ششم ، شماره 1492 سال ، 26فوريه 1998 ، اسفند 1376 پنجشنبه 7
|
|
است زندگي مبين سينما
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
حجت مهدي دكتر با گفتگو
ما فرهنگ به را خود سينما ، تعلق ظرف كه برسيم نقطهاي به ميرويم ما
دهد نشان
فوقليسانس مدرك تهرانداراي متولد 1328 حجت مهدي دكتر:اشاه
از معماري دكتراي و تهران دانشگاه زيبا هنرهاي دانشكده از معماري
فكري پرورش كانون سينمايي امور مدير شهر ، تئاتر مديريت.است انگلستان
سازمان مديرعامل عالي ، آموزش و فرهنگ وزير معاون نوجوانان ، و كودكان
مسئوليتهايي عمدهترين از كشور فرهنگي ميراث سازمان رياست و صداوسيما
اكنون هم حجت دكتر.است بوده آن عهدهدار گذشته سالهاي طي وي كه بوده
در.است تدريس مشغول تهران زيباي هنرهاي دانشگاه استاديار عنوان به
.ميخوانيد كه است شده انجام وي با گفتگويي سينما زمينه
ميرويد؟ سينما به چقدر
نوع اينكه بخصوص راداشتم كار اين فرصت بيشتر انقلاب ، اوايل در ـ
چندسالي.داشت ارتباط سينما مسايل به عهدهداربودم ، كه كارهايي
امور معاونت حوزه در و فجربودم فيلم جشنواره داوران هيات عضو
تئاتر مديريت نيز مدتي و ميكردم فعاليت صداوسيما سازمان برنامههاي
نيز هنري رشته در كه كسي عنوان به حال بهرداشتم بعهده را شهر
.ميرفتم سينما به بسيار و بودم سينما كار به علاقهمند كرده ، تحصيل
با بودم ، فكري پرورش كانون سينمايي امور مدير كه زماني همچنين
نمايش داخل محدوده در چه كه را فيلمهايي و داشتم آشنايي سينماگران
آرشيو مثل ميگرفت ، قرار من دسترس در نحوي به آنچه و ميشد داده
كه است سالي چند ولي.ميكردم مشاهده را كانون آرشيو و سينماگران
ايران سينماي در كه را حركتي و تحول تا يافتهام را توفيق اين كمتر
از و كنم پيگيري كارشناسانه بطور و نزديك از هستيم ، آن شاهد دورادور
.قائلم غبن و خسران خود براي جهت اين
ارزيابي چگونه انقلاب از قبل سينماي با مقايسه در را ايران سينماي
ميكنيد؟
انقلاب درزمينه كه آنچه با درست ايراني فيلمهاي ميكنم ، فكر ـ
سينماي به اگر يعني.چيز آن نهحداكثر و است متناسب ميرفت ، انتظار
يكديگر از منفك كاملا دوشاخه كه ميبينيم كنيم ، انقلابنگاه از قبل
سينماي عوام ، سينماي.عوام سينماي و روشنفكري سينماي:دارد وجود
معدودي تعداد براي كه فيلمهايي نيز روشنفكري سينماي در و است فردين
.بود مطرح زمان آن در ويژه بيان نوع و تكنيك حتي و سوژه با افراد از
دلايل به روشنفكران ديگر نه.خورد هم به مجموعه اين همه انقلاب ، از پس
بازسازي عينا ميكردند فكر انقلاب از قبل كه را آنچه توانستند متعدد
.بودند قانع مخرب و هيجاني فيلمهاي آن به مردم توده اينكه نه و كنند
نماينده كه بيايد بيرون به جديدي محصول كه بودند منتظر همه بلكه
از يكي نيز هنري پديدههاي كه فرهنگي مظاهر آمدن بوجود.باشد انقلاب
پديده يك يعني.دارد تاخر مقداري اجتماعي حركات به نسبت آنهاست
تحول فرهنگي ، مظاهر در سال چند از پس و ميكند پيدا تحقق اجتماعي
كه حالي در.ميپذيرند تاثير سريع بسيار موسيقي و شعر.ميآيد بوجود
.ميپذيرند تاثير ديرتر همه از معماري شايد و بيشتر تاخير با سينما
ذوقها برداشتها ، فنون ، اركان ، همه بر بخواهد تا اجتماعي تحول آن چون
بگذارد ، اثر هم ثقيل هنرهاي روي بر و كند پيدا كامل نفوذ سليقهها و
موسيقي و شعر سرعت به نه سينما بنابراين ، .بود خواهد دشوار مقداري
آن از كه نسبتي آن به بلكه معماري ، تاخير با نه و شد متاثر انقلاب از
مفاهيم بتدريج سينما واقع در.پذيرفت را تاثير اين ميرفت انتظار
شعارگونه جنبههاي داراي كه افكاري كمكم و يافت هنريتر و عميقتر
ديگر كه ميكرد صحبت چيزهايي از سينما يعني.كرد پيدا تعميق بودند ،
موضوع اين و كنند آنصحبت از نميتوانستند كوتاه داستان يا پوستر يك
كمال به نيز هنوز ما البته.بود سينما تواناييويژه محدوده در فقط
مفاهمهاي و دركمتقابل نوعي من ، نظر به ولي نيافتهايم دست موفقيت
از.انقلاب و وسينما سينما و نسبتانقلاب مورد در است تحقق حال در
و ارزشي مفاهيم از غير به ايراني و ملي ماهويت درسينماي طرفي ،
از فيلمي اگر كه طوري به.است يافتن تحقق حال در عرفانيمان و اسلامي
متوجه افراد معرفي ، و تيتراژ بدون شود ، داده نشان خارج در ايران
.است كشور و فرهنگ كدام به متعلق فيلم اين كه ميشوند
باشد؟ ما فرهنگي مشخصه ميتواند ما سينماي شما نظر به
ساير بيان توانايي از كه ويژهاياست بسيار زبان سينما ، بيان زبان ـ
مثل هنرهايي ازتوانايي سينما يعني ميكند ، استفاده رشتههايهنري
اينجا ، در حال.ميبرد بهره طراحي و معماري نقاشي ، داستان ، گرافيك ،
درواقع ، است مهم ميآورد ، بوجود هنرها اين از هنرمند كه تركيبي آن
مجموعه اين به ديگري خاصيت ميشود ، ايجاد ترتيب اين به كه تركيبي
در كه است ويژهاي جوهر عنصر ، اين.ميآيد بوجود جديدي عنصر و ميبخشد
مبين نحوي به كه دارد خصوصيتي سينما تعبير ، اين با.دارد وجود سينما
متكي نه باشد زندگي خود به متكي كه است اين بر سعياش يعني است زندگي
اين بايد و ميتواند نقطهنظر اين از سينما ميكنم فكر.زندگي مظاهر بر
آن مبلغ دارد ، فرهنگ يك به تعلق وقتي كه باشد داشته را توانايي
نميخواهد كه شود صحبت هم سينمايي از است ممكن حال.باشد نيز فرهنگ
استفاده فرافرهنگي زبان از ميخواهد يا و باشد فرهنگ يك به متعلق
هم باز بگيرد ياد را ديگري زبان نفر ، يك اگر كه همانطور ولي كند ،
فيلمي اگر هم ايراني خوب كارگردان يك دارد ، را خود مادري زبان لهجه
بههرحال كند ، استفاده فرافرهنگي زبان از كند سعي قدر هر و بسازد
فيزيكي عناصر و است مشهود فيلمش در عالم به نگاهش نوع و جهانبيني
.دهند تغيير را او نگاه نميتوانند
دارد؟ ارتباط هم فرهنگيداشتن خاطر تعلق به موضوع اين آيا
ايران در كه آدمي يعني.ديگرياست بحث داشتن فرهنگي خاطر تعلق ـ
آن به نسبت يا و كند ايرانيزندگي فرهنگ با ميتواند زندگيميكند ،
مسلمان انسان يك نگاه نوع و معاني عالم در وليباشد ادراكداشته
به متعلق وي ميدهند ، نشان هم آنها كه دارد وجود عواملي شرقي ، ايراني
ميپوشد چه ميخورد ، چه او كه نيست اين سر بر بحث فقط.است فرهنگ اين
عالم به چطور اصلا كه است اين بحث بلكه ميكند ، زندگي خانهاي چه در و
طرز حال ، .جغرافياست در تاريخ حاصلضرب فرهنگ طرفي ، از.ميكند نگاه
جهانبينيتان براساس شماست ، جغرافياي و تاريخ محصول كه شما تلقي
ظرف ميان بايد اينجا درميكند پيدا ارزشي جنبههاي و ميشود ارزيابي
به مدتها سينما ظرف است ممكن يعني.شد قائل تفكيك سينما در مظروف و
كشور به زمين مغرب از كه است فني سينما).باشد نداشته تعلق ما فرهنگ
ماست فرهنگ مبين حتما ما سينماي مظروف ميكنم فكر.(است شده وارد ما
ولي نبوده ما به متعلق مظروف اين بيان ظرف اما.باشد چنين بايد يا و
قدر هر دارد ، ظرف اين شكل در مظروف آن كه شگفتانگيزي تاثير بدليل
ميرويم ما ترتيب اين به و ميكند منقلب هم را ظرف بگيرد ، بيشتري قوت
نشان ما فرهنگ به را خود تعلق سينما ، ظرف كه برسيم نقطهاي به تا
.است متفاوت مختلف ، جهانبينيهاي در تعلق از ميزان اين البته.دهد
خاصيت فقط موضوع اين يا شود نابنزديك هنر به ميتواند سينما آيا
است؟ موسيقي و شعر
ندارد وجود دليلي هيچ.نابباشد هنر ميتواند سينما من نظر به ـ
بايد.باشد فعال ذهن حتمايك ناب ، هنري اثر يك آمدن برايبوجود
شود ، ايجاد مجموعهاذهان بين وحدتي اگر كه داشت نكتهتوجه اين به
واحدي ، سربازانلشكر عنوان به هنرها اين كه بوجودميآيد امكان اين
محصول است ممكن چه اگر پسكنند منتقل را واحد مفهوم يك و فعل يك
مفهومي حداقل ولي نباشد نفر يك ذهن محصول منحصرا آمده بوجود
هنرها از مجموعهاي يعني.ميافتد اتفاق همين هم سينما در.توافقي
آنها از كدام هر طبيعتا و هستند اثر يك خدمت در كه ميشود مشاهده
باشندو داشته دنبال به رضايت عدم يا و رضايت بسياري مقدار ميتوانند
يك ذهن كه است طبيعي شعر ، مثل باشند كمتر عناصر اين قدر هر البته
.ميشود حاكم اثر در بيشتر نفر
.سپاسگزاريم گفتگو اين در شركت بهخاطر شما از
نياكان سهيلا