مجرم فلاني داد تشخيص صالح دادگاه شد تشكيل صالح
را اين هم ما اخلاقي اصول و كمتر نه بيشتر ، نه كرد نظر اظهار ميشود
كه محكومان با رابطه در حتي ما اساسي قانون در ببينيد شما.ميگويد
و حرمت هتك است آمده اصل 39 در.ميكند تاكيدي چه هستند زندان در
شده تبعيد يا و زنداني بازداشت ، دستگير ، قانون حكم به كسيكه حيثيت
موجب فردي چنين وحيثيت حرمت هتك و ممنوع باشد كه صورت هر به است
را شده تبعيد و زنداني و شده بازداشت انسان يك اگر يعني.است مجازات
.بشويد مجازات بايد شما كرديد او از حيثيت هتك شما
نيست شما و من اختيار در كه دارد كرامتي انسان:كرد تصريح كشور وزير
هم آن كند برخورد من كرامت با ميتواند نفر يك تنها بگيريم او از كه
بشوم ، مجازات ضايعكردن ، براساس و كنم ضايع را خودم كه هستم من خود
پاس را خودم كرامت و زدهام لطمه خودم حقوق به كه حدي در هم آن
بين هم فرقي هيچ بكند ، را كار اين نميتواند ديگري كس هيچ نداشتهام ،
لحاظ به نه ميكنيم فرق يكديگر با ما كه نكنيم فكر يعني نيست ، ما
حرف يعني نيست بزرگ و كوچك بين قانون برابر در فرقي هيچ اساسي قانون
بنابراين.است آمده البته اساسي قانون در كه است بوده همين هم اسلام
و عزت مردم به هرچه بدهيم ، بها مردم به هرچه كه بدانيم بايد ما
نبايد ما برداريم ، گام مردم شخصيت رشد جهت در هرچه بگذاريم احترام
برعكس و بكنيم قدرت و قوت احساس بايد.بكنيم ضعف احساس خودمان در
خودمان در نبايد برداريم گام مردم تضعيف و تحقير جهت در ما هرچه
.بكنيم ضعف احساس بايد شرايط اين در اتفاقا بكنيم اقتدار احساس
مردم كه كنيم احساس باشيم داشته اعتماد مردم به بايد ما:افزود وي
خودشان خدايي و واقعي حد در مردم دهيم اجازه و نميگيرند تصميمغلط
اين ميگيرند ، تصميم درست باشيد مطمئن و بگيرند هم تصميم كنند ، رشد
كه وقتي آن بود شاه حاكم ، و بودند شاه رژيم خور توسري كه وقتي مردم
در و شدند خارج شاه لواي تحت و ذلت حالت از و كردند اقتدار احساس
رژيم كردند برخورد او با كه موردي اولين كردند شخصيت احساس خودشان
قرار خودشان جاي در درست اگر مردم پس برانداختند ، كه بود شاهنشاهي
يك اين و ميكند پيدا قدرت اسلام اتفاقا نميبيند ، صدمه اسلام بگيرند
كنيد نگاه اخير سال دوران 19 طول در تصميمگيريها همه بهاست نمونه
گام خودشان اقتدار و عزت جهت در ميتوانند كردند احساس مردم كجا هر
راي و مردم به اعتماد بنابراين است شده انجام درست كارها بردارند
توانمندي باعث بلكه نميآورد بوجود مسئولان در كاستي تنها نه مردم
در قرآن و اسلام حاكميت دوران در انشاءالله بار اين مردم.ميشود آنها
برادر جمهوري رياست دوران در كشور ، در ولايت حاكميت دوران در كشور ،
بحث كه دردوراني و مجريه قوه در خاتمي آقاي ارجمندمجناب و عزيز
مردمپسندجلوه شعار يك عنوان به مدني استقرارجامعه و سياسي توسعه
شفاف و عميق صورتي رابه بحث اين بتوانيم ما دارند توقع است كرده
در واقعا كنيم احساس دوران اين پايان در كه ببريمبهگونهاي جلو به
اساسي قانون در كه خودشان داده خدا حقوق از انسانها همه ما جامعه
امنيت و سياسي امنيت و قضائي امنيت تضمين با و كامل صورت به شده ذكر
پيشبيني اساسي قانون كه آنگونهاي ميتوانند و برخوردارند اجتماعي
.است همان در هم نظام صلاح و خير كه كنند عمل كرده