ششم ، شماره 1491 سال ، 25فوريه 1998 ، چهارشنبه 6اسفند 1376
|
|
...صبح نسيم بياراي يار كوي ز
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كشور جنوب عملياتي مناطق به همشهري اعزامي خبرنگار گزارش
ما فداكار رزمندگان شهادت و جانبازان و حماسي دفاع لحظه لحظه ثبت
آينده نسلهاي آگاهي و تاريخ در حفظ براي ساله جنگ 8 درجبهههاي
است ضروري
غباري صبح نسيم بياراي يار كوي ز
شنيدم تراب آن از ريش دل خون بوي كه
حافظ
بازديد شاهد كشور جنوب جبهههاي عملياتي مناطق گذشت كه روزهايي در
مقدس دفاع و جنگ و جبهه صفحات نويسندگان و ازخبرنگاران گروهي
ارزشهاي و آثار حفظ بنياد همت به كه بازديد اين.بود كشور مطبوعات
خرمشهر و آبادان و اهواز از ميهن خاك از پهنهاي گرفت صورت مقدس دفاع
چكيدهاي حاضر گزارش.ميگرفت دربر را...و هويزه و طلائيه و چزابه تا
و امروز كه است مناطق اين همشهريبه اعزامي خبرنگار مشاهدات از
:ميگذرانيم نظرتان از سال1364 والفجر عمليات انجام سالروز با همزمان
به و برسم؟ دير نكند:ميكردم فكر راه در و ميرفتم فرودگاه سمت به
دير بار يك كه هستم پايتختنشينهايي نسل از من:كه اينميانديشيدم
.است بوده گرفته شكل مقدس دفاع بيمرگ حماسه كه رسيده ، وقتي و كرده
پا و.برسم دير نبايد حماسه آن از گوشهاي ثبت براي -دستكم -بار اين
.كردم تند
بهمن 76 ، سوم و بيست صبح ، دقيقه ساعت 40/5:تهران مهرآباد فرودگاه
اهواز -تهران شماره 714 پرواز
تني همراه به مطبوعات جنگ و جبهه صفحات نويسندگان و خبرنگاران هيات
مستقر هواپيما در خود صندليهاي در آثار حفظ بنياد مسئولان چنداز
;هستند مقدس دفاع سال هشت شهيدان مشهد سمت به آمادهپرواز و شده
كردستان پربرف و ستبر كوههاي از كيلومتر از 750 بيش وسعت به مشهدي
.خوزستان سوزان ريگزارهاي و تفتيده دشتهاي تا گرفته
به هواپيما ميهماندار ، خوشامدگويي و متعارف مراحل انجام از پس عاقبت
تمام و ميشود كنده جا از بعد لحظاتي و ميآيد در حركت به آرامي
فرو آسماني آغوش در و ميگذارد سر پشت را شهر قال و قيل و هياهو
.است جاري ابرهايش شانه از ماه نقرهاي آبشار هنوز كه ميرود
خورشيد كه اين از پيش و است صبح ميش و گرگ.هستيم اهواز فرودگاه در
اتوبوسي با بگشايد ، شهر روي به را چشمهايش و كند تمام را خميازهاش
راه به هويزه شهداي گلزار و هويزه سمت به است منتظر فرودگاه در كه
به يادبود رسم به ميزبانانمان اتوبوس به شدن سوار هنگامميافتيم
رزمندگان خاطره پاسداشت به (چفيه) جبهاي هيات اعضاي از هركدام
را جبهه فرهنگ مقدس نماد اين -تكبهتك -ما و ميكنند اهدا اسلام بيدريغ
.كيف در ديگري و برگردن يكي;ميپذيريم جان به ارزشمند گنجينهاي همچون
كه ميانديشم بيرونمينگرم به اتوبوس پنجره شيشه از كه طور همان من و
زدوده جبينها از و زخمها از چفيه اين با كه عرقها چه و خونها چه
و شبهايزمستان برف سوز از چفيهها اين با كه مطهري چهرههاي چه و نشده
.است نمانده امان در تابستان ظهرهاي خورشيد داغ هرم
توجيه به آثار حفظ بنياد مسئولان از يكي و ميرويم پيش هويزه درراه
از و ميپردازد ميگذاريم سر پشت را آنها راه ، در كه عملياتي مناطق
و آزادگان دشت آبادان ، جبهه نمازهاي در سلاح با ميگويدكه رزمندگاني
امور در ايثار و وقف با كه ميگويد اززناني ;ميشدند حاضر سوسنگرد
مدافعان بيامان رزم در ومساجد ، درمانگاهها بيمارستانها ، درماني
.ميكردند دفاع وايران ايمان از استوار دژهاي همچون روستاها و شهرها
جنگدر شناساييشهداي و جمعآوري براي بود محلي كه ميگويد ازسنتا
از و;عراقي اسيران بازجويي براي بود محلي نيز و آزادگان دشت محور
و ;بود اهواز در نبرد فعال جبهههاي از كه ميگويد حردان جبههدب
عمليات در بودو سپاه كربلاي قرارگاه فرمانده كه ميگويد بقايي ازشهيد
از و ميگويد دفاع از و ميگويد جنگ از و ;رسيد بهشهادت شناسايي
حسيني كاري و رفتند كه آنان همه از و خونينخوزستان يكسره دشتهاي
كنيم زينبي كاري نتوانيم ماندهايم ماكه مبادا كه است نگران و كردند
:ميانديشم و ماندهام خيره بهبيرون اتوبوس پنجره از همچنان من..و
شهيدان معصوم و مطهر وارواح برسيم دير جنگ راويان دوم نسل ما نكند
و بگذرانيم؟ چشمانتظار جنگ ادبيات و فرهنگ ثبت دروازههاي پشت را
خوزستان در:توضيحميدهد همچنان راهنما كه ميبينيم ميآيم خود به وقتي
دو با كهعراق خوش عين و عباس دشت محور -بود1 عملياتي محور چهار
محور -كرد 2 حمله منطقه آن به (مكانيزه يك و زرهي ده)لشكر
-3(بستان و هويزه سوسنگرد ، نور ، كرخه حميديه ، شامل) دشتآزادگان
از بخشي مينو ، جزيره از قسمتي خرمشهر ، شهر شامل)خرمشهر محور
يورش آن به خود سهزرهي لشكر با دشمن كه (پاسگاههايشلمچه و اروندرود ،
(فاو ذوالفقاريه ، دارخوين ، آبادان ، شاملشهر) آبادان محور -و 4 برد
مصاف به خود مكانيزه پنج و لشكرزرهي دو با قادسيه فتح سوداييان كه
.رفتند اسلام رزمندگان
ميشنيديم همچنان و گوش و بودند چشم همه مسافران و ميرفت پيش اتوبوس
جنگ هدايت مركز كه ميگفت خاتمالانبياء مركزي قرارگاه از راهنما كه
تناسب به بنا و داد مكان تغيير بار صد از بيش طولجنگ در و بود
بقايي دكتر شهيد از و ;ميشد جابهجا جنوب غربو جبهههاي در موقعيت
از پيش مبارز مسلح گروههاي از عضويكي و بهبهان بچههاي از كه ميگفت
به جنگ فرماندهي ستاد بهدرخواست و مقدس دفاع زمان در و بود انقلاب
عهده به را قرارگاهخاتمالانبياء فرماندهي و شد منتقل جنوب جنگ ستاد
و;شد شهيد والفجرمقدماتي عمليات از پيش و سال 61 بهمن نهم در و گرفت
در جنگ درطول كه ميگفت رزمندگان به رساني خدمات صلواتي ازايستگاههاي
طور به..و شربت و چاي با رزمندگان از جبههها جاي جاي
طرح به بنا كه ميگفت سلمان كانال از و ;ميكردند صلواتيپذيرايي
پمپاژ عراقيها پاي زير را اهواز آب آنجا چمراناز شهيد پيشنهادي
ميگفت رزمندگاني از و ;كند پيشروي درمنطقه نتواند دشمن تا ميكردند
جي.پي.آر شليك با ركوع حال ودر ميخواندند نماز سنگر كنار در كه
از و ميگفت جنگ از و ;جداميشد تن از سرشان سيصدمتري فاصله از دشمن
...و ميگفت دفاع
هويزه شهيدان گلزار
از كه علمالهدي حسين شهيد كه خرمشهر و سوسنگرد بين است شهري هويزه
سراسر از اعزامي بسيجيهاي سازماندهي و بود مستقر اهواز در جنگ آغاز
آن جنگ ، از ماه دو گذشت از پس داشت ، عهده بر را جبهههاينبرد به كشور
در 14) چندي ، از پس و كرد انتخاب خود تشكيلات برايسازماندهي را منطقه
بسيج سپاه ، ارتش ، هماهنگي با حميد پادگان عملياتآزادسازي (ماه 59 دي
از پس و شد اجرا و طراحي بعثي دشمن عليه هماننقطه از منطقه عشاير و
تجديد با عراق ارتش ماه 59 شانزدهمدي در گريز و جنگ روز سه
زرهي نفربر و وهواپيما تانك دهها وسيله به نيرو تقويت و سازماندهي
ازقتلگاه نقطهاي در را سپاهي و بسيجي حدود 145 نابرابر جنگي در
قتل از پس و انداخت دام به -هويزه كيلومتري حدود 25 در -هويزه
بدينسان و كرد عبور آنها پاك پيكرهاي روي از تانك با عامآنها
گرفت شكل سرزمين اين مقدس دفاع حماسه خونبار درصفحات ديگر عاشورايي
.افتاد خودي نيروهاي دست به آنمنطقهمجددا كه مدتي از پس و
قتلگاه تقريبي محدوده حضورداشتند هويزه حماسه در كه رزمندگاني
از چند تني بقاياياجساد جمعآوري با و كردند مشخص را هويزه شهيدان
حفر محل قبوريدر آنان ، ناجوانمردانه و مظلومانه شهادت ياد به آنانو
آثار ، حفظ بنياد آن پي در و سال 62 در سازندگي جهاد بعدها و
ياد طريق بدين شايد تا كردند احداث شهدا آن مزار در بناييادبودي
.شود ثبت نابرابر جنگ اين تاريخي حافظه در بيكفن دلاورمردان آن سترگ
راه به و ميشويم سوار هويزهدوباره شهيدان قتلگاه زيارت از پس
را ، قلبمان ديگراز بخشي خوزستان پهناور خطه در تاهمچنان ميافتيم
كربلاي شهيدان ميراث جهاني انوار نيزبه را گوشمان را ، چشممان
نشدهايم دور هويزه گلزارشهداي از مسافتي هنوز.دهيم وضو خوزستان
عشايري كه ميافتد روستايدوكوهه شهيد اهالي فرار به چشممان كه
كردند نفوذ منطقه به دشمن نيروهاي كه زماني ماه 59 دي در كه بودند
همكاري به حاضر اهالي از هيچكدام چون و شدند آنان همكاري خواستار
آزادسازي از پس اسلام نيروهاي و شدند گور به زنده تمامي به نبودند ،
به را آنان از تن و 28 يابند دست آنها اجساد به توانستند خرمشهر
.سپارند خاك به مكان همان در و منتقل هويزه قتلگاه نزديكي در نقطهاي
و بستان ، و است -شهادت شهرعاشقان -سوسنگرد سمت به حركت بعدي مسير
در همچنان و نشستهايم اتوبوس در.دهلاويه در چمران شهيد يادمان زيارت
:ميگويد همچنان راهنمايمان و ميرويم پيش خوزستان سرزمين خونبار قلب
.بود دشمن دست در روز سه شهر اين سوسنگرد ، به عراق اول حمله در
توسط عباس دشت محور در تاريخ 23/7/59 در شهر بازپسگيري براي ارتش
صحنه بودن باز و بيتجربگي دليل به كه داد انجام عملياتي دزفول تيپ 2
دي 20) هم حمله سومين و دومين.شد مواجه شكست با متاسفانه عمليات
و ماند ناموفق هم آن كه شد انجام آبادان -ماهشهر جاده در (ماه 59
چمران شهيد فرماندهي به سوسنگرد آزادسازي نهايي عمليات سرانجام
.شد انجام
بيانگر كه اتوبوس جلو در پلاكاردپارچهاي وجود.ميشويم سوسنگرد وارد
اتوبوس ، داخل دوربينفيلمبرداري وجود نيز و است هويتسرنشينان
و اتوبوس ديدن با آنها و دارد ويژهاي جذابيت بازار و كوچه مردم براي
.ميكنند احساسات ابراز دست دادن تكان و گشاده بارويي مسافرانش
.است شهري رايج پيرايههاي دوراز به و سنتي عميقا شهر عمومي بافت
به كه ميكند توجه جلب عراق ارتش از غنيمتي تانك شهر وسطبازار در
مانده يادگار به همچنان شهر شدن آزاد و مقدس دفاع دوران بود ياد
ديده همچنان دشمن سبعانه حمله بقاياي و آثار شهر جاي جاي در.است
.ميشود
سمت به و ميشويم ازسوسنگردخارج.است تنگ بازديد براي همچنان وقت
بزرگ عارف چمران ، شهيد يادبود بناي زيارت قصد به ميكنيم حركت دهلاويه
.نامنظم پارتيزاني جنگهاي سازماندهنده و مقدس دفاع وادي
جاده از منشعب فرعي گرفتهجادهاي قرار آن در يادبود بناي كه جادهاي
بناي رنگ سفيد ساختمانسنگي بيابان ، دل در كه است دهلاويه-سوسنگرد
آننماز حسينيه در.ميخواند خود به را رهگذرخستهاي و مسافر هر آن
چون كوتاه بازديدي ضمن و ميشود بسرعتصرف ناهار و برگزار جماعت به
مجددا !نداريم كهوقت اين و است ساعت به راهنمايان چشم همچنان
.ميكنيم حركت چزابه تنگه سمت به و ميشويم اتوبوس سوار
پل نام به دارد قرار چپپلي سمت در سوسنگرد ، جاده راهي سه در
دركنار -(ع)زينالعابدين نام به منطقهاي پلدر اينسابله
به ورودي معبر و قراردارد -ميشود متصل هويزه انتهاي به كه رودخانهاي
-سوسنگرد مسير در كه زدهاي جنگ شهر ;ميرسيم بستان به.است بستان
كه ميشويم متوجه راهنمايمان توضيح به بنا و ميكنيم عبور آن از چزابه
سه به منتهي جاده:بودهاند فعال منطقه در محور سه بستان عمليات در
.بستان و چزابه تنگه ;هويزه ;سوسنگرد راهي
تنگه سمت به پلسابله از باعبور و بستان از اجمالي بازديدي از پس
هفت لشكر يك تيپ معينيپورعضو محمود.ميدهيم ادامه حركت چزابهبه
:توضيحميدهد چنين آن تسميه وجه و چزابه خصوصتنگه در عصر ولي
و هور نقاط بعضي در و -رملي چزابهتپههاي جاده طرف دو در چون
گفته چزابه ، تنگه بهجاده اصطلاحا دارد وجود -گسترده نيزارهاي
به ناگزير كنيم ، حركت غرب سمت به دهلاويه از اگربخواهيم ما و ميشود
.هستيم جاده اين از استفاده
اسفند در:ميگويد بعثي توسطدشمن چزابه اشغال چگونگي خصوص در وي
منطقه وارد رويمنطقه متعدد تكهاي از استفاده با سال 60عراق ماه
تنگه خونين ، عاشورايي در منطقه ، پيچيدگي بهلحاظ خودي نيروهاي و شد
و شد مستقر منطقه ارتفاعات روي عراق بدينترتيب و دادند دست از را
عراق.گرفت تسلط تحت را بستان شهر محدوده تا اطراف زمينهاي تمام
انداختن راه به با و كرد ايجاد تنگه در موانع از مجهزي سيستم همچنين
به ايران نيروهاي دل در را وحشت و ترس كه كرد تلاش گسترده تبليغاتي
ذهن به هم را بازپسگيري عمليات انجام فكر اسلام لشكر تا آورد وجود
شش والفجر عمليات انجام با سال 62 در سرانجام ايران ولي ندهد ، راه
تقديم با و طيار جعفر لشكر بچههاي توسط -چيلات و چزابه محور دو در
از پس چون البته و شد منطقه آزادسازي به موفق -شهيد سيصد حدود
در سال 69 تا عمليات شهيدان پيكر شد داده عقبنشيني دستور عمليات
تعدادي پيكر تاكنون مفقودين جستجوي كميته توسط كه ماند باقي منطقه
.دارد ادامه همچنان تفحص بچههاي وتلاش شده كشف آنان از
موقعيت چگونگي خصوص در اهواز هفت لشكر نيروهاي ديگر از قوابش كريم
در منطقه اين.نيزاراست منطقهاي چزابه تنگه منطقه:ميگويد منطقه
نيروهاي.است باتلاقي و گرفته آب كاملا درزمستانها و خشك تابستانها
استتار و شناسايي عمليات براي منطقه در بلند نيهاي وجود از ايران
زدن آتش با برد پي موضوع اين به عراق كه زماني و ميكردند استفاده
را آنها استتار نقطه ايرانيها ، راندن عقب ضمن تا كرد تلاش نيزارها
بر ايران تسلط از پس كه شهدايي پيكر بعضا دليل همين به.كند كور
در و بود شده سوخته و سياه كاملا آمد دست به چزابه تنگه در منطقه ،
جمجمه روي خلاص مستقيم تيرهاي آثار شديد سوختگي وجود با موارد بعضي
.بود هويدا شهدا
دارد ادامه